باستان گرایی؛ فتنه ای خاموش در پوشش ملی گرایی معنویت گرایی و جهان مدرن سهم ادیان مختلف در تروریسم نخستین اظهار نظر اسماعیلیان در مورد سریال رمضانی الحشاشین ویدئو| شهید مطهری: جنگ جهانی اول پس از طرح کشور یهود در فلسطین راه افتاد تشرف نایب رئیس لیگ مبارزان حرفهای آمریکا به اسلام آیا پرداختن بیش از حد به سریال حشاشین، باعث رواج آن نمی شود؟ مروری کوتاه بر زندگینامهی علامهی کُرد بدیعالزمان ماموستا سعید نورسی نظر علمای دینی و اندیشمندان غربی درباره خاستگاه تصوف/ انحراف صوفیان، ریشه تصوف را تکذیب نمیکند زمانی که اجنه قابل رؤیت بودند چرا ملحدان جدید نیچه انکار می کنند؟ میخواستم به خدا برسم به شیطان رسیدم یک خاخام یهودی: اسرائیل، تو نماینده مردم یهود نیستی!
کوئلیو از عشق بسیار سخن میگوید اما منظور تمامش عشق دنیایی و جنسی است.
با اقتباس از کتاب مشهور پائولو کوئلیو قرار است یک فیلم سینمایی ساخته شود.
در مکتب معنوی پائولو، خداوند چندان حکیمانه عمل نمیکند، تدبیری هم برای انسان راه یافته در این جهان ندارد.
در آثار کوئلیو آنچه برای مخاطب اهمیت می یابد جذابیت و هیجانات می باشد تا جایی که واقعیت ها نیز فدای این جذابیت ها می شوند.
پائولو کوئلیو در ایران بهعنوان یک اسطوره نویسندگی در زمینۀ مباحث عرفانی شناخته میشود، اسطورهای که بنا به اعترافات خودش بیمار روانی بوده، معتاد به سکس و مواد مخدر بوده و در زمان فعلی هم از برخی از انواع مواد مخدر حمایت میکند.
جالب اینکه امروزه شمار بسیاری از کسانی که در کشور ما به عنوان رهبران عرفان های وارداتی شناخته میشوند و حامل یک پیام معنوی و صاحب مسلکی عرفانی محسوب میشوند افرادی اند که دورهای از بحران را پشت سر گذاشته اند و به مدد دستهای از عوامل توانستهاند «برونرفتِ از بحران» را تجربه کنند. تجربه موفق ایشان در فرار از بحران یا احیاناً فرو نشاندن و مهار بحران، باعث شده که «عوامل برونرفت» را به جای معنویت و گاهی با نام عرفان مطرح و تبلیغ کنند.
در خرداد ۱۳۷۹ که پائولو کوئلیو به ایران آمد، در اثر تبلیغات وسیعی که دربارۀ او و آثارش در ایران شده بود، هزاران نفر از جوانان برای دیدن او در تهران و شیراز اجتماع کردند و برخی از حضار از پائولو کوئلیو خواستند تا آنها را بهعنوان شاگرد بپذیرد و استاد عرفانیشان شود.
هرچند نام گذاری خیابان ها به نام آثار مشاهیر ادبی ایران و جهان کاری بسیار ارزشمند و پسندیده است اما در این میان باید دقت شود با نام گذاری خیابان ها به نام نویسندگانی که دارای تفکرات التقاطی و الحادی هستند معنویتی که از نام گذاری خیابان ها به نام شهدا ایجاد می شود را کمرنگ نکند.