3

جریان‌های انحرافی دوران امام صادق(ع) و آشوب‌های فکری عصر حاضر

  • کد خبر : 49055
  • ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۲ - ۹:۴۲
جریان‌های انحرافی دوران امام صادق(ع) و آشوب‌های فکری عصر حاضر
شرایطی که ما امروز در آن به سر می‌بریم مشابه زمان حیات امام صادق(ع) و مردم آن دوره بوده و فرقش این است که در عصر کنونی دامنه آن گسترده‌تر و اهداف و مقاصد بزرگ‌تر  و انگیزه‌هایی خطرناک‌تر در پس آن است.

به گزارش پایگاه خبری مفاز، شیخ فاضل صفار، متولد ۱۹۶۲ میلادی در شهر کربلای معلی محقق و نویسنده عراقی، دانش‌آموخته حوزه علمیه قم و از شاگردان آیت الله العظمی وحید خراسانی بوده و بعدها در دمشق به تدریس مشغول شد.

شیخ فاضل صفار بیش از ۲۰ جلد کتاب تألیف کرده است که از مهم‌ترین آنها «شرح كفاية الأصول؛ شرح لكشف المراد في شرح تجريد الاعتقاد للعالمين الكبيرين الشيخ الخاجة نصيرالدين الطوسي(قده) و العلامة الحلي(قده)» است.

شیخ فاضل صفار، مبلغ شهیر عراقی در درس‌گفتاری با نام «امام جعفر صادق(ع)، سرچشمه علم و عبادت» با اشاره به اوضاع سیاسی و اجتماعی عصر این امام همام تأکید کرد که از دوران سخت در میان تمام امامان معصوم(ع)، دوران امام صادق بوده در  واقع آن حضرت در مدت ۳۴ سال با جریان‌های گوناگون مواجه شدند که چیرگی بر آن دشوار بود.
وی آن دوران را از حیث تعدد جریان‌های انحرافی مشابه آشوب‌های فکری عصر جدید دانست که مقابله با آن تمسک به خط مشی امامت را می‌طلبد.

فضای کلی که امام صادق(ع) در آن زیر سایه حکومت بنی عباس به سر می‌برد مملو از خفقان بود و حکومت عباسی عمدا به دنبال ایجاد فتنه بین مردم بود تا آنها را به جهالت کشانده و از مشارکت در تشکیل حکومت و تقویت ارکان آن بازدارد. اینجا بود که حاکم عباسی بخصوص منصور دوانیقی برنامه‌هایی برای اجرای این سیاست داشت؛ از جمله اینکه جریان‌هایی فکری و مکاتبی را تشکیل داد که جامعه را در آن زمان با اندیشه‌ها و فرهنگ‌های ضد و نقیض و عجیب و غریبی درگیر و مسلمانان را در موضع‌گیری، عقیده  و احکام خود دچار حیرت و سردرگمی کرد.

چه بسا امروز در دورانی زندگی می‌کنیم که به زمان حیات امام صادق(ع) نزدیک است. تضاد فکری زیاد وجود دارد. جریان‌های انحرافی زیادی وجود دارد. نمادها و شخصیت‌هایی منحرف از راه درست وجود دارند که عاشق شهرت و پول هستند و در چنگ دشمنان گرفتار هستند و دشمنان از آنها برای تشویش افکار عمومی و عقاید مردم سوء استفاده می‌کنند.

در آن زمان روابط و ارتباطات از طریق حضور در مجالس و گوش فرادادن به سخنرانی‌ها بود. در عصر کنونی از طریق شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های زیادی که به‌طور مستمر برای تشویش افکار و عقاید مردم بهره‌برداری می‌کنند تا دین را تضعیف و متدینین و مسلمانان را به شکست کشانده و عقایدشان را از آنها سلب کنند.  از صبح تا شب و شب تا صبح میلیون‌ها خبر دروغ، گمراه کننده و گیج  کننده و ناقص وارد ذهن مردم می‌کنند که منبع و مرجع همه آنها یکی است و هدف از آن دور کردن مردم از دین و از ولایت امیر المومنین علی(ع) است.

شرایطی که ما امروز در آن به سر می‌بریم مشابه زمان حیات امام صادق(ع) و مردم آن دوره است و فرقش این است که در عصر کنونی دامنه آن گسترده‌تر و اهداف و مقاصد بزرگ‌تر  و انگیزه‌هایی خطرناک‌تر در پس آن است.

حاکم عباسی در زمان امام صادق(ع) به منظور تقویت ارکان حکومتی خود مرتکب چنین کاری می‌شد و از همین رو جریانات، مکاتب و اندیشه‌هایی را به وجود آورد که ترکیب اجتماعی آن زمان و درهم بودن غیرمسلمانان و مسلمانان در یک جامعه در این امر سهیم بوده است.

شاید بتوان مهم‌ترین گرایش‌ها در عصر امام صادق(ع) را در عصر کنونی نیز یافت. تنها اسامی و شخصیت‌های متبوع آن متفاوت است؛ اما واقعیت امر مربوط به هر دو یکی است.

نخستین رویکرد، اندیشه‌های یهودی و نصرانی و غیر یهودی و غیرنصرانی از ادیان دیگر است که آن زمان بین مردم رواج داشت، به دلیل اینکه مسلمانان آن زمان با غیرمسلمانان از ادیان دیگر همزیستی داشتند. این‌ها اندیشه‌ها و فرهنگ‌های خود را گسترش دادند و از همین رو جامعه به اسرائیلیات بسیاری مبتلا شد. اندیشه‌های اسرائیلی مغایر با قرآن و سنت که بخشی از فرهنگ عمومی مردم شد و برای صاحب این اندیشه و تفکر برخورداری از فرهنگ اصیل که مرجع آن قرآن و سنت باشد بدون اینکه فرهنگ او با فرهنگ ادیان دیگر در هم آمیخته نشده باشد، دشوار شده بود و این خطر بزرگی است که قرآن و سنت و جامعه مسلمانان آن را در برگرفته بود؛ بخصوص که پزشکان، ستاره‌شناسان  و حکایت‌نویسان آن زمان از اتباع و پیروان ادیان دیگر  بودند و مردم به آنها مراجعه می‌کردند و اندیشه‌هایشان از آنها متأثر می‌شد.

جریان دوم جریان فلسفه یونانی و هندی بود که وارد جامعه مسلمان شد و اندیشه‌های آن رواج یافت و پژوهشگر و دانشمند و جوینده علم اندیشه‌هایی را که از قرآن و سنت گرفته بود با اندیشه‌های فلسفی و مفاهیم کلامی که از اینجا و آنجا گرفته شده بود خلط و درهم آمیخته کرد و در  نتیجه چنین تداخلی، دیدگاه‌ها و گفته‌ها  چه در امور مربوط به اصول دین یا غیر از اصول دین مشوش شده بود.

اگر به کتب احکام بخصوص کتب قدیمی رجوع کنید می‌یابید در خصوص یک مسئله واحد ده‌ها حرف وجود دارد. یکی از شرق و دیگری از غرب پرت و پلا می‌گوید هر کسی هر جور که اجتهاد کرده و دلش خواسته نظر خود را بیان کرده است.

برای یک فرد عادی تمایز بین این دیدگاه‌ها و یافتن عقیده صحیح درباره توحید و عقیده صحیح درباره نبوت و عقیده صحیح درباره معاد دشوار شده بود.

جریان سوم جریانی است که حاکم عباسی درباره فقه و احکام شرعی ایجاد کرده بود. مذاهبی را تأسیس و امامانی را برای آن منصوب کرد که خلاف آنچه قرآن و سنت گفته بود فتوا می‌دادند برخی از آنها به قیاس و استحسانات استناد می‌کردند(استحسان قاعده‌ای در اصول فقه به این معناست که دربارۀ یک مسئلهٔ شرعی بنا به مصلحت خاصی از قیاس یا قاعدهٔ کلی صرف‌نظر کرده و حکمی مخالف برای آن مسئله پیدا کنیم و برخی به تفسیر قرآن به رأی استناد می‌کردند و غیره).

و از همین رو کسانی که در تاریخ مذاهب و تاریخ احکام مطالعه داشته باشند متوجه می‌شوند که از آن زمان در یک مسئله واحد فتواهای بسیار و ضد و نقیض وجود داشته است و جماعت مخالف اهل بیت علیهم السلام به چهار گروه تقسیم شدند که برخی دیگری را تکفیر و یکدیگر را متهم می‌کردند و برخی برخلاف فتوای دیگری فتوا می‌دادند و کتاب‌های زیادی می‌نوشتند که در آن یکی دیگری را تکفیر می‌کرد. شما می‌توانید مراجعه کنید به منابع مربوط به این قضیه، معمولاً پژوهشگران رجوع می‌کنند و می‌یابند که در عصر امام صادق(ع) چه جریان‌هایی گسترش یافته بود.

جریان چهارم فرقه‌های انحرافی بودند که حکومت آن زمان تأسیس کرده بود. هر فردی  که در او ظرفیت تأسیس فرقه‌ای می‌دیدند حکومت از وی با پول، قدرت و موضع سیاسی  حمایت می‌کرد. به کتاب «ملل و نهل» مراجعه کنید، فرقه‌هایی که آن زمان تأسیس شده است، خواهید شناخت.

هرکسی که به دنبال شهرت، پول و قدرت بود فرقه‌ای را تأسیس و حکومت هم از وی پشتیبانی می‌کرد و سه جریان از این فرقه‌های انحرافی انشعاب گرفت، جریان نخست گرایش آرام و بی سر و صدایی بود که خداوند متعال را انکار می‌کردند و عقاید مردم را زیر سؤال می‌بردند. مقابل این جریان غلات بودند؛ کسانی که ادعا می‌کردند که پیامبر و عترت را دوست دارند و درباره آنها غلو می‌کردند. جریان سوم نان به نرخ روز خور و حزب باد بودند. بر اساس منافع خود کار می‌کردند، حتی برخی افراد استثنایی(شاذین) از لحاظ اخلاقی جماعتی را تأسیس کردند و دعوت به همان مسائل شاذ و استثنایی می‌کردند. شما بروید و بخوانید که درباره این فرقه‌ها چه گفته می‌شود.

همه این جریان‌های متفاوت جبهه واحدی در برابر امام صادق(ع) بودند؛ هر کدام با رویکرد و مسیر خود واقعیت‌ها را برای مردم تغییر می‌دادند و دین مردم را نابود می‌کردند. یعنی دینی جدید و زشت و مختلط را با شبهه‌های بسیار در برابر امام صادق(ع) تأسیس کردند. بنابراین امام که جانشین خدا و جانشین رسول خدا روی زمین است و مسئول دین مردم و هدایت مردم است به سختی می‌تواند در برابر این انحرافات و گمراهی‌ها راه راست را به مردم نشان دهد و خط مشی درست را ایجاد و اندیشه صحیح را پایه‌گذاری کند تا مردم به آن تمسک جویند و این مسئله مهم و بسیار دشوار است.

قضیه آنجا دشوارتر شد که منصور عباسی تنها به ساخته و پرداخته کردن این جریان‌های انحرافی اکتفا نکرد بلکه حتی به سحر و جادو نیز متوسل شد تا به شأن و منزلت امام ضربه بزند و مسئولیت او را باطل کند. این روایت را نمونه گفتم تا بدانیم چه اندازه عصر امام صادق(ع) با عصر ما مشابه و اهداف این توطئه‌ها آشکار است؛ آن زمان هدف باطل کردن حقیقت امام و حالا نیز باطل کردن واقعیت امام عصر(عج) است و این وجه مشترک بین گذشته و حال است.

لینک کوتاه : https://mafaz.ir/?p=49055

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

error: Content is protected !!