پایگاه خبری مفاز – در نخستین روز مردادماه سال 62 واقعه ای رخ داد که بستر بروز اتفاقات مختلف و بعضا انحرافاتی در سال ها و دهه های آینده نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران گشته است. این واقعه که در قالب صدور بیانیه ای تک صفحه ای توسط گردانندگان تشکیلات انجمن حجتیه روی داد، توانسته فعالیت ها و تحرکات این گروه را در فضای امن تقیه و در سایه غفلت برخی خواص رشد دهد، به گونه ای که در گام دوم انقلاب حضور اعضای تشکیلات انجمن حجتیه و ریزه خواران آن ها، گسترش اسلام ناب محمدی را در برخی بخش های جمهوری اسلامی کند کرده است.
این بیانیه که به بهانه سخنرانی معمار کبیر انقلاب در روز 14 تیرماه همان سال صادر شد، خبر از تعطیلی تشکیلات انجمن حجتیه می دهد؛ تشکیلاتی که 30 سال تلاش خود را برای مقابله با پوسته ظاهری بهائیت معطوف کرده بود و سران گرداننده آن قبل از انقلاب بارها در مقابل نهضت مردم ایران ایستاده و همصدا با عناصر بهائی و غیر بهائی رژیم پهلوی، خیزش ملت را محکوم کرده بودند و پس از پیروزی انقلاب اسلامی و با یک سخنرانی امام خمینی آنچنان مطیع گردیدند که تعطیلی فعالیت هایشان و پیروی از امام خمینی را وظیفه شرعی خود دانستند.
عده ای این بیانیه را پایان کار انجمن دانستند، اما آگاهان که در رأس آن ها خمینی کبیر رحمه الله علیه بود اعلام کرد تعطیلی غیر از انحلال است و انجمن حجتیه اگر خود را مصداق حرف های من می داند باید اعلام انحلال نماید نه تعطیلی! زیرا تعطیلی بازگشایی دارد اما در انحلال دیگر اثری از تشکیلات مذکور باقی نخواهد ماند. این تحلیل را در خاطره ای که توسط آقای محمد حسن رحیمیان نقل گردیده می توان مشاهده نمود: «در اوایل مردادماه ۱۳۶۲ بعد از سخنرانی حضرت امام که در آن، بدون ذکر نام، انجمن حجّتیه را مورد حمله قرار دادند، مضمون نامهای که از سوی این تشکیلات فرستاده شده بود، مبنی بر اعلام تعطیل فعالیّتها و جلسههایشان، بهعرض حضرت امام رسید. قبل از قرائت متن، به عرض رسید که انجمن حجّتیه اعلام انحلال کرده است. وقتی متن قرائت شد که در آن، تعبیر «تعطیل» بهکار رفته بود، با تبسّم فرمودند: تعطیل، غیر از انحلال است. اینکه فایده ندارد. اگر فکر میکنند، منظور، آنها هستند، اینکار اثری ندارد»
حال که در گام دوم انقلاب هستیم هنوز هم عده ای برخلاف نظر امام خمینی رحمه الله علیه، تشکیلات انجمن حجتیه را بر اساس همان بیانیه منحل دانسته و هرگونه پرداختن به نقد رفتارها و عمکرد چنین تشکیلاتی را توهم می دانند و به مقابله با ناقدین و پژوهشگران این بخش از تاریخ ایران و انقلاب اسلامی می پردازند.
جالب آن جاست که به عقیده این افراد پرداختن به هر مسأله تاریخی و بررسی تفکرات منسوخ جایز است، اما بررسی تاریخ و تفکرات انجمن حجتیه گناهی نابخشودنی است، زیرا در سال 62 پرونده این تشکیلات بسته شده است.
صرف نظر از تفکرات چنین افرادی و با اندک تامل در متن بیانیه، اساسنامه انجمن حجتیه و حتی کلام اعضای این تشکیلات مشخص می شود، نگاه تیزبینانه امام خمینی کاملا صحیح بوده و هیچگاه تشکیلات انجمن حجتیه تعطیل نشده است.
لازم است بدانیم صدور این بیانیه حربه ای از طرف انجمن حجتیه برای بقاء خودش بود؛ زیرا در آن برهه تاریخی و پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی جریان ها و گروه هایی که در مقابل نهضت مردمی قرار می گرفتند سرانجامی جز نابودی نداشتند و صدور این بیانیه راه فرار برای شیخ محمود حلبی و تشکیلات وی بود که پس از انقلاب و بر اساس اساسنامه خود، شیوه فعالیت را بنابر مصالح آن ایام تغییر دهند و بتوانند پس از گذشت زمان و تغییر شرایط، مجددا اعلام موجودیت نموده و با پرچم تشکیلات انجمن مهدویه حجتیه فعالیت نمایند.
این مطلب را تبصره اول اساسنامه تشکیل انجمن حجتیه تأیید می کند:
«تبصره ۱ـ موضوع و هدف انجمن، ثابت و تا زمان ظهور حضرت بقيهالله امام زمان «ارواحنا فداه» لايتغير خواهد بود اما برنامههاي آن با توجه به شرايط زمان و نياز جامعه، ميتواند بر اساس حفظ هدف ملي و رعايت مقررات اين اساسنامه تغيير و يا تعميم شود.»
بله تشکیلات انجمن حجتیه در حرکتی نمایشی با صدور بیانیه ای منافقانه سعی کرد نگاه بدی که متوجه این تشکیلات بود را کنار بزند و خود را مطیع ولی فقیه و نائب امام زمان قرار دهد، تا بدنه عوام این تشکیلات که از حقایق درونی آن خبر نداشتند، معترض این گروه و سرکرده آن نشوند.
قرائن متعدد نشان دهنده این مطلب است که امام خمینی با شناخت کاملی که از سران این تشکیلات داشت، می دانست مرحوم حلبی و دیگر افراد گرداننده انجمن حجتیه هیچگاه دست به انحلال این تشکیلات نخواهند زد، لذا 5 سال پس از صدور بیانیه تعطیلی انجمن و در سال 67 پیامی به فقهای شورای نگهبان صادر کردند و فرمودند: حواستان را جمع كنيد كه نكند يكمرتبه متوجه شويد كه انجمن حجتيهايها همه چيزتان را نابود كردهاند. من به شما آقايان علاقهمندم ولي لازم ميدانم گاهي كه مسئلهاي را ميبينم تذكر دهم.
فرضا اگر بپذیریم انجمن از سال 62 تمامی فعالیت ها و کلاس هایش را تعطیل کرده است، اعتراض امام خمینی رحمه الله علیه به متن بیانیه تعطیلی و پیام ایشان به شورای نگهبان، حکایت از مخالفت با تشکیلات انجمن حجتیه و تفکر حاکم بر آن دارد نه برگزاری چند کلاس و جشن های نیمه شعبان، که حجة الاسلام شیخ محمود حلبی و تشکیلات انجمن در بیانیه خود آن ها را تعطیل کرده بودند.
بله آنچه در مورد این تشکیلات خطرناک است، نوع نگرش شیخ محمود حلبی ها و افتخارزاده ها و سجادی ها و… به مسائل دینی و اسلامی است که امام خمینی و مقام معظم رهبری سر سختانه در مقابل این تفکرمتحجرانه ایستاده اند.
اذعان افرادی همچون آقای نادر فضلی بر شروع مجدد فعالیت های این انجمن و حتی تصریح به سیر مدیریتی تشکیلات در مجله ای به نام “آگاهی نو” که اخیرا به مناسبت فوت مرحوم سید حسین سجادی به چاپ رسیده است، ادله دیگری است که اثبات می کند تشکیلات انجمن حجتیه از سال 62 تا کنون فعال بوده است.
اما آنچه در مورد تقیه منافقانه در بیانیه تعطیلی انجمن حجتیه بیان شد را می توان از بخش های مختلف آن برداشت نمود که مهمترین آن ها در سه بخش است:
اول: اطلاق صفت “نائب الامام” به بنیانگذار کبیر انقلاب، در حالیکه هیچگاه انجمن حجتیه چنین نظری نسبت به امام خمینی رضوان الله تعالی علیه نداشته و ندارد و اگر چنین اعتقادی داشت چگونه از امر نائب امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در قبل از انقلاب تخطی نمود و حتی در مقابل او ایستاد و با دشمنانش همکاری کرد؟!
دوم: انجمن حجتیه ای که خود را مغضوب امام می داند، نه تنها از عملکرد خصمانه تشکیلات و شیخ محمود حلبی در سالیان قبل از انقلاب ابراز پشیمانی نکرده است، بلکه در اخرین جملات این بیانیه امیدوار است فعالیت های گذشته اش مورد پذیرش امام زمانی قرار گیرد که در ابتدای نوشتار امام خمینی را نائب او معرفی نموده است!
سوم: در بخشی از این بیانیه سران انجمن حجتیه به اجازه امام خمینی مبنی بر استفاده از وجوهات شرعی اشاره دارند، اما هیچگاه به لغو این مجوز توسط امام اشاره نمی کند.
در پایان باید گفت اگر به فرمایشات آن پیر فرزانه و نائب الامام در مورد خطرات شیوع تفکر حاکم بر تشکیلات انجمن حجتیه گوش داده بودیم؛ اکنون افراط گری های درون شیعی و برداشت های ناقص دینی را در میان جمهوری اسلامی نداشتیم، به گونه ای که سیاست های برآمده از تفکرات این تشکیلات و مدارس وابسته به آن در 8 سال اخیر سرمایه های مادی و معنوی کشور را به ورطه نابودی کشاند.