0

اسلام‌هراسی، چگونه به یک بلای جهانی تبدیل شد؟

  • کد خبر : 51021
  • ۱۸ تیر ۱۴۰۲ - ۸:۱۲
اسلام‌هراسی، چگونه به یک بلای جهانی تبدیل شد؟
از آمریکا و اروپا گرفته تا خاورمیانه و آسیا، نفرت و تبعیض علیه مسلمانان اکنون یک پدیده زشت در سراسر جهان است.

به گزارش پایگاه خبری مفاز، سیاست‌های داخلی و خارجی آمریکا و اروپا و مفهوم جهانی «جنگ علیه تروریسم» نقش عمده‌ای در رشد اسلام‌هراسی در سطح بین‌المللی داشته است. اما بزرگترین بحران اسلام‌هراسی اکنون در خارج از جهان غرب وجود دارد؛ نسل‌کشی علیه اویغورها در چین و روهینگیا در میانمار و همچنین رشد خطرناک اسلام‌هراسی در هند و در دولت مودی از جمله موارد ناشی از اسلام‌هراسی است.

خاستگاه‌ها و ریشه‌های اشکال مدرن اسلام‌هراسی در غرب، گرچه معمولا نادیده گرفته می‌شوند، اما نگرش‌ها و سیاست‌های دولت‌ها نسبت به اسلام و مسلمانان را شکل می‌دهد و بر جهانی شدن کنونی اسلام‌هراسی تأثیر می‌گذارد.

مسلمانان پیش از انقلاب ۱۹۷۹ ایران در کشورهای غربی زندگی می‌کردند، تعداد آنها نسبتاً کم بود. آنها به عنوان مسلمان هیچ گونه هویت یا تشخص گسترده‌ای نداشتند. اعراب و مسلمانان عمدتاً بر اساس کشور یا پیشینه قومی خود – مصری، لبنانی و غیره – به جای مذهبشان شناسایی می‌شدند و تعداد کمی مساجد در ایالات متحده وجود داشت.

پیش از انقلاب ایران، اسلام و سیاست مسلمانان عمدتاً ناشناخته بود، انقلاب اسلامی ایران و ظهور مجدد اسلام در سیاست، کاملاً غیرمنتظره بود. ندای آیت الله خمینی برای صدور انقلاب اسلامی خود به دریچه‌ای تبدیل شد که از طریق آن دولت‌های غربی و بسیاری از شهروندان آنها که چیزی از اسلام نمی‌دانستند، با اسلام و مسلمانان مواجه شدند.

ترس از آنچه که «بنیادگرایی اسلامی» یا «تهدید سبز» نامیده شد، به شدت با پوشش اخبار هواپیماربایی‌ها، گروگان‌گیری‌ها و سایر اقدامات تروریستی بعدی تقویت شد.

مدت‌ها پیش از هشدارهای ساموئل هانتینگتون در مورد «برخورد تمدنها»، یک محقق به نام، ادوارد سعید، در سال ۱۹۸۱، پس از انقلاب ایران، نسبت به آنچه قرار بود بیاید، هشدار داد.

ادوارد سعید معتقد بود: «اسلام برای عموم مردم آمریکا و اروپای امروز، «خبر» بسیار ناخوشایندی است. رسانه‌ها، دولت، استراتژیست‌های ژئوپلیتیک و اسلام‌شناسان دانشگاهی همگی با هم بر سر این موضوع هماهنگ هستند: اسلام تهدیدی برای تمدن غرب است.»

تصویرهای منفی از اسلام رواج یافت، نه مطابق با آنچه در واقعیت بود، بلکه مطابق با آنچه که شخصیت‌های برجسته یک جامعه آن را می‌خواستند. ادوارد سعید می‌افزاید: «آن بخش‌ها قدرت و اراده دارند که آن تصویر خاص از اسلام را تبلیغ کنند و بنابراین این تصویر رایج‌تر، حاضرتر از بقیه می‌شود.»

بیش از ۱۰ سال بعد، ساموئل هانتینگتون در مقاله‌ای با عنوان «برخورد تمدن‌ها؟» در سال ۱۹۹۳ استدلال کرد که پس از جنگ سرد، درگیری‌ها بر سر هویت فرهنگی و مذهبی بر سیاست جهانی مسلط خواهد شد.

سیاست‌گذاران غربی و کارشناسان رسانه‌ای به طور فزاینده‌ای نسبت به «تهدید اسلام» هشدار دادند و آن را یک تهدید سه‌گانه برای غرب دانستند: سیاسی، تمدنی و جمعیتی، که مفهوم برخورد قریب‌الوقوع تمدن‌ها را تقویت می‌کرد.

سپتامبر و جنگ علیه تروریسم

در سال‌های اخیر، موارد مختلفی در رشد تصاعدی اسلام‌هراسی در ایالات متحده و اروپا موثر بوده از جمله؛ حملات ۱۱ سپتامبر به مرکز تجارت جهانی و پنتاگون توسط القاعده و حملات بعدی در اروپا، گسترش گروه دولت اسلامی در عراق و سوریه (داعش) و مهاجرت دسته‌جمعی به غرب، به ظهور راست افراطی و ناسیونالیسم سفید دامن زد، که بر سیاست آمریکا و اروپا تأثیر گذاشته است.

حملات ۱۱ سپتامبر در ایالات متحده و حملات بعدی در اروپا، از جمله بمب گذاری ۷/۷ در لندن، منجر به افزایش تصاعدی اسلام‌هراسی جهانی و همراه با آن، ترس از اسلام و مسلمانان در فرهنگ عمومی شد.

نه فقط مسلمانان افراطی و تروریست، بلکه اسلام و تمام مسلمانان به عنوان «دیگری» رادیکال در رسانه‌ها و جامعه غربی به نمایش درآمدند و در بسیاری موارد تصویری شیطانی از آنها ارائه شد. «جنگ جهانی علیه تروریسم» تحت هدایت ایالات متحده، با همه لفاظی‌ها، سیاست‌ها و اقداماتش – از جمله تهاجم و اشغال عراق و افغانستان، قانون میهن‌پرستی ایالات متحده و خلیج گوانتانامو – در نهایت منجر به جهانی‌شدن اسلام‌هراسی شد.

این پدیده بسیار فراتر از مرزهای غرب به جهان اسلام و همچنین کشورهای آسیایی غیرمسلمان مانند هند، میانمار و چین گسترش یافت. قربانیان آن فقط اقلیت کوچکی از افراط‌گرایان و تروریست‌های مسلمان نبودند، بلکه، به طور گسترده تر، ایمان و هویت اکثریت جریان اصلی مسلمانان هدف گرفته شد.

رسانه‌های جمعی و به‌ویژه رسانه‌های اجتماعی، نقش مهمی در گسترش اسلام‌هراسی ایفا کرده‌اند و بستری برای بیانیه‌های ضداسلامی از سوی رهبران سیاسی و مذهبی، کارشناسان رسانه‌ها و انبوهی از «مبلغان نفرت» فراهم کرده‌اند.

مقایسه پوشش رسانه‌ای در سال ۲۰۰۱ با سال ۲۰۱۱ تفاوت تکان‌دهنده‌ای را نشان داد: در سال ۲۰۰۱، دو درصد از کل اخبار رسانه‌های غربی تصاویری از ستیزه‌جویان مسلمان را ارائه می‌کرد، در حالی که کمی بیش از ۰.۱ درصد اخبار مسلمانان عادی را به تصویر می‌کشیدند. در سال ۲۰۱۱، ۲۵ درصد از خبرها تصویری ستیزه‌جویانه را ارائه می‌دادند، در حالی که تصاویر مسلمانان عادی به سختی افزایش یافت و به ۰.۵ درصد رسید.

انفجار شبکه‌های اجتماعی

اسلام‌هراسی با افزایش فعالیت شبکه‌های جتماعی گسترده‌تر شد و کاربران از اخبار بد برای گسترش تعصب و نفرت استفاده کردند و همه مسلمانان را به عنوان تروریست ترسیم کردند. به عنوان مثال در واکنش به قتل وحشیانه ۱۶ اکتبر ۲۰۲۰ یک معلم دبیرستان توسط یک مهاجر ۱۸ ساله چچنی، وزیر کشور فرانسه با اشاره به جامعه مسلمان فرانسه، خواستار اقدامات سریع علیه «دشمن درون» شد و مقامات فرانسوی تحت عنوان حفاظت از دولت در برابر «تروریسم اسلامی» نه تنها افراط‌گرایان و تروریست‌ها، بلکه شش میلیون مسلمان این کشور را نیز سرکوب کردند.

دولت حملاتی را انجام داد که جامعه مدنی مسلمان را هدف قرار داد، ۲۳۱ نفر را برای اخراج علامت‌گذاری کرد، ده‌ها نفر دیگر را دستگیر و بیش از ۵۰ انجمن مسلمان را برای انحلال احتمالی طبقه‌بندی کرد. بسیاری از مسلمانان فرانسوی می‌ترسیدند که دولت این قتل را به سلاحی برای ایجاد یک سیاست دولتی که اسلام را با تروریسم یکسان می‌گیرد، تبدیل می‌کند.

یکی از سازمان‌هایی که مقامات فرانسوی برای انحلال شناسایی کردند، «جمعیت علیه اسلام‌هراسی» در فرانسه بود، یک سازمان غیر دولتی که جنایات نفرت علیه مسلمانان را مستند می‌کند. این گروه به افزایش احساسات ضد مسلمانان در فرانسه اشاره کرده بود و دریافت که در سال ۲۰۱۹، نزدیک به ۸۰۰ اقدام ضد مسلمانان رخ داده است که در طی دو سال ۷۷ درصد افزایش داشته است.

با این حال، جرالد دارونین، وزیر کشور فرانسه، بدون هیچ مدرکی، سازمان را «دشمن جمهوری» خواند. دولت حداقل ۷۳ مسجد و مدرسه اسلامی را در سال ۲۰۲۰ تعطیل کرد. رئیس جمهور امانوئل مکرون، مانند نامزدهای جناح راست مارین لوپن و اریک زمور، برای قانون «جدایی‌طلبی اسلامی» مبارزه کرد و گفت که اقدامات دولت برای مبارزه با «اسلام سیاسی» لازم است.

جرم‌انگاری اسلام سیاسی

مشابه سرکوب ماکرون علیه جامعه مدنی مسلمان، در اوایل صبح ۹ نوامبر ۲۰۲۰، نیروهای اتریشی به منازل حدود ۷۰ رهبر جامعه مسلمان و دانشگاهیان در سراسر کشور به ظن سازماندهی تروریسم و ​​پولشویی یورش بردند.

صدراعظم سباستین کورز سپس در ۱۱ نوامبر ۲۰۲۰ قانون پیشنهادی را برای تبدیل «اسلام سیاسی» به عنوان یک جرم کیفری اعلام کرد. مقامات اتریشی گفتند که این حمله افرادی را هدف قرار داده است که ادعا می‌شود با اخوان المسلمین و حماس ارتباط دارند. با وجود این ادعا، حتی یک نفر هم متهم نشد.

علاوه بر آسیب‌های ناشی از حمله، دارایی‌ها و حساب‌های بانکی افراد دستگیر شده مسدود شد که بر توانایی آنها برای پرداخت اجاره بها و هزینه‌های قانونی تأثیر گذاشت.

خلع ید مسلمانان

نخبگان سیاسی در میانمار، قوم مسلمان روهینگیا را هدف قرار می‌دهند. همچون هند که نمایندگان ایالتی به حمایت افراط‌گرایان مذهبی هندو متکی هستند، نیروهای امنیتی در میانمار به حمایت بودایی‌ها به رهبری راهبان افراطی وابسته هستند.

بارزترین تجلی اسلام‌هراسی در میانمار، نسل‌کشی سیستماتیک روهینگیاها بود. در سال‌های اخیر، شکنجه مسلمانان روهینگیا توسط گروه‌های بزرگ حقوق بشر و رسانه‌ها به طور کامل مستند و گزارش شده است.

در هند، اسلام‌هراسی به سرعت در حال نزدیک شدن به اوج خود در تاریخ ۷۵ ساله این کشور است. نمونه‌های شگفت‌انگیز اسلام‌هراسی را می‌توان در فضاهای قانونی، آموزشی، حرفه‌ای و خصوصی یافت.

بسیاری از مسلمانان کلاس‌های درس را فضاهای خصمانه می‌دانند. در یک نمونه، استادی دانشجوی مسلمان خود را به عنوان تروریست خوانده است. زنان مسلمان نیز از داشتن حجاب در مدارس منع شده‌اند.

متأسفانه، این تنها کلاس درس نیست که زنان مسلمان هند در آن ناامن هستند. در آگوست ۲۰۲۲، دولت ۱۱ مرد را که در سال ۲۰۰۲ به دلیل تجاوز گروهی به یک زن مسلمان محکوم شده بودند، آزاد کرد. آزادی آنها شواهد دیگری از جهت‌گیری و سیاست‌های ضد اسلامی دولت مودی بود.

خشونت و سرکوب مورد تایید دولت شامل تخریب اموال متعلق به مسلمانان نیز می‌شود. دولت مودی از اصطلاح «جهاد عشق» به عنوان بهانه‌ای برای زیر نظر گرفتن مردان مسلمان و ترویج روایت‌های اسلام‌هراسانه در مورد آنها استفاده کرده است.

بسیاری از مسلمانان در هند گزارش می‌دهند که هنگام جستجوی کار با تبعیض شدید همراه با شعار‌های نفرت‌انگیز روبرو هستند.

رژیم‌های استبدادی

در عین حال، دولت‌ها و رژیم‌های بسیاری از کشورهای مسلمان – مانند مصر، سوریه، امارات، عربستان سعودی، بحرین، الجزایر و تونس- اسلام‌هراسی خاص خود را انجام داده‌اند. آنها ترس از تهدید جهانی اسلام را در داخل و خارج از کشور برانگیخته‌اند.

حاکمان مستبد در سراسر منطقه به طور مداوم و عمداً در تمایز گذاشتن بین گروه‌های تروریستی و سازمان‌های اسلامی جریان اصلی، احزاب سیاسی، آژانس‌های رفاه اجتماعی و گروه‌های حقوق بشر شکست خورده‌اند.

مصر کودتای نظامی، کشتار، زندان و شکنجه ده‌ها هزار تن از اعضا یا حامیان اخوان المسلمین، همراه با محاکمه‌های دسته‌جمعی و احکام اعدام را به این دلیل که آنها تروریست مسلمان هستند، مشروعیت بخشیده است.

رئیس جمهور مصر عبدالفتاح السیسی از رهبران مذهبی منصوب خود و نهادهای آنها برای حمایت از «اصلاحات اسلامی» برای بازنگری و احتمالاً کنار گذاشتن سنت‌های اسلامی چند صد ساله استفاده کرده است.

امارات و عربستان سعودی، حامیان اصلی کودتا که رئیس جمهور منتخب دموکراتیک مصر را سرنگون کردند، از همین شعار پیروی می‌کنند. هر سه به طور خاص به اخوان المسلمین استناد می‌کنند و آشکارا به دولت‌های غربی در مورد تهدید جهانی موجود از سوی اخوان المسلمین نسبت به غرب هشدار می‌دهند.

اعراب به عنوان دشمن

اسلام‌هراسی در فلسطین اشغالی یکی از نمونه‌هایی است که کمترین پوشش را در رسانه‌ها داشته است. صدای یهودی برای صلح (JVP) به طور خلاصه بر اهمیت آن در سیاست رژیم صهیونیستی و تأثیر ویرانگر آن در معرفی مسلمانان و اعراب به عنوان «دشمن» و انکار حقوق اساسی آنها تأکید کرده است.

در اینجا گزیده‌ای مهم و مرتبط از یک برگه اطلاعات تهیه شده توسط JVP آمده است:

«اسلام‌هراسی نقشی کلیدی در ایجاد و حفظ حمایت عمومی و دولت ایالات متحده از رژیم صهیونیستی دارد. گروه‌های راست‌گرای مسیحی و یهودی که به انکار حقوق اساسی فلسطینی‌ها اختصاص یافته‌اند، عمداً به ترس از مسلمانان و اعراب (که معمولاً مسلمان فرض می‌شوند) می‌افزایند تا برنامه‌های خود را در خاورمیانه پیش ببرند. حمایت بی‌دریغ از سیاست‌های رژیم صهیونیستی به توصیف مسلمانان و همه اعراب به عنوان «دشمن» و تداوم اسلام‌هراسی یا ناتوانی در سخن گفتن علیه آن کمک می‌کند.

یک شبکه متشکل از «پول – اسلام‌هراسی – صهیونیست‌ها» که توسط ایدئولوژی، پول، و وابستگی‌های نهادی همپوشانی دارد هم به فضای شدیدا ضداسلامی در این کشور کمک می‌کند و هم به تقویت سیاست‌های اسلام‌هراسانه و ضد فلسطینی مورد حمایت دولت که توسط ایالات متحده اتخاذ و ترویج می‌شود، می‌انجامد.

این دیدگاه که مسلمانان دشمن رژیم صهیونیستی و «غرب» هستند، از سال ۱۹۹۰ و با رایج شدن اصطلاح «برخورد تمدن ها» شکل گرفت؛ این ایده که «تمدن غرب» در نبردی سرسخت با اسلام است و این ناشی از تفاوت‌های فرهنگی اساسی است، نه تاریخ، سیاست، امپریالیسم، استعمار نو، مبارزه بر سر منابع طبیعی یا عوامل دیگر.

مفهوم «برخورد تمدن‌ها» که به شدت ضد اسلامی است، بیش از یک میلیارد مسلمان را متعلق به فرهنگ یکپارچه، جزیره‌ای، ذاتا عقب‌مانده، خشونت‌آمیز و پست می‌داند. این یک بنیان ایدئولوژیک هم برای «جنگ علیه تروریسم» و هم برای این باور ستیزه‌جویانه طرفدار رژیم صهیونیستی است که «غرب» باید از این رژیم حمایت کند.»

لینک کوتاه : https://mafaz.ir/?p=51021

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

error: Content is protected !!