1

نگاهی به رویکرد ادیان در مفهوم «خود را در دیگری دیدن»

  • کد خبر : 49801
  • ۰۵ خرداد ۱۴۰۲ - ۹:۴۱
نگاهی به رویکرد ادیان در مفهوم «خود را در دیگری دیدن»
استادیار الهیات و معارف اسلامی دانشگاه فردوسی مشهد گفت: در ادیان رسیدن به کمالات انسانی از راه کمک به دیگری و حفظ نظام اجتماعی به واسطه اهتمام به امور دیگران تأکید شده است، اما به دشواری می‌توان در متون اصلی ادیان، نگاه فلسفی و رویکرد عرفانی و هستی‌شناختی به موضوع «خود را در دیگری دیدن» یافت.

به گزارش پایگاه خبری مفاز، علیرضا آزاد، استادیار الهیات و معارف اسلامی دانشگاه فردوسی مشهد در نشست «مبانی ایمانی خود را در دیگری دیدن» از سری نشست‌های ادیان در خدمت انسان، که به همت مرکز فعالیت‌های قرآنی سازمان جهاددانشگاهی خراسان رضوی برگزار شد، اظهار کرد: براساس ابر استعاره عبد و مولی، ذهنیتی که در پس همه آموزه‌های دینی وجود داشت، این بود که بشر بسان عبدی باید در خدمت مولایی به‌ نام خدا باشد و دین، روش خدمت انسان به خداست، اما در اندیشه کسانی مانند امام موسی صدر، این ابراستعاره دگرگون شده و گویی اراده خدا بر آن است که ادیان در خدمت انسان باشد. انتشار کتاب‌های متعددی با نام انتظار بشر از دین از سوی اندیشمندان دینی نظیر آیت‌الله جوادی آملی و… را می‌توان در این راستا دانست.

آزاد ادامه داد: احتمالاً این عبارت را شنیده‌اید که «هرکس آیینه دیگری است». سخن گفتن در این‌باره، سهل و ممتنع است، یعنی از سویی فهم آن آسان و از سوی دیگر رسیدن به باطن معنای آن دشوار است. درباره انسان و نسبت آن با دیگری بسیار سخن گفته شده است. در حوزه‌هایی نظیر الهیات، جامعه‌شناسی، زیست‌شناسی، روان‌شناسی، تاریخ دیگری، دیگری در ادبیات، دیگری در عرفان، رویکرد فقهی و کلامی به دیگری و… درباره نسبت انسان با دیگری، مباحث تنومند و مبسوطی را شاهد هستیم.

وی افزود: وجه مشترک همه این مباحث آن است که ما به واسطه دیگری به تعریف اخلاقی از خود می‌رسیم. دیگران آیینه وجودی ما هستند، یعنی نه فقط در آیینه دیگران ضعف و قوت‌های خود را می‌بینیم، بلکه اساساً انسان بسان تصویری است که در آیینه‌ای به‌ نام دیگری، آفریده می‌شود، وجود می‌یابد و معنا می‌دهد.

استادیار الهیات و معارف اسلامی دانشگاه فردوسی مشهد اضافه کرد: نخستین سوال در مواجهه با عنوان «مبانی ایمانی خود را در دیگری دیدن» آن است که این دیگری شامل چیست‌ها و یا کیست‌ها می‌شود؟ سؤال دیگر آن است که منظور از ایمان در عنوان این صحبت چیست؟ من به‌عنوان یک آموزنده و آموزگار الهیات، ایمان را وجه مشترک ادیان و آیین‌ها، بلکه وجه مشترک همه انسان‌ها از خداباوران تا بی‌خدایان می‌دانم. ایمان دینی، تنها نوعی از ایمان است و هرگونه باور به نظام ارزش درقالب‌های ایدئولوژیک می‌تواند صورت‌هایی از ایمان باشد.

وی با اشاره مستقیم و ضمنی این اصل در تورات، اظهار کرد: «وَأَحَبّ لِنَفْسِهِ کَمَا یُحِبُّ لِغَیْرِهِ؛ خودت را بسان دیگری دوست بدار» (تورات، لاوییان، ۱۹:۱۸) این جمله به معنی دوست داشتن خود و دیگران در یک میزان است. «لَا تَقمَطْ عَنْ سِرِّ جَارِک فَإِذَا وَقعَتْ لَکَ عَیْنَاکَ فَاسْتَغْفِرِ اللّه؛ از مشکلات دیگران غافل مباش…»(تورات، سفر دوم ملوک، ۴:۹) این جمله به معنی این است که نباید از توجه به مشکلات دیگران خودداری کنیم، بلکه باید به آن‌ها کمک کنیم و برای دیگران از خداوند مغفرت خواستار شویم.

آزاد در ادامه به نمونه‌ایی از انجیل اشاره کرد و گفت: «أَحْبَبْتَ لِقَرِیبِک کَمَا نَفْسِک» (انجیل، متی:۲۲:۳۹) این جمله از زبان عیسی مسیح است و به این معناست که دیگران را به اندازه خودمان دوست بداریم. «آنچه را که می‌خواهید که مردم به شما کنند، به آنها هم بکنید».

استادیار الهیات و معارف اسلامی دانشگاه فردوسی مشهد بیان کرد: در آیات «…وَ لَوْ شِئْنَا لَجَعَلْنَاکُمْ أُمةً وَاحِدَةً وَ لَکِنْ ل یَبْلُوَکُمْ فِی مَا آتَاکُم…» (سوره مائده، آیه ۴۸)، «وجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَ قبَائِلَ لِتَعَارَفُوا» (سوره حجرات، آیه ۱۳)، «اتَّقُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ» (سوره نساء، آیه ۱) به این موضوع اشاره شده است.

وی افزود: در روایات اسلامی نیز چنین مفاهیمی آمده است، پیامبر اکرم(ص) می‌فرمایند «لَا یُؤْمِنُ أحَدُکُمْ، حتَّی یُحِبَّ لأخِیهِ ما یُحِبُّ لِنَفْسِهِ» که به‌ معنای هیچ‌کس از شما ایمان ندارد تا زمانی که دوست داشته باشد برای برادرش همان چیزی را دوست داشته که برای خودش دوست دارد و یا اینکه ایشان می‌فرمایند «الْمُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِ کَالْبُنْیَانِ یَشُدُّ بَعْضُهُ بَعْضًا که به معنای مؤمن برای مؤمن، مانند ساختمانی است که قسمت‌های آن با یکدیگر پیوند دارند و همدیگر را تقویت می‌کنند تا شکل کاملی به خود بگیرند. همچنین می‌فرمایند «ناس مثل الأعضاء المتکاملة إذا اشتکی منها عضو تداعی له سائر الجسد بالسهروالحمی» که به معنای مردم مانند اعضای یک بدن هستند، اگر یک عضو دردمند شود، دیگر اعضا را نیز بی‌خوابی و تب فرا می‌گیرد.

آزاد افزود: امام علی(ع) درباره تعامل با دیگران می‌فرمایند که با دیگران همچون آینه رفتار کنید، وقتی آنان را دیدید، با ایشان چنان رفتار کنید که در قبال خود می‌پسندید.

استادیار الهیات و معارف اسلامی دانشگاه فردوسی مشهد تأکید کرد: این‌ها به معنای توجه و اهتمام به امور دیگران است، اما رویکرد ادیان به موضوع، فلسفی و هستی شناختی نیست. در ادیان رسیدن به کمالات انسانی از راه کمک به دیگری و حفظ نظام اجتماعی به واسطه اهتمام به امور دیگران تأکید شده است، اما به دشواری می‌توان در متون اصلی ادیان، نگاه فلسفی و رویکرد عرفانی و هستی‌شناختی به موضوع «خود را در دیگری دیدن» یافت. ما عادت کرده‌ایم که هر چیز خوب را به ادیان نسبت دهیم. این‌طور نیست. اصل «خود را در دیگری دیدن» شاید در نظر عده‌ای، اصل اخلاقی یا عرفانی خوبی باشد، اما دلیلی نداریم که حتماً آن‌ را به ادیان نسبت دهیم.

وی ادامه داد: آنچه در این متون می‌بینیم، توجه و خدمت به دیگران است، حتی وقتی گاندی می‌گوید «بهترین راه برای پیدا کردن خودتان، فانی شدن خود در دیگری است»، درباره خدمت به دیگران سخن می‌گوید و نه معنا کردن خود در دیگری. او هم بحثی فلسفی یا عرفانی درباره «خود را در دیگری دیدن» دیدن ارائه نمی‌دهد. آنچه به کرات و با بسامد بالا در اغلب متون دینی اسلامی و غیر آن آمده است، چیزی است که به آن قانون طلایی اخلاق می‌گوییم و همه شنیده‌ایم که آنچه برای خود می‌پسندی برای دیگران هم بپسند و آنچه برای خود نمی‌پسندی برای دیگران هم مپسند.

آزاد در ادامه به نسبت این اصل با قانون طلایی اخلاق پرداخت و بیان کرد: مفهوم قانون طلایی اخلاق به‌ عنوان یک اصل اخلاقی که برای رعایت حقوق دیگران و داشتن رفتاری خوب نسبت به دیگران تأکید دارد، در ادبیات و کتب فرهنگی و اخلاقی از هزاران سال پیش تا به امروز جایگاه ویژه‌ای دارد. مثلاً در فرهنگ چینی، مفهوم «آنچه خودت نمی‌پسندی، به دیگران نکن» در کتاب حکمت‌های کنفسیوس قرن پنجم پیش از میلاد ثبت شده است. از آن زمان به بعد، این مفهوم در ادبیات و کتب فلسفی و اخلاقی مختلف به شکلی بر دیگری تأکید شده است و به ‌عنوان یکی از اصول اخلاقی اساسی در زندگی انسان‌ها شناخته شده است.

استادیار الهیات و معارف اسلامی دانشگاه فردوسی مشهد گفت: شواهدی از شیعه وجود دارد که می‌گوید «هیچ‌کس نمی‌تواند مؤمن باشد مگر اینکه دوست داشته باشد برای برادر خود هم‌ آنچه را که برای خودش دوست دارد، بخواهد» (حدیث شماره ۱۳، کتاب الکافی، ج ۲ ) و یا روایاتی از اهل سنت و الجماعة که عنوان می‌شود «هر کس که می‌خواهد خوب باشد، باید برای دیگران همان آرزو را داشته باشد که برای خودش دارد»(حدیث شماره ۷۸۰، کتاب ترمذی شریف).

وی از تلمود بابلی یهود نمونه آورد و ابراز کرد: «آنچه را که نمی‌خواهید کسی برای شما انجام دهد، برای دیگری نیز نکنید. همچنین در مسیحیت آمده «پس همان‌طور که می‌خواهید دیگران با شما کنند، شما نیز به ایشان کنید (متی، ۷:۱۲). همچنین در آیین هندوئیسم گفته شده «به دیگران آنچه را که برای خودت می‌خواهی، بده و از دیگران آنچه را که به خودت نمی‌پسندی، نکن» (ماهابهاراتا، ۵:۱۵۱,۲) و نیز در جامع تعالیم بودا آمده «هرگز نکنید به دیگران چیزی که خودتان نمی‌پسندید».

آزاد ادامه داد: در آیین سیک آمده «هیچ‌کس نمی‌تواند شرافتمند باشد مگر آنکه برای دیگران همان چیزی را بخواهد که برای خودش می‌خواهد»(گروانی، سری ۶، غزل ۳). در آیین زرتشت گفته شده همان را که برای خودت می‌خواهی برای دیگران بپسند، این است کلید عدالت. در جامع تعالیم جین آمده «در صورتی که می‌خواهید به خود کرامت ببخشید، باید به دیگران نیز همان احترام را بگذارید». در اندیشه سیک آمده «اگر می‌خواهی که دیگران با تو خوب برخورد کنند، باید خودت را در موقعیت شان قرار دهی».

ارتقاء اصل اخلاقی «خود را در دیگری دیدن» به اصلی هستی‌شناختی

عضو هیات علمی دانشگاه فردوسی مشهد این اصل را از دیدگاه عارفان بررسی و بیان کرد: اصل «خود را در دیگری دیدن» از یک اصل اخلاقی به اصلی هستی شناختی ارتقا می‌یابد. به این معنا که گویی همه اشیا و موجودات به‌طور طبیعی در حال تحول و تغییر هستند و این تحولات به‌صورت یک جریان مستمر از فنا به بقا و بالعکس، پیش می‌روند. بنابراین، در واقع همه موجودات در حالتی از بقا و فنا قرار دارند. فنای از خود و بقا در دیگری. از همین روست که ملاصدرا سفر چهارم از اسفار اربعه را سیر من الخلق فی الخلق می‌داند. ابن عربی، فیلسوف و عارف اندلسی می‌گوید «آنچه را در دیگران می‌بینی، در واقع خودت را می‌بینی، زیرا هیچ چیز جز الله وجود ندارد».

وی افزود: عطار، شاعر و عارف بزرگ ایرانی، می‌گوید «آنکه دیگری را دوست دارد، در واقع خود را دوست دارد و آنکه دوستی را از دیگری می‌طلبد، به‌دنبال خودش است» و نیز می‌گوید «آنچه در دیگران می‌بینی، هرگز غیر از خودت نیست، زیرا در واقع هر جانی، جز قطره‌ای از بحر الله نیست». قیصری، عارف شهیر اسلامی، می‌گوید «من هستم آنچه در دیگران می‌بینم». علامه حسن‌زاده، می‌گوید «در دیگران به دنبال خودم می‌گردم، زیرا آنچه را که در دیگران می‌بینم، در واقع خودم هستم». سید حیدر، عارف سرشناس شیعه ایرانی، می‌گوید «روی دیگران، مرآتی است برای تو؛ در واقع همه موجودات، آینه‌های روی الله اند». جرجانی می‌فرماید «هر چه را در دیگران می‌بینی، در واقع خودت را می‌بینی، زیرا تو در اساس با همه چیز یکی هستی».

عضو هیات علمی دانشکده الهیات دانشگاه فردوسی ادامه داد: بایزید می‌گوید «دیگران، آینه‌ای برای تصویر خودتان هستند، هرگاه دیگران را می‌بینید، در واقع خودتان را می‌بینید» در سروده سعدی «بنی آدم اعضای یک پیکرند/ یکدیگرند» تفاوت خوانش این بیت، ریشه در تفاوت نگرش‌ها به اصل خود را در دیگری دیدن دارد. در داستان سیمرغ عطار نیشابوری نیز، سیمرغ، تبدیل به سیمرغ می‌شود، یعنی دیگری بخشی از آفرینش جدیدی به نام سیمرغ می‌گردد «خویش را دیدند سیمرغ تمام / بود خود سیمرغ، سی مرغ مدام، چون سوی سیمرغ کردندی نگاه / بود این سیمرغ این کین جایگاه، ور به سوی خویش کردندی نظر/ بود این سیمرغ، ایشان، آن دگر، بود این یک آن و آن یک بود این / در همه عالم کسی نشنود این».

آزاد این اصل را نزد فیلسوفان اخلاق بررسی و بیان کرد: ارسطو در کتاب «اخلاق نیکوماخوس» خود، به تأکید بر اینکه انسان جزئی از جامعه است و برای رضایت از زندگی، نیازمند تعامل با دیگران است، پرداخته است. امانوئل کانت، فیلسوف آلمانی، در کتاب Groundwork of theMetaphysics of Moral می‌گوید «بهترین روش برای دستیابی به آزادی و رضایت خود، احترام به حریم شخصی دیگران است و باید در تعامل با آنان، به آنان همان احترامی که برای خودمان قائل هستیم، نشان دهیم». رودولف شتاینر، فیلسوف مشهور آلمانی، در کتاب On Becoming a Person به عنوان یک صاحب نظر، به مفهوم «خود دردیگری» پرداخته و بر این باور است که خودآگاهی شخصی تنها از طریق تعامل با دیگران قابل تحمل است.

وی گفت: رویکرد هرمنوتیکی و دیالکتیک فهم در نزد گادامر هم به خوبی نسبت انسان را با فهم و فهم را با دیالکتیک و دیالکتیک را با متن و تعریف متن را با انسان‌ها و اشیا دیگر تبیین می‌کند. در دور هرمنوتیکی فهم، دیگری اعم از متن دیگر یا انسان دیگراسباب خودآگاهی قلمداد می‌شود.

استادیار الهیات و معارف اسلامی دانشگاه فردوسی مشهد تصریح کرد: برخی معتقدند که اساساً اخلاق با دیگری به‌وجود آمده است. پروفسور مردم‌شناسی دانشگاه میشیگان آقای «وب کیین» در کتاب «زندگی اخلاقی» با تکیه بر آخرین بررسی‌ها به این نتیجه می‌رسد که بشر اولیه توانست در رفتار اخلاقی از سایر جانداران پیشی بگیرد، چون بر خلاف سایر پستانداران، این قدرت ذهنی را داشت که خودش را جای دیگران بگذارد. جان استیورز، فیلسوف اخلاقی و استاد دانشگاه هاروارد، در کتاب «روح انسان، راهنمایی برای زندگی» این نظریه را مطرح می‌کند که توانایی بشر در قدرت فکر کردن و جای گذاری خود در موقعیت دیگران، به عنوان یکی از عوامل اصلی درشکل‌گیری اخلاق انسانی مطرح است.

آزاد بیان کرد: رابرت شوید، فیلسوف و استاد دانشگاه بوستون در کتاب «پایه‌های رفتار اخلاقی» نظریه‌ای را مطرح می‌کند که بشر به دلیل توانایی درک مفهوم خود و دیگری، توانسته است رفتار اخلاقی را شکل دهد. جان دیویز، فیلسوف اخلاقی و استاد دانشگاه کالیفرنیا، در کتاب «آینده ای برای اخلاق» این نظریه را مطرح می کند که توانایی بشر در فهم مفهوم دیگری و هم دردی با آن‌ها، به عنوان یکی از عوامل اصلی در شکل‌گیری رفتار اخلاقی بشر، قابل توجه است. امام موسی صدر نیز در جای جای رفتار و گفتار خود بر این اصل به‌عنوان محور رفتار اخلاقی، اجتماعی و حتی سیاسی تاکید می‌کند.

عضو هیات علمی دانشکده الهیات دانشگاه فردوسی به رهاوردهای باور و رعایت این اصل پرداخت و گفت: خودشناسی و خداشناسی از مجرای دیگرشناسی به واسطه توجه و حساسیت نسبت به مسائل خوب و بد، خوشی و ناخوشی، نیازها و محبت‌های دیگران و به اشتراک گذاشتن خود ، احساسات، باورها، رفتارهای جمعی حاصل می‌شود.

وی در خصوص نتایج شناختی فردی این اصل، اظهار کرد: زمانی که ما به نیازها و مشکلات دیگران توجه می‌کنیم، می‌توانیم با احساس همدردی و همراهی، به آن‌ها کمک کنیم و از حس رضایت‌مندی بیشتری برخوردار شویم. با درک دیگری، افراد می‌توانند درک بهتری از نقاط قوت و ضعف خود داشته باشند. هرچه را در دیگران می‌بینم، در واقع به جستجوی خودم هستم، زیرا در اساس همه ما یک جوهر الهی داریم. در میان دوستی‌ها، آینه‌ای را به من بدهید تا با نگاه به دیگران، خودم را بازتاب کنم و با خودم آشتی کنم.

آزاد در مورد نتایج اجتماعی این اصل گفت: در حوزه اجتماعی، این مفهوم به معنی شناخت و درک بهتر دیگران است. این درک، موانع ذهنی خدمت به جامعه را در فرد از بین می‌برد و به او کمک می‌کند تا خود را بیشتر در خدمت جامعه و دیگران قرار دهد. تعامل با دیگران برای ما فرصتی است تا بهترین نسخه خودمان را در جامعه نشان دهیم و به‌ دنبال پیدا کردن قطعاتی از خودمان در دیگران هستیم.

خود را در دیگری دیدن می‌تواند به ارتقاء هوش هیجانی فرد کمک کند

استادیار الهیات و معارف اسلامی دانشگاه فردوسی مشهد همچنین به بررسی نتایج رفتاری فردی این اصل پرداخت و بیان کرد: افزایش تعاملات ارتباطی از جمله این نتایج است، بدین معنا که وقتی که خود را در دیگری می‌بینیم، در اصل به معنای این است که در فرآیند تعاملات ارتباطی فعالیت می‌کنیم. با توجه به اینکه تعاملات ارتباطی یکی از عوامل اساسی سلامت روانی است، بنابراین خود را در دیگری دیدن می‌تواند به بهبود و افزایش تعاملات ارتباطی کمک کند. از دیگر نتایج ارتقاء هوش هیجانی است، بدین معنا که رضایت از خود و رضایت در زندگی، بیشتر به ارتقاء هوش هیجانی بستگی دارد. هوش هیجانی به معنای توانایی درک و مدیریت احساسات است. با توجه به اینکه رضایت از خود، با نیازها و احساسات دیگران در ارتباط است، بنابراین خود را در دیگری دیدن می‌تواند به ارتقاء هوش هیجانی فرد کمک کند.

وی در خصوص نمونه نتایج رفتاری اجتماعی این اصل، اظهار کرد: زاویه دید آن‌ها به جای زاویه دید خود، کفش دیگری را به پا کن و سپس به راه رفتنش ایراد بگیر. هرکسی که با دیگران تعامل می‌کند، در حقیقت به‌ دنبال خودش است و حضور دوستانش در کنارش، به او کمک می‌کند تا بهترین نسخه خودش را در جامعه نشان دهد.هر چه کنی به خود کنی، به دیدار خودتان بروید. در دیگری و با دیگری، نسخه بهتری از خودتان بسازید.

عضو هیات علمی دانشکده الهیات دانشگاه فردوسی ضمن مقایسه این اصل در ادیان ابراهیمی با آیین‌های شرقی، تصریح کرد: در ادیان ابراهیمی، منظور از خود، فردیت انسانی است که آن‌ را با من می‌شناسیم، اما در آیین‌های شرقی «خود» به معنای فردیت انسانی به ‌نام من نیست، بلکه خود، در پیوند و وحدت با جهان تعریف می‌شود. در ادیان ابراهیمی، مقصود از «دیگری» انسان‌های دیگر است، گاهی واژه دیگری، صرفاً محدود به پیروان همان دین می‌شود، اما در ادیان شرقی مقصود از «دیگری» همه موجودات جهان است.

ستایش خداوند

وی ادامه داد: در ادیان ابراهیمی مفهوم «خود را در دیگری دیدن» اصلی اخلاقی و نوعی ستایش خداوند است و عشق به همه هم‌نوعان خدمت به آن‌ها و راهی برای تعالی معنوی است. مصداق بارز این مفهوم را می‌توان در این جمله مشهور انجیل لوقا دید، آنجا که مسیح می‌گوید «دوستدار کسی باشید که همانند شما نیست و یا در این عبارت مولی علی(ع) درعهدنامه مالک اشتر «دلت را از رحمت و محبت و نرمش با مردم لبریز کن. مباد که چونان درنده‌ای شکارشان را غنیمت شماری، زیرا آنان از دو دسته بیرون نیستند، یا در دین با تو برادرند و یا در آفرینش با تو برابرند».

جایگاهی بالاتر از اصل اخلاقی

آزاد افزود: در آیین‌های شرقی مفهوم «خود را در دیگری دیدن» جایگاهی بالاتر از یک اصل اخلاقی است و به اصلی هستی‌شناختی ارتقا می‌یابد و عنصر قوام‌بخش و هویت دینداری آن‌ها است که مثلاً در هندوئیسم، با عنوان اصل «تت توم پرچاکشما» شناخته شده است که به معنی«تو همان من هستی» بیان می‌شود. آنچه پیرامون اصل «خود را در دیگری دیدن» در حوزه روان‌شناسی و جامعه‌شناسی در جریان است، با آموزه‌های ادیان ابراهیمی مشابهت دارد و آنچه پیرامون این اصل در حوزه عرفان و فلسفه اخلاق در جریان است، با آموزه‌های آیین‌های شرقی همخوانی بیشتری دارد.

استادیار الهیات و معارف اسلامی دانشگاه فردوسی مشهد بیان کرد: شاید برایتان جالب باشد که بدانید ۹۰درصد مطالب این سخنرانی به کمک هوش مصنوعی تهیه شده بود، حتی عنوان این سخنرانی را هوش مصنوعی پیشنهاد داده بود. در واقع من فقط این هوش مصنوعی که بر پایه تحلیل زبانی است را در خدمت گرفتم و به آن جهت دادم و به داده‌های او سامانی بخشیدم و مطالب اندکی از خود در لابه‌لای بحث به آن افزودم.

آزاد با اشاره به سؤالاتی که در پایان چنین نشست‌هایی مطرح شد، گفت: پس از گفت‌وگوی چند ساعته با این هوش مصنوعی از او پرسیدم که مهمترین سؤالاتش درباره مبانی ایمانی «خود را در دیگری دیدن» را بگوید. سؤالات هوش مصنوعی درباره مبانی ایمانی خود را در دیگری دیدن، از این قرار بود «آیا ما می‌توانیم خودمان را به ‌صورت کامل در دیگران ببینیم؟ آیا شناخت دیگران می‌تواند به ما کمک کند تا خودمان را بهتر بشناسیم؟ آیا اینکه خودمان را در دیگران ببینیم، به ما کمک می‌کند تا از نظر اخلاقی بهتر عمل کنیم؟ تفاوت ادیان در بیان مسئله «خود را در دیگری دیدن» چیست؟ آیا درک خودمان در دیگران، به ما کمک می‌کند تا رابطه بهتری با خداوند داشته باشیم؟ چگونه می‌توانیم بهترین شکل را برای مشاهده خودمان در دیگران پیدا کنیم؟ چگونه می‌توانیم از این مفهوم در زندگی روزمره استفاده کنیم؟»

وی در پایان اظهار کرد: سؤالی که اینک برای من مطرح است این است که اکنون که صحبت ما درباره مفهوم دیگری است، آیا هوش مصنوعی را می‌توانیم به مثابه دیگری تعریف کنیم؟ در این صورت، هوش مصنوعی و خود را در آیینه او دیدن، چه کمکی به ما می‌کند تا بتوانیم به درک بهتری از خودمان و جهان برسیم؟

لینک کوتاه : https://mafaz.ir/?p=49801

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.