علمای قم چگونه با بهائیت مبارزه کردند؟ کلیسای متحد متدیست ممنوعیتهای رابطه با همجنس را برداشت ائتلاف رهبران یهودی و مسلمان سوئد علیه قرآنسوزی نمایندگان ادیان الهی در مجلس اهانت به قرآن در سوئد را محکوم کردند از توهم تا واقعیت؛ نقد و بررسی سریال حشاشین ابن سینا «جِنّ» را چگونه تفسیر میکند؟ شباهت جریان یمانی با فرقه های استعماری بهائیت و داعش چرا تمام ادیان برای آخرالزمان منتظرند؟ مصر و موساد پای منقل «حشاشین» موضع ادیان درباره افراد ترنس و هویت جنسیتی آنها ایران اسلامی و کنشهای شیعیان اسماعیلی/ پیدا و پنهان حشاشین ۴۴ درصد یهودیان فرانسوی دیگر کلاه نمیگذارند
عرفان اوشو ازجمله مکاتب عرفانی لذتگرا و لذتجوست که انسان را به بهرهوری از دنیا و لذات جسمانی، مانند لذت جنسی، رقص و پایکوبی، سرور و شادی و… دعوت کرده، و لذتجویی را پُلی برای رسیدن به رشد و کمال میداند.
ابوسعید ابوالخیر (۳۷۵-۴۴۰ ق) حاضر نشد برای نماز دست از سماع صوفیانه بکشد و همانطور که در حال رقص بود، میگفت: «ما در نمازیم»!
آنچه در عرفان های کاذب مشاهده می شود، وحیستیزی و شریعتگریزی است. اینان برای رسیدن به مقاصد غیرالهی خود دین وحیانی را به گونه ای بشری معنا می کنند و برای تجویز لاابالیگری، خود را از دامن شریعت میرهانند.
من سرآغاز آگاهی مذهبی کاملاً نوینی هستم. لطفاً مرا با گذشته پیوند نزنید. گذشته حتی ارزش به خاطر سپاری ندارد.
اوشو مدعی است با افراط در روابط جنسی نامحدود و بی قید و بند، انسان از میل جنسی سیراب شده، در نتیجه توجهش به مراقبه و کمال معطوف میشود؛ این سخن کاملاً باطل است؛ چون میل جنسی انسان، قابل سیراب شدن نیست؛ بلکه هر چقدر به آن اهمیت داده شود و توجه شود، این میل افزایش یافته و به گرایشات انحرافی هم منجر میشود.
آرامش در نگاه اوشو، یک وضعیت بی ذهنی و سرکوب عقل و زندگی با غفلت است. وقتی به روایات اهل بیت (ع) مراجعه میکنیم، متوجه میشویم سرکوب و نفی ذهن و عقل توصیه نشده است؛ بلکه عقل جایگاه بالایی دارد و از ارکان رسیدن به زندگی صحیح و کمالات، استفاده از دانش و عقل و خرد است.
اوشو نه تنها هدف زندگی را شادی می داند بلکه در حیطه معرفت شناختی وارد می شود و ملاک صحیح و غلط را شادی وغم می داند. او می گوید انسانی درست کردار است که شادمان باشد و انسان غمگین بدکردار و اهل گناه است.
اوشو همانند کافران و دشمنان پیامبر اکرم (ص) در عصر ظهور اسلام پیامبر را متهم به دیوانگی و شاعری می کند با این تفاوت که آنان به طور مستقیم پیامبر را دیوانه و شاعر و ساحر می خواندند و اوشو در لوای تجربه معنوی و حالات شاعری و صوفی گری.