به گزارش پایگاه خبری مفاز، وبینار «نقش پیوندهای عمیق دو ملت ایران و افغانستان در مبارزه با اندیشههای تکفیری» از سوی خبرگزاری ایکنا برگزار شد. در این نشست مجازی محسن پاکآیین، رئیس پیشین ستاد افغانستان وزارت امور خارجه و کارشناس مسائل بینالملل، محمد ابراهیم شریعتی، فعال فرهنگی و ناشر افغانستانی و عبدالشهید ثاقب، محقق و روزنامهنگار افغانستانی به تبیین دیدگاههای خود درباره حوادث اخیر پرداختند.
لزوم تبیین جنبههای رحمانی دین در مبارزه با تکفیر
ابراهیم شریعتی درباره ریشههای فرهنگی اندیشههای تکفیری که اخیراً در حادثه ترور چند طلبه ایرانی در حرم مطهر رضوی جلوهگر شد گفت: باید ببینیم چگونه میتوان با عواملی که از سرویسهای جاسوسی بیگانه پشتیبانی میشوند و اندیشههای سلفی و تکفیری و وهابی دارند مقابله کرد. ابتدا باید بررسی کنیم ببینیم که چه شد که مسلمانانی که پیامبرشان رحمة للعالمین است و کتاب قرآن آنها پیام رحمانیت برای بشر میدهد و دین آنها برای رهایی و سعادت بشر آمده است به این روز افتادند و اندیشههای تکفیری در بین آنها راه یافت. کسی که در حرم امن رضوی دست به قتل مردم میزند دارای پیشینه فکری با سابقهای است و علمای اسلام، محدثین و فقها باید پاسخ دهند که چگونه اسلام به انحراف کشیده شد.
وی افزود: علت وجود این جریانات مشخص است. برخی گروههای اسلامی به قدری علیه یکدیگر تبلیغ کردند و همدیگر را نادیده گرفتند که کار به اینجا کشید.
این فعال فرهنگی افغانستانی ادامه داد: الان برخی گروههای به اصطلاح اسلامی برای ضربه زدن به دیگر مسلمانان حتی با یهودیان هم متحد میشوند ما باید برای این وضعیت چارهاندیشی کنیم و اتاقهای فکر در حوزههای علمیه، دانشگاهها و رسانههای رسمی و بینالمللی خود ایجاد کنیم که فرهیختگان جامعه بنشیند و مسائل را بررسی و اسلام واقعی را تبیین کنند. علمای دینی باید جنبه رحمانیت دین را برای مردم به تصویر بکشند.
تلاش عوامل خارجی، برای تیرگی روابط
در ادامه محسن پاکآیین، مسئول پیشین ستاد افغانستان وزارت امور خارجه گفت: مردم ایران و افغانستان دارای پیشینه فرهنگی عمیق و مشترکات زیادی هستند و روابط دو کشور رو به رشد است. اگر اختلافی باشد از طریق دیپلماسی قابل حل است. با توجه به روابط حسنه دو کشور عواملی سعی دارند در این روابط خدشه وارد کنند و مردم دو کشور را رو در روی هم قرار دهند. از همین رو شاهدیم که عوامل ثالثی که قصد دارند روابط را تیره کنند اخبار و ویدئوهای جعلی را تولید و منتشر میکنند.
این کارشناس روابط بینالملل ادامه داد: همه اذعان دارند که ایران میزبان خوبی برای افغانها بوده و همچنان خواهد بود. باید این دوستی حفظ و از شبهات به وجود آمده ابهامزدایی شود و در این زمینه هم مردم ایران و هم افغانستان باید احساس مسئولیت کنند.
پاکآیین افزود: به نظر من حادثه اخیر ربطی به دو ملت ایران و افغانستان ندارد و کسانی که دارای اندیشههای تکفیری هستند نه شیعهاند و نه سنی. آنها دارای اهداف سیاسی هستند و از طریق سرویسهای جاسوسی کشورهایی که روابط خوب دو کشور را نمیخواهند حمایت میشوند. گروه داعش و القاعده را آمریکاییها به وجود آوردند و از طریق برخی کشورهای منطقه تجهیز کردند. اظهارات فرد تروریست هم نشان میدهد که دارای افکار تکفیری است. این تفکر ارتباطی به شیعه و سنی ندارد. علمای هر دو مذهب، حادثه مشهد را محکوم کردند و خواهان دوستی و اتحاد بیشتر دو ملت هستند.
اقدامات فرهنگی، مهمترین راه مقابله با اندیشه تکفیری
وی افزود: ملت افغانستان مردم بسیار مهربانی هستند و از این گونه حوادث بیزارند. نباید تحت تأثیر مسائلی که در فضای مجازی پخش میشود که اکثراً جعلی است قرار گیریم و باید پیوند عمیق دو کشور را حفظ کنیم. نخبگان شامل علمای دو ملت و سیاستمداران و نیز اهل قلم رسانه باید به میدان بیایند.
وی تأکید کرد: مهمترین راه مقابله با اندیشه تکفیری راه فرهنگی است باید به مردم و مخصوصاً جوانان آموزش دهیم. گروههایی که به اسم اسلام ظاهر میشوند و چهره اسلام را مشوه نشان میدهند دارای اهداف سیاسی و مزدور بیگانه هستند. حتی برخی از آنها مسلمان هم نیستند؛ در بین داعشیها چهرههای اروپایی میبینیم که بعید است حتی مسلمان هم باشند. ما باید حساب اینها را از جامعه اسلامی جدا کنیم و در این بین نقش علما و روشنفکران مهم است. دولتها باید با دیپلماسی قوی، مشترکات را پررنگ و در عین حال تلاش کنند با فرهنگسازی و آموزش، تأثیر تبلیغات تکفیریها به خصوص داعش و القاعده را کاهش دهند.
لزوم ریشهیابی و تبیین تفکرات انحرافی
در ادامه ابراهیم شریعتی گفت: دو ملت ایران و افغانستان هزاران سال تاریخ مشترک دارند؛ ما مرز، جغرافیا، دین و زبان مشترک داریم و کسی منکر این نیست که رابطه ما بسیار قوی است.
وی افزود: حال که این همه مشترکات داریم باید ببینیم ریشه این اختلافات چیست. باید بررسی شود که چرا چنین فردی که از این جغرافیا برخاسته است دست به چنین جنایتی در حرم امن رضوی میزند. حتما یک جای کار اشکال دارد حتماً قدرتهای خارجی مانند آمریکا اینها را آموزش میدهند و به جان مردم میاندازد.
این فعال فرهنگی افغانستانی ادامه داد: علما و دولتها باید زمینه را فراهم و باید برای مردم تبیین کنند که دین واقعی این نیست. تکفیر یک اندیشه است که باید آنها را اقناع کنیم که راه آنها غلط است. همچنین نباید این جنایت به پای یک ملت نوشته شود و واکنش منفی علیه همه افغانها نشان داده شود.
شریعتی افزود: خطبای جمعه و امامان مساجد باید اصل مسائل و واقعیتها را به مردم بگویند تا سازمانهای جاسوسی و دشمنان نتوانند روابط دو ملت راد گل آلود کنند.
جنایت مشهد، یک اقدام فردی بوده است
محسن پاکآیین در ادامه تأکید کرد: اینکه یک فرد فریبخورده در حرم مطهر رضوی به سه طلبه جوان حمله و آنها را مضروب میکند به معنای رودررو قرار گرفتن دو ملت ایران و افغانستان نیست. این یک عمل فردی بوده و دو ملت دوستی خود را حفظ خواهند کرد.
وی افزود: اگر کسانی در ایران بخواهند به بهانه این حادثه با افغانهای مقیم ایران بدرفتاری کنند درست نیست و در افغانستان هم اگر به بهانه بدرفتاری ادعایی ایرانیها با افغانها حرکت مخربی انجام دهند قابل تأیید نیست. باید بدانیم که اکثر قریب به اتفاق مردم ایران و افغانستان هم این را قبول دارند. نباید تصور کنیم که دو ملت رودر روی یکدیگر قرار دارند.
وی ادامه داد: در این بین رسالت رسانهها علما و نخبگان بسیار مهم است که دوستی دو ملت را به نمایش بگذارند الان بنابر آمارهای رسمی سه میلیون و بنابر آمار غیررسمی به مراتب تعداد بیشتری از افغانستانیها در ایران هستند. در اینجا کار و زندگی میکنند. در اینجا ازدواج کردند و تحصیل میکنند. علیرغم اینکه بسیاری از آنها دارای کارت اقامت نیستند اما به آنها اجازه داده شده فرزندان خود را به مدارس بفرستند؛ نخبگان آنها با ما ارتباط دارند و فعالیتهای فرهنگی زیادی در ایران دارند مثلاً در شهر قم ناشران افغانستانی بسیاری فعال هستند.
پاکآیین ادامه داد: مردم ایران نهایت مهر و محبت را به افغانستانیها دارند؛ در همین برنامه عصر جدید دیدیم که یک جوان افغانستانی برنامه خود را اجرا کرد که با استقبال روبهرو شد. لذا به هیچ وجه از طرف ایران بیمهری به افغانها صورت نگرفته است. از سوی دیگر کسانی که جلوی کنسولگری ایران در افغانستان اغتشاش کردند باید حسابشان از مردم افغانستان جدا دانست.
سفیر اسبق ایران در جمهوری آذربایجان ادامه داد: دشمنان این روابط سعی میکنند با اقدامات مختلف این روابط را تیره کنند. من وقتی در جمهوری آذربایجان بودم گروههای تکفیری با حمایت برخی کشورهای منطقه و پولهای آمریکا جوانان این کشور بهویژه اهل سنت را از طریق فضای مجازی جذب میکردند آنها را به جمهوری داغستان میبردند و به آنها آموزشهای تکفیری میدادند و از مسیر ترکیه برای جنگ به سوریه میفرستادند. یکی از کارهایی که علما و دولت جمهوری آذربایجان انجام دادند آموزش جوانان بود از طریق تلویزیون و رسانه به مردم گفتند فریب آنها را نخورید اینها اسلام ناب نیست و جعلی است و آنها دارای اهداف سیاسی هستند در ایران و افغانستان هم باید کسانی که افکار عمومی را هدایت میکنند چهره خشن و واقعی دشمنان را رسوا کنند و مردم فریب نخورند.
پاک آیین افزود: یکی از کارهایی که آمریکا قبل از خروج از افغانستان کرد این بود که باقیمانده داعش را به شمال افغانستان آورد که فکر میکنم یکی از مشکلات مهم این کشور در آینده خواهد بود و یکی از اهداف آنها تخریب روابط دو ملت ایران و افغانستان است.
نخبگان افغانستانی، مدیون فضای فرهنگی ایران هستند
در پایان ابراهیم شریعتی گفت: دولت و ملت ایران نخبهپرور هستند در هیچ جای دنیا به اندازه ایران مهاجر نخبه نداریم. اکثر نخبگان افغانستانی در کشورهای غربی تحصیلکرده ایران هستند اگر در انگلیس وآلمان دانشمندان برجستهای هستند اگر ورزشکاران موفق افغانستان و هنرمندان و صنعتگران موفق در ایران آموزش دیدند از این بابت کمال تشکر را از ایران داریم. مخصوصا میخواهم از معلمان ایرانی تشکر کنم که آنها بیدریغ دانش خود را به یکسان در اختیار کودکان افغانستانی قرار دادند و هیچگونه تبعیض یا تحقیری علیه دانشآموزان افغانستانی دیده نشده است زیرا معلم وظیفه پیامبری خود را انجام داده است.
وی افزود: برای همین افغانستانیهای مقیم ایران بیشترین سود معنوی که آموزش فرزندان آنها بوده را در ایران بردند الان بیشتر آنها که در ایران هستند حداقل دیپلم را دارند در صورتی که در پاکستان و جاهای دیگر اینگونه نبوده است.
شریعتی تأکید کرد: رابطه بین دو ملت بسیار ریشهدار است و با این اتفاقات تضعیف نخواهد شد. ما جنایت مشهد را محکوم میکنیم و امیدواریم علما و نخبگان به میدان بیایند و حس برادری دو ملت را تقویت کنند.
همچنین عبدالشهید ثاقب، پژوهشگر و روزنامهنگار افغانستانی در سخنانی گفت: رویداد دردناک واقعه حرم مطهر رضوی و نفرتپراکنیهای پس از آن میان دو ملت دوست و برادر افغانستان و ایران نشان داد که دستهای پیدا و پنهانی در منطقه در صدد تبدیل افغانستان به قلمرو داعش و گروههای تکفیری و صدور آنها به کشورهای منطقه است.
مبانی مشترک تشیع و اهل سنت در مقابله با تکفیر
این پژوهشگر افغانستانی ادامه داد: شماری از کارشناسان هنگامی که درباره افغانستان اظهار نظر میکنند بسیار با اطمینان میگویند که آنجا به علت پیشینه حضور فرهنگ تساهل و مدارا و عدم وجود اختلافات فرقهای میان تشیع و تسنن، نمیتواند به جغرافیای داعش مبدل گردد. در اینکه افغانستان نسبت به اکثر کشورهای اسلامی کارنامه درخشانی در همزیستی مسالمتآمیز مذاهب اسلامی در «گذشته» داشته، تردیدی نیست. اما اگر به «اکنون» و وضعیت امروزی کشور توجه کنیم میتوانیم بگوییم که متأسفانه از هر لحاظ زمینه و بستری لازم برای ظهور و سربازگیری داعش و سایر گروههای تروریستی در افغانستان فراهم است. تجربه خاورمیانه برای ما نشان میدهد که داعش در سرزمینهایی میتواند سربازگیری کند که در آنجا این چند متغیر وجود داشته باشد:
۱) فروپاشی ارتش: اکثر اعضای داعش را در عراق سربازان و افسران رژیم بعثی تشکیل میدادند؛
۲) فقر: ویجی پراشاد، نویسنده کتاب «فروپاشی ملت و آینده بهار عربی» میگوید که در مرز عراق و سوریه با سربازان داعشی ملاقات کرده است که اکثرا دارای تحصیلات عالی بودند. اما هنگامی که از آنها علت پیوستنشان به گروه داعش را میپرسد، از فقر و فروپاشی رؤیاها و آرمانهایشان سخن میگویند.
۳) عدم توفیق به تشکیل حکومت فراگیر: تجربه خاورمیانه نشان میدهد که وقتی شما نتوانید در یک سرزمینی از لحاظ قومی و مذهبی چندپارچه حکومت فراگیر تشکیل دهید، داعش میتواند از میان ناراضیان سربازگیری کند.
۴) نفرتپراکنی مذهبی و قومی و اختلافات قبیلهای: در سوریه تا پیش از انقلابهایی که به «بهار عربی» معروف شد، تنفر مذهبی در میان علویان و سنیها کمتر وجود داشت و در حکومت آن کشور نیز نشانههای دال بر فرقهگرایی دیده نمیشد. این چیزی است که در یادداشتهای تالکوت سیلای، سفیر آمریکا نیز آمده است. اما در سال ۲۰۰۶ ویلیام روباک، دیپلمات آمریکایی در دمشق، به وزارت خارجه آمریکا نوشت که باید با عربستان سعودی و مصر در دامنزدن به اختلافات فرقهای در سوریه همکاری کنند. نتیجه این دامنزدنها را دیدیم که ظهور داعش بود.
۵) حامیان خارجی: حامیان خارجی داعش در خاورمیانه را نیز همه میدانیم و فکر نمیکنم نیازی به تفصیل باشد.
وی افزود: این عوامل در افغانستان نیز موجودند؛ امروزه ما در افغانستان تحتِ سلطه طالبان با یک ارتش فروپاشیده مواجهیم که شماری از آنها را برای اغراض سیاسی به غرب بردهاند و شماری دیگرشان نیز در داخل و خارج کشور سرگردان و بدون سرنوشت زندگی میکنند. فقر در افغانستان بیداد میکند و اکثر جوانان ما هیچ آیندهای را برای خود و کشور نمیبینند. حکومت فراگیر ملی نیز تشکیل نشد و برای فعلا یک گروه قومی و جناحی در کشور حاکم است. نفرتپراکنی قومی نیز وجود دارد و به تازگی ایرانهراسی هم تبلیغ میشود. آمریکا و متحدانش هم معلوم است که چه پروژهای را دنبال میکنند. افزون بر اینها دهها گروه تروریستی بینالمللی در کشور فعالیت دارند و نسلی از شیوخ وهابی و تکفیری با شمار بسیاری از جوانان ارتباط دارند.
ثاقب ادامه داد: وقتی شما همه این عوامل را در کنار دگردیسیهای مذهبی که پس از انتقال مرجعیت اهل سنت افغانستان از بلخ و بخارا به دیوبند اتفاق افتاده بگذارید، خواهید دریافت که افغانستان شبیه یک بمب ساعتی است که هر لحظه ممکن است منفجر و به بهشت امن داعش و سایر تکفیریها تبدیل شود.
وی افزود: جنبشهای شیعی، انگیزۀ ایستادگی در برابر گروههای تکفیری را دارند. داعش، گروهیاند که بر بنیاد دشمنی با اهلِ تشیع ساخته شده و کارنامههای سیاهِ آنها در عراق و سوریه، حاکی از عمق خصومتِ آنها با شیعیان است. اگر هر مبارزهای برای مشروعیت خود، نیاز به توسل به یک سری اسطورههای تاریخی دارد، جنبشهای شیعی از این موهبت نیز برخوردارند: آنها میتوانند در این زمینه، به مبارزات حضرت علی(ع) در برابر خوارج استناد کرده و از این رهگذر، به ایستادگیشان رنگِ حماسی دهند.
این فعال فرهنگی ادامه داد: حنفیت نیز تاریخچۀ طولانیِ مبارزه با خوارج و گروههای تکفیری را در کارنامۀ خود دارد. امام ابوحنیفه که محمد عابدالجابری از وی به نام «معتزلۀ شریعت» یاد میکند، یکی از کسانی بود که با ارایۀ تعریف لیبرالی از ایمان، علیه حربۀ تکفیر مبارزه کرد و فرهنگ رواداری و تساهل را در قلمرو اسلام گسترش داد. او ایمان را به تصدیق قلبی و اقرار لسانی تعبیر کرد و میان ایمان و عمل تمایز گذاشته و گفت: ایمان، زیادت و نقصان نمیپذیرد. این در حالی است که گروه خوارج، مرتکبِ گناه کبیره را کافر پنداشته و مهدورالدم میخواندند. در مقابل، از ابوحنیفه روایت است که فرموده: ما هیچ کسی از اهلِ قبله را تکفیر نمیکنیم. همچنین در کتاب فقه اکبر او آمده است: کسی را به سبب گناهی، تکفیر و ایمانش را نفی مکن.
ثاقب در پایان گفت: بنابراین، تعبیرها و تفسیرهای نصگرایانه و سختگیرانۀ گروههای تکفیری از دین، هیچ جذابیتی برای احناف نداشته و حتی میتواند اسبابِ نفرتشان را نیز فراهم کند. این درست است که حنفیت، دچار دگردیسیهایی شده و از آن رواداری نخستینِ خود فاصله گرفته است، اما هنوز در امر مبارزه علیه افراطگرایی میتوان به عنوان یک متحد روی آن حساب کرد.