3

چالش‌ها و اشکالات آموزه‌های آیین بودا

  • کد خبر : 54588
  • ۲۷ شهریور ۱۴۰۲ - ۲۰:۲۳
چالش‌ها و اشکالات آموزه‌های آیین بودا
آیین بودا حدود ۲۵۰۰ سال پیش بر اساس تعالیم شاهزاده‌ای متعلق به هند شمالی (نپال امروزی) به نام «سیدراته گئوتَمه» شکل گرفت.

به گزارش پایگاه خبری مفاز، آیین بودا یکی از قدیمی‌ترین کیش‌های هندی است که در تاریخ هندوستان و حتی دیگر کشورها تأثیرگذار بوده است.

این آیین حدود ۲۵۰۰ سال پیش بر اساس تعالیم شاهزاده‌ای متعلق به هند شمالی (نپال امروزی) به نام «سیدراته گئوتَمه» شکل گرفت.

او در جست‌وجوی حقیقت زندگی، قصر پدر را ترک گفت و به گروهی مرتاض پیوست. پس از مدتی که از همراهی مرتاضان نتیجه نگرفت، خود به مراقبه مشغول شد و سرانجام راهی به رهایی از چرخه‌ی سنساره (تناسخ) یافت.

راه او از مرتاضان متعادل‌تر بود و هم‌زمان با کشف این راه به بیداری درون، روشن شدگی و نیروانه رسید و از این رو به «بودا» ملقب شد.

بعد از او دیگران و در مکاتب مشابه آیین وی را ادامه دادند. بودیسم از زمینه‌ها و مایه‌های رازگونه معنوی و عرفانی برخوردار است و همین رازوارگی و عرفانی بودن، ماندگاری آن را تضمین کرده است.

آموزه‌های آیین بودا با چالش‌ها و اشکالات مهمی به شرح زیر روبرو است:

1- بودا با صراحت تمام هرگونه تفکر غامض و پیچیده‌ی فلسفی را نفی می‌کند و فلسفه را راه نجات بشر نمی‌داند. الهیات و فلسفه نزد بودا جایگاهی ندارد.

در عوض بودا مدعی است که فقط در پی درد و رنج بشر است و می‌خواهد نیازهای انسان را بازشناسی کند و آلام او را کاهش دهد. با نگاهی به تاریخ می‌بینیم که افرادی در دوره‌های مختلف زمانی، فلسفه یا متافیزیک را نفی کرده‌اند؛ ولی در نهایت، نظامی فلسفی ایجاد کرده‌اند. چند پرسش جدی در این باره مطرح است که آیا مکتب بودا درباره‌ی جهان، بینشی خاص دارد

آیا درباره‌ی انسان و آینده او نگرشی خاص دارد و سؤالاتی از این قبیل که اگر جواب آن‌ها منفی باشد نمی‌تواند ادعا کند که می‌خواهد رنج و آلام بشری را کاهش دهد و نمی‌تواند چیزی به عنوان راهی برای وصول به نیروانه یا قوانینی همچون «سمساره» یا «کرمه» ارائه دهد؛ چرا که تمام این‌ها متضمن و مستلزم جهان‌بینی، انسان‌شناسی و معرفت‌شناسی خاصی است که این مجموعه چیزی جز نظام فلسفی و تفکر الهیاتی نیست.

2- بودا با این تصور که انسان، آزاد است و می‌تواند آینده‌ی خود را هرگونه که می‌خواهد بنا کند، تقدیر جهان را منتفی می‎داند. این عقیده، ریشه در عدم اعتقاد او به ادیان و خدای ابراهیمی دارد. وی در این مسئله جانب انسان را می‌گیرد و با دیدی کاملاً اومانیستی، نقش خدا را در تدبیر جهان نادیده می‌پندارد.

3- مهم‌ترین بخش تعالیم اخلاقی عرفانی بودا چهار حقیقت جلیل است که محور آن رنج بشری است. او با اصالت بخشی به درد و رنج، راه‌کارهایی ارائه می‌دهد. او مهم‌ترین خصوصیت انسان را، در رنج بودن، می‎داند. اکنون این سؤال مطرح می‌شود که آیا انسان هیچ خصیصه‌ای دیگر ندارد و فقط در رنج خلاصه می‌شود+

4- بودا از یک سو خودیت را منفی می‌کند و از سوی دیگر مدافع تناسخ است. لازمه‌ی پذیرش تناسخ، اعتقاد به وجود خود است؛ چرا که اگر روح از کالبدی جدا و به کالبدی دیگر منتقل شود و این امر دائماً در جریان باشد، مستلزم آن است که خودیت انسان باقی باشد.

5- در نظام بودایی جایی برای خدا و اعتقاد به او وجود ندارد و بودیسم یک نظام سکولار است.

6- در میان نمونه‌های یاد شده اشاره‌ای به «دالایی لاما» هم شد. در مکتب او علاوه بر پنج نکته یاد شده می‌توان گرایش به رسیدن به آرامش و شادی کاذب و بی‌هدف، پلورالیسم و پراگماتیسم امریکایی را نیز مشاهده کرد.(1)

پی‌نوشت:
[1] . فعالی، محمد‌تقی، آفتاب و سایه‌ها، تهران: نشر عابد، ۱۳۹۰، صص ۱۹۸ _ ۲۰۰

لینک کوتاه : https://mafaz.ir/?p=54588

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

error: Content is protected !!