به گزارش پایگاه خبری مفاز، انجمن حجتبه با همه امکانات اقتصادی و نیروهای انسانی و تنظیمات گسترده و منسجم اداری و نیروهای زبده فرهنگی و علمی که در اختیار داشت، نسبت به حل مسائل فرهنگی مربوط به حضرت مهدی(عج) مانند مساله انتظار و چگونگی تحقق آن، وظایف اصلی شیعیان در آماده سازی افکار جهانیان برای یک نهضت جهانی علیه ظلم و بیدادگری و تاسیس حکومت عدل جهانی و مساله مهم طول عمر حضرت مهدی و دیگر مسائلی از این قبیل، اقدام چشمگیری به عمل نیاورد و مردم را با همان افکار عامیانه رها ساخت. به همین جهت گهگاه به وسیله آقای دکتر علی شریعتی مورد انتقاد قرار می گرفتند.
کتاب مساله انتظار دکتر شریعتی در همین راستا نوشته شد. انجمن هم سخنان و نوشته های دکتر را تحمل نمی کرد و او را به فسق، وهابی گری و خروج از دایره تشیع متهم می ساخت.
اکثر اعضای انجمن حجتیه در رده های بالا و پایین، افرادی متدین و متعصب در دفاع از تشیع و مخلص بودند و چنان نبود که بخواهند عمدا و از روی عناد بر مدافعان مذهبی ضربه ای وارد سازند؛ به ویژه این که در بین آنها علمایی وارسته، متدین، باتقوا، از حوزه علمیه قم، مشهد و تهران وجود داشت.
مشکل اساسی آنها جهل، نادانی و تفکرات انحرافی بود که به آنها القا شده بود، البته شاید در رده های بالای آنها افرادی نفوذی، بداندیش و خیانت پیشه نیز وجود داشته، چنان که در بعد تشکیلات گسترده اجتماعی چنین امکانی وجود دارد.
منبع: خاطرات آیتالله ابراهیم امینی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی