14

نام علی (ع) در كتب آسمانی

  • کد خبر : 17557
  • ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۰ - ۲۳:۰۷
نام علی (ع) در كتب آسمانی
از منابع مهمّي كه در زمينه شناخت عظمت و شخصيت معنوي حضرت علي عليه‌السلام وجود دارد، كتب و نوشته‌هاي پيامبران گذشته است.

به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، از منابع مهمّي كه در زمينه شناخت عظمت و شخصيت معنوي حضرت علي عليه‌السلام وجود دارد، كتب و نوشته‌هاي پيامبران گذشته است. بدون شك وقتي كه خداوند سبحان، نام پيامبر اكرم صلي الله عليه و اله و سلم و علي عليه السلام و اهل بيت عليهم السلام را به اوّلين انسان و اولين پيامبر، يعني آدم عليه السلام آموزش مي دهد، قطعاً اين اسامي مقدّس را براي جميع پيامبران بعد از او بيان فرموده است. زيرا بر اساس روايات صريحي كه وارد شده، انوار مطهّر اين افراد برجسته قبل از خلقت بشر، خلق شده است تا در آينده به عنوان بهترين و شايسته ترين كساني كه كاملترين شيوه تكامل را به انسانها آموزش خواهند داد، قدم بر عرصه گيتي بنهند.

بنابراين جهت شناخت بهتر اين موضوع، چند مطلب مهم از كتاب “علي و پيامبران” تأليف حكيم سيد محمود سيالكوتي را مورد توجه قرار مي دهيم.

نام علي(ع) در انجيل

در كتب مقدس پيشين، به آمدن خاتم پيامبران، حضرت محمّدبن عبدالله(ص) و جانشين وي حضرت علي بن ابي طالب(ع)، بشارت داده شده اما مخالفان اسلام، نمي خواهند اين حقيقت را آشكار كنند. بلكه در از بين بردن آن بسي مي‌كوشند. مثلا در انجيل، صحيفة غزل الغزلات، چاپ لندن، سال 1800 ميلادي، باب 5، آية 1 ـ 10، سخناني از حضرت سليمان عليه السلام راجع به پيامبر خاتم صلي الله عليه و اله و سلم و اميرالمؤمنين عليه‌السلام به طورغيرصريح دارد تا در آخر، صريحا مي فرمايد: خلو محمّديم (او دوست و محبوب من، محمّد است). ولي از انجيل هايي كه بعد از سال 1800 ميلادي چاپ شده، جملة “خلو محمديم” حذف گرديده است و همچنين لفظ “ايليا” يا “ايلي” يا “آليا” كه در كتب مقدّس پيشين ذكر شده، مخالفان حقّ، مي كوشند ثابت كنند كه مراد از آن، خدا يا الياس يا مسيح يا يوحنّا است نه حضرت علي عليه السلام.

ناگفته نماند كه بعضي از روحانيان با انصاف مسيحي كه دربارة “ايليا” يا “ايلي” يا “آليا” تحقيق كرده اند و از زندان تعصّب رهايي يافته اند، حقيقت امر را  بيان نموده اند.

يكي از آنان mr. j. b.galidon  است، كه چنين مي نويسد:

in  the language of oldest and present hebrew the word “allia” or “ailee” is not in the meanings of god or allah but this word is showing that in next and last time of this world any one will become nominates allia or ailee.

ترجمة متن انگليسي:

در زبانهاي عبراني باستاني، كلمة “ايليا” يا “ايلي” به معناي خدا، يا “الله” استعمال نشده و نمي شود. بلكه كلمة مذكور نشان مي دهد كه در زمان آينده يا آخرالزمان شخصي خواهد آمد كه نامش “ايليا” يا “ايلي” باشد.

 علي(ع) و پيشگويي حضرت داوود

نام مقدّس حضرت اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب عليه السلام در زبور داوود عليه‌السلام نيز چون خورشيد مي درخشد. داوود عليه السلام از متولد شدن اميرالمؤمنين عليه‌السلام با صراحت و دقت در جزئيات، خبر مي دهد. در كتاب “علي و پيامبران” نوشته‌اي را از نسخه بسيار قديمي زبور كه نزد “احسان الله دمشقي” پيشواي ديني مسيحيان شامات موجود بوده، نقل مي كند كه به شرح زير است: (مطعني شل قثو تينمر قث پاهينوا في وز “ايلي” متازه امطع ملغ شلو شمائت پزانان همنيقته خلذ وقث فل “حدار” كمرتوه شيهو پلت اني قاة بوتاة خزيماه رث جين “كعاباه” بنه اشود كليامه كاذو قثوتي قتمر عند و بريما برينم فل خلذ ملغ خايوشني پم مغلينم عت جنحاريون).

يعني : «اطاعت آن بزرگواري كه “ايلي” نام دارد، واجب است و فرمانبرداري از او همه كارهاي دين و دنيا را اصلاح مي كند. آن شخصيت والامقام را “حدار” (حيدر) نيز مي‌گويند، او دستگير و مددكار بي كسان و شير شيران باشد. نيرو و قدرتش بسيار و تولدش در “كعابا” (كعبه) خواهد بود. بر همه واجب است كه دامن آن بزرگوار را بگيرند و همانند غلام حلقه به گوش اطاعتش كنند. بشنود هر كه گوش شنوا دارد، بفهمد هر كه عقل و هوش دارد، بينديشد هر كه دل و مغز دارد، كه چون وقت بگذرد، دوباره باز نمي گردد».

علی(ع) و استمداد حضرت سليمان

در قسمت اول از اين فصل، با استفاده از احاديث و روايات، منظور از آيه 37 از سوره مباركه بقره را بيان كرده و گفتيم كه : مراد از كلماتي كه آدم عليه السلام از خداوند دريافت كرد و با آن كلمات خدا را سوگند داد و توبه نمود، اسامي خمسه طيبه عليهم السلام بوده است.

اكنون به سراغ يكي ديگر از پيامبران حق يعني حضرت سليمان عليه السلام مي رويم كه آن حضرت با نام مقدس همين پنج بزرگوار يعني محمّد صلي‌الله‌عليه‌واله‌وسلم و علي عليه‌السلام و فاطمه عليهاالسلام و حسنين عليهماالسلام با خداوند مناجات مي كند و عرض حاجت مي نمايد.

در اين زمينه به فراز ديگر از مطالبي كه در كتاب “علي و پيامبران” آمده است مي پردازيم :

“در جنگ جهاني اول (1916 ميلادي) هنگامي كه عده اي از سربازان انگليسي در چند كيلومتري بيت المقدّس مشغول سنگرگيري و حمله بودند، در دهكده كوچكي به نام “اونتره” يك نقره پيدا كردند كه حاشيه اش به جواهرات گرانبها مرصع و در وسطش، خطوطي به حروف طلايي نگارش يافته بود و چون آن را نزد فرمانده خود، “ميجر ـ اي ـ ان ـ گريندل” بردند، هر چه كوشيد نتوانست از آن چيزي بفهمد ولي دريافت كه اين نوشته به زبان و خطي بسيار قديمي است و بالأخره اين لوح، به وسيله وي دست به دست گرديد تا به سرپرست ارتش بريتانيا “ليفتو نانت” و “گلدستون”  رسيد و ايشان هم آن را به دست باستانشناسان بريتانيا سپردند. پس از پايان جنگ (1918 ميلادي) درباره لوح مذكور به تحقيق و بررسي پرداختند و كميته اي تشكيل دادند كه اساتيد شناخت زبان هاي باستاني بريتانيا، آمريكا، فرانسه، آلمان و ساير كشورهاي اروپايي، عضو آن كميته بودند. پس از چند ماه بررسي و تحقيق در سوم ژانويه 1920 ميلادي معلوم شد كه اين لوح مقدسي است به نام “لوح سليماني” و سخناني از حضرت سليمان را در بر دارد كه به الفاظ عبراني قديم، نگارش يافته است و ما ترجمه اش در اينجا مي آوريم:

الله

احمد  ايلي

باهتول

حاسن  حاسين

ياه احمد! مقذا   =  اي احمد! به فريادم رس

يا ايلي! انصطاه   =  يا علي! مرا مددي فرماي

ياه باهتول! اكاشئي   =  اي بتول! نظر مرحمت فرماي

ياه حاسن! اضو مظع   =  اي حسن! كرم فرماي

ياه حاسين! بارفو   =  يا حسين! خوشي بخش

امو سليمان صوه عئخب زالهلاد اقتا   =   اين سليمان اكنون به اين پنج بزرگوار

استغاثه مي كند

بذات الله كم ايلي   =   و علي قدرة الله است

… چون اين خبر به اسقف اعظم انگلستان (lord bishop) رسيد، فرمان محرمانه اي به كميته نوشت كه خلاصه اش اين است:

اگر اين لوح در موزه گذاشته شود و در ديد مردم قرار گيرد، اساس مسيحيت متزلزل خواهد شد و سرانجام خود مسيحيان، جنازه مسيحيت را بر دوش بلند نموده ، در قبر فراموشي دفن خواهند كرد. لذا بهتر آن است كه لوح مذكور در رازخانه كليساي انگلستان گذارده شود و جز اسقف و اهل سرّ، كسي آن را نبيند.

براي كسب اطلاع بيشتر در اين باره، مراجعه شود به كتاب (wonderful stories of islam) چاپ لندن، ص 249

كساني كه اين لوح را ديدند و بينشي داشتند گرايشي عجيب به اسلام پيدا كردند…

نام علي بن ابيطالب، زيور كشتي نوح

از پيامبران بزرگواري كه به نام مقدس پيامبر اسلام صلي‌الله‌عليه‌واله‌وسلم و علي مرتضي عليه السلام و فاطمه زهرا عليهاالسلام و حسنين عليهماالسلام، تبرّك جست و از آنان مدد خواهي كرد، حضرت نوح عليه السلام است.

شاهد بر اين كلام تخته چوب هايي مي باشند كه در جستجوهاي دانشمندان معدن‌شناس شوروي، كشف شد. حكيم سيد محمود سيالكوتي در كتاب خود، به طور مستند در اين مورد مي نويسد :

“در ژوئيه 1951ـ م ، گروهي از دانشمندان معدن شناس شوروي براي معدن يابي، مشغول زمين كاوي بودند كه ناگهان به تخته چوب هايي پوسيده برخوردند… از علائمي دريافتند كه بايد اين چوب ها غير عادي و مشتمل بر راز نهفته اي باشد… در آن ميان، تخته چوب مستطيلي شكلي يافتند كه همه را به حيرت انداخت؛ زيرا در اثر گذشت زمان، كهنگي و پوسيدگي به تمام چوب‌ها راه يافته بود جز اين تخته كه چهارده اينچ طول و ده اينچ عرض داشت و حروفي چند بر آن منقش بود.

دولت شوروي، براي تحقيق و بررسي درباره اين تخته چوب، در27 فوريه 1953م كميته اي تشكيل داد كه اعضاي آن، باستان شناسان و استادان زبان‌هاي كهن بودند… (مؤلف، اسامي اعضاي اين كميته را بيان مي كند و سپس مي نويسد:) بالأخره پس از هشت ماه تحقيق و كاوش، اسرار آن تخته چوب، براي كميته كشف گرديد و معلوم شد كه براي تيمّن و مددخواهي چيزهايي بر آن نوشته و بر كشتي نصب كرده اند،… كميته تحقيق، پس از هشت ماه فكر و دقت و زحمت، نوشته مذكور را خواندند و به حروف روسي درآوردند،…

سپس استاد زبان هاي باستاني بريتانيا، mr.n.f.makes ، الفاظ مذكور را به انگليسي چنين ترجمه كرد:

o. my god ، my helper . keep my hand with mercy and with your holybodies :  mohamad،  alia،  shabbar،  shabbir،  fatema.

they all are biggests and honourables.

the world established for thern. help me by their names.

you can reform to right.

ترجمه متن انگليسي :

“اي خدا من! اي مددكار من! به لطف و مرحمت خود و به طفيل ذوات مقدّس محمّد، ايليا، شبر و شبير و فاطمه دست مرا بگير. اين پنج وجود مقدّس از همه باعظمت تر و واجب‌الاحترام هستند و تمام دنيا براي آنان بر پا شده است. پروردگارا به واسطه نامشان، مرا مدد فرماي. تو مي تواني همه را به راه راست، هدايت نمايي.”

حضرت موسي عليه السلام از شهادت علي عليه السلام خبر داد

مرحوم علامه مجلسي در جلاء العيون مي نويسد:

“ابن بابويه به سند معتبر از امام محمّد باقر عليه السلام روايت كرده است كه مردي از علماي يهود به خدمت حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام آمد و از مسائلي پرسش نمود از جمله آنها اين بود كه پرسيد : وصي پيغمبر شما بعد از او چند سال زندگاني خواهد كرد؟

حضرت فرمود: سي سال . گفت: بگو كه در آخر خواهد مرد يا كشته خواهد شد؟ حضرت فرمود: بلكه كشته خواهد شد. ضربتي بر سر او خواهند زد كه ريش او از خون او خضاب شود.

يهودي گفت: به خدا سوگند كه راست گفتي من چنين خوانده ام در كتابي كه موسي عليه‌السلام املا كرده و هارون نوشته است.”

ابراهيم خليل و شناخت علی(ع)

جابر از امام صادق عليه السلام روايت كرده كه فرمود: وقتي كه خداوند ملكوت را به ابراهيم عليه السلام نشان داد، نوري را در جنب عرش ديد.

گفت خدايا اين نور چيست؟ به او گفته شد اين نور محمّد صلي‌الله‌عليه‌واله‌وسلم است كه برگزيده من از خلق من است و نور ديگري را در جنب آن نور مشاهده كرد و از آن پرسش نمود، گفته شد اين نورعلي‌بن‌ابيطالب عليه‌السلام است كه ياري كننده دين من مي‌باشد.

پس در جنب آن دو نور، سه نور ديگر ديد و از آنها پرسش كرد. گفته شد نور فاطمه عليهاالسلام است كه دوستانش را از آتش بازداشتم و نور دو فرزندش حسن و حسين است.

پس گفت خدايا انوار ديگري در اطراف آنها مي بينم؟ گفته شد آنها امامان از نسل علي و فاطمه هستند.

ابراهيم عليه السلام گفت : خدايا به حق خمسه طيبه آنها را به من بشناسان. گفته شد اي ابراهيم اولين آنها علي بن الحسين و سپس پسرش محمد و پسر او جعفر و پسر او موسي و پسر او علي و پسر او محمد و پس از او علي و فرزندش حسن و پسرش حجت قائم است… .

ابراهيم خليل شيعه علي(ع)

حضرت ابراهيم خليل الرحمن با آن جلالت قدري كه دارد وقتي كه انوار شيعيان اهل‌بيت عليهم السلام را ديد كه مانند ستارگان درخشان اطراف آفتاب و ماهتاب ولايت را گرفته اند از خدا خواست كه او را از جمله شيعيان علي عليه السلام قرار دهد. چنانچه در تفسير سوره الصافات ضمن آية 83 “وَ انّ مِنْ شيعتِهِ لابراهيمَ” (و بدرستي كه از شيعيان او ابراهيم است) رسيده است.

حضرت خضر و دوستي علي(ع)

اَعْمَشْ كه از بزرگان روات و محدثان است  وشيعه و سنّي او را توثيق مي‌كنند، مي گويد : در مدينه، كنيز سياه كوري بود كه كارش آب دادن بود و مي گفت آب بياشاميد در راه دوستي علي‌بن‌ابيطالب عليه‌السلام.

او را در مكه ديدم در حالي كه چشم‌هاي او باز بود و مي ديد و آب مي داد و مي گفت: بياشاميد در راه دوستي كسي كه خدا به سبب او روشنايي چشم مرا به من برگردانيد.

اعمش گويد احوالش را پرسيدم گفت: مردي به من رسيد و گفت: اي جاريه، آيا تويي كنيز و دوستدار علي بن ابي طالب عليه السلام؟

گفتم: آري. گفت: اللهُمّ اِنْ كانَتْ صادقهَ فَرّدَ عَليْها بَصَرَها. (خدايا اگر اين كنيز در دوستي علي عليه السلام راستگوست چشم او را به وي برگردان) . به خدا سوگند در آن حال چشم من روشن شد.

پس گفتم تو كيستي؟ فرمود: منم خضر و منم شيعه علي بن ابي طالب عليه السلام.

لینک کوتاه : https://mafaz.ir/?p=17557

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 1در انتظار بررسی : 1انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.