به گزارش پایگاه خبری مفاز، قربانیان افراطگرایی دینی در کشورهای همسایه، افغانستان را محیطی امن برای امرار معاش و بقای حیات خود میپنداشتند و هرازگاهی که در آسیای مرکزی، ایران و کشورهای همسایه افغانستان احساس خطر و ناامنی میکردند، تلاش میکردند خود را به این سرزمین برسانند.
هرات در غرب افغانستان، سالهای سال هزاران خانواده یهودی را پناه داده بود. بیشتر این یهودیها از ایران وارد خاک افغانستان شده و در هرات مسکین گزیده بودند. هرچند در سالهای نخست ورود یهودیان به این ولایت، این خانوادهها در معرض محدودیتهای اجتماعی قرار داشتند، اما دیری نگذشت که یهودیهای هرات با همسایههای مسلمان خود وارد همزیستی دوستانه شدند.
براساس یافتههای تاریخی، جامعه یهودیان در سه نقطه مختلف افغانستان (هرات، کابل و بلخ) مسکن گزیدند؛ شهرهای مزدحمی که برای امرار معاش آنان مکانهای مناسبی بود. از لحاظ کمی بیشتر خانوادههای یهودیان در شهر هرات سکونت اختیار کردند و از لحاظ کیفیت زندهگی اجتماعی نیز بیشترین آزادی و رفاه را در این شهر به دست آوردند. علاوه بر این ولایتها، جوامع کوچکتر یهودیان زمانی در شهرهای غزنی و قندهار نیز زندهگی میکردند. روایتهای تاریخی میرسانند که یهودیان ساکن در هرات از شهر مشهد ایران به افغانستان مهاجر شده بودند و در مرکز این شهر بهویژه در اطراف منطقه «دروازه عراق» زندهگی میکردند. یهودیان ساکن در بلخ بیشتر مهاجرانی بودند که از آسیای مرکزی به این ولایت پناه آورده بودند.
چگونهگی ورود یهودیان به هرات
نادر افشار، شاه ایران (۱۱۱۴ – ۱۱۲۶) دید مثبتی نسبت به پیروان سایر ادیان از جمله یهودیان داشت. شماری از یهودیانی که تا پیش از به قدرت رسیدن نادر افشار به سبب موجودیت مرقد امام هشتم شیعیان (امام رضا) اجازه زندهگی در شهر مشهد را نداشتند، به دستور شاه اجازه سکونت در این شهر را به دست آوردند و دهها خانواده در این شهر زندهگی را آغاز کردند. در این زمان یهودیان در بهترین وضعیت اقتصادی و رفاهی در ایران قرار گرفتند. حتا نادر افشار مسوولیت نگهداری غنایمی که از هندوستان به دست آورده بود را به یهودیان واگذار کرد.
اما پس از درگذشت نادر افشار، شماری از شیعیان مشهد که با دستورهای او مبنی بر اسکان یهودیان در این شهر مخالف بودند و نیز زایرانی که جهت زیارت به این شهر میآمدند، به یهودیان ساکن در مشهد حمله کردند و خونریزیهای زیادی در این جریان صورت گرفت. پس از این رویداد، بخشی از یهودیان ساکن در مشهد، این شهر را ترک کردند و به افغانستان پناه آوردند. بیشتر آنان در شهر هرات که در نزدیکی مرز ایران و افغانستان موقعیت دارد، مسکنگزین شدند. بخشی دیگر از آنان که در مشهد باقی ماندند، با جبر و خلاف میلشان به اسلام روی آوردند و مسلمان شدند. با این وصف، هرات نخستین شهری بود که میزبان صدها و شاید هزاران خانواده یهودی شد.
زندهگی مسالمتآمیز یهودیان با مسلمانان
طبق روایتهای شفاهی، در سالهای نخست ورود یهودیها به شهر هرات، باشندهگان محل به آنان «موسایی» میگفتند. پس از ورود موساییها به این شهر، دیری نگذشت که صفحه تازهای از زندهگی را بدون هیچ تنشی آغاز کردند. یهودیان هرات بهعنوان بزرگترین و تأثیرگذارترین جامعه یهودیان افغانستان، در محله مهمندهای شهر قدیم هرات در مناطق جداگانه متعلق به خود ساکن بودند. این محله بعدها بهعنوان «محله یهود» یا «محله موساییها» شهرت یافت.
دو طرف جاده بازار عراق که به چهار سوق منتهی میشود و در آن زمان قلب اقتصادی شهر هرات به شمار میرفت، محل زندهگی و فعالیتهای اقتصادی یهودیان بود. جامعه یهودیان هرات بهزودی با فرهنگ مردم این شهر کنار آمدند. زنان و مردان یهود لباسها و پوشش پیشین خود را که مطابق به فرهنگ ایران و یهودیت بود، کنار گذاشتند. مردان آنان همچون مردان هرات لباس بر تن میکردند و زنان یهود نیز چادری مروج میان زنان هرات را به سر میکردند.
مسلمان و یهود هرات بهزودی با هم اُنس گرفتند، نشست و برخاست را آغاز کردند و به خانههای یکدیگر رفتوآمد میکردند. در مراسم عروسی و محافل همدیگر شرکت میکردند. با وفات یک هراتی، یهودیها به پاس غمشریکی به خانه همسایه مسلمان خود رفتند و در مقابل مسلمانان نیز غمشریک همسایههای یهود خود بودند. فرهنگ یهودیهای ساکن هرات کاملاً به فرهنگ سنتی رایج در هرات بدل شد. در آن زمان سایه شوم افراطگرایی در کشور ریشه ندوانده بود. مسلمانان در مسجدها و یهودیان در کنیسههای خود عبادت میکردند و به مراسم دینی خود میپرداختند.
با آنکه یهودیان بیش از ۴۰ سال میشود که هرات را ترک کردهاند، اما هنوز هم این اقلیت دینی در افغانستان، هرات را بهعنوان زادگاه و سرزمین خود میدانند و به پیمانه زیادی آن را دوست دارند و نسبت به آن احساس تعلق میکنند. شماری از آنان در مصاحبهها و گفتوگوهای خود با رسانهها، از برگشت به زادگاهشان در صورت مساعد شدن اوضاع سخن میزنند. حتا شماری از یهودیهای هراتی، با لهجه هراتی فارسی صحبت میکنند و برخی از فرهنگهای رایج در این شهر را در زندهگی هنوز هم حفظ کردهاند.
پیشه و فعالیتهای بازرگانی یهودیان در هرات
بیشتر یهودیان در هرات تجارتپیشه بودند و بهطور فعال در تجارت پنبه و ابریشم شرکت داشتند. بخش بزرگی از بازار ابریشمفروشی، تکهفروشی و عطاریها در دست آنان بود. شهروندان هرات یهودیان را در تجارت و معاملههای بازرگانی صادق و خوشمعامله توصیف میکنند. حاجی عبدالرحیم ۶۵ ساله، از باشندهگان درب قندهار در ولایت هرات است. او از برخورد نیک و صداقت یهودیان در معاملههای بازرگانی یاد میکند. این پیرمرد در صحبت با روزنامه ۸صبح میگوید: «همیشه وقتی لوازم عطاری و ادویه به کار داشتم، از دکان موسایی میخریدم. خیلی انسان شریف بود و از همه دکانهای چهار اطراف خود ارزانتر میفروخت و هیچ وقت جنس خود را مثل دیگر دکانداران بلند قیمت نمیکرد که مشتری مجبور بودی چانه بزدی.»
خاطرههای نیک از صداقت در معامله و برخورد نیک یهودیان به مردم شهر هرات و همسایههای آنان محدود نمیشود، بلکه شماری از باشندهگان ولسوالیهای هرات نیز از صداقت و رفتار خوش دکانداران یهودی روایت میکنند. عزیزالله، باشنده ولسوالی ادرسکن ولایت هرات، به روزنامه ۸صبح میگوید که او و بیشتر بستهگانش مشتری یک یهودی بودند که در نزدیکی چهارسوق هرات دکان تکهفروشی داشت. او میافزاید: «ما مشتری موسایی بودیم. هر وقتی که برای عیدها و عروسیها لباس میخریدیم، همه تکههای زنانه و مردانه را از دکان موسایی میخریدیم. او خیلی صداقت داشت. دکانداری نبود که یک جنس ارزان و جنس دیگر را دوبرابر حساب کند.» این باشنده کهنسال ولسوالی ادرسکن علاوه میکند: «بعد از چند وقت که مردم از صداقت و ارزانفروشی موسایی خبر شدند، بیشتر مردم ولسوالی ادرسکن از دکان او خرید میکردند. هر وقتی میآمدی، باید منتظر بودی تا نوبت برسیدی، از بس شلوغ بود. پسر موسایی پیش هر مشتری گیلاس چای میگذاشت و خیلی مشتریها را احترام میکردند.» عزیزالله خاطرنشان میسازد که صداقت در معامله بازرگانی و رفتار نیک این دکاندار یهودی، سبب شده بود که حتا پس از رفتن او از افغانستان بیشتر مشتریانش از کسی که دکان او را به کرایه گرفته بود، خرید کنند.
کنیسههای یهودیان در هرات
از یهودیان چهار کنیسه به نامهای یوحا، شماییل، گلکیا و گرجیا، یک باب حمام، خانههای رهایشی که با معماری سنتی یهودی و معماری اسلامی شرقی ساخته شده و یک قبرستان در هرات به یادگار ماندهاند. این آبدهها شامل فهرست میراثهای فرهنگی سازمان ملل نیز شدهاند.
«یوحا» بزرگترین کنیسه یهودیها بهعنوان مکانی تاریخی، حفظ شده است. این کنیسه در زمان هجوم اتحادیه جماهیر شوروی بر افغانستان و آغاز جنگهای داخلی، بهگونه قسمی تخریب شده بود، اما در جریان بیست سال گذشته بازسازی شده و برای مدتی از آن بهعنوان یک مرکز آموزشی برای کودکان محلههای اطراف آن، استفاده میشد.
کنیسه «گلکیا» اکنون به مسجد بدل شده و به نام مسجد «حضرت بلال» یاد میشود. این کنیسه بهعنوان ملک خصوصی یک خانواده ثروتمند یهودی به نام «گل» بوده و به نام صاحب زمین آن، نامگذاری شده است.
کنیسه «شماییل» در سال ۱۳۸۸ خورشیدی از سوی برنامه شهرهای تاریخی انجمن فرهنگی آقاخان بازسازی شد. در بازسازی این کنیسه تلاش شده معماری اصلی آن حفظ شود. این کنیسه اکنون به نام «مکتب هریوا» نامگذاری شده است. این مکتب متوسط بوده و مربوط پسران است.
کنیسه «گرجیا» به نام متیتیه گرجی، خاخام رییس جامعه یهودی در هرات، نامگذاری شده و به کنیسه ملا عاشور نیز شهرت دارد. این کنیسه اما اکنون بهگونه کلی ویران شده است.
حمام «یهودیها» نیز اکنون ویرانهای بیش نیست و تاکنون هیچ نهادی حاضر به مرمت و بازسازی آن نشده است. پیش از این در سال ۱۳۹۹ خورشیدی فردی ادعای ملکیت این مخروبه را داشت و میخواست آن را تخریب کند، اما آمریت حفظ آبدههای تاریخی در هرات از تخریب بقایای این حمام جلوگیری کرد. اطراف مخروبههای این حمام با دیوارهای پهن احاطه شده و حتا راه ورود به این مخروبه مسدود است. هنگام تصویربرداری از بقایای این حمام، مجبور شدیم از دیواری بالا برویم. ویرانه باقیمانده از این حمام و صحن اطرافش محل تجمع خس و خاشاک است و به نظر میرسد مدتها است که از نظر مسوولان ریاست آبدههای تاریخی افتاده و گذر کسی بر آن نیفتاده است.
قبرستان یهودیان در هرات که نزدیک به ۱۰۰ مزار یهودیان را در خود جا داده است، در ضلع جنوبی زیارت سلطان میرعبدالواحد شهید مشهور به «سلطان آغا» و در نزدیکی یک قبرستان مسلمانان بنا شده است. شماری از یهودیان چندین سال پس از ترک افغانستان، به هرات آمدند و قبرهای نیاکان خود را بازسازی کردند. این یهودیان فردی را نیز موظف کردهاند تا از این گورستان نگهبانی کند.
عزیزالله، نگهبان قبرستان یهودیان در هرات، به روزنامه ۸صبح توضیح میدهد که همهساله یک یا چند تن از یهودیهای هرات به این مقبره سر میزدند، اما از زمان تسلط طالبان بر کشور تاکنون کسی از آنان به این گورستان سر نزده است. یهودیان هرات حدود چهار دهه پیش در سال ۱۳۵۷ خورشیدی بهتدریج هرات را ترک کردند. در این زمان دولت اسراییل تشکیل شده بود و یهودیها دو سال پس از آن رسماً اجازه یافتند که افغانستان را ترک کنند. در این میان، زبلون سیمینتوف، مرد ۶۲ ساله و متولد هرات، یگانه یهودی باقیمانده در افغانستان بود که از تنها کنیسه یهودیان در کابل محافظت میکرد. او نیز پس از سقوط افغانستان به دست طالبان در سال ۱۴۰۰ خورشیدی افغانستان را ترک کرد. زبلون از این پیش در صحبت با روزنامه ۸صبح از علاقهاش به افغانستان یاد کرده بود. او گفته بود که دوست دارد در خاک افغانستان دفن شود. به گفته او، در ۲۰ سال نظام جمهوری، کشورهای زیادی برایش پیشنهاد کرده بودند که افغانستان را ترک کند؛ او اما پیشنهاد این کشورها را رد کرده بود و میخواست واپسین نفسهایش را در افغانستان بکشد. اما پس از تسلط دوباره طالبان بر کشور در ماه اسد سال گذشته خورشیدی، زبلون سیمینتوف مجبور شد کابل را ترک کند. او شمار زیادی از خانوادههای ساکن در اطراف کنیسه یودیها در کابل را با خود به بیرون از کشور منتقل کرده است. مردم محل زبلون را دوست داشتند و او را «لالا» صدا میزدند. با این حال، روشن نیست که اکنون زبلون به کدام کشور رسیده است و در چه وضعیتی به سر میبرد.