به گزارش پایگاه خبری مفاز، مارتین لوتر در دهم نوامبر سال ۱۴۸۳ در یکی از شهرهای آلمان به نام آیسلبن دیده به جهان گشود. شاید نخستین آشنایی لوتر با اومانیستها در دانشگاه ارفوت بود. او در سن هفده سالگی وارد دانشگاه ارفوت شد. این دانشگاه پررونقترین دانشگاه آلمان و کانون برخورد بین مدرسیها و اومانیستها در آن زمان بهشمار میرفت. در این زمان ارفوت تحت تأثیر اومانیستها در پیاعاده متون نخستین نویسندگان ارسطویی بوده است. برهمیناساس دانشجویان به جای اینکه باواسطه و غیرمستقیم با آن متون در ارتباط باشند، مستقیم با آنها آشنا میشدند.
منابع ادبی کلاسیک همچنانکه مورد علاقه اومانیستهای رنسانس بودند، برای لوتر نیز دوستداشتنی بودند. او آثار افرادی چون سیسرون، وریگل و دیگر نویسندگان ادبی کلاسیک را مطالعه کرد.
این علاقه و مطالعه آثار ادبی کلا سیک در شرایطی بود که حتی کتاب مقدس در اختیار مردم نبود و کلیسا تنها بخشهایی از آن را برای مردم قرائت میکرد. آنچه راهبان و کشیشان میآموختند نیز نه متن کتاب مقدس، بلکه نوشتههای بزرگان کلیسا مانند کتابهای آگوستین بود. لوتر وقتی برای نخستینبار بر حسب تصادف در کتابخانه ارفوت به نسخه کاملی از کتاب مقدس دست یافت۱ بسیار خوشحال شد و آنرا مسئله مهمی تلقی کرد. وی زمانه خود را چنین توصیف میکند: «ما در زمانی خطرناک زندگی میکنیم. کسی که یونانی و عبری بداند آدمی خوب و مسیحی باشعور به حساب نمیآید».۱۵ امکان مطالعه و پرداختن به آثار کلاسیک در چنین دورانی، مدیون تلاشها و فضایی است که اومانیستها فراهم کردهاند.
تأثیر مطالعه این منابع ماقبل مسیحی بر لوتر جوان را میتوان سالها بعد در سخنرانیها و آثار او یافت. برای نمونه لوتر از سال ۱۵۱۳ خطابههایی درباره مزامیر ارائه میکرد و خواهان کمک گرفتن از اشعار رزمی وریگل به منظور استخراج معانی کتاب مقدس بود. در همین حال او از دیگر کارهای وریگل در مشخص کردن بعضی از مناطق جغرافیایی عهد عتیق کمک گرفته است. او همچنین از دیگر نویسندگان عهد باستان چون پلینی و اسکیپو در جهت حمایت از حقیقت مسیحی و کتاب مقدسی استفاده کرده است. لوتر همانند اراسموس اومانیست که از افسانههای کلاسیک برای تقویت اعتقاد به مسیحیت کمک میگرفت، تناقضی بین منابع غیرمسیحی و منابع یهودی ـ مسیحی نمیدید.۱۶ وی در ارفورت به محفل آزاداندیشانی که پیرامون متیانوس رفیوز۱۷ انسانگرا گرد آمده بودند، پیوست. میگویند متیانوس بر او تأثیر فراوان داشته است. همچنین لوتر در ایام تحصیل در دانشکده تأثیر غیرنظاممندی از انسانگراها بهویژه از دوست بسیار محبوبش کرتوس ربونوس پذیرفته است.
لوتر در ادامه به دانشگاه ویتنبرگ منتقل شد. ویتنبرگ دانشگاهی است که در سال ۱۵۰۲ به ریاست اشتاوپیتس (استوپتیز) و توسط فردریک ساکسونی عضو شورای سلطنتی تأسیس شد.۲ در این دانشگاه علاوه بر طرح تفکرات مکاتب قرون وسطایی، نقد اومانیستها بر الهیات مدرسی نیز ارائه میشد. مارتین لوتر به هیئت علمی این دانشگاه پیوست. او با حمایت فیلیب ملانشتون اومانیست،۳ مطالعاتش را در ویتنبرگ ادامه داد.
اشتاوپیتس لوتر را برگزید تا جانشین وی در آموزش فلسفه شود و لوتر در ستیز بر سر اینکه ویتنبرگ به جای آنکه مرکز فلسفه مدرسی شود، باید مرکز اومانیسم باشد، نقش رهبری را بر عهده گرفت.۵ در این زمان لوتر با همقطاران اومانیست خود در پی تمرکز بر کتاب مقدس و پدران کلیسا به جای مطالعه ارسطو و الهیات مدرسی بود و مبنای درسهایش را بر بررسی فقه اللغوی و انتقادی کسانی چون والا قرار دارد. برای نمونه او در سال ۱۵۳۷ بررسی والا درباره عطیه کنستانتین را به آلمانی ترجمه کرد.۶
در همین زمان او به نقد الهیات مدرسی را آغاز کرد. در ادامه لوتر استاد کتاب مقدس در دانشگاه ویتنبرگ شد. او در این دانشگاه به یادگیری یونانی و عبری همت گماشت. درباره کتاب مقدس به تحقیق و تفسیر پرداخت که همین رویکردش در نهایت موضع بسیار مهم و تأثیرگذار او را، یعنی شعار «فقط کتاب مقدس» در پی آورد. این شعار لوتر هسته اصلی دیدگاه اصلاحی اوست.
ارتباط اومانیسم با شعارهای اصلی لوتر
نهضت اصلاحگرایی لوتری در آغاز نهضتی علمی و آکادمیک بود و بیشتر به اصلاح آموزش الهیات در دانشگاه ویتنبرگ توجه داشت.۷ لوتر معتقد بود که آموزهها و اعمال کلیسای کاتولیک رومی موانعی در اطراف دین قرار دادهاند؛ یعنی کلیسا به مثابه نهادی قدرتمند که راههای تجربه دینی را کنترل میکند، عمل میکرد. از نظر او کلیسا با تأکید بر اینکه تنها باید کتاب مقدس لاتینی را خواند و ترجمه آن به زبانهای محلی جایز نیست و کلیسا تنها مرجع کتاب مقدس است، کتاب مقدس را نیز کنترل میکند.
همچنین عقاید را با پیچیدگیهای الهیاتی و آداب و رسوم روحانی، و فیض الهی را با مقید کردن آن به پذیرش آیینهای مقدس و انجام دادن اعمالی که شایستگی فراهم میآورد، در کنترل خود میگیرد. همه این امور با قدرت مقام کشیشی در ارتباط بودند؛ قدرتی که دارای سلسلهمراتبی از بالا به پایین از پاپ تا اسقفها و از اسقفها تا کشیشان بود.
لوتر با طرح شعار «فقط کتاب مقدس» پیام بشارت را از کنترل کلیسای روحانی خارج ساخت. او در این راستا کتاب مقدس را به زبان آلمانی ترجمه کرد و آن را در دسترس عموم قرار داد. از نظر لوتر، گوش سپردن به کتاب مقدس، نوعی آیین مقدس بود. او معتقد بود اگر مردم بتوانند کلام خدا را در کتاب مقدس به زبانی که برای آنها فهمپذیر است، بشنوند، تأثیری بسیار قوی خواهند پذیرفت. او استدلال میکرد که کتاب مقدس وحدت ویژه خود را پدید میآورد و مردم نیازی ندارند که مقید به تفاسیر رسمی کلسیا باشند و لازم نیست تفاسیر خود مردم از پیام بشارت به نحوی کنترل و تنظیم شود.
او در این راستا تأکید میکرد که کلیسا یک نهاد دارای سلسلهمراتب کلیسایی نیست؛ بلکه عبارت از «کشیشی همه مؤمنان» است.۸ همانگونه که ملاحظه میشود اساس انتقاد لوتر به کلیسای کاتولیک روم، درباره قدرت کشیشان است و هسته اصلاحی آن، کتاب مقدس است. او با طرح شعار «فقط کتاب مقدس» توانست همه عناصری را که قدرت کشیشها و اسقفان بر آنها استوار بود، متزلزل کند. بهتعبیردیگر آیین لوتر به فروپاشی مرجعیت کلسیا و اسقفان انجامید.
شعار معروف دیگر لوتر که «نجات فقط توسط ایمان» است، نیز پیامد همین مسئله است. وقتی قرار شد سلسلهمراتب کشیشان و اسقفان و مرجعیت آنها حذف شود و «کشیشی همه مؤمنان» مطرح باشد، دیگر معنا ندارد نجات بر آموزههای پیچیده یا نظامی از آیینهای مقدس و عفونامههایی که کشیشان آنها را توزیع میکنند، متکی باشد؛ بلکه تنها ایمان است که موجب نجات انسان میشود. بهتعبیردیگر شعار «نجات فقط توسط ایمان» بهتنهایی بیشتر نظام شعایر دینی را بهصورت تشکیلاتی غیرضرور درآورد و سلطه کلیسا بر فرد را درهم شکست.۹
برایناساس میتوان هسته اصلی تفکر لوتر را شعار «فقط کتاب مقدس» او دانست. از سویی دیگر او استاد کتاب مقدس در دانشگاه ویتنبرگ بود و تحقیقات او درباره کتاب مقدس تحت تأثیر اومانیستهای آلمان و دانشگاههای آلمان از جمله ویتنبرگ قرار داشت.۱۰ اومانیستهای آلمان علاقه فراوانی به احیای سنت لاتینی و یونانی داشتند، ولی تعلقات اولیه آنها دینی بود.۱۱ محققان دوره رنسانس آلمان، برخلاف امثال خود در ایتالیا که آثار اولیهشان ماهیتاً دینی نبود، علاقه خود به قدمت سنتی را صرف مطالعه کتاب مقدس میکردند و به موضوعات دینی توجه داشتند. این توانایی در ترکیب علایق الهیاتی با دانش و تحقیق انسانگرایانه موجب ایجاد علاقه به اصلاح، و بهویژه اصلاح کلیسا و جامعه شد.۱۲
نمونه بارز این محققان لوتر است. او با رهاورد پژوهشهای اومانیستها درباره عهد جدید که از هنگام تحصیل در دانشگاه ارفورت و در ادامه در دانشگاه ویتنبرگ با آن آشنا شده بود و خود نیز تحقیقاتی درباره کتاب مقدس انجام داده بود، در نهایت به طرح دیدگاه «فقط کتاب مقدس» رسید.
فعالیتهای دیگر لوتر همانند ترجمه کتاب مقدس به آلمانی و مراجعه به اصل عبری کتاب مقدس و معتبر ندانستن ترجمه جروم از کتاب مقدس را میتوان در راستای علایق اومانیستی و شعار اومانیستها مبنی بر بازگشت به سرچشمهها ارزیابی کرد.
1. هری امرسون فاسدیک، مارتین لوتر اصلاحگر کلیسا، ترجمه فریدون بدره ای، ص ۴۹٫
2. الکتور فردریک، اهل ساکسونی، دانشگاه ویتنبرگ را تاسیس کرد. او برای این کار از سرمایه ای استفاده کرد که کلیسا برای جنگ با ترکها از مردم گرفته بود.این جنگ رخ نداده بود و فردریک از تحویل پولهای جمع آوری شده به پاپ امتناع کرد و در عوض از آن در ساختن دانشگاهی استفاده کرد. او تصمیم گرفت که این دانشگاه را به مرکزی برای مطالعات آزاد در مخالفت با 3. Philip Melanchthon با اینکه او در تمام زندگیاش مرید اراسموس بود ولی از لوتر حمایت میکرد و یکی از نزدیکترین همکاران لوتر در ویتنبرگ بود.
5. ج برونوسکی، و بروس مازلیش، سنت روشنفکری در غرب، ترجمه لیلا سازگار، ص ۱۰۲٫
6. ج برونوسکی، و بروس مازلیش، همان، ص ۱۰۲٫
7. آلیستر مک گراث، درسنامه الاهیات مسیحی، ترجمه بهروز حدادی، ص ۱۳۰ و
8. مری جو ویور، درآمدی به مسیحت، ترجمه حسن قنبری، ص ۱۷۹ -۱۸۰٫
9. ج برونوسکی، و بروس مازلیش، همان، ص ۱۱۱٫
10. مری جو ویور، همان، ۱۷۷٫
11. اشپیل فوگل، همان، ص ۵۷۶٫
12. مری جو ویور، همان، ص ۱۷۴٫
نویسنده: سیدعلی حسنی