اوشو

۱۸آذر
کمال از نظر اوشو

کمال از نظر اوشو

عرفان اوشو ازجمله مکاتب عرفانی لذت‌گرا و لذت‌جوست که انسان را به بهره‌وری از دنیا و لذات جسمانی، مانند لذت جنسی، رقص و پای‌کوبی، سرور و شادی و… دعوت کرده، و لذت‌جویی را پُلی برای رسیدن به رشد و کمال می‌داند.

۲۶خرداد
شریعت گریزی صوفیان 

شریعت گریزی صوفیان 

ابوسعید ابوالخیر (۳۷۵-۴۴۰ ق) حاضر نشد برای نماز دست از سماع صوفیانه بکشد و همان‌طور که در حال رقص بود، می‌گفت: «ما در نمازیم»!

۲۱خرداد
مبانی اصلی در عرفان های کاذب

مبانی اصلی در عرفان های کاذب

آنچه در عرفان های کاذب مشاهده می شود، وحی‌ستیزی و شریعت‌گریزی است. اینان برای رسیدن به مقاصد غیرالهی خود دین وحیانی را به گونه ای بشری معنا می کنند و برای تجویز لاابالی‌گری، خود را از دامن شریعت می‌رهانند.

۲۸اسفند
جایگاه مذهب در عرفان اوشو

جایگاه مذهب در عرفان اوشو

من سرآغاز آگاهی مذهبی کاملاً نوینی هستم. لطفاً مرا با گذشته پیوند نزنید. گذشته حتی ارزش به خاطر سپاری ندارد.

۱۲بهمن
آزادی میل جنسی در آموزه‌های اوشو

آزادی میل جنسی در آموزه‌های اوشو

اوشو مدعی است با افراط در روابط جنسی نامحدود و بی قید و بند، انسان از میل جنسی سیراب شده، در نتیجه توجهش به مراقبه و کمال معطوف می‌شود؛ این سخن کاملاً باطل است؛ چون میل جنسی انسان، قابل سیراب شدن نیست؛ بلکه هر چقدر به آن اهمیت داده شود و توجه شود، این میل افزایش یافته و به گرایشات انحرافی هم منجر می‌شود.

۱۱بهمن
بی ذهنی در نگاه اوشو، راهکاری برای کسب آرامش

بی ذهنی در نگاه اوشو، راهکاری برای کسب آرامش

آرامش در نگاه اوشو، یک وضعیت بی ذهنی و سرکوب عقل و زندگی با غفلت است. وقتی به روایات اهل بیت (ع) مراجعه می‌کنیم، متوجه می‌شویم سرکوب و نفی ذهن و عقل توصیه نشده است؛ بلکه عقل جایگاه بالایی دارد و از ارکان رسیدن به زندگی صحیح و کمالات، استفاده از دانش و عقل و خرد است.

۰۲آبان
هدف از زندگی در دیدگاه اوشو

هدف از زندگی در دیدگاه اوشو

اوشو نه تنها هدف زندگی را شادی می داند بلکه در حیطه معرفت شناختی وارد می شود و ملاک صحیح و غلط را شادی وغم می داند. او می گوید انسانی درست کردار است که شادمان باشد و انسان غمگین بدکردار و اهل گناه است.

۲۰اسفند
بعثت در نگاه اوشو

بعثت در نگاه اوشو

اوشو همانند کافران و دشمنان پیامبر اکرم (ص) در عصر ظهور اسلام پیامبر را متهم به دیوانگی و شاعری می کند با این تفاوت که آنان به طور مستقیم پیامبر را دیوانه و شاعر و ساحر می خواندند و اوشو در لوای تجربه معنوی و حالات شاعری و صوفی گری.