به گزارش پایگاه خبری مفاز، مسیحیت صهیونیستی مکتبی است که در راه آرمانهای یهود گام برمیدارد و همچون چارپایانی که انسان را تا رسیدن به مقصدش مدد میکنند، آنها نیز شیطان را تا رسیدن به غایتش سواری میدهند. بعد از حکومت حضرت سلیمان(ع) تنها عنصری که میتوانست یهود را در حیات خویش حفظ نماید، «مظلومنمایی» بود؛ عنصری که موجب شده حتی به جنگهایی که بر یهود وارد آمده با دیده تردید و تأملانگیزی بنگریم.
بر خلاف آنچه گفته شده، همیشه در جنگها با اینکه قرار بوده است یهودیان کشته شوند، طرف مقابل کشته شده است و با توجه به ممانعت از ورود دیگران به نسل خویش و با وجود این جنگها، همواره باقی ماندند! به هر حال «مظلومنمایی» را در پروسه خود قرار دادند. از این رو، دیگر نمیتوانستند حکومتی را به دست گیرند؛ بنابراین دست به دامن حکومتهای مقتدر زمانه همچون امپراطوری روم شدند و خود را در آنها پنهان کردند و اقدام به تحریک سردمداران کردند.
آنها این عمل را نمیتوانستند دائمی و مطلوب ببینند؛ چرا که ممکن بود دیگر حکومت گوش به حرفهایشان ندهد. از این رو، تصمیم گرفتند تا نیروهایی را تربیت کنند و اینها حکومت را به دست بگیرند؛ پس دیگر چنین هراسی وجود نداشت. یهودیان، خود نیز نمیتوانستند این استراتژی را عملی کنند؛ چرا که قرار بود دیگر یهود دست به حکومت نزند و پنهانی، اهداف خودش را دنبال کند. پس به اقوام دیگر روی آوردند و شروع به تربیت آنها در مسیر تحقق آرمانشان کردند؛ مسیحیت نوبنیاد، بهترین طعمه این حیوان وحشی بود تا با تربیت و انحراف در آن، در مسیر آرمان یهود گام بردارد. این شاگردان تربیت شده، با تفکرات انحرافی که داشتند، حکومتها را به دست گرفتند و یهود را در این مسیر مدد دادند. با ریشهیابی این انحراف در مسیحیت و تطبیق آن بر حکومت سردمداران و زرسالاران جهان، مدعا بهتر تبیین میگردد.
عیسی(ع) اصلاحگر بنیاسرائیل
پس از آنکه یهود به انواعی از فسادها و تباهیها گرفتار شد، بار دیگر خداوند متعال بر ایشان منت نهاد و پیامبر خویش، عیسی(ع) را به هدایتشان فرستاد. یهود از همان ابتدا سنگر اردوگاه خودش را در برابر این فرستاده خداوند برپا کرد و به مادر او، تهمت زنا زد؛ اما با معجزه الهی این اقدام شوم رفع شد. حضرت عیسی، هنگامی که دریافت یهودیان بر دشمنی اصرار دارند، فرمود: «کیست که از آیین خدا پشتیبانی و از من دفاع کند؟» دوازده تن از خاصان روزگار که به حواریون معروفاند، به این ندا لبیک گفتند.
همانطور که گفته شد، یهود خود را در حکومتهای قدرتمند نفوذ داده بود؛ در این شرایط، از این موقعیت استفاده کرد و حکومتهای مرکزی را به تعقیب پیروان عیسی(ع) تحریک کردند. سرانجام، یکی از پیروان حضرت عیسی(ع) به نام یهودای اسخریوطی با گرفتن سی سکه نقره، مکان عیسی(ع) را به رومیان نشان داد؛ اما خداوند متعال میفرماید که آنها خیال کردند عیسی(ع) را گرفتند، بلکه امر بر آنها مشتبه شده بود. پس از عیسی(ع)، آن حضرت پیروانش را به پیروی از وصی خودش، پترس(شمعون) فراخوانده بود. تا حدود سال ۴۰ میلادی، یعنی حدود ده سال پس از حیات زمینی عیسی(ع) اوضاع به همین منوال بود. در این زمان، شخصی به نام شائول، به مسیحیت گروید و به پولس تغییر نام داد.
پولس، از فریسیان و از علمای بزرگ یهود و دشمن سر سخت مسیح بود؛ ولی مدعی شد که عیسی(ع) مرا به پیروی از مسیر حق فراخوانده است. به تدریج بین پولس و پترس اختلافاتی ایجاد شد و این شکاف به مخالفت صریح تبدیل گردید؛ حتی پولس، پترس را به نفاق متهم کرد: «و سایر یهودیان هم با وی نفاق کردند، به حدی که برنابا نیز در نفاق ایشان گرفتار شد».
مسیحیت یهودی
از آن پس، دو پرچم در جامعه مسیحی آن زمان برافراشته شد: پولسیون و پترسیون. پولس، با انحرافاتی که در عقاید مسیحیت ایجاد کرد، آن را متمایز با استمرار دین حضرت مسیح که پیروان پترس علمدار آن هستند، کرد. شاکله دین عیسی، یهودیستیزی بود و آشکارا به آن حمله میکردند؛ اما با نفوذ پولس، مسیحیت به دین مسالمت و دوستی با یهود تبدیل شد. این دوستی و مسالمت تا جایی ادامه پیدا کرد که نام قدس، در منابع مسیحی، گاه «یهودیه» ذکر شده است[۹].
از آشکار ترین عقاید مسیحی، اعتقاد به پیامبر موعود است که حضرت عیسی(ع) در این باره میفرماید: «چیزهای بسیاری هست که باید به شما بگویم، ولی شما فعلا طاقت شنیدن آنها را ندارید. در هر حال، وقتی او که روح راستی است بیاید، شما را به تمام حقیقت رهبری خواهد کرد؛ زیرا او از خود سخنی نخواهد گفت؛ بلکه فقط درباره آنچه بشنود سخن میگوید»[۱۰]. این عقیده به قدری واضح
بود که در اصل آن، یهود نتوانست تحریفی ایجاد کند، بلکه تغییری که ایجاد کرد، در مصداق آن بود.
یهودیان نفوذی در مقام تحریف آن، بشارت به پیامبر آخرالزمان در انجیل را به ظهور مجدد حضرت عیسی(ع) تعبیر کردند. این تحریف مهم، به تنهایی مراد ما نیست؛ بلکه این تبدیل را باید کنار یک تغییر دیگر در عقاید مسیحی قرار دهیم تا بتوانیم تحلیل درستی را ارائه دهیم. یهود، علاوه بر آن با چنان ظرافتی که از خود نشان داد، موجب شد تا برخی از مسیحیان قائل شوند که ظهور عیسی(ع) زمانی محقق میشود که قدس تحت حاکمیت یهود قرار گیرد! یعنی یهودیان با بیان اینکه موعود همان حضرت عیسی(ع) است به تحریف دیگری دست زد تا مسیحیت را کاملاً در اختیار خود قرار بدهند و آن، شرط محقق شدن ظهور موعود است.
از این رو، مسحیت موعودگرا که آرمان خویش را تحقق ظهور منجی قرار داده بود، باید به یهود کمک میکرد تا به این خواسته میرسید. این گونه پولس یهودی، مسیحیت را در اختیار خویش قرار داد و از آن در مسیر اهداف شیطان استفاده نمود؛ در قرن شانزدهم میلادی، مارتین لوتر، کار پولس را تکمیل کرد و مسیحیت کاملاً در خدمت یهود قرار گرفت. کاندیداهای ریاست جمهوری در بسیاری از کشورهای غربی، میبایست در حمایت از یهود صحبت کنند و موضع خود را با این قوم کثیف دوستانه نشان دهند تا رأی بیاورد؛ یعنی اگر کاندیداها از یهودیان تمجید کنند، مسیحیان به او رأی میدهند.
به این شکل یهود توانست نیروهای خودش را تربیت کند و آنها را در ساختارهای حکومتی قرار دهد و آنها نیز در مسیر تحقق اهداف این سازمان، اقدام کنند، تا اگر روزی افرادی همچون بن گوریون برای ظلم و گرفتن حق از فلسطینیان اقدام کردند، به راحتی توسط سردمداران مجوز صادر گردد و این مسأله را رسمی اعلام کنند.
برای شاهد مدعا، کافی است که به سخنرانی جو بایدن، رئیس جمهور کاتولیک مذهب آمریکا در کاخ سفید به مناسبت جشن «حانوکا» که میزبان یهودیان بود نگاهی بیندازیم و به عمق نفوذ یهود در ساختار قدرتهای جهان پی ببریم: «ایالات متحده به ارسال کمکهای نظامی به اسرائیل ادامه خواهد داد اما ما و آنها باید مراقب باشیم. گرمی و ارتباطی که من با جامعه یهودی احساس میکنم، غیرقابل انکار است. وقتی چند سال پیش گفتم برای صهیونیست بودن لازم نیست یهودی باشید، انتقادات زیادی به من وارد شد، اما من یک صهیونیست هستم.»
منابع:
۱- در این زمینه، ر.ک: نجاح الطائی، مظلومنمایی یهود در طول تاریخ.
۲- طائب، مهدی، دشمن شدید، ص ۱۹۲.
۳- عهد جدید، انجیل متی، باب ۲۶، شمارههای ۲۰-۲۵.
۴- همان، شمارههای ۱۴-۱۶.
۵- نساء، آیه ۱۵۷.
۶- ر.ک: عهد جدید، انجلیل یوحنا، باب ۲۱، شمارههای ۱۵-۱۸.
۷- عهد جدید، اعمال رسولان، باب ۹.
۸- عهد جدید، رساله پولس به غلاطیان، باب ۲، شمارههای ۱۱-۱۳.
۹- برای نمونه، ر.ک: عهد جدید، انجیل لوقا، باب ۲۳، شماره ۵.
۱۰- عهد جدید، انجیل یوحنا، باب۱۶، شمارههای ۱۲و ۱۳.
۱۱- طائب، مهدی، دشمن شدید، ص