به گزارش پایگاه خبری مفاز، واژهی سیک ها در لغت به معنی دانشآموز، شاگرد و مرید است. آیین سیکها دینی نوظهور است که از پیدایش آن حدود پانصد سال میگذرد، اما علیرغم جوان بودنش، توانسته است حضوری پررنگ در مجامع جهانی و بینالمللی داشته باشد. سیک دینی تازه تاسیس و یکتاپرستانه است که در بین ادیان اصلی جهان، از تازهترین آنهاست که در قر پانزدهم میلادی در منطقه پنجاب از شبهقارّهٔ هند بنیان نهاده شد. باورهای بنیادین دین سیکی باور و مراقبه به نام یک خالق، یگانگی و برابری همهٔ نوع بشر، درگیری در خدمت عاری از خودپرستی، تلاش برای عدالت اجتماعی برای منفعت و شکوفایی برای همه، و رفتار و زندگی صادقانه و زیست یک حیات خانوادگی است. این آیین با بیش از ۲۵ میلیون پیرو، پنجمین دین سازمانیافته جهان است.
آيين سيك در ايالت پنجاب واقع در شمال هند، و درفضايى بوجود آمد، كه از مفاهيم بسيارى كه در سرزمين پيدايش رواج داشت، بيگانه نبود. اين آيين آميزهاى است از مظاهر هندى و اسلامى به ويژه از سوى صوفيّه مىباشد.
نخستين بنيانگذار آيين سيك «نانك» است، كه در سال 1469 م از پدر و مادرى هندويى متولد شد. در يك جو دينى هندويى ـ اسلامى زندگى كرد. او اولين كسى نبودكه دست به تلاشهايى اصلاح طلبانه مىزد بلكه قبل از او فردى به نام «كبير» (1440 – 1518) كه از ميراث هندوئيسم وقرآن كريم اثر پذيرفته بود، به اين كار اقدام كرده بود.نانك، اولين پايهگذار و مؤسس حقيقى آيين سيك در اواخر قرن 15 ميلادى به شمار مىرود. سيك لفظى است هندى، به معناى «شاگرد» و همچنين نام فرقهاى هندى است كه، مهمترين مركز آن پنجاب مىباشد. نانك در پنجاب و دريك خانواده هندويى كه در ميان طبقات اجتماعى موجود در نظام هندوئيسم، جايگاه پايينى داشت متولد شد.
بنیان گذاران آیین سیک
نانک
اولین گوروی این آیین، نانک، در ۱۵ آوریل سال ۱۴۶۹، مطابق ۸۹۰ق، در خانوادهای هندو، در ایالت پنجاب در روستایی به نام تلوندی، که امروز آن را ننکانا صاحب میخوانند، به دنیا آمد.
به باور سیکهها نانک یک گورو، یعنی معلم و راهنمای الاهی، است که بعد از مکاشفهای عرفانی احساس کرد رسالتی از جانب خداوند بر دوش او نهاده شده است و در پی آن، آیین سیکه را به وجود آورد. او در سفرهای متعدد به مراکز اصلی آیینهای هندو، بودا و اسلام، پیام خود را که نفی تعصبات جاهلانه بر آداب و ظواهر مذهبی، بدون درک صحیح از حقیقت آن بود، به آنان رساند.
سفرهای گورونانک حدود سال ۱۵۲۱م، مطابق ۹۴۲ق، هنگامی که گورونانک حدود پنجاه سال داشت پایان یافت. از نقاط مختلف هند، دوستداران و پیروان کثیری برای دیدار وی به آن روستا میآمدند و همین افراد وسیلهای برای ابلاغ تعالیم نانک به دیگر نقاط هند بودند. سرانجام او در روز ۲۲ سپتامبر ۱۵۳۹م مطابق ۹۶۰ق، درگذشت.
لهنا
گورونانک پیش از رحلت، یکی از شاگردان خود به نام لهنا را برای جانشینی برگزید. گورونانک بر او لقب اَنگد، یعنی وجود من، نهاد که بعدها به همین عنوان شهرت یافت. از اقدامات مهم گوروانگد جمعآوری و تدوین سرودههای گورونانک و ارسال آن به مراکز تبلیغی خود در نقاط مختلف کشور بود که زمینه تدوین کتاب آدی گرنته را به عنوان کتاب مقدس آیین سیکه فراهم نمود.
او رسمالخط گوروموکهی را که پیش از آن به نام مهاجنی وجود داشت اصلاح و تکمیل کرد و آن را به عنوان خط رسمی بین پیروان خود رواج داد.
وی به مدت سیزده سال جامعهی سیکه را رهبری نمود و در سن ۴۸ سالگی از دنیا رفت. او یکی از مریدانش به نام آمرداس را به عنوان جانشین خود معرفی کرد.
آمرداس
گوروامرداس، که ۷۳ سال داشت، در سال ۱۵۵۲م مطابق ۹۷۳ق، به عنوان سومین گورو منصوب گردید. از اقدامات مهم گوروامرداس حفظ و گسترش سنت سفرهی اطعام فقرا و زائرین (لنگر) بود، که پیش از او توسط گورونانک دایر گشته بود.
این سنت که گورو کالنگر، به معنای اطعام در حضور گورو نام داشت، وسیلهای برای تحکیم همبستگی پیروان، و نشانهای از برابری تمامی انسانها از هر طبقه اجتماعی و دینی محسوب میشد.
یکی از مهمترین اقدامات گوروامرداس در زمینه اصلاح سنتهای غلط در جامعهی هند، نفی رسم ساتی بود که بر اساس آن زن بیوه به همراه جسد شوهرش سوزانده میشد.
رام داس
گوروامرداس قبل از مرگ، داماد خود جتها را که بعدها به رام داس، به معنی غلام خدا، ملقب شد به عنوان جانشین خود تعیین کرد، و در سن ۹۵ سالگی بعد از ۲۲ سال تصدی مقام گورویی، در سال ۱۵۷۳م، مطابق ۹۹۴ق، درگذشت.
رام داس در اول سپتامبر ۱۵۷۴م، مطابق ۹۹۵ق، رسما به مقام رهبری پنته رسید.
وی به مدت هفت سال رهبری پنته را به عهده داشت. با آنکه سه پسر داشت، پسر کوچکش ارجن را شایسته جانشینی خود دانست. با این کار نظام موروثی را در تصدی مقام گورویی سیکهها بنیاد نهاد. بعدها این سنت توسط سایر گوروها دنبال شد.
گوروارجن
گوروارجن بعد از درگذشت پدرش، در سال ۱۵۸۱م، مطابق ۱۰۰۲ق، به عنوان پنجمین گورو منصوب شد.
گوروارجن بعد از انتصاب به مقام گورویی به سفرهای تبلیغی در مناطق مختلف پرداخت. او توانست در طی این سفرها تعداد زیادی از کشاورزان (جات) را به آیین سیکه متمایل کند. مشهورترین بنای دینی که در دوران گوروارجن ساخته شد، ساختمان معبد طلایی در امریتسر است.
شاخصترین اقدام گوروارجن گردآوری و تدوین کتاب آدی گرنته به عنوان کتاب مقدس سیکهها بود.
هرگوبند
گوروهرگوبند بنا بر وصیت پدرش، به آیین سیکه وجههی نظامیگری داد و رسوم زاهدانه و عرفانی گوروهای سابق را با روحیهی جنگاوری درآمیخت. تا قبل از گوروهرگوبند، گوروها بر تختی معمولی که «گدی» نامیده میشد مینشستند و بیشتر به موعظه، نصیحت و بحثهای عرفانی و الاهی میپرداختند؛ اما گوروهرگوبند این رسم را نیز تغییر داد.
او در شهر امریتسر، کنار هرمندیر (معبد طلایی) کاخی با شکوه، به نام اکال بنگله ساخت.
هرگوبند علاوه بر موعظه و بحثهای عرفانی، سخنان حماسی نیز ایراد میکرد. او با این کار قصد داشت در شنوندگان، شور جنگ و دفاع از آیین را برانگیزاند. یکی از ویژگیهای شاخص گوروهرگوبند حمل دو شمشیر بود که به عنوان نشانهای از دو آموزهی میری و پیری شناخته شد. در حقیقت گوروی ششم با این کار خود قصد داشت بر عدمجدایی میان دینداری و حصول قدرت دنیوی، یعنی وحدت میان دین و سیاست تاکید کند. سرانجام گوروهرگوبند در سال ۱۶۴۴م، مطابق ۱۰۶۵ق، در شهر کیرتپور درگذشت.
هراری
گوروهراری نوه کوچک گوروهرگوبند در چهارده سالکی به عنوان هفتمین گورو به این مقام رسید. او با حکومت مغول کمتر درگیر شد.
گوروی هفتم پس از ۱۷ سال تصدی درگذشت و فرزند کوچکترش که طفل خردسالی به نام هرکریشن بود را به عنوان جانشین خود برگزید.
هرکریشن
گوروهرکریشن در خردسالی، یعنی وقتی فقط پنج سال داشت هشتمین گوروی سیکهها شد، و بعد از چند سال هم بر اثر بیماری درگذشت. او هر چند نتوانست تاثیر عملی خاصی به عنوان گورو در جامعهی سیکه داشته باشد، اما نزد سیکهها مقام و منزلتی همپای دیگر گوروها دارد. گوروهرکریشن قبل از مرگ، عموی بزرگ خود تغ بهادر را به جانشینی برگزید.
تغ بهادر
پس از مدتی گورو تغ بهادر در سال ۱۶۶۵م، مطابق ۱۰۸۶ق، شهری به نام انندپور بنا کرد و در آنجا مستقر شد. گورو تغ بهادر تا دو سال بدون هیچ مشکلی در شهر انندپور اقامت داشت. ولی در پی درگیرشدن با اورنگ زیب برای نجات هندوهای کشمیر، مورد غضب اورنگ زیب قرار گرفت و در نهایت در سال ۱۶۷۵م، مطابق ۱۰۹۶ق، به فرمان وی اعدام شد. جانشین او تنها پسرش، گوبندرای بود که بعدها باعث تحولات زیادی در آیین سیکه شد.
گوبندرای
دهمین و آخرین گورور سیکه گوبندرای بود که بعدها به نام گوروگوبند سینگه نامیده شد. او در ۲۲ دسامبر سال ۱۶۶۶م، مطابق ۱۰۸۷ق، در شهر پتنا دیده به جهان گشود. وی در کودکی زبانهای فارسی، سنسکریت و هندی را آموخت و فنون نظامی و سوارکاری را فراگرفت.
در آیین سیکه گوروگوبند سینگه بعد از گورونانک، مهمترین گوروی سیکه محسوب میشود؛ زیرا اگر گورو نانک را بنیانگذار آیین سیکه بدانیم، گوروی دهم منسجمکننده و شکل دهندهی آن به عنوان آیینی مستقل، با آداب و رسوم خاص خود بوده است.
چون پنته (جامعه ی سیکها) از طرف حاکمان مغول بسیار تحت فشار بود، وی تصمیم گرفت جنبهی نظامیگری را در آیین سیکه گسترش دهد. بههمین منظور نظام خالصا را بنیان نهاد.
به دستور وی هر مرد خالصا به جای نام خانوادگی خود، که معمولا نشان دهندهی طبقهی اجتماعی آن فرد بود، به نام سینگه، یعنی «شیر» و زنان به نام کَور، به معنی «بانو» یا «ملکه» نامیده شدند. او برای تشکیل ارتش قدرتمند سیکه، حمل شمشیر و آموزش نظامی را برای پیروان خالصا الزامی کرد و با این فرمان که جنبه ی الزام دینی (شرعی) داشت، رسما آیین سیکه را به صورت آیینی نظامی درآورد.
این اقدامات باعث شد او تهدیدی جدی برای حاکمان مغول قلمداد شود، از این رو به دست عوامل مغول در ۱۷ اکتبر ۱۷۰۸م، مطابق ۱۱۲۹ق، ترور شد. و چون تمام پسرانش به دست مغولان کشته شده بودند، برای جلوگیری از اختلاف و درگیری بر سر جانشینیاش کتاب مقدس آدی گرنته را به عنوان جانشین خود اعلام کرد تا این کتاب که مورد قبول همه بود به عنوان گوروی جاودان سیکهها باقی بماند. از آن پس این کتاب به نام گوروگرنته صاحب خوانده شد.
اولین حکومت سیکهها دو سال پس از مرگ گوروگوبندسینگه، توسط یکی از یاران وی به نام بهادر سینگه که به خودش لقب بنده سینگه داده بود، محقق شد. او با استفاده از برانگیخته شدن احساسات سیکهها، که به سبب شنیدن خبر کشتهشدن گوروگوبندسینگه آمادهی انتقامگرفتن بودند، مبارزهی گستردهای را با مغولان آغاز کرد.
با تشکیل حکومت سیکه در سرزمین هند، حاکمان مغول در دهلی احساس خطر کرده درصدد سرکوبی آن برآمدند. به همین دلیل لشکر عظیمی به جنگ با بنده سینگه گسیل شد، و بعد از چند ماه جنگ سخت بنده سینگه به اسارت مغولان درآمد. او به دهلی منتقل شد و سرانجام بعد از صد روز اسارت و شکنجه ی بسیار، در سال ۱۷۱۶م، مطابق ۱۱۳۷ق، در دهلی اعدام شد و بدین ترتیب اولین حکومت مستقل سیکه منقرض گشت.
رنجیت سنگه
بعد از مدتی رنجیت سنگه که جوانی رزمجو و بیباک بود در سال ۱۷۹۹م، مطابق ۱۲۲۰ق، توانست از ضعف حکومت مغول استفاده کند و با تکیه بر جنگجویی و شجاعت سیکهها، که محصول آموزههای خالصا بود، در ماه بیساکهی سال ۱۸۰۱م، مطابق ۱۲۲۲ق، لاهور را فتح کند. او با تسخیر این شهر کلید فتح تمام پنجاب را به دست آورد و پس از مدت کوتاهی توانست بر تمام پنجاب مسلط شود. او نخستین سیکهی بود که بعد از گوروی دهم توانست با لقب مهاراجه به مدت ۳۹ سال بر پنجاب حکومت کند. سرانجام مهاراجه رنجیت سینگه در سال ۱۸۳۸م، مطابق ۱۲۵۹ق، در زمان اوج گسترش نفوذ استعمار انگلیس درگذشت.
دلیپ سینگه
پس از او جانشینانش نتوانستند از میراثش پاسداری کنند و هشت سال پس از مرگ وی این سلسله نیز منقرض گردید. آخرین حاکم سیکه پنجاب، مهاراجه دلیپ سینگه فرزند نوجوان رنجیت سینگه بود. او در سال ۱۸۴۹م، مطابق ۱۲۷۰ق، ضمن قراردادی، رسما پنجاب را ضمیمه قلمرو کمپانی هند شرقی کرد و به سلطنت ملکه ویکتوریا گردن نهاد. دلیپ سینگه چند سال بعد مسیحی شد و به انگلستان رفت و دیگر هرگز به پنجاب بازنگشت.
سینگه سبها
بعد از نفوذ انگلیسیها به پنجاب، تلاش بسیاری توسط آنان و هندوان برای تغییر آیین مردمان این سامان به عمل آمد. از این رو برای مقابله با نفوذ مسیحیت و آیین هندو در پنجاب، عدهای از جوانان سیکه در سال ۱۸۷۳م، مطابق ۱۲۹۴ق، در شهر امریتسر، انجمنی به نام سینگه سبها تاسیس کردند.
در سال ۱۹۴۰م، مطابق ۱۳۶۱، با ظهور حزب مسلم لیگ توسط مسلمانان هند، سیکهها بار دیگر سعی در ایجاد اتحاد میان احزاب متفرق خود داشتند اما تا سال ۱۹۴۷م، مطابق ۱۳۶۸ق، یعنی سال استقلال هند و تشکیل کشور مستقل پاکستان، سیکهها نتوانستند حزبی متحد تشکیل دهند. ولی سرانجام با تلاشهای بسیار توانستند در سال ۱۹۶۷م، مطابق ۱۳۸۸م، ایالتی به عنوان پنجاب، تحت جمهوری فدرال هند تشکیل داده و زبان، فرهنگ و آیین خود را به صورت زبان و فرهنگ رسمی آن ایالت گسترش دهند.
آموزه های مذهب سیک
مرکز سیک ایالت پنجاب است و بیشتر پیروان آیین سیک نیز پنجابی هستند. پرستشگاههای سیکها از دیدگاه معماری به سبک معماری اسلامی ساخته شدهاست. نیایشگاه زرین مقدسترین پرستشگاه سیکهاست که در «آمریتسار» واقع است. از دیدِ گورو نانک، زندگی باید پر از فعالیت، خلاقیت، صداقت، وظیفهشناسی، خویشتنداری و خلوص نیت باشد. او اینها را از زندگی زاهدانه و پر از تفکر و عبادت، بهتر میدانست. او بر روی سه اصل مهم تأکید داشت: اول، کمک به نیازمندان، دوم، کسب روزی و درآمد، بدون فریبکاری و بهرهکشی از زحمت دیگران و سوم، یاد همیشگی خدا جهت دوری از گناهان. پنج گناه بزرگ یا کبیره در دین سیک عبارتند از: خشم، طمع، دلبستگی به دنیا، شهوت و خودبینی یا تکبر.
برخی از کارهایی که برای پیروان دین سیک ممنوع است عبارتند از:
• کوتاه کردن موی سر
• مصرف مواد مخدر، الکل، تنباکو یا هر ماده دیگری که بدن را مسموم کند.
• خیانت به همسر: در دین سیک افراد باید به صورت فیزیکی و روانی به همسر خود وفادار بمانند.
• تقلید کورکورانه مذهبی مانند خرافات، روزه گرفتن، تطهیر مذهبی، ختنه کردن، عبادت گور مردگان و بتپرستی در دین سیک ممنوع است.
• توجه بیش از حد به مال و مادیات در این دین توصیه نمیشود.
• قربانی کردن جانوران: مراسم قربانی کردن حیوانات برای جشن گرفتن مناسبتهای مذهبی در این دین ممنوع است.
• پیرو دین سیک نباید به صورت منزوی، گدا یا یوگی یا راهب و تارک دنیا زندگی کند.
• حرفهای بیهوده: لاف زدن، دروغ گفتن، تهمت زدن، غیبت کردن و غیره… در دین سیک ممنوع است.
• طبقه راهبان یا روحانیون در دین سیک وجود ندارد. دهمین راهنمای بزرگ سیک به این رسم پایان داد.
• خوردن گوشت حیوانی که طی مراسم مذهبی کشته شده باشد ممنوع است. (مانند گوشت حیوانی که ذبح شده یا به روش «کوتا» کشته شدهاست)
• هر گونه رابطه جنسی قبل از ازدواج یا خارج از ازدواج برای پیروان دین سیک ممنوع است.
کتاب مقدس سیک ها
پنجمین رهبر سیکها که گورو ارجن خوانده میشود، معبدی از طلا در شهر امریتسار هندوستان بنا کرد و کتابی به نام گرانت صاحب (GranthSahib) را گردآوری کرد که مهمترین کتاب مقدس آئین سیک است.
سبک و شیوه عبادت
گورو نانک تعلیم میداد که تنها معبدی که مهم است، درون ما است.
سیکها هم در خانه و هم با یکدیگر به عبادت میپردازند و سرودهایی از کتاب مقدس میخوانند. نقطه تمرکز عبادت آیین سیک واژهٔ «نام» است، اسمی الهی که درون همه وجود دارد. معابد سیک دارای غذاخوری هستند و سیکها، غذایشان را با هر کسی که داخل شود، تقسیم میکنند.
معنای ازدواج در آیین سیک
گوروهای سیک برای تأهل احترام بسیاری قائل بودند، و خود به ازدواج اقدام می نمودند. آنان اصرار داشتند که ازدواج صرفا” یک قرارداد مدنی یا اجتماعی نیست، بلکه امری است که والاترین و آرمانی ترین مقصود آن ایذاب دو روح است، به طوری که از نظر روحانی تفکیک ناپذیر گردند. گوروامارداس چنین می گوید: آنان شوهر و زن نیستند که فقط با هم زندگی کنند. تنها آنهایی را که یک روح در دو بدن دارند می توان شوهر و زن نامید. عباراتی از نوشته های دینی، چون عبارت فوق در اناندکاراج، مراسم ازدواج سیک ها، به منظور تأکید بر اهمیت ازدواج، در مقابل زوجی که در شرف ازدواجند، خوانده می شود. کتاب مقدس گورو در میان آنها قرار دارد، و شاهدی بر ازدواج است.
هیچ ازدواجی، نیز در برابر گوروگرانت صاحب، صحیح نیست. درواقع هر جا که این کتاب به شکل مقتضی قرار گرفته باشد، چه در یک گوردوارا در غرب، و چه در زیر سایبانی نزدیک به خانهء عروس در هند، آنجا برای انجام اناند کاراج مناسب است. در حالی که زوج در برابر گورو گرانت صاحب قرار دارند، بخش هایی از لاوان، یعنی سرودهای گورو رام داس خوانده می شود. این سرودها، زندگی گری هست (مرد خانواده، متأهل در برابر مجرد) را تأیید می کند و از حرکت به سوی وابستگی زواجی خبر می دهد. از بعد معنوی، این سرودها موجب پیشروی تدریجی روح در جهت اتحاد با خدا می گردد. اناند کاراج با تصویب قانون ازدواج اناند در سال 1909، به عنوان ازدواج قانونی در هند، به رسمیت شناخته شد.
در بریتانیا، بعض گورادوارها مأمور ثبت دارند، که در روز انجام مراسم دینی، ازدواج مدنی کوتاهی نیز انجام می دهند. بیشتر سیک هایی که در غرب ازدواج می کنند، در زمانی نزدیک زمان نامزدی، در یک دفتر رسمی، ازدواج مدنی انجام می دهند، اما تا بعد از انجام تشریفات اناند کاراج با هم زندگی نمی کنند. سنت های هند، و نه در تعالیم دینی سیک، خواستار آن است که زوجین فرزند داشته باشند، بخصوص فرزند پسر، تا نام خانواده را تداوم بخشد و در سالهای زوال عمر از والدین خود مراقبت نماید. درعمل، اخلاق جنسی در مورد زنان، سخت تر اعمال می شود، اما گوروها حتی فکر زنا را از سوی مردان، محکوم کرده اند. چشم خود را بر زیبایی همسر دیگری مینداز!
یک همسر داشتن همواره شیوهء معمول مردان سیک بوده است. اما گورو هارگوبیند و گورو گوبیندسینگ هریک سه زن داشتند، شاید بدان دلیل که بعضی سیک های متعبد دختران خود را در زمان تولد، انحصارا” وقف گورو و خویشان او می کردند. ازدواج پیوندی مادام العمری است، ولی هیچ دلیل دینی برای عدم جواز ازدواج مجدد مردان و زنان بیوه وجود ندارد. اما در عمل، شاید تحت تأثیر نظرات هندوان، احتمال وقوع ازدواج مجدد در میان زنان کمتر از مردان است. البته ازدواج زن با خویشان نزدیک شوهر فقیدش از نظر اجتماعی مجاز است. در اغلب کاست ها، سیک ها، برخلاف مسلمانان، نمی توانند با عموزادگان خود ازدواج کنند.
در واقع سیک ها قوانین نانوشتهء هندوان پنجاب را مرعی می دارند که ازدواج را به اعضای یک زیر کاست متعلق به کلان های متفاوت محدود می سازد، این قاعده مانع ازدواج با کسانی است که همان نام خانوادگی را دارند، مانند هریک از والدین یا والدین بزرگ. به منظور اجتناب از سست رفتاری اخلاقی زنان، مردان روستایی اغلب با زنانی از روستاهای دیگر ازدواج می کنند. در جامعه روستایی، مردان یکدیگر را برادر و زنان را خواهر خود تلقی می کنند؛ این یک عرف اجتماعی است، که در میان سیک هایی که در شهر یا در خارج زندگی می کنند، رعایت نمی شود. به همین ترتیب، در بیشتر ازدواجهای سیک، والدین و اعضای ارشد خانواده نقش هدایتی برجسته ای در انتخاب همسر ایفاء می کنند.
درواقع این یک الزام دینی نیست، بلکه تنها روش معمول انجام کار در جامعه آسیای جنوبی است. از نظر دین، آنچه مقرر شده آن است که عروس و داماد آینده سیک باشند. درعمل، سیک ها اغلب با هندوان ازدواج می کنند، اما این ازدواج، تنها بر پایه قواعد کاست و کلان، ، انجام می گیرد. برای دختران سیک، در مقایسه با پسران سیک، ازدواج با غیر سیک قابل نکوهش تر است، زیرا فرض این است که همسر و فرزندان دنباله رو دین پدر هستند. همچنین، از آنجا که ازدواج اتحاد دو خانواده است، احساس می شود که لازم است با دقت از اصطکاک های غیر ضروری آینده، پرهیز شود. این بدان معنی است که شریک زندگی پسر یا دختر، باید از نظر سمت گیری دینی و جهان بینی کلی، و نیز سطح آموزش و درآمد، مشابه وی باشد.
آیین ازدواج در دین سیک
هنگامی هم که یک زوج جوان تصمیم به ازدواج با یک دیگر گرفته اند، آیین ازدواج شامل چهار مرتبه طواف کتاب مقدس در جهت حرکت عقربه های ساعت و خواندن چهار بیت مربوط به ازدواج (لاوان) است که توسط گورو رام داس سروده شده اند. شرایط شرعی بودن یک ازدواج از دیدگاه سیک های، تنها رضایت طرفین و اجرای ازدواج در محضر گورو گرانت صاحب است.
مراسم ازدواج
• قرائت سرودى از کتاب گوروگرانت صاحب که پورى نامیده مى شود که اعتراف به وحدانیت حق تعالى است.
• مراسم دعا و نماز که داس نام دارد تا مثلا ازدواج مبارک باشد.
• پیشواى روحانى معبد، ضمن سخنانى به عروس و داماد اندرز مى دهد (در فرقه سیکها طلاق رسمیت ندارد)
• خواندن بخشى از کتاب مقدس گوروگرانت صاحب که ناپایدارى دنیا را یادآورى مى کند. آنگاه عروس و داماد یک بار دور کتاب مقدس طواف مى کنند و سپس سه قسمت دیگر از کتاب مقدس خوانده مى شود و بار دیگر عروس و داماد طواف مى کنند… جمعا چهار مرتبه طواف مى کنند، آنگاه روبروى کتاب مقدس ایستاده، تعظیم مى کنند. بعد از خواندن کتاب مقدس، سرور و شادمانى و دعا و نیایش به شکرانه ازدواج صورت مى گیرد. آنگاه همه حاضرین در مجلس از جاى خود برخاسته و براى عروس و داماد دعا مى کنند. و بعد پذیرائى انجام مى شود.
سن ازدواج براى پسر 24 سال و براى دختر 18 سال است. انتخاب همسر به عهده والدین است. دوران نامزدى کوتاه و معاشرت بین دختر و پسر ممنوع است. تعیین زمان ازدواج با رضایت طرفین است (خانواده پسر و دختر) و …
انحلال نکاح يا طلاق در آیین سیک
اگرچه ازدواج اتحاد دو روح و پیوندی مادام العمر است، ولی تعداد موارد طلاق رو به تزاید دارد. طبق قوانین هند طلاق مجاز است، اما در میان سیک های هند، در مقایسه با سیک های مقیم در غرب، طلاق نادرتر است. یک دلیل آن، این است که زنان در هند، صرف نظر از دین شان، در مقایسه با زنان هندی مقیم در غرب، در موارد معدودتری، از نظر مالی از شوهرشان مستقل اند. سیک ها می کوشند تا در موارد ممکن میان شوهر و زن آشتی برقرار سازند. ملاحظهء فرزندان می تواند مانع طلاق باشد. اگر زن و شوهری از هم جدا شوند، نگرانی برای فرزندان، آنها را وادار به رجوع می کند. اما هنگامی که واقعا” طلاقی صورت می گیرد، بی اندازه بدیمن تلقی می شود. بسیاری از سیک ها، طلاق را کیفر خطاهای گذشته محسوب می دارند. صرف نظر از علت انحلال نکاح، داغ ننگ آن تا ابد بر پیشانی زن مطلقه باقی می ماند. اگر ازدواج اول به طلاق بینجامد، والدین معمولا” ازدواج دومی برای پسر یا دخترشان ترتیب می دهند. زن مطلقه می تواند در گوردوارا مجددا” ازدواج کند. از سیک ها خواسته می شود که از قوانین کشوری که در آن زندگی می کنند، مطاوعت نمایند. امروزه در هند، ازدواج مجدد به صرف نازایی یا دخترزایی همسر، غیرقانونی است. در مانسوکانی آمده است؛ “معمولا” دلایلی چون بدرفتاری، زنا، تغییر دین، ابتلاء به بیماری لاعلاج و در برخی موارد، اختلاف سلایق، برای مقصود طلاق در دادگاه پذیرفته می شود. ”
سيك ها در ايران
طی سالهای اخیر پیروان ادیان و فرقههای مختلف منحرف از جمله مسیحیت، بهائیت، وهابیت، زرتشت، شیطان پرستی و نیز برخی فرقههای عرفانیهای کاذب، برای جذب هر چه بیشتر نیرو و منحرف کردن افکار شیعیان به ویژه جوانان، بر فعالیتهای تبلیغاتی خود افزودهاند.
پیروان آئین «سیک» در ایران نیز که تعداد آنان بسیار اندک است، در حال فعاليت براي جذب هر چه بیشتر نیرو و ترویج افکار و اندیشههای منحرف خود هستند. بررسیهای انجام شده نشان میدهد که پیروان این آئین، فضای مجازی را بهترین عرصه برای فعالیت تبلیغاتی خود یافتهاند از همین رو ملاحظه میشود که تعدادی وبلاگ شخصی و گروهی به زبان فارسی توسط پیروان آئین «سیک» راهاندازی شده است.