به گزارش پایگاه خبری مفاز، غلامحسین ابراهیمی دینانی، استاد دانشگاه تهران در اختتامیه همایش اندیشه منجیگرایی که در بستر اینستاگرام برگزار شد، در پاسخ به این سؤال که نگاه فلسفی انسان کامل چه مفهومی دارد و آیا وجود چنین انسانی ضرورت دارد؟ گفت: یک قاعده عقلی در عالم وجود دارد که هر کجا مشکلی هست، یک راهی هم هست و بنبستی وجود ندارد؛ منجی هم نجاتدهنده است و او میتواند مشکلات را برطرف کند و بشر را نجات دهد؛ در اسلام و به خصوص در شیعه نام منجی؛ «مهدی» و «هادی» بیان شده و روزی ظهور خواهد کرد.
وی افزود: : کسی به عالم نیامده که مشکلات زندگی را تجربه نکرده باشد، مگر فرد دیوانه، انسان هرقدر پست و مقام و ثروت داشته باشد، رنجهای عالم را حس میکند و این عالم بدون لذت و رنج نیست؛ این هم قابل بحث است که لذت اصالت دارد یا ندارد؟ و خودش به دنبال الم و رنج است.
وی افزود: راه نجات در هدایت است و هدایت یعنی راه درست رفتن؛ راه درست رفتن هم راه عقل و معقول است؛ خدا عقل به بشر داده که راه درست را برود، اما بشر نفسانیاتی دارد که سبب میشود از عقل استفاده کامل نکند. از امام صادق(ع) پرسیدند وقتی امام زمان ظهور کند، چه میکند و ایشان فرمودند وقتی که مهدی بیاید، بر سر مردم دست میکشد و عقل مردم سر جایش میآید و به مجرد آن امور درست میشود.
ظهور امام زمان تجلی رحمت تام الهی است
دینانی با بیان اینکه بدون عقل، مفاهیم بدی و خوبی و درستی و نادرستی قابل تعریف نیست، اظهار کرد: بنابراین به تعبیر امام صادق، امام زمان با رشد عقلانی مردم آنها را هدایت خواهد کرد، عقل حجیت ذاتی دارد و انسان خدا را هم با عقلش میفهمد. در روایات بیان شده که «اول ما خلق الله العقل» که بلافاصله بعد از ذکر «بسم الله» در اصول کافی، این روایت بیان شده است.
استاد دانشگاه تهران گفت: در قرآن کریم آمده که خدا بر عرش نشسته است؛ ظاهر این آیه درست نیست، لذا تأویل میشود که خداوند احاطه علی الاطلاق بر کل عالم هستی دارد؛ در اینجا اگر عقل را به کار نگیریم و ظاهر را بنگریم، کفر است؛ قبل از اسلام و در ایران باستان، زرتشتیان میگفتند که سوشیانت میآید و عالم را نجات میدهد. قرآن هم خدا را نور میداند؛ سهروردی که مسلمان ایرانیتبار است، به جای وجود که برخی فلاسفه بیان کردهاند، از نور استفاده میکند؛ او قائل به اصالت نور است.
وی افزود: وجود بالذات ظاهر و مظهر غیر خود است؛ نور هم ظاهر بالذات است، خودش روشن است و جای دیگر را هم روشن میکند. مظهر کامل نور و وجود، عقل بشر است و وقتی عقل بشر کامل شد، مشکلات هم از بین خواهد رفت و امام مهدی هم بیاید، عقل را کامل میکند، فساد برای نفسانیات است و عقل کامل میل به فساد ندارد.
دینانی افزود: عقل ناقص گاهی اسیر احساسات و نفسانیات و شهوات است، ولی اگر عقل به قدرت و توانایی رسید که تحت تأثیر نفسانیات و احساسات قرار نگرفت، انسان کامل خواهد شد و انبیاء و اولیاء انسانهای کامل هستند و هیچ دورهای خالی از انسان کامل نیست و در هر دورهای باید باشد، زیرا در هر نوعی، فرد کامل آن باید باشد؛ در کلاغ و کبوتر و در هر نوعی، نوع کاملش هم وجود دارد و در انسان هم همینطور.
استاد دانشگاه تهران تصریح کرد: عقل یعنی راه صواب را از خطا میشناسد و هرگز به خطا نمیرود؛ راه انسان پر از خطر است و عقل میتواند او را از خطرها نجات دهد، یکی از مشکلات این است که هرکسی عقل خود را کامل میداند و دیگران را ناقص؛ ادعای فهم نهایت جهالت و نادانی است، زیرا وقتی به عقل بگوییم ذات خدا چیست؟ میگوید نمیدانم، عقل منصف است و خطای خود را میفهمد؛ انسانی که به اشتباهش اعتراف کند، عاقل است. حیوانات چون نمیفهمند اشتباه کردهاند، نمیگویند که اشتباه کردهاند، ولی انسان عاقل کسی است که به اشتباهش اعتراف کند.
وی در پاسخ به این سؤال که اگر کسی بخواهد از منجی بهره ببرد، نقش منجی چیست؟ اظهار کرد: ما باید منجی را بشناسیم تا بتوانیم از او بهره ببریم، ولی وقتی هنوز ظهور نکرده، از کسی تبعیت و پیروی کنیم که عقل او از ما بیشتر است و وقتی منجی اعظم ظهور کرد، خودش امور را اصلاح خواهد کرد.
استاد دانشگاه تهران در پاسخ به این سؤال که ظهور منجی با چه ملاکی خواهد بود و آیا شمشیر کارگر است؟ گفت: از شمشیر کاری جز کشتن برنمیآید. اصلاحگر عقل است و منجی که عقل محض است، عقول دیگران را رشد میدهد و امور اصلاح خواهد شد؛ هر فسادی نتیجه بیعقلی و جهل است و شمشیر هم امروز در خدمت جهل است، در حالی که عقل خودش شمشیر نمیخواهد و برندهتر از شمشیر است. لذا اینکه بگوییم سیلابی از خون در زمان ظهور رخ دهد، سخن درستی نیست.
دینانی بیان کرد: کل امور عالم هستی چون براساس عقل اداره میشود، در آن نقص و خطا نیست و کوه و دریا و ستاره و سیاره در کار خودشان هستند و ذرهای خطا نیست و همه چیز سر جای خود است و وقتی انسان هم کامل شد و عقلش تکامل یافت، دچار نقص و خطا نخواهد شد.
وی در پاسخ به این سؤال که اگر عقل در معنای تام خود ظهور کند، آیا رحمانیت خدا جلوهگری خواهد کرد؟ تصریح کرد: بله شکی نیست، زیرا همه عالم و عقل مقتضای رحمت خداوند است و یقیناً با کمال عقل در دوره ظهور، رحمت تام خداوند جلوهگر خواهد شد و به تعبیر امام علی(ع)، در زمان ظهور دفائن عقول اثاره (بیان) خواهند شد.
وی با بیان اینکه انسان حیوان ناطق است، مطرح کرد: کسی که عقل نداشته باشد نمیتواند سخن معقول بگوید. عقل به راه صواب میرود و خطا نمیکند. حب جاه، مال، ریاست، مقام و خود خواهی و غرور در انسان است و برخی اوقات بر انسان غلبه پیدا و عقل انسان را مغلوب میکند.
ابراهیمی دینانی خاطرنشان کرد: عقل ناقص اسیر احساسات است و انسان کامل کسی است که عقلش به حد کمال رسیده و اسیر شهوات قرار نمیگیرد. انبیا انسان کامل بودند و هیچ عصری خالی از حجت نیست و باید در نظر داشت انسان کامل کسی است که عقلش کامل است.
وی با بیان اینکه حقیقت عقلانیت در منجی وجود دارد، گفت: عقل، راه صواب را از خطا میشناسد و هرگز به خطا نمیرود و احاطه بر کل عالم دارد. باید در نظر داشت عوارض در این عالم زیاد است و قدم به قدم شیطنت، نفسانیت و غرور است و اگر عقل کامل باشد خطرها را میشناسد و از خطر عبور میکند.
عضو پیوسته فرهنگستان علوم ایران با بیان اینکه عقل در عین اینکه خطای خود را میفهمد درصدد رفع خطای خود برمیآید، یادآور شد: انسانی که به اشتباه خود اعتراف کند عاقل است و در صدد جبران برمیآید ولی حیوانات اشتباه میکنند ولی نمیفهمند که اشتباه کردند تا جبران کنند.
وی خاطرنشان کرد: عوارض زیادی در این عالم وجود دارد که ما را گرفتار میکند و در نتیجه آن کور میشویم. اگر کسی بخواهد از منجی بهره ببرد باید گرد و غبار را بزداید تا با چشمان باز بتواند مسیر را مشاهده کند.
این فیلسوف شناخت منجی را قدم نخست عنوان کرد و افزود: زمانی که در انتظار ظهور ایشان هستیم باید حداقل از کسانی که عقلشان بیشتر است استفاده کنیم و بدانیم عقل موازین منطقی و ریاضی دارد و هر کسی منطقی عمل کند اشتباه نمیکند.
وی با بیان اینکه عقل اصلاحگر است، بیان داشت: منجی باید عقل محض باشد و اگر اینگونه نباشد نمیتواند منجی باشد و عقل را ارزانی بدارد.
دینانی خاطرنشان کرد: همه فسادها نتیجه جهل بوده و شمشیر در خدمت جهل است ولی عقل از شمشیر برندهتر است. کل عالم هستی را عقل اداره میکند و در عالم هستی خطا نیست و همه چیز سر جایش قرار دارد و زمانی که عقل کامل شد انسان دچار خطا نمیشود.
وی با بیان اینکه عقل مقتضای رحمت خداوند است، تصریح کرد: این عالم مقتضای رحمت خداوند است و بدون تردید کمال عقل رحمت تام خداوند است.
حجتالاسلام محسن الویری، عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع) در این همایش در تبیین «نقش الهیات تاریخ برای ایجاد فضای گفتوگوی بینالادیانی در مسئله منجیگرایی» اظهار کرد: اگر بخواهیم چهارچوبی دانشی پیدا کنیم، همه ادیان بتوانند در آن چهارچوب درباره موضوع منجیگرایی گفتوگو کنند، آن چهارچوب الهیات تاریخ است. در ابتدا باید توضیح دهم ایده الهیات تاریخ چیست و چگونه میتوانیم از این شاخه معرفتی نوپا چهارچوبی برای مباحث مهدویت پیدا کنیم؟ ابتدا تعریف خودمان را از الهیات تاریخ عرض کنم و بعد ویژگیهای آن را برشمارم و سرانجام باید بگویم چرا این چهارچوب را پیشنهاد میکنم.
وی افزود: الهیات تاریخ یکی از شاخههای الاهیات جدید است. در تعریف آن میتوان گفت الاهیات تاریخ بررسی عقلی و روشمند موضوع تاریخ در پهنه متن مقدس دینی است. گاه هدف از این بررسی، درست فهمیدن است، گاه تبیین برای دیگران است، گاه دفاع یا توجیه است و گاه نقد آن است. اگر همین کلیت فشرده را درباره الاهیات تاریخ بپذیریم، باید اشاره کنیم ویژگیهایی که این تعریف دارد، چند چیز است. نخستین ویژگی این است که اگر در الهیات قدیم، معیار درست بودن متن و حجیت متن این بود که از ماورا و از مرجعی بالاتر آمده است، در الهیات جدید خود متن این کار را میکند؛ یعنی معیار درستی آسمان نیست، بلکه خود متن است و باید دید خود متن چقدر میتواند از خودش دفاع کند. متن چقدر توان دفاع از خودش را دارد و چقدر متأثر از عقلانیت قابل دفاع است. دومین ویژگی این است که در الهیات قدیم بحث خدا و صفات و افعال خداوند بود، اما الاهیات جدید مسئلههایش را از چالشهای بشر میگیرد. نکته سوم قابلیت افزایش است. اگر الاهیات قدیم یک نقطه کانونی داشت و از همان شاخ و برگ پیدا میکرد، اکنون موضوعات پراکنده میتواند از شاخ و برگهای الهیات باشد و این بالندگی در آن هست و میتوان منتظر طرح موضوعات دیگر هم باشیم.
حجتالاسلام الویری بیان کرد: فرق کانونی الاهیات و کلام در این است که وظیفه کلام دفاع از متن دینی است، اما هدف الاهیات جدید میتواند نقد یا فهم باشد. همین جا فرق دینداری و الهیات هم مشخص میشود. دینداری از عبودیت و رابطه انسان با خالق سخن میگوید، اما در اینجا مباحث نظری مطرح است. لذا اگر در جنبه الهیاتی نکتهای رد شود، الزاماً به دینداری ضربه نمیزند. این تفاوتهایی که بین دین و الهیات ذکر کردم، در آن تعریفی که از الهیات تاریخی انتخاب کردم، بازتاب داشت و تعریف معطوف به این ملاحظات بود.
عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع) با بیان اینکه اکنون این پرسش مطرح است که ما چه داعیهای داریم؟، مطرح کرد: کتابخانه شیعه درباره مهدویت پربار است و متونی که در این باره تولید میشود، قابل توجه است. با این وجود چرا ما چهارچوب جدید پیشنهاد میکنیم؟ دو نکته ایجا وجود دارد. نکته اول غلبه نگرانکننده تشیع مناسکی بر تشیع معرفتی است. به شکل محسوس و جهنده یک نوع مناسکگرایی شیعی بر همه ساحتهای فکری شیعه غلبه پیدا میکند. روشن است وقتی مناسک غلبه پیدا کرد، راه گفتوگو بسته میشود و چون راه گفتوگو بسته میشود، عملاً نگرانکننده است.
وی تصریح کرد: در حال حاضر در بحثهای الهیات تاریخ، چهار بحث عمده وجود دارد. بحث تاریخ جهانی و خدا و اینکه خدا در تاریخ چگونه حضور پیدا میکند. بحث بعدی بحث منازل تاریخ است. در این نگاه به صلیب کشیده شدن مسیح، یک منزل است. نکته سوم غایت تاریخ و بحث چهارم معنی تاریخ است. این چهار مسئله، مسائل اصلی الهیات تاریخ است.
حجتالاسلام الویری خاطرنشان کرد: آخرین بحث اصلی بنده این است که اگر ما آموزه مهدویت را در فرهنگ اسلامی با نگاه الاهیات تاریخ نگاه کنیم، به ویژه با قرائت مکتب اهل بیت(ع) از آموزه مهدویت، مهدویت عملاً با چند موضوع دیگر الاهیاتی جدید پیوند خواهد داشت و خواهیم دید چقدر پربار است و میتوانیم افقهای تازه پیدا کنیم و چهارچوبی برای گفتوگو پیدا کنیم. الهیات رنج، الهیات انتظار، الهیات پایان تاریخ، الهیات امید، الهیات مسیر حرکت تاریخ، الهیات عدالت، الهیات اجتماع، الهیات جهانی شدن، الهیات سعادت و فلاح و رفاه از جمله ابعاد الهیاتی مهدویت است.
وی افزود: بنابراین در یک سخن کلی، حرفم این بود که با توجه به رشد نگرانکننده نگاه درونمذهبی و مناسکگرا به مسئله منجی و ظرفیت اندک این نگاه برای گفتوگوی بیندینی و بینتمدنی، برگزیدن چهارچوبی مناسب برای از دست نرفتن فرصت گفتوگو ضروری به نظر میرسد و الهیات تاریخ ظرفیت بسیار بالایی برای این مسئله دارد.
عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع) یادآور شد: رستگاری نهایی بشر و برخورداری او از همه خوبیهای اینجهانی و رهایی از هر رنج و اندوه و ستم و تنگدستی، آرمانِ مشترکِ همه ادیان و مکتبها و حتی اندیشمندانی است که به آینده بشریت اندیشیدهاند. الهیات تاریخ میتواند چارچوبی علمی برای گفتوگو در این زمینه، بین همه باورمندان به فرجام نیکوی بشر با تأکید بر مهدویت فراهم آورد.
بیاثر شدن مرزهای اعتقادی در شکلگیری ارتباطات اجتماعی در عصر ظهور
یحیی صباغچی، عضو هیئت علمی دانشگاه صنعتی شریف در همایش اندیشه منجیگرایی که با موضوع «صلح اجتماعی، مرز اعتقادی» به ایراد سخن پرداخت، اظهار کرد: یک سوال خیلی مهم در ذهن ما این است که اگر بین انسانها از نظر اعتقادی مرز وجود داشته باشد، حتماً باید به مرز در روابط اجتماعی منجر شود یا خیر. گواهی تاریخ این است در خیلی مواقع این دو مرز یعنی مرز اعتقادی و مرز اجتماعی با هم قرین شدند و گروههای فکری از هم فاصله گرفتند. به طور مشخص در بحث منجی، کسانی این طرز نگاه را مطرح کردند که وقتی منجی ظهور کند، یکی از اتفاقات این است که همه باید مسلمان شوند؛ یعنی روابط انسانها بر اساس اعتقادات انسانها چیده خواهد شد و نه بر اساس رفتار انسانها. آنچه در برخی روایات دیده میشود، این است که ملاکی که در مواجهه اجتماعی در دوران ظهور تعریف میشود، کاملاً اعتقادی است. اگر کسی اعتقادش درست باشد، اهل نجات است و اگر غیر از این باشد، به تیغ و شمشیر گرفتار خواهد بود. پس ملاک مواجهه اجتماعی، ملاک اعتقادی است.
وی افزود: باید این موضوع را از منظر قرآن نگاه کنیم. همیشه در بررسی اعتبار روایات، یک ملاک بسیار اساسی و مهم عرضه آنها بر قرآن است. اگر روایات با قرآن تطبیق نداشته باشند، این روایات مخدوش تلقی میشوند یا باید سعی کنیم آنها را درست بفهمیم. از همین منظر و با همین معیار، باید چند آیه از قرآن را ببینیم. در اینجا سعی کردم دستهبندی مختصری از مجموعه آیات ارائه کنم که همه حول موضوعی که طرح شد، صحبت میکند؛ اینکه اگر کسی دچار خطای اعتقادی باشد و دچار کفر باشد، به خاطر این فاصله اعتقادی از منظر اجتماعی مطرود است یا نه.
صباغچی باید سه دسته آیات را با هم ببینیم. اصل اول اینکه آیات قرآن مکرراً بر یک مطلبی دست میگذارند و آن اینکه در دیانت چیزی به عنوان اجبار راه ندارد: «لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ» حتی برخی مفسران تبیین کردند دین نه تنها نباید اجبار شود، بلکه قابل اجبار نیست، چون دین از جنس فکر و اعتقاد است و نه صرف عمل و قطعاً هیچ فکری قابل اجبار نیست.
عضو هیئت علمی دانشگاه صنعتی شریف عنوان کرد: اصل دوم این است که در مورد پیامبر(ص) مکرر تأکید شده است که وظیفه پیامبر جز ابلاغ نیست. این مطلب در آیاتی از این دست آمده است: «وَإِنْ تُكَذِّبُوا فَقَدْ كَذَّبَ أُمَمٌ مِنْ قَبْلِكُمْ وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ». این نکته را مد نظر داشته باشید که بنا نیست آیات قرآن در دوران ظهور کنار گذشته شود؛ یعنی موعود بر مجرای دین رسول خدا حرکت میکند و قرار نیست آیات قرآن در زمان ظهور معنای جدیدی پیدا کنند. پس همه این آیات به بهترین نحو پیاده خواهد شد و بهترین مجری آیات قرآن، موعود خواهد بود.
وی افزود: اصل سوم این است حتی اگر مسلمانان با یک گروه اجتماعی دیگر مواجه شدند که مسلمان نیستند و بینشان مرز اعتقادی وجود دارد، قرآن میفرماید: «لَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ إِنَّمَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ قَاتَلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَأَخْرَجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ وَظَاهَرُوا عَلَى إِخْرَاجِكُمْ أَنْ تَوَلَّوْهُمْ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ؛ اما خدا شما را از كسانى كه در [كار] دين با شما نجنگيده و شما را از ديارتان بيرون نكردهاند باز نمىدارد كه با آنان نيكى كنيد و با ايشان عدالت ورزيد، زيرا خدا دادگران را دوست مىدارد. فقط خدا شما را از دوستى با كسانى باز مىدارد كه در [كار] دين با شما جنگ كرده و شما را از خانههايتان بيرون رانده و در بيرون راندنتان با يكديگر همپشتى كردهاند و هر كس آنان را به دوستى گيرد، آنان همان ستمگرانند (ممتحنه/ ۸ و ۹)
صباغچی بیان کرد: در این آیات صحبت از این است که در عمل باید با چه کسانی روابط اجتماعی خوب داشت. آنچه اینجا روشن است، این است که اصلاً ملاک اعتقادی مطرح نیست؛ یعنی صحبت سر این نیست که اگر کسی اعتقادش با شما یکی بود، با او رابطه داشته باشد؛ بلکه ملاک، نحوه عمل گروه مقابل است، نه نحوه فکر گروه مقابل. استثنائا باید در مقابل چه کسانی روابطمان جدی باشد؟ در مقابل کسانی که در مقابل شما جنگافروزی کردند.
عضو هیئت علمی دانشگاه صنعتی شریف خاطرنشان کرد: جمعبندی عرایضم این است وقتی سراغ آیات میرویم، اولاً دست بر این میگذارند که انسانها در پذیرش دین اختیار دارند. ثانیاً پیامبر(ص) به عنوان پایهگذار دین فقط وظیفه ابلاغ دارد و نکته سوم اینکه اگر اجتماع مسلمانها با غیر مسلمانها مواجه شد، ملاک علمش مرز اعتقادی نباشد، بلکه نحوه عمل گروه مقابل باشد. پس مسئله این است که عمل در مقابل عمل و فکر در مقابل فکر. آن روایات که نقل شده است، صرفاً ملاک مواجهه و عمل را مرز اعتقادی قرار میداد، در حالی که این آیات صحبت از ملاک اعتقادی برای عمل اجتماعی نمیکنند. پس این آموزه که موعود هر غیرموافقی را از تیغ شمشیر میگذراند، با اسلوب قرآن منطبق نیست.
یادآور می شود، همایش اندیشه منجیگرایی هفتم فروردین ماه با حضور جمعی از اندیشمندان و پژوهشگران حوزه ادیان از سوی گروه پژوهشی پویافکر در بستر شبکه اجتماعی اینستاگرام برگزار شد.