به گزارش پایگاه خبری مفاز، فرقه حلقه پس از ادعای درمانگری از طریق فرادرمانی در مرحلهای اقدام به انتشار کتاب عرفان کیهانی نمود و در آن درمانگری را مقدمه شناخت خداوند و سیر و سلوک معرفی کرد و عملا به تبیین مواضع و دیدگاههای خود در رابطه با چگونگی تکامل معنوی انسان پرداخت. از همین رهگذر آموزههای حلقه در قالب کلاسهای فرادرمانی و عرفان در اختیار مخاطبان قرار میگرفت. بر اساس پندار طاهری، عرفان کیهانی، سیر و سلوکی است که مباحث عرفانی را مورد بررسی نظری و عملی قرار می دهد (ر.ک: طاهری، ۱۳۸۸، ص ۴) و همه انسانها صرف نظر از نژاد، ملیت، دین، مذهب و عقاید شخصی، میتوانند جنبه نظری آن را پذیرفته و جنبه عملی آن را مورد تجربه و استفاده قرار دهند.» (همان) و در حقیقت همه انسانها فارغ از اندیشهای که دارند میتوانند عرفان را با متد پیشنهادی فرقه کیهانی تجربه کرده و در صراط مستقیم قرار بگیرند (ر.ک: طاهری، ۱۳۸۷، ص۸)
عرفان سهل الوصول و غیر انحصاری
به نظر میآید طاهری با این دغدغه ذهنی دست به گریبان است که عرفان و ورود به قلمرو سلوک معنوی در زمره مسائل پیچیده و دشوار است و بر اساس این نگاه عرفان مسیری دستنایافتنی و غیرقابل عبور گردیده است. بر پایه همین تلقی، چارچوب عرفان عرفای ایران را غیر قابل فهم برای همگان تصور کرده و مدعی است که عرفان کیهانی توانسته است عرفانی ساده و همه فهم را به جامعه عرضه کند تا مشتاقان کوی حقیقت به سادگی و با سهولت مسائل عرفانی را درک کرده و بدون استفاده از روش و تکنیک خاصی به اشراق و شهود نائل آیند.
از زاویهای دیگر گناه دشواری میراث عرفانی ما، بر دوش کسانی است که آن را طریقتی انحصاری و اختصاصی دانسته و اجازه ورود را به عموم جامعه نمیدهند و همین مسئله سبب شده است خیل کثیری از جوانان ما به عرفانهای دیگری مانند عرفان سرخپوستی یا هندی روی آورند (ر.ک: طاهری، انسان و معرفت،ص ۷۲ ) از این رو گرایش به سادهسازی، آسانسازی و همگانی کردن عرفان گذشتگان از انگیزههای ابداع عرفان کیهانی عنوان شده است.«در چنین برههای ایران که پایگاه صاحب نامی برای عرفان به شمار میرفته و در دامان خود، عرفای زیادی را پرورش داده است، تاکنون نتوانسته چارچوب قابل فهمی را در این زمینه ارائه کند که ضمن سهولت فهم، بتواند برای همگان عملی و سهل الوصول باشد» (طاهری،۱۳۸۸ :۴۳)
عرفان ایرانی
توجه و تمرکز بر ایرانی بودن عرفان را میتوان از ویژگیهای عرفان کیهانی به شمار آورد. چه اینکه اعتلای ایران نیز از اهداف عرفان مذکود قلمداد شده است. (امانت طاهر: مقدمه و معرفی) طاهری در عباراتی به این مطلب اذعان میکند که ما باید به دنبال عرفان ایرانی باشیم! و از یافتههای عرفای ایران بهره بجوییم و به جای اینکه به سراغ عرفانهای سایر ملل برویم، عرفانی برخاسته از فرهنگ ایرانی به جامعه خود عرضه کنیم. وی مینویسد:
«این موضوع دل هر ایرانی را، که از عرفان ایران چند کلمه بداند و یا از عرفای ایران چند بیت شعر شنیده یا خوانده باشد، به درد آورده، این احساس را در ما به وجود میآورد که وارثان خوبی برای عرفان پرمحتوای خود نبوده و نتوانستهایم از عرفان دیرینه خود بهره کافی ببریم.» (طاهری،۱۳۸۸: ۴۸)
او با این جمله که: «حاصل زحمات و دریافتهای ماورایی همهی عرفای ایران، در گوشه کتابخانهها خاک میخورد» به نوعی این تلقی را به وجود میآورد که عرفان طراحی شده توسط وی حاصل میراث گذشتگان بوده و یا حداقل ریشه در آن دارد که البته تایید چنین گزارهای با واقعیتهای موجود فاصله دارد. از سویی دیگر آن طور که خود وی تصریح میکند دستکم یکی از انگیزههایی که به طراحی و ارائه عرفان کیهانی منجر گردید، اعتلای عرفان ایران بوده است:
« در این برهه از زمان، … هر کس چیزی از عرفان این مرز و بوم برای عرضه به نسل جدید و دنیا در اختیار دارد، باید به پا خاسته و در این حرکت بزرگ، یعنی «اعتلای عرفان ایران» سهیم باشد.» (همان:۴۸)
او معتقد است که عرفان به هیج دینی تعلق ندارد و اساسا نمیتوان از عرفان اسلامی یا غیر اسلامی سخن به میان آورد چرا که عرفان بررسی بخش کیفی وجود انسان است و بخش وجود کیفی انسان از انسان جدا نیست از این رو عرفان و بیان آن است که ملیتها را از هم تفکیک میکند. (ر.ک: امانت طاهر، ترم ۳، سوالات) وی در توضیح چرایی تاکید بر ایرانی بودن عرفان در حلقه می گوید:
فرهنگ هر ملتی با زبان و واژههای خاصی در دنیای عرفان خو کرده و در روح جمعی آن ملت رسوخ کرده.. (ترم ۳، سوالات) اگر ما میگوییم عرفان ایران، یعنی در ایران که یک سرزمین است از ابتدا تا کنون عرفان چه ماجرایی طی کرده و ما چه پیشزمینهای داریم؟(همان)
در جای دیگر میگوید: بعضی از دوستان میگویند چرا عرفان ایران؟ چون زبان اهمیت دارد (امانت طاهر، ترم ۶، ذهن اشتراکی؛ و سوالات)
عرفان بدون زحمت
ویژگی دیگری که همواره در زمره گزینههای تبلیغی عرفان حلقه محسوب میشود، عدم استفاده از ابزار و تکنیک خاصی برای رسیدن به عرفان است که بنابر ادعای طاهری بدلیل آنکه عرفان در منزلگاه عشق و به تعبیری «روی پله عشق» بدست میآید از هیچ روش و ابزاری برای نیل به آن استفاده نمیشود (ر.ک: طاهری،۱۳۸۸ :۴۵)