پایگاه خبری مفاز- پرسش از چیستی شبکه شعور کیهانی در این عرفان، سوالی بیپاسخ است؛ چراکه تعبیرهای بهکاربردهشده درباره این حقیقت ادعایی، چنان گوناگون و متفاوتاند که شناخت و تصویر روشنی از آن به مخاطب ارائه نمیشود. به نمونههایی از این تعابیر میتوان به ابعاد آنچه گفته شد پی برد:
آگاهی و هوشمندی حاکم برجهانهستی؛[1]شعور وآگاهی خداوند؛[2]شعورکیهانی؛[3]شبکه شعورکیهانی؛[4]روحالقدس؛[5]جبرئیل؛[6]یدالله؛[7]میل درونی هرذره؛[8]شبکه مثبت؛[9]رحمت عام الهی؛[10]روحالامین؛[11]نیرو وقدرت الهی که بانام «قائم» و «دائم» درعالم جاری است؛[12]شبکه شعورالهی.[13]
جالب اینکه وی در اصل بیستوهفتم بر این باورست که: «هیچکس حق معرفی این اتصال را با نام دیگری غیر از شبکه شعور کیهانی و یا شعور الهی ندارد؛ چرا که این کار فریب دیگران بوده و باعث سوق دادن آنان به سمت غیر از خدا (اصل اجتناب از مِن دون الله) و انحراف همگان خواهد شد.[14]
سوال دیگری که بر فرض پذیرفتن استدلالهای نویسنده مطرح میشود، این است که به چه دلیل عامل ایجاد جهان، شبکه شعور کیهانی است؟ و از کجا، این تنها عامل بوده و عوامل دیگری دخالت ندارند؟ از اینرو باید آن را نویسنده هیچگونه دلیل تجربی، عقلی، نقلی و یا شهودی روشنی بر این سخن ارائه نکرده ادعایی بدون دلیل دانست.
البته در اصل سیزدهم و چهاردهم اساسنامه عرفان کیهانی، به نکاتی اشاره شده که الهامبخش ادعای شهود است:
عرفان کیهانی (حلقه) از دو بخش نظری و عملی تشکیل میگردد که بخش نظری، بر روی پلۀ عقل و بخش عملی بر روی پلۀ عشق قرار دارد که در این بخش از هیچگونه ابزاری استفاده نمینماید.[15]
عرفان عملی، عبارت از شناخت حقیقت جهان هستی از راه کشف و شهود است. بهعبارتدیگر، دنیایی است بدون ابزارهای عقلانی، و ادراکات آن باید از ارتباط و اتصال با ماورا و کسب آگاهی حاصل شود.[16]
همچنان که وی با بیان همین دیدگاه در «کتاب انسان از منظری دیگر» معتقد است که فرادرمانی، نوعی درمان مکمل بوده و ماهیتی کاملاً عرفانی دارد و شاخهای از عرفان کیهانی (حلقه)بهشمار میآید؛ و میافزاید که این رشته با پیشینهای سیساله، بنابر ادراکهای شهودی استوار بوده، و از سوی نگارنده (محمدعلی طاهری) بنیانگذاری شده و اصول آن کاملاً با عرفان ایران منطبق است.[17]
به رغم آنچه گفته شد، با درنظرگرفتن این عبارت از ایشان که: هوشمندی، قابل سنجش و قابل رؤیت نیست و فقط میتوان اثر آن را در بدن متوجه شد و گزارش داد چرا که فرد در حالت اتصال، فقط شاهد و ناظر بوده تا مشاهده کند که هوشمندی بر روی وجود او چه کاری انجام میدهد،[18] مشخص میشود که در خصوص تکنیک فرادرمانی و آثار برجا مانده از آن در بدن (دیدن رنگها، نورها، احساس حرکت و فعالیت نوعی انرژی در بدن و همچنین از طریق گرمشدن، دردگرفتن، تیرکشیدن، ضربان، تشنج و… غیره[19] ادعای شهود میشود نه عنصر اصلی که «هوشمندی حاکم» یا «شعور کیهانی» است.
پی نوشت:
[1]. طاهری، ۱۳۸۸، اصل۵، ص۵٫
[2]. همان، اصل۶، ص۱۰٫
[3]. همان، اصل ۲۰، ص ۷ و اصل۴۷و۴۸، ص۹٫
[4]. همان، اصل ۴، ص ۴ و اصل۵، ص۵ و اصل۱۸، ص۷ و….. .
[5]. همان، اصل ۲۱ و ۲۴، ص۷٫
[6]. همان، اصل۲۴، ص۷٫
[7]. همان، ص ۷، اصل ۲۴ و بخش اختصاصی اصل ۵، ص۱۰٫
[8]. طاهری، ۱۳۸۷، ص۳۹٫
[9]. همان، ص۱۰٫
[10]. همان، ص۱۰و۱۱و۱۲٫
[11]. همان، ص۸٫
[12]. همان، ص۵٫
[13]. طاهری، ۱۳۸۸، پیشگفتار، ص۳٫
[14]. همان، مقدمه، ص۸٫
[15]. همان، اصل۱۳، ص۶٫
[16]. همان، اصل۱۴، ص۶٫
[17]. طاهری،۱۳۸۷، ص۵۸٫
[18]. همان، ص۶۲٫
[19]. همان، ص۵۸٫