به گزارش پایگاه خبری مفاز، از جمله ویژگیهای مخرب برخی عرفانهای نوظهور دامنزدن به گرایشها و امیال جنسی است. شاید این عنوان تعجبآور باشد؛ چراکه همواره نام عرفان و معنویت با پاکدامنی و پرهیز از تمایلات جنسی همراه بوده است؛ اما در پارهای از عرفانهای نوظهور از ابزارهای جنسی برای جذب افراد بهگونههای مختلفی استفاده میکنند. برای نمونه، خلسه عرفانی و نیروی جنسی در مکتب کوئیلو از آن موارد است. وی با هنرمندی خوانندگان و پیروان خود را به سوی مسایل جنسی و شهوانی میکشاند و میکوشد پوششی معنوی و عرفانی به هرزگیهای جنسی بدهد. وی درباره نقش نیروی جنسی در وصول به مقامات عالی عرفانی و معنوی میگوید: «برای تحقق تشرف، باید با این نیرو آشنا شوی، … پس چطور باید با آن روبهرو شوم؟ یک فرمول ساده است در تمام مدت رابطه جنسی، از حواس پنجگانهات استفاده کن. اگر در لحظه اوج لذت جنسی، همۀ این حواس با هم از راه برسند، برای تشرف پذیرفته میشوی» (کوئیلو، ۱۳۸۴: ۱۹۲-۱۹۳).
کوئیلو میکوشد خلسه عرفانی را معادل لذت جنسی معرفی کند! وی دراین باره مینویسد: «در لحظه اوج لذت جنسی، حواس پنجگانه ناپدید میشود و وارد جهان جادو میشویم؛ دیگر نمیتوانیم ببینیم، بشنویم، بچشیم، لمس کنیم یا ببوییم. در آن چند ثانیهی طولانی همه چیز ناپدید میشود و خلسهای جای آنها را میگیرد. خلسهای سراسر مشابه خلسهای که عرفا پس از سالها پرهیزکاری و ریاضت به آن میرسند» (همان: ۲۰۳). کوئیلو با شیوههای هنری و ادبی سعی در رواج بیبندوباری جنسی دارد؛ برای مثال، در کتاب یازده دقیقه، درباره شخصیت اصلی داستان ماریا، میگوید وی بعد از آنکه تسلیم رابطه جنسی شد، به نور واصل شد: «ماریا تسلیم شده بود و احساس میکرد که بیشتر از آن مقاومت فایدهای ندارد، گفت: من نور دیدم» (کوئیلو، ۱۳۸۴: ۹۸).
در عرفان اوشو نیز سکس امری مقدس و مهمترین نیروی زندگی دانسته و همگان را از نکوهش سکس بر حذر داشته و معتقد است همه دگرگونیهای زندگی از طریق این نیرو رخ میدهد. وی در کتاب الماسهای اوشو سکس را مقدمه عبادت میداند. البته نه هر سکس را، بلکه سکسی که از روی شور و سرخوشی باشد! چنین سکسی است که مولد عشق است و عشق نیز مولد عبادت است! اوشو، سکس را تنها در ارتباط با غیرهمجنس خلاصه نمیکند، بلکه همجنسبازی را نیز تقدیس میکند و بهترین مکان برای دینشناسی و خداشناسی را کابارهها میداند و نه کلیساها و مساجد! او میگوید: «هرجا که انرژیهای دو عاشق به هم میرسند و در هم میآمیزند زندگی آنجا است، زنده؛ به شایستهترین وجه خداوند تو را احاطه میکند. کلیساها خالیاند و کابینهای عشق مملو از خدایند» (اوشو، ۱۳۸۴: ۳۸۳). اوشو هرچند مراقبههای زیادی برای تمرین معنوی مورد نظر خود بیان میکند، اما بزرگترین مراقبه را مراقبه سکس میداند؛ زیرا کلیدهایی را در اختیار قرار میدهد که از پستترین به والاترین استحاله راه یابی، کلیدهایی را در اختیارت قرار میدهد که لجن را به نیلوفر آبی بدل کنی (اوشو، ۱۳۸۰: ۲۴۰).