3

فتنه تکفیر و ترور نتیجه کدام مدرسه فکری است؟

  • کد خبر : 36737
  • ۱۷ تیر ۱۴۰۱ - ۶:۴۰
فتنه تکفیر و ترور نتیجه کدام مدرسه فکری است؟
هر چند تاثیر پذیری جریان های افراطی مانند القاعده و داعش از اندیشه سید قطب قابل انکار نیست، اما برخی از وهابیان کل این جریان را به سید قطب منسوب می کنند و خود را به طور کامل تبرئه می کنند. این درحالی است که این گروه ها از نظر فکری و رفتاری شباهت های قابل توجهی با وهابیت دارند و از طرفی شواهدی مبنی بر تأثیر پذیری رهبران سلفی های جهادی- تکفیری از مکتب وهابیت حکایت دارد. در این نوشته سهم وهابیت به عنوان عامل تؓاثیر گذار بر جریان های تکفیری- تروریستی مشخص شده است.  

به گزارش پایگاه خبری مفاز، پس از آنکه جهان اسلام در معرض خطر گروه های مسلح افراطی مانند القاعده و داعش قرار گرفت، سوالی به ذهن خطور می کند که این گروه ها که خون و مال و ناموس مسلمانان را برای خود حلال می دانستند و سعی در تخریب شهرهایشان داشتند، در کدام مدرسه رشد یافتند و تربیت شدند؟ آیا همانطور که ربیع المدخلی از علمای وهابی ادعا کرده است، می توان آنها را شاگرد مکتب سید قطب دانست[1]یا آنکه آنان فارغ التحصیلان مکتب وهابیت هستند و تکفیر را در آن مدرسه آموخته اند، همانطور که برخی دیگر به تکفیری بودن آیین وهابیت اعتراف کرده اند؟[2]

[1] ر.ک: المدخلی، دحر افتراءات أهل الزيغ والارتياب عن دعوة الإمام محمد بن عبدالوهاب، ص 76.
[2] چنان که حسن فرحان مالکی می گوید:، «خطاهای محمد بن عبدالوهاب نزد برخی از طالبان علم به صورت سیره و روش در آمده است. آنان علماء و دولت ها و طلاب علم را تکفیر می کنند و این گونه استدلال می کنند که از شیخ تبعیت می کنند و قائل هستند که وی علماء و حاکمان را تکفیر کرده است». ر.ک: داعية و ليس نبيا، ص30.

تروریسم ناشی از تکفیر که در دوران معاصر بر جامعه اسلامی حاکم گردید، علاوه بر آنکه چهره ای خشن از اسلام را نزد سایر امت ها به نمایش گذاشت، زخمی دردناک بر پیکر امت اسلام وارد کرد و مصائب سنگین به بار آورد. وهابیان تکفیری برای تطهیر خود از این جنایت ها که ریشه در مباحث اعتقادی آنان دارد، سید قطب و افکار سیاسی او را عامل تشکیل این گروه ها می دانند.

تاثیر پذیری سلفی های جهادی- تکفیری از مفاهیم سیاسی مثل جاهلیت، حاکمیت الله، دار الاسلام و دار الکفر و … که سید قطب مطرح کرده، امری مسلم است؛ همانطور که ابومصعب سوری می نویسد: «فبدأت تتكون بوادر الفكر الجهادي حيث طرح فكر الحاكمية والولاء و البراء.. وكان رائد هذه الصحوة بلا منازع الأستاذ المعلم سيد قطب «نشانه های اندیشه جهادی با مطرح شدن اندیشه حاکمیت، دوستی و دشمنی، ظاهر شد و شکل گرفت و پیشگام بدون رقیب این بیداری، استاد سید قطب بود».[1]

در این نوشتار، سهم وهابیت در پدید آوردن گروه های جهادی- تکفیری بیان می شود و معلوم می گردد آنان در اعتقادات، دانش آموخته مکتب وهابیت هستند و تکفیر مسلمانان را در مدرسه آنان فراگرفته اند. در ادامه سه دلیل عمده بر وابسته بودن سلفی های جهادی به وهابیت، بیان می شود.

رهبران گروه های تروریستی، شاگردان مکتب وهابیت:
ارتباط رهبران جریانهای تروریستی با وهابیت و بهره مندی از علمای آنان، بهترین دلیل بر وابسته بودن آنان به مکتب وهابیت و افکار آن است. برای روشن شدن مطلب، سخنان برخی از رهبران گروه های تکفیری در این زمینه بیان می شود:

الف: عبدالله عزام رهبر افغان العرب در افغانستان، عقائد وهابیت را آبخشور افکار خود می داند و می نویسد: «أما العقيدة السلفية فهي عقيدة أهل الكتاب والسنة.. وإن شيوخ السلفية كأمثال الشيخ عبدالعزيز بن باز والشيخ بن عثيمين والشيخ الألباني وغيرهم أحب إلينا من أبنائنا وآبائنا. ترجمه: عقیده سلفیه، همان عقیده اهل کتاب و سنت است… و شیوخ سلفیه مانند عبدالعزیز بن باز، بن عثیمین، آلبانی و دیگران نزد ما عزیزتر از فرزندان و پدرانمان هستند».[2]

ب: ابومصعب زرقاوی رهبر القاعده عراق، محمد بن عبدالوهاب را دلسوز دین بیان کرده و از او چنین یاد می کند: «أينقص الدين وأنا حي؟! صرخ بها قلب شيخ الإسلام محمد بن عبد الوهاب، فكان يطوف كالوالدة الثكلى بين البلاد، وعيناه تذرفان بالدموع ينادي؛ يا للإسلام! يا للإسلام! ترجمه: آیا دین رو به نقصان است و با این حال من زنده ام؟! قلب محمد بن عبدالوهاب به این امر فریاد می زد. او همچون مادري داغدار ميان كشورها پرسه مي زد و چشمانش اشك مي ريخت و ندا مي داد: به داد اسلام برسید!»[3]

ج: ابومحمد مقدسی از رهبران فکری القاعده و جبهه النصره می نویسد: «فأنا من الناس الذين درسوا وتتلمذوا على مشايخ السلفية في زماننا أمثال الشيخ ابن باز وابن عثيمين والألباني وغيرهم سواء مباشرة من خلال حضور كثير من محاضراتهم ودروسهم أو من خلال سماع أشرطتهم وقراءة مؤلفاتهم. ترجمه: من نزد شیوخ سلفیه عصر حاضر مانند شیخ ابن باز، ابن عثیمین، البانی و دیگران، از طریق شرکت در کلاس های ایشان و همچنین با گوش دادن به نوارها و خواندن کتاب هایشان، درس خوانده ام».[4]

د: ابومصعب سوری از نظریه پردازان گروه های تکفیری می نویسد: «الجماعات الجهادية السلفية وهي الجماعات الجهادية التي ضمت إلى الفكر السابق الاعتماد على عقائد السلف وفق فتاوى الإمام ابن تيمية وأمثاله من أقطاب المدرسة السلفية واعتمدت فقه الدعوة النجدية وأفكار الإمام محمد بن عبد الوهاب وأفكار من سار على هذا المنهج ممن جاء بعدهم. ترجمه: گروه ‌های جهادی سلفی، علاوه بر دارا بودن اندیشه گروه های جهادی، بر عقاید سلف امت مطابق با فتوای ابن تیمیه و امثال او تکیه دارند و اندیشه‌ های محمد بن عبدالوهاب و پیروان او را پذیرفتند».[5]

تاکید سلفی های جهادی- تکفیری بر توحید و شرک، مهمترین وجه تشابه میان آنان و وهابیت است. اگر وهابیان توسل به اموات، ذبح و نذر برای آنان و دیگر عبادات نزد قبور را شرک دانسته و از نواقض الاسلام به حساب می آورند،[6] جریان های جهادی نیز توسل به قبور و نذر برای آن را موجب شرک دانسته و از نقض کنندهای اسلام به شمار می آورند. در ادامه به برخی از آنان اشاره می شود:

ابومصعب سوري می نویسد: «وقد عد الشيخ محمد بن عبد الوهاب مظاهرو الكفار على المسلمين في نواقض الإسلام العشرة التي ذكرها وهي: الشرك بالله، الذبح لغير الله وللقبر، من جعل بينه وبين الله وسائط يدعوهم ويسألهم الشفاعة ويتوكل عليهم… ترجمه: محمد بن عبدالوهاب، کمک کردن به کفار بر ضد مسلمانان را از نقض کننده های ده گانه شمرده است که عبارتند از: شرک به خدا، ذبح برای غیر خدا و برای قبر، واسطه قرار دادن و صدا زدن آنان و طلب شفاعت و توکل بر آنها».[7]

عبد القادر بن عبد العزيز معروف به سید امام می نویسد: «الشيخ عبد العزيز بن باز قال… طلب الشفاء أو النصر على الأعداء من الأموات أو الأصنام أو الجن أو الملائكة أو الأنبياء فكل هذا أمر معلوم من الدين بالضرورة وأنه شرك أكبر. ترجمه: بن باز گفته است: درخواست شفا یا نصرت از اموات یا بت ها یا جنی ها یا ملائکه یا انبیاء، اموری بدیهی هستند و شرک اکبر بودن آن ضرورتا از دین دانسته شده است».[8]

ابومحمد مقدسی می نویسد: «أما الشرك الأكبر فهو أن يتخذ مع الله معبوداً آخر يشركه معه في أي نوع من أنواع العبادة فيسجد له أو يصلي أو يدعوه أو يرجوه أو يخافه كما يرجو ويخاف الله أو يحبه كحب الله أو يستغيث به في دفع الضر وجلب النفع فيما لا يقدر عليه إلا الله. ترجمه: اما شرک اکبر یعنی اتخاد معبود دیگر با خداوند است به گونه ای که شریک او در انواع عبادات باشد و برای او سجده کند و نماز بخواند و او را صدا بزند و مثل خداوند به او امید داشته باشد و از او بترسد یا مثل خدا او را دوست داشته باشد یا در دفع ضرر و جلب منفعت در امور غیر مقدور به او استغاثه کند».[9]

رفتار تروریست های تکفیری هم در مباح شمردن جان و مال مسلمانان عراق و سوریه و دیگر مناطق، و هم نسبت به آثار اسلامی، کاملا شبیه رفتار وهابیان است. به عنوان نمونه، ابن بشر وهابی در مورد حوادث سال 1161 هجری می نویسد:

«وفيها أيضاً ساروا إلی بلد ثرمدا فدمروا الزرع وانقلبوا راجعين وفيها غزا المسلمون بلد ثادق وجعلوا لهم کميناً فأخذوا أغنامهم وقتل من أهل البند ستة رجال. ترجمه: و در آن سال به شهر ثرمدا لشکر کشی کردند و زراعت را از بین بردند و همچنین به شهر ثادق هجوم آوردند و گوسفندان ایشان را گرفتند و شش مرد از اهل آنجا را کشتند».[10]

جنایت های وهابیان تنها در حق مسلمانان خلاصه نمی شد و تعرض آنان نسبت به آثار اسلامی نیز به ثبت رسیده است. همانطور که ابن بشر وهابی در تاریخ خود در مورد حوادث سال 1217 هجری می نویسد: «پس از آنکه آنان بر مکه تسلط یافتند، در آنجا تمام زیارت گاه ها را با خاک یکسان کردند؛ به طوری که پس از چند روز اثری از آنها در آنجا دیده نمی شد».[11]

نتیجه:
تشکیل گروه های سلفی جهادی- تکفیری علل مختلفی دارد و سهم هر کدام از آن عوامل نباید نادیده گرفته شود. شواهد ارائه شده این نتیجه را به دست می دهد که رهبران گروه های تکفیری، عقائد تکفیری خویش را از وهابیت گرفته اند و تشابهات فکری و عملی آن گروه ها به وهابیت، بهترین دلیل بر این مدعاست.

منابع:
الحصکفی حنفی، محمد بن علی، الدر المختار شرح تنویر الأبصار وجامع البحار، المحقق: عبد المنعم خليل إبراهيم، دار الكتب العلمية، الطبعة الأولى، 1423 هـ.

المالكي، حسن فرحان، داعية و ليس نبيا، اردن، دارالرازی للطباعة و النشر.

ابن البشر، عثمان بن عبدالله، عنوان المجد في تاريخ النجد، حققه و علق عليه: عبدالرحمن بن عبدالطيف، الرياض، مطبوعات دارة الملك عبدالعزيز، الطبعة الرابعة، 1402 هـ.

أبو مصعب الزرقاوي، الأرشيف الجامع لكلمات و خطابات الشيخ أبي مصعب الزرقاوي ـ شبكة البراق الإسلامية.

أحمد بن عبد الرزاق الدويش، فتاوى اللجنة الدائمة، الرياض، الناشر: رئاسة إدارة البحوث العلمية والإفتاء.

ابن بشر، عثمان بن عبدالله، عنوان المجد فی تاریخ نجد، تحقیق از عبدالرحمن بن عبداللطیف، ریاض، چاپ چهارم، 1402 هجری.

[1] أبو مصعب السوري، حصاد الصحوة الإسلامية و التيار الجهادي، ص10.
[2] عبد الله عزام، كلمات من خط النار الأول، ص172.
[3] الأرشيف الجامع لكلمات و خطابات الشيخ أبي مصعب الزرقاوي ،ص142.
[4] ابو محمد المقدسي، مقابلة مع مجلة العصر، ص5.
[5] حصاد الصحوة الإسلامية و التيار الجهادي، ص35.
[6] نواقض الإسلام كثيرة، وأعظمها الشرك بالله عز وجل بدعاء الأموات والاستغاثة بهم والذبح والنذر لقبورهم، وغير ذلك من أنواع العبادات التي تفعل عند الأضرحة تقربا للأموات، لطلب الحاجات منهم. فتاوى اللجنة الدائمة، ج1، ص404.
[7] ابومصعب السوری، دعوة المقاومة الإسلامية العالمية، ص160.
[8] عبد القادر بن عبد العزيز، الجامع في طلب العلم الشريف، ص498.
[9] ابو محمد مقدسی، توحيد الله حق الله على العباد العروة الوثقى، ص3.
[10] ابن بشر، عنوان المجد فی تاریخ نجد، ج1، ص 59.
[11] همان، ص263.

لینک کوتاه : https://mafaz.ir/?p=36737

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

error: Content is protected !!