به گزارش پایگاه خبری مفاز، شب یلدا، پایان پاییز و زمزمه آغاز زمستان، بهانهای است برای گرد هم نشستن خانوادهها، دید و بازدیدها، و گرما بخشیدن به روابط انسانی. و این امر در جای خود، لایق ستایش و پاسداشت است. لیکن دشمنان این مرز و بوم و وطنفروشانی که سر در آخور اجانب دارند، میکوشند از هر فرصتی برای ضربه زدن بر درخت عقائد و هویت راستین ملت [سوء] استفاده کنند. در همین راستا، مدتی است که با انتشار پیامهای جهتدار، شب یلدا را نماد ارزشمندیِ زن ایرانی در عقائد باستانی معرفی کنند. بدین صورت که شب یلدا، شب تولد میترا (الهه بانوی خورشید) است! و ایرانیان همواره آن را قدر میدانستند (و سپس چنین تداعی میکنند که اسلام چنین رسم و رسوماتی را در ایران نابود کرد!)
در پاسخ به این ادعاهای ابلهانه باید گفت:
– اسلام، کِی و کجا با شبنشینیهای این چنینی مخالف کرد؟ قرآن و سنت نبوی، این گونه گرما بخشیدن به نظام خانواده را تحت عنوان «صلهی رَحِم» ستوده است و آن را در برخی موارد، واجب، و در مواردی بسیاری مستحب (و موجب برکت) دانسته است.
– باید دانست که یلدا واژهای سریانی است. یعنی این کلمه از یک زبان سامی (به نام زبان سریانی) و منشأ آن در بینالنهرین بوده است. [1] و لذا این واژه ابداً ریشه آریایی ندارد.
– بنا بر متنِ اَوِستا، «میترا» که نام دیگر آن، مِهر است، [2] اصلاً یک الهه بانو نیست! بلکه مذکّر (نرینه) است. در اوستا: اَشی یشت (اَرت یشت)، بند 16 آمده است که میترا (مهر) برادر ایزد اَشی است و در نتیجه میترا پسر اهورامزدا است. [3] همچنین در مهر یَشتِ اَوِستا که در ستایشِ ایزد مهر (میترا) است، دائماً از ضمایر مذکّر برای او استفاده شده است.
– يافتههای باستانشناسی نيز گويای اين است كه «ميترا» در باور ايرانيان، مانند باور يونانيان و روميان، جنس مذكر داشت. از جمله در نقشبرجسته «اردشير دوم» در طاق بستان كرمانشاه، تصوير ميترا (مهر) به صورت مَردی كه هالهی نور (اشعه نور) دور سرش وجود دارد، در «سمت چپ» نگاره ديده میشود.[4] تصاويری از نقشنگاره ميترا در طاق بستان:
پس اولاً «یلدا» واژهای آریایی نیست و در ثانیاً ایزد «میترا» ابداً الهه بانو نبوده، بلکه به صورت مذکر (مرد) است.
پینوشت:
[1]. حسن عمید، فرهنگ فارسی (فرهنگ عمید)، تهران: مؤسسه انتشارات امیرکبیر، 1387. برگه 1222-1223
همچنین بنگرید به لغتنامه دهخدا، ذیل واژه یلدا، و نیز بنگرید به فرهنگ معین، ذیل واژه یلدا.
[2]. جهانگیر اوشیدری، دانشنامه مزدیسنا، تهران: نشر مرکز، 1389، ص 441-442.
[3]. اوستا، ترجمه دکتر ج. دوستخواه، تهران: انتشارات مروارید، 1391. ج 1، ص 471.
Ashi Yasht (Hymn to Ashi), translation by James Darmesteter, Sacred Books of the East, American Edition, 1898, Chapter 16
Avestan text based on edition of Karl F. Geldner, Avesta, the Sacred Books of the Parsis, Stuttgart, 1896
[4]. آرتور كرستين سن، ايران در زمان ساسانيان، ترجمه رشيد ياسمى، تهران: نشر دنياي كتاب، 1368، برگه 211