3
مدیر مؤسسه بهداشت معنوی تبیین کرد؛

چرایی جولان معنویت‌های سکولار؛ انفعال نهادهای دینی

  • کد خبر : 60724
  • ۲۷ اسفند ۱۴۰۲ - ۱۰:۰۰
چرایی جولان معنویت‌های سکولار؛ انفعال نهادهای دینی
معنویت در حوزه ادیان سنتی به‌دلیل پیوستگی و تعامل بسیار با دین‌داری، به یک مفهوم مستقل و دارای ویژگی‌ها، پیامدها، آسیب‌شناسی و خاستگاه ویژه به خود تبدیل نشده است؛ اما امروزه بر اثر فرآیند سکولاریزاسیون و کاسته‌شدن جایگاه دین، به معنویت سکولار توجه بسیاری می‌شود.

به گزارش پایگاه خبری مفاز، معنویت در حوزه ادیان سنتی به‌دلیل پیوستگی و تعامل بسیار با دین‌داری، به یک مفهوم مستقل و دارای ویژگی‌ها، پیامدها، آسیب‌شناسی و خاستگاه ویژه به خود تبدیل نشده است؛ اما امروزه بر اثر فرآیند سکولاریزاسیون و کاسته‌شدن جایگاه دین، به معنویت سکولار توجه بسیاری می‌شود.

بخشی از این توجه، مرهون تأثیرگذاری بی‌اندازه معنویت بر فرد و جامعه و حوزه‌های کار، تعلیم و تربیت و سلامت است. در چنین شرایطی، بر ماست که مفهوم معنویت را در حوزه دین اسلام مورد بازاندیشی و بازتعریف قرار دهیم و تمایزهای معنویت اصیل اسلامی را با معنویت سکولار آشکار سازیم، زیرا رشد معنویت سکولار لطمه‌های جبران‌ناپذیری بر هویت ملی و انقلابی ما وارد می‌سازد.

در همین خصوص تحریریه فکرت، گفت‌وگویی با حمیدرضا مظاهری سیف، پژوهشگر، فعال رسانه‌ای و مدیر مؤسسه بهداشت معنوی داشته است که مشروح آن در ادامه تقدیم مخاطبان محترم می‌شود.

معنویت با چه ویژگی‌هایی بیشتر شناخته می‌شود؟

طبیعتاً تعریف معنویت کار دشواری است؛ اما در یک جمله بخواهیم لب تعاریف ارائه‌شده را بیان کنیم که دارای دو شرط جامع و مانع باشد، این است: رابطه قلبی با خدا.

اگر بخواهیم خیلی رنگ و بوی دین و فرهنگ خاصی به آن ندهیم می‌توانیم بگوییم معنویت؛ یعنی رابطه قلبی با امر مقدس. امر مقدس؛ یعنی حقیقت غایی، کمال مطلق که در فرهنگ‌ها و جوامع گوناگون طبیعتاً عناوین مختلفی دارد، لذا رابطه قلبی با امر مقدس همان معنویت است.

ویژگی‌های معنویت هم عبارتند از:

این رابطه کاملاً ابعاد و سطوح فطری دارد؛ لذا بین کل بشریت عمومی است. به این معنا که همه انسان‌ها فارغ از رنگ پوست، باورها و مذاهبی که دارند رابطه قلبی با خداوند را تجربه می‌کنند. در زندگی افراد لحظاتی پیش می‌آید که با او حرف می‌زنند و وجود این امر مطلق را درک می‌کنند. این چیزی است که همه انسان‌ها درک می‌کنند؛ لذا تعبیر قرآن کریم درباره افرادی که کافر و مشرک هستند این است: «فَإِذَا رَکِبُوا فِی الْفُلْکِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَی الْبَرِّ إِذَا هُمْ یُشْرِکُونَ؛ هنگامی‌که سوار کشتی توی دریا می‌شوند خدا را خالصانه می‌خوانند.» این همان امر مطلق است. در شرایط مختلف در وجود افراد جلوه می‌کند و برجسته می‌شود. حتی در افرادی که اظهار بی‌دینی می‌کنند نیز این‌گونه است. در تحقیقی که در این رابطه انجام شد 24 درصد از ملحدین اظهار کردند که لحظاتی را تجربه کردند که در آن لحظات قدرت برتری نسبت به خود را درک کرده‌اند.

عمومیت

تجربی‌بودن؛ یعنی این‌که ما این رابطه قلبی با خدا را می‌چشیم و با تمام قلب آن را درک و حس می‌کنیم. این‌طور نیست که با مفاهیم انتزاعی و تصورات‌مان این رابطه را بپذیریم؛ بلکه حتی ممکن است با مفاهیم ذهنی و باورهایی که به آنها اعتقاد داریم این مسأله را نپذیرفته باشیم و لیکن آن را درک و تجربه می‌کنیم.

حتی در رابطه با فرعون قرآن کریم می‌فرماید: «وَجَاوَزْنَا بِبَنِی إِسْرَائِیلَ الْبَحْرَ فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ وَ جُنُودُهُ بَغْیًا وَعَدْوًا حَتَّی إِذَا أَدْرَکَهُ الْغَرَقُ قَالَ آمَنْتُ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا الَّذِی آمَنَتْ بِهِ بَنُو إِسْرَائِیلَ وَأَنَا مِنَ الْمُسْلِمِینَ؛ وقتی غرق می‌شد و حضرت موسی و یارانش از رود نیل رد شدند و امواج دریا که فرعون و یارانش را در هم کوبید، فرعون گفت: من به خدایی ایمان می‌آورم که بنی اسرائیل به آن ایمان آوردند.»

حالا سخن من این است که این اولین باری نبود که فرعون خدا را این‌گونه می‌دید و قدرت و معجزه خدا را می‌دید؛ بلکه بارها این اتفاق در زندگی همه ما انسان‌ها می‌افتد که خدا را با همه قلب می‌بینیم و مشاهده می‌کنیم.

در این زمان دیگر انتخاب با ما است که این را بپذیریم یا انکار کنیم و فکر بورزیم. این وضعیتی است که معنویت در زندگی انسان و در برنامه هدایتی ما انسان‌ها دارد. از این رو خداوند غیر از این‌که ادیان را فرستاد و پیامبران و اولیائی در میان ما هستند، راه دیگری برای هدایت انسان‌ها به کار گرفته است و آن معنویت است؛ یعنی همان رابطه قلبی که با تک تک انسان‌ها برقرار می‌کند و انسان‌ها را به‌سوی خود متوجه می‌کند.

آیا می‌توانیم بین آنچه که در اسلام به‌عنوان معنویت وجود دارد با سایر ادیان ابراهیمی تفاوت ماهوی قائل شویم؟

معنویت یک حقیقت ذومراتب است و دارای درجات مختلف است. من این بیان را اولین‌بار از آیت‌الله اعرافی شنیدم. ایشان می‌فرمایند.

سطحی از معنویت کاملاً عمومی و بشری است؛ زیرا پایه و ریشه معنویت فطرت انسان‌ها است و تفاوت‌های تاریخی، دینی، فرهنگی و جغرافیایی اصلاً بر روی آن تأثیری ندارد. این سطح عمومی را همه انسان‌ها اعم از مسیحی، مسلمان و یهودی دارند حتی بی‌دین و لائیک. مؤمن و کافر این سطح از معنویت و تجربه‌های معنوی را دارند.

درجه بالاتر از این در بین کسانی به وجود می‌آید که مقداری از اعتقادات اولیه را پذیرفته‌اند و به آنها ایمان دارند و مهم نیست که چه دینی دارند؛ ولی به‌موجب دین یا حتی امری خارج از ادیان این اعتقادات را پذیرفته‌اند و منکر خدا نیستند.

این تجربه معنویت در وجود این افراد نسبت به گروه و سطح اول مؤثرتر است؛ چون به آنها باور دارد و وقتی این تجربه‌ها برای او اتفاق می‌افتد به آنها توجه داد و حدی از تسلیم و پذیرش را پیدا کرده است و دیگر آن را انکار نمی‌کند. معنویت این افراد زمینه رشد پیدا می‌کند. تجربه‌های دینی در وجود این افراد مؤثرتر است و وقتی این تجربه‌ها و مواجهه با امر مطلق برای او اتفاق می‌افتد امکان درک آن را دارد.

پله سوم پیروان ادیان ابراهیمی و توحیدی هستند که یک پله از پله دوم بالاتر هستند. این ادیان چون باورهای واضح‌تری در مورد توحید، معاد، نبوت و… دارند تجربه‌های والاتری را درک می‌کنند، چون تجربه‌های معنوی در این افراد بیشتر اثرگذار است. این تجربه‌ها برای این افراد تفسیرپذیرتر است و درک بهتری می‌توانند از آن داشته باشند.

این افراد به موجب باورها، اعتقادات و التزامات عملی در دین خود زمینه به‌کارگیری و التزام عملی به این تجربه‌ها را بهتر دارند. باورها و اعقادات دینی که دارند زمینه برقراری این ارتباط قلبی را فراهم می‌کند. جوهر معنویت در این افراد تکامل‌یافته‌تر است.

مرتبه بالاتر کسانی هستند که به دین حق درآمده‌اند. کاملاً قابل ارزیابی و شاخص‌گذاری است که دین حق یعنی چه. دینی که باورهای کاملاً مناسب با این تجربه‌ها را ارائه می‌دهد؛ یعنی خدا را به بهترین شکل به ما معرفی می‌کند و برنامه عملی مناسبی به ما می‌دهد که ما بتوانیم در طول زندگی دائم متذکر او شویم. این نکته مهمی است.

شما بین دینی مثل هندوئیسیم و اسلام مقایسه کنید. در هندو خدایان گوناگونی به شکل و شمایل متفاوت را ارائه می‌کند. این دین آموزه‌ای تحت عنوان «خدای دلخواه» دارد. از بین این خدایانی که ارائه می‌کند فرد می‌تواند برای خود یکی از این خدایان را انتخاب کند و با آن ارتباط برقرار کند.

در اینجا ارتباط با خداوند خیلی محدود می‌شود و تنزل پیدا می‌کند و متکثر می‌شود. این با خدای مطلق، بی‌نهایت و بی‌شکل و صورتی که در همه جا حاضر است متفاوت است. این تصویر دوم با تجربه‌های معنوی ما سازگارتر است.

اعتقاد به خدای مطلق بی‌شکل و صورتی که فراتر از زمان و مکان و رنگ و ابعاد است، خیلی بهتر می‌تواند به بروز تجربه‌های معنوی در ما کمک کند. خیلی بهتر می‌تواند به فهم و درک تجربه‌های معنوی در وجود و قلب ما کمک کند.

برنامه‌های عملی ادیان شاخص مهمی به ما می‌دهد. مثلاً یک دینی زمان را باز گذاشته و می‌گوید: هر وقت خواستید بروید و با خدایان مناجات کنید یا دینی دیگر می‌گوید: هفته‌ای یک‌بار با خدا ارتباط برقرار کنید. در مقابل دینی را در نظر بگیرید که در طول روز لحظات کوتاه و متعددی را برای این بازگشت و تذکر تعریف کرده است.

کدام دین به نظر شما بهتر می‌تواند ما را در معرض درک آن حقیقت متعالی قرار دهد؟ لذا این موارد قابل مقایسه است و می‌توان پیدا کرد که در بین ادیان کدام دین می‌تواند ارتباط قلبی با خداوند را بهتر زمینه‌سازی کند و در رخداد این تجربه معنوی این پدیده را برای ما بهتر مسموع و تفسیر کند و ما را به درک بهتری از آن برساند.

به هر حال معلوم است که همه ادیان در این شاخص در یک رتبه قرار ندارند و دینی که برنامه‌های خالص‌تری دارد طبیعتاً یک پله از سایر ادیان بالاتر است. به‌نظر من این دین، دین اسلام است. می‌توان علمی، تحلیلی و فارغ از باورهای کلامی این ادعا را ثابت کرد.

مرتبه بالاتر کسانی هستند که تشیع را پذیرفته‌اند. این گروه نسبت به سایر ادیان و مسلمانان در رتبه برتری قرار می‌گیرند. این هم قابل بیان و اثبات است. در اینجا این سؤال مطرح می‌شود که چرا تشیع در میان سایر مسلمین می‌تواند از حیث معنوی رتبه بالاتری داشته‌باشد؟

یکی از مسائل خیلی مهم این است که وقتی کسی به تجربه‌های معنوی خود توجه می‌کند و با آنها ارتباط برقرار می‌کند، اهل معنویت می‌شود و دیگر در مقابل این تجربه‌ها منفعل و بی‌توجه نیست؛ بلکه می‌خواهد در خلق این تجربه‌های معنوی شیرین در زندگی خود نقش ایفا کند.

این تجربه‌ها ارتباط با قدرت مطلق و عشق نامشروط است و شادی نامحدود و آرامش‌پایدار ایجاد می‌کند. کسی که این رابطه قلبی برای او اتفاق می‌افتد در اوج بحران‌ها به آرامش و احساس قدرت می‌رسد و در نهایت، تاب‌آوری او افزایش پیدا می‌کند.

برای چنین افرادی موضوع مهم این است که چطور می‌توانند این تجربه‌ها را بیشتر داشته‌باشند و هر وقت که اراده کنند این تجربه‌ها را بتوانند ایجاد کنند یا این‌که بتوانند این تجربه‌ها را پایدارتر کنند یا این‌که بتوانند آثار این تجربه‌ها را ماندگارتر کنند.

این مسأله بسیار مهمی است که اهل معنویت با آن روبه‌رو می‌شوند. در این بین مؤثرترین شیوه‌ای که ما را به مرز این تجربه‌های معنوی می‌رساند دعا است. در میراث تشیع ما یک میراث عظیم دعایی داریم که در ادیان و مذاهب دیگر بی‌نظیر است. این سرمایه عظیم دعایی متناسب با احوال و شرایط مختلف است. این سرمایه در هیچ دین و مذهبی نیست.

دعاهایی که گاهی با یک جمله از آنها انسان به مرز ملکوت می‌رسد. به‌واسطه این دعاها انسان رودررو با خدا قرار می‌گیرد و حضور او را درک می‌کند و نتیجه آن آرامش، تذکر، توجه، امید و شوق خواهد بود؛ لذا میراث اهل‌بیت (ع) این امتیاز را دارد که از یک سرمایه عظیم دعایی برخوردار است؛ بنابر اینبه نظر می‌آید که این رتبه‌بندی بسیار بجا و معقول است که در بین مسلمین، تشیع از رتبه بالاتری از معنویت برخوردار است.

در بین شیعیان نیز کسانی هستند که به فکر سیر و سلوک هستند و دنبال وقف زندگی خود در راه خدا هستند؛ یعنی اولیای الهی که در بین علما و عوام دیده می‌شوند. این افراد بالاترین رتبه در کسب معنویت را دارند.

همان‌طور که فرمودید شاخصه‌های معنویت عمومی و فطری است. انسان مدرن و دنیای کنونی که غرق در امکانات است. این انسان خلأ معنویت را چطور حس کرده است و این مسیر را چطور طی می‌کند؟

خدای متعال خالق تجربه‌های معنوی است؛ یعنی معنویت از سوی خداوند بر قلب انسان جاری می‌شود. برای او هم فرقی ندارد که این انسان سنتی است یا مدرن یا پیشاسنتی. هر وقت که لازم باشند این افراد بازگشتی به خود داشته باشند خدای متعال تجربه‌های معنوی را بر زندگی آنها رقم می‌زند.

وقتی که انسان‌ها بیشتر احساس تنهایی و بی‌کسی می‌کنند این تجربه‌های معنوی برای آنها اتفاق می‌افتد. معمولاً وقتی انسان‌ها احساس گرفتاری و تنگنا می‌کنند این تجربه‌ها برای آنها اتفاق می‌افتد. این موارد چیزی است که برای انسان مدرن هم قابل تصور است. احساس تنهایی بیش از گذشته برای انسان‌ها اتفاق می‌افتد. احساس گرفتاری اگر نسبت به دوره سنتی و قرن‌های قبل بیشتر نشده باشد کمتر نشده است.

مورد دیگر مواجهه انسان با خلقت است. یکی از لحظاتی که خداوند این تجربه‌های معنوی را در وجود ما رقم می‌زند مواقعی است که با شگفتی‌های آفرینش روبه‌رو می‌شویم. این روزها شکوه آسمان ما را جذب می‌کند. انگار این تجربه خلقت دروازه‌ای به روی خالق شده است.

ما خدا را در خلقت می‌بینیم. برای شما پیش آمده است که روزی نگاه‌کردن به آسمان، منظره‌ای، جنگلی یا دو تا پرنده در آسمان یا غروب و طلوع آنقدر به‌نظرتان زیبا بیاید که در لحظاتی متفاوت از سایر اوقات برای شما جلوه می‌کند.

در این لحظات انگار ما ظاهر مادی و عادی معمولی این مناظر را که هر روز می‌دیدیم دیگر نمی‌بینیم؛ بلکه چیز بیشتری می‌بینیم. در واقع نگاهمان به آن منظره عمیق‌تر می‌شود. در چنین زمانی ما جنبه آیت‌بودن این پدیده را درنظر داریم.

یکی از تجربه‌های معنوی رایج که در معنویت‌های سکولار هم دیده‌می‌شود همین مواجهه با طبیعت و مجذوب‌شدن در مقابل شاهکارهای خلقت است. خیلی از معنویت‌های سکولار نه به دین خاصی معتقد هستند و نه به باورهای خاصی اعتقاد دارند. نه برنامه و آئین مذهبی خاصی را انجام می‌دهند؛ ولی این برنامه را دارند که به طبیعت نگاه کنیم.

در طبیعت برویم تا به آرامش برسیم. این‌ها تجربه‌های معنوی است که همه افراد دارند و وقتی به متون دینی مراجعه می‌کنیم این تجربه‌ها را برای ما تبیین می‌کند. وقتی سبزه‌ای می‌روید. آنگاه که خشک می‌شود «وَالَّذِی أَخْرَجَ الْمَرْعَی».

تمام این موارد به دست خدا برای ما رو می‌شود و ما حسن آفرینش و قدرت او را مشاهده می‌کنیم؛ به‌نظر من این تجربه‌های معنوی مواجهه با طبیعت در دوران مدرن با این امکانات رسانه‌ای و ارتباطات خیلی بیشتر شده است.

ما در قرون گذشته خیلی از جلوه‌های خلقت را نمی‌توانستیم ببینیم و از آنها خبر نداشتیم که آنها را تجربه کنیم. الان همه ما تصاویری از آبشار نیاگارا را می‌بینیم و شکوه آفرینش را درک می‌کنیم. همه ما می‌توانیم به‌صورت مجازی حضور در جنگل آمازون را تجربه کنیم و زیبایی و شگفتی خلقت را ببینیم.

ما الان می‌توانیم تصاویر زیادی از آسمان‌ها، سایر کرات و کهکشان‌ها را ببینیم. به‌نظرم در دوران مدرن اگر زمینه‌هایی برای غفلت فراهم شده است از طرف دیگر هم زمینه‌هایی برای یادآوری معنوی پیدا شده است؛ لذا ما می‌توانیم این معنویت را در دوران مدرن ردیابی کنیم.

نکته دیگر این‌که در دوران مدرن اتفاق جالبی افتاده است. تفاوت دوره مدرن با پیشامدرن این است که ما در دوران پیش از مدرن به باورهای دینی خیلی پایبند بودیم، خواه و ناخواه تجربه‌های دینی در قالب این برنامه‌ها برای ما اتفاق می‌افتاد.

در دوران مدرن این التزام‌ها کم‌رنگ شد و دین به حاشیه رانده شد. الان تجربه‌های معنوی برای ما زمینه خود را ازدست داد؛ زیرا وقوع تجربه‌های دینی در جامعه متقی، درحال نماز و سایر عبادات دینی محتمل‌تر است؛ ولی در پوشش برنامه‌های دینی؛ اما در دوران مدرن که دین کم‌رنگ شده است این تجربه‌ها عریان رخ می‌دهد؛ یعنی فرد وقتی دین را کنار گذاشت و این تجربه برای او اتفاق افتاد اولاً متوجه شد که انگار یک حقیقتی از درون خود او کنده شده است و بحران معنویت پیدا شد.

سپس همان درون تهی‌شده ازتجربه‌های معنوی خالی نیست فقط به‌طور منظم و مرتب و پیاپی در اثر التزام به برنامه‌های دینی دیگر این تجربه‌ها برای او پیش نمی‌آید. در این‌صورت گاهی که این تجربه‌ها برای او اتفاق می‌افتد کاملاً آن را حس می‌کند.

بشر مدرن توانست تجربه معنوی من‌های دین را کشف کند. با این‌که این معنویت پایین‌ترین سطح معنویت است؛ اما انسان مدرن فهمید که اگر دین را هم کنار بگذارد باز رابطه با یک قدرت متعالی نامحدود را به راحتی نمی‌تواند انکار کند. او به این تجربه نیاز دارد و آن را می‌فهمد. شیرین‌ترین لحظه‌های زندگی او هم همین لحظات است.

زیرا زمانی که می‌فهمد که وجود او را امری معنوی، قادر مطلق و بی‌نهایت فرا گرفته است چیزی شیرین‌تر و آرامش‌بخش‌تر از این برای او وجود نخواهد داشت. این تجربه‌های معنوی را در دوران مدرن انسان من‌های دین می‌فهمد؛ لذا ما در دوران مدرن در دهه‌های اخیر فهمیدیم که پدیده‌ای به نام معنویت وجود دارد که موجودیت دارد و تجربه‌شدنی است. این یک کشف مدرن بود.

ما قبلاً در قالب دین ناآگاهانه این معنویت را بیش از دوران مدرن از آن برخوردار بودیم؛ اما در دوران مدرن که پرده دین کنار رفت هرچند که این معنویت مقداری تنزل پیدا کرد؛ اما فرد به‌طور مستقل به این کشف رسید و باعث توجه بیشتر به دین شده است و بشر به این فکر افتاده است که دین ابعاد جذابی دارد که ما به آن توجه نداشتیم.

ما در گذشته در مورد تجربه معنوی خودمان خیلی در دین صحبت نمی‌کردیم و برای ما موضوعیت نداشت و موجودیت مستقل پیدا نکرده بود؛ اما الان ما معنویت را به‌عنوان یک دانش جدید دینی مطرح می‌کنیم که می‌توانیم در طبقه‌بندی علوم اسلامی جایی برای آن قرار دهیم؛ موضوع آن را مشخص کنیم و مبانی و روش آن را مشخص کنیم.

ماهیت معنویت سکولار چیست و چه شاخصه‌ها و سنجه‌هایی برای شناخت آن وجود دارد؟

بشر مدرن که دین را کنار زد بعد معنوی وجود خود را کشف کرد و این تجربه‌های معنوی را به‌صورت عریان و مستقل از دین دریافت. حالا وقتی این تجربه‌ها در چنین فضای غیردینی برای ما اتفاق می‌افتد دوست‌داریم که بیشتر شود و ارتباط مؤثرتری با آن برقرار کنیم.

مایل هستیم که آثار آن را تداوم ببخشیم. در اینجا است که جریان‌های معنوی سکولار ادعای شناخت این جریانات را دارند و می‌گویند تکنیک‌هایی را می‌توانیم ارائه کنیم که بتوانید به شادی بی‌پایان برسید و این آرامش را درک کنید و به قدرت درونی دست پیدا کنید.

از اینجا است که باب این معنویت‌های سکولار باز می‌شود. آنها می‌گویند بدون بازگشت به ادیان ما راه‌ها و روش‌هایی داریم که می‌تواند این تجربه‌ها را برای افراد بیشتر و بارور کند و اثر آنها را در افراد بیشتر و پایدار کند.

ما هزاران راه و روش از این معنویت‌های سکولار داریم و به‌صورت بی‌پایان اتفاق خواهد افتاد؛ چون همه چنین تجربه‌هایی دارند و همه هم ممکن است خیال کنند که می‌توانند با شیوه اصلاحی خود می‌توانند این تجربه‌ها را تقویت کنند و ارتباط مؤثرتری با آنها بگیرند.

در دین اسلام برای تقویت این معنویت در افراد ظرفیت بالایی وجود دارد و می‌توان انسان‌ها را جذب این ویژگی‌ها کرد؛ چه کوتاهی و عملکرد ضعیفی باعث شده‌است که این گرایش چه در داخل کشور و چه در خارج کشور بیشتر به‌سمت معنویت سکولار باشد.

بزرگ‌ترین مشکل به ساختار علوم دینی و حوزه‌های علمیه برمی‌گردد که تاکنون به مقوله معنویت اهتمام نداشتند و الان هم که این موضوع روشن شده است هم کند حرکت می‌کنند؛ یعنی ما چند مورد علم شناخته‌شده از گذشته داریم که تمام اهتمام‌ها به همین علوم ورزیده شده است.

اولین این علوم، فقه است و بعد از آن کلام است. سایر علوم مانند تفسیر، اخلاق، فلسفه و… در حاشیه قرار می‌گیرند. این ساختار علمی ساختاری است که به روی معنویت بسته است و از طرف دیگر مردم به‌شدت به این معنویت نیاز دارند؛ البته این درست که در ساختار و پیش‌فرض علوم دینی اگر به این علوم درست عمل شود نیازهای معنوی هم تأمین می‌شود.

این سخن قابل قبول است. بدون شک کسی که پایبندی دینی داشته باشد و الزامات شرعی را داشته باشد به‌شدت تجربه‌های معنوی خواهد داشت؛ ولی به این معنا نیست که ما اصل موضوع را نادیده بگیریم و هیچ بحثی راجع به آن نداشته باشیم؛ زیرا منابع دینی درباره معنویت بحث‌های بسیار عمیق و مفصلی دارند.

چرا ما این بخش از دین را تعطیل کنیم؟ چرا ما باید از قرآن فقط آیات مربوط به احکام را مورد توجه قرار دهیم؟ مگر آیات غیراحکامی برای هدایت ما نیامدند؟ مگر این آیات بر قلب پیامبر اکرم (ص) نازل نشدند؟ چرا در مورد این بخش از آیات مانند احکام دینی که همه فقها وارد می‌شوند و بحث می‌کنند، مورد توجه قرار نگرفته است؟ چرا در خصوص روایات ما این کار صورت نمی‌گیرد؟ چرا ما به تفسیر، تجزیه و تحلیل فقیهانه و عمیق از متون دعایی اهتمام نداریم؟ چرا فقهای ما به تفسیر و بررسی دعاهای ما وارد نمی‌شوند؟

گاهی اوقات اگر ما یک جمله دعایی را با بینش درست بخوانیم بسیار در ما تأثیر خواهد گذاشت. خواندن یک دعا به زبان عربی و ترجمه دست و پا شکسته فارسی آن چندان اثرگذار نخواهد بود. چرا مراجع تقلید ما به این امر فکر نمی‌کنند که وظیفه ما است که همان‌طور که احکام را به مردم یاد می‌دهیم، میراث دعایی اهل بیت (ع) را هم برای مردم توضیح دهیم؟

پنجاه نکته از نماز گفتیم، پنجاه نکته هم از متون دعایی بگوییم. باید برای مردم توضیح داد که چگونه شاد زندگی کنند. چگونه به خدا توکل کنند. چگونه لذت دینی را بفهمید و درک کنید. اتفاقاً این امر مهم‌تر و زیربنایی‌تر است. اگر فهم معنوی درست شود التزامات دینی هم درست خواهد شد. چرا گاهی اوقات به‌نظر می‌آید که التزامات فقهی و دینی مردم کاهش یافته است؟

به نظر من علت آن این است که زیربنا را رها کردیم. اگر رابطه قلبی با خداوند تقویت شود شخص مکلف خود دنبال این خواهد بود که چطور نماز بخوانم که تجربه شیرین آن را درک کنم. این بخش مهمی از دین و آموزه‌های دینی است که رها شده است.

اهتمام قرآن کریم به بعد معنوی دین بسیار بیشتر از بعد شریعت بوده است. ما در قرآن چند هزار آیه معنوی داریم که مورد توجه قرار نگرفته‌اند. در متون روایی هم حجم عظیمی از روایات معنوی و دعاها داریم که ردی از احکام شرعی در آن نیست؛ بلکه صرفاً به بعد معنوی پرداخته‌اند. این موارد در دین ما رها شده است و علت اصلی این‌که امروزه معنویت‌های سکولار در جامعه ما میدان‌دار شده‌اند، همین امر است.

لینک کوتاه : https://mafaz.ir/?p=60724

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.