به گزارش پایگاه خبری مفاز، پولیتیکوی اروپا نوشت: پاکستان و ایران آشکارا از پیروزی طالبان بر استعمار آمریکا خشنود هستند اما این مهمترین همسایگان راهبردی افغانستان میدانند که با مشکلاتی روبرو خواهند شد.
پاکستان و ایران به شدت برای رهایی از بحران انسانی و امنیتی ناشی از تحولات افغانستان تحت فشار خواهند بود، به ویژه به دلیل جاری شدن موجی از پناهندگان به این دو کشوری که هیچ یک از آنها برای مدیریت چنین موجی آمادگی لازم را ندارند.
هرچند سرویسهای امنیتی پاکستان نقشی حیاتی در بازگشت موفقیتآمیز طالبان به قدرت در دهه ۱۹۹۰ داشت، اکنون شرایط پیچیدهتر است. طالبان اکنون بهدلیل همکاری پاکستان با آمریکا در جنگ افغانستان به اسلامآباد بدگمان است. اسلام آباد نیز از این هراس دارد که ارتباط بین طالبان افغانستان و پاکستان خطر شورش اسلامگرایانه در مرزهای خودش را به اوج برساند.
برای ایران، ارزیابیها متفاوت هستند. ایرانِ شیعه، تاریخی از دشمنی تلخ با طالبان سُنی دارد، به ویژه از زمانی که طالبان در سال ۱۹۹۸ دیپلماتهای ایرانی را در مزارشریف به قتل رساند. در سالهای اخیر، تهران در راستای برخی همکاریها با طالبان تلاش کرده اما احتمال ادامه این همکاریها در صورت حمله طالبان به جوامع شیعه در افغانستان وجود نخواهد داشت.
این نوشتار مدعی است: ایران نشان داده در صورتی که برای مداخله تحت فشار قرار بگیرد از اعزام نیرو به خارج ابایی ندارد. این کشور در شهرهای غربی و شرقی افغانستان، مانند هرات و مزارشریف، نفوذ قدرتمندی دارد.
واکنش اولیه پاکستان به سقوط کابل عاری از هر وحشت و اضطرابی بود، به گونهای که حتی سفارتش را تعطیل نکرد. پاکستان از فرار اشرف غنی، که با هند روابط نزدیکتری داشت، خرسند است. پاکستان باور دارد که در مقایسه با دولت پیشین افغانستان، در روابطش با طالبان اهرم بیشتری دارد.
پولیتیکو در ادامه میافزاید: نها انصاری (Neha Ansari)، تحلیلگر مسائل ضدتروریسم در واشنگتن، میگوید در سایهی پشتیبانیهای پاکستان از طالبان در گذشته، دولت تحت کنترل طالبان در افغانستان «دولتی دوستدار پاکستان خواهد بود.
پاکستانیها میتوانند صلح را تضمین کنند، چرا که اکنون افغانستان دولتی دارد که به آنها گوش میدهد یا دوستدار آنها است».
اما این تمام واقعیت نیست. پاکستان از پیامدهای بازگشت طالبان افغانستان برای شبهنظامیان اسلامگرا آگاه است. پس از عملیات نظامی گستردهی پاکستان که در سال ۲۰۱۴ شروع شد، بسیاری از اعضای طالبان پاکستان به افغانستان گریختند و اکنون معلوم نیست که آیا طالبان افغانستان به پاکستان در پیگرد این افراد کمک خواهد کرد یا خیر.
انصاری میگوید: «نمیتوان به مشی سیاسی طالبان اعتماد کرد. نمیتوان به تعهدات آنها اعتماد کرد چرا که یا آنها کنترلی روی سربازانشان ندارند و یا وانمود میکنند که کنترل ندارند. طالبان همواره علیه پاکستان اهرمی دارد: رها کردن سربازانشان برای یافتن بهشتی امن در پاکستان».
مدیحه افضل، کارشناس امور پاکستان در موسسه بروکینگز، با اشاره به این محرکها گفت که پاکستانیها احتمالا از رسیدن یکجانبهی طالبان به قدرت پشیمان شدهاند. «چه بسا آنها حل و فصل مشکلات سیاسی از طریق مذاکره و به دست گرفتن بخشی از قدرت توسط طالبان را به تبدیل شدن این گروه به تنها بازیگر صحنه ترجیح میدادند».
تا جایی که به ایران مربوط است، بدگمانیهای دوجانبه میتواند شدیدتر هم باشد. طالبان ایران را حامی کلیدی ائتلاف شمالی میداند، ترکیبی از اقلیتهای قومی و مذهبی که در دهه ۱۹۹۰ با طالبان سنی پشتو جنگیدند. در واقع، کشتار دیپلماتهای ایرانی به دست طالبان در سال ۱۹۹۸ بعد از زنجیرهای از خشونتها رخ داد که در آن یک فرمانده ائتلاف شمالی چند هزار زندانی طالبان را قتل عام کرد.
بیاعتمادی ایران به طالبان کاملا محسوس است. بزرگترین معضل پیشروی تهران این است که اگر لازم باشد از جامعهی شیعهی هزاره در برابر طالبان محافظت شود، ایران باید چه اقدامی انجام بدهد.
این نوشتار در نهایت مدعی شد: احتمالا ایران برای مداخله در افغانستان از لشکر فاطمیون، متشکل از مبارزان افغان، استفاده خواهد کرد. سپاه پاسداران هم تلویحا اعلام کرده است که منافعش را به داخل مرزهای ایران محدود نخواهد کرد. چندین نفر از اعضای تشکیلات محافظهکار ایران مانند محمود احمدینژاد، نیز بیش از پیش دشمنی دیرینشان با طالبان را آشکار کردهاند.