به گزازش پایگاه خبری مفاز، اندیشه و معتقداتِ بهرام بیضایی دربارهٔ دستگاههای فکرِ الهیاتی (منتسب به «آیین» و «دین» و «قرونِ وسطی» و «ماورای طبیعت» و «حق» و «تکلیف») محلِّ توجّهِ پژوهندگان و دوایرِ دولتیِ روزگارش در ایران بوده است.
بیضایی در خانوادهای بهایی زاده شد و پرورش یافت. ولی خود پایبندی و دلبستگیِ ایمانی نشان نداده است؛ و نه فقط نسبت به بهائیت. با این همه، و با این که شاید بشود او را ندانمگرایی چون برتراند راسل یا اندیشمندی آزاد، مثلاً همفکرِ زکریای رازی یا جان رالز یا آمارتیا سن، شمرد، و بی گواهی از تشرّف یا تکفیرش در آیینی، شاید نشود در همهٔ طولِ زندگیش خداناباور یا لامذهب دانست.
او نخستین بار به شیوهٔ بهایی ازدواج کرد و دستِ کم یک بار پس از آن ساواک دینش را اسلام شناخت .
بارها هم آماجِ بهاییستیزی شد. علاقهٔ او به بعضِ پیشوایان یا پیروانِ بعضی مذهبها در بعضی آثار و سخنانش پیداست، چنان که انتقادهایش نیز. بارها نیز اشارتهایی به احتمالِ وجودِ جهانی غیر از جهانِ محسوسات در سخنش رفته است، هرچند گاه به صورتهایی نزدیک به کلیشهٔ گفتاری.
[الف] مطالعاتش در فقهاللّغة و ملل و نحل نیز گواهِ دلبستگیش به، و البته درگیریِ فکریش با، زبانها و افسانههای مردمان است. خِردگرایی و باورِ اصالتِ وجود و محیطِ زیستگرایی نیز وجوهِ چشمگیری از تعلّقِ فکری و مذهبیِ او بوده است. غیر از اینها، بیضایی را دیگرانی به خداوندگاری یا حجّتیِ نمایش
و منجیگری برکشیدهاند، و گاه «عارف» نیز گفتهاند.
[ب] و گاه این که فکرش «دقیقا مقابل تفکر دینی رایج میایستد.»