باستان گرایی؛ فتنه ای خاموش در پوشش ملی گرایی معنویت گرایی و جهان مدرن سهم ادیان مختلف در تروریسم نخستین اظهار نظر اسماعیلیان در مورد سریال رمضانی الحشاشین ویدئو| شهید مطهری: جنگ جهانی اول پس از طرح کشور یهود در فلسطین راه افتاد شهید مطهری ادعای تملک یهودیان بر فلسطین را جعل تاریخ میدانست اعتصاب غذا به سبک یک شیّاد و دلالِ سیاسی! ما و مسئله یهود؛ انتقال مسئله یهود به خاورمیانه از گرهگاههای مدرنیته در جهان اسلام است اعتقاد به «وحدت» در مسلمانان قویتر از پیروان دیگر ادیان است جنبش حسینیون و کلیسای ارمنی؛ دو بال نقش آفرینی ایران در قفقاز جنوبی ویدئو| رهبر انقلاب: این انقلاب خیلی چیز عجیبیست اسماء الهی در آئین یهودیت
روابط عبدالبهاء در عکاء با ارتش های خارجی و کارگزاران آنها در ایران، چیزی جز یک خیانت بزرگ به کشور ایران نبوده است.
اندیشه و معتقداتِ بهرام بیضایی دربارهٔ دستگاههای فکرِ الهیاتی (منتسب به «آیین» و «دین» و «قرونِ وسطی» و «ماورای طبیعت» و «حق» و «تکلیف») محلِّ توجّهِ پژوهندگان و دوایرِ دولتیِ روزگارش در ایران بوده است.
عبدالبهاء هنگامی که با سخنان نژادپرستانه یک خاخام یهودی مواجه میشود، زبان به انتقاد از او میگشاید. این درحالیست که با بررسی تفکرات نژادپرستانه موجود در بهائیت درمییابیم که ناراحتی عبدالبهاء از خاخام یهودی، بخاطر مخالفت او با اصل نژادپرستی نبود، بلکه از این جهت بود که یهود حتی خود را برتر از بهائیان میداند.
بهائیت، فرقه ای منشعب از فرقه بابیه است که به عنوان یک جنبش اجتماعی در قرن سیزده هجری - نوزده میلادی - در ایران پا به عرصه وجود گذاشت.
بهائیان تا زمانی که اقدامی درباره آشکارسازی مسلک خود نداشته باشند و دست به تبلیغ نزنند، همچون سایر افراد از حق تحصیل در مدارس و دانشگاهها برخوردار هستند.
در داستانی که مبلّغ بهائی نقل میکند، عبدالبهاء به خودستایی و نژادپرستی خاخام یهودی اعتراض میکند. اما در واقع عبدالبهاء خاخام یهودی را به باوری سرزنش کرد که مشابه آن در بهائیت وجود دارد؛ با این تفاوت که خاخام یهودی به صراحت عقیده قلبی خود را بیان کرد و بهائیت با زیرکی آن را پنهان میکند.
درس اول کتاب با عنوان بسترشناسی اجتماعی بهائیت برای روشن کردن ریشه بهائیت و حتی بابیت عقب تر رفته و «شیخیه» را که زمینه ساز بروز فرقه هایی مانند بابیت و بهائیت بود توضیح می دهد.
عبدالبهاء خاطره خود از دیدار با یک خاخام یهودی را اینگونه نقل میکند که بسیار کثیف بود و بخاطر مسئله نجاست و حرمت، از ناهار ما که مرغ بود نخورد. اما چرا عبدالبهاء که در کثیفی سرآمد بود، به کثیفی خاخام اعتراض داشت؟ چرا بهائیها به حکم یهود، بر حرمت و نجاست خود اعتراض نمیکنند؟ و چرا به اسم عبدالبهاء تبلیغ گیاهخواری میشود درحالی که غذای حیوانی، پای ثابت میهمانیهای او بود؟
مکتبی که جنبه های غیر عقلانی آن بر جنبه های عقلانیش فزونی داشت و به تدریج از صحنه های زندگی اجتماعی و سیاسی خارج می شد و در نهایت گرایش به این ایدئولوژی موجب جدا شدن مردم از دین و دینداری گردید و پیوستن به مکاتب غیر دینی را تسهیل می نمود.