8

باستانگرایی مدرن، از پدری یهودی و مادری انگلیسی متولد شد

  • کد خبر : 51121
  • ۰۸ تیر ۱۴۰۲ - ۹:۵۲
باستانگرایی مدرن، از پدری یهودی و مادری انگلیسی متولد شد
جریان باستانگرایی ضد اسلامی، در ایران، مصر، عراق و... یک جریان استعماری است که از پدری یهودی و مادری انگلیسی و فرانسوی و... متولد شد. هدف این جریان، جعل و اغراق در تاریخ و سوء استفاده از آثار باستانی به منظور فخرفروشی و تضعیف اسلام است.

به گزارش پایگاه خبری مفاز، در سرتاسر اوستا (کتاب دینی زرتشتیان)، متون فارسی میانه و حتی متن شاهنامه، ابداً هیچ نامی از کوروش و هخامنشیان وجود ندارد. با اینکه بسیاری از جزئیات تاریخی و زندگانی شخصیت‌های درجه یک و دو و سه تاریخ ایران در این منابع ثبت و ضبط شده است؛ اما یادی از هخامنشیان به میان نیست. ولی در برخی از متون کلاسیک ایرانی، مثل تاریخ طبری، از کوروش به عنوان شخصیتی یهودی‌زاده اسم برده شده که حاکم دست نشانده بهمن اردشیر در بابل بود.[1] یعنی یک حاکم خُرد محلی، نه پادشاه ایران!

از همین روی در زمان قاجار، نخستین ناسیونالیست‌های باستانگرا؛ یعنی میرزا فتحعلی آخوندزاده،[2] میرزا آقاخان کرمانی،[3] جلال الدین میرزای قاجار،[4] و حسن تقی زاده،[5] هنگامی که برای ستیز با هویت ایرانی-اسلامی به تمجید از تاریخ باستان روی آوردند، کاوه آهنگر و جمشید و فریدون را عَلَم می‌کردند و خبری از شکوه و عظمت کوروش کبیر در میان نبود. امّا در دوره جدید، در اثر دخالت و جهت‌دهی استعمارگران، بحث کوروش و هخامنشیان به عنوان رکن تاریخ ایران معرفی و به جامعه ارائه شد.

شروع قضیه از آنجا بود که استعمارگران، به ویژه بریتانیا، مراکزی را تحت عنوان شرق شناسی ایجاد کردند. منظور از شرق شناسی، در حقیقت شناخت سرزمین‌های اسلامی بود. با این هدف که بتوانند برای شرق اسلامی برنامه‌ریزی کنند.[6] در واقع، رشد سریع مؤسسات شرق‌شناسی، همزمان با گسترش قلمروهای استعماری اروپاییان بود. مستشرقین می‌کوشیدند برداشت و ذهنیت شرقی‌ها (به ویژه ایرانیان) نسبت به تاریخ را عوض کنند. چنان که تاریخ بومی و ملی ایران (شاهنامه) را افسانه، دروغ و اسطوره‌بافی نامیدند و به نگارش تاریخی جدید، بر اساس دو رکن نژاد و سلطنت اقدام کردند و این چنین، کوروش و هخامنشیان که شأن و منزلتی در تاریخ ایران نداشتند را به عنوان نماد و مظهر تاریخ ایران معرفی کردند.[7] آنان با این کار، هم تاریخ ایران را تحریف کردند و هم روشنفکران غربزده را مدیون خود کردند. چنان که هوشنگ نهاوندی، از رجال و نخبگان دوره پهلوی دوم به هنگام صحبت از برپایی جشن‌های  شاهنشاهی در خاطرات خود می‌نویسد: «ایران شناسان و شرق‌شناسان سراسر دنيا كه پژوهش‌های تاريخی بسياری در مورد تمدن و تاريخ ايران كرده بودند و كشور از اين نظر بسيار مديونشان بود، در آن شركت داشته‌اند».[8]

سر جان مالکوم (Sir John Malcolm) انگلیسی، نخستین کسی بود که در دوره جدید، بحث کوروش و هخامنشیان را در تاریخ نگاریِ ایران وارد کرد. او کتابی نوشت با عنوان «تاریخ ایران» و البته در این کتاب، چنین جرأتی به خود نداد که شاهنامه را دروغ بنامد، بلکه شاهنامه را پایه تاریخ ایران دانست و در عین حال کوشید که کوروش و هخامنشیان را با شخصیت‌های شاهنامه تطبیق دهد. سر جان مالکوم، سرمشق دیگران برای وارد کردن کوروش و هخامنشیان در تاریخ ایران و تعریف و تمجید از هخامنشیان و بدگویی از ایران عصر اسلامی شد. بعد از مالکوم، سر هنری راولینسون (Sir Henry Rawlinson) انگلیسی، با خوانش کتیبه‌های میخی، رسماً هخامنشیان را در تاریخ ایران وارد کرد. او که در عصر قاجاریه، مشاور نظامی دولت ایران بود، طی سفرهایی مشکوک به نقاط مختلف ایران، از خطوط میخی نسخه برداری و ترجمه‌هایی از این کتیبه‌ها ارائه کرد که در سال 1850 تا 1853 در لندن به چاپ رسید. پس از آشنایی برخی ایرانیان با نوشته‌های سر جان مالکوم و سر هنری راولینسون، رفته رفته، درس‌خواندگان وابسته به غرب، نظیر محمد حسن خان اعتماد السلطنه و حسن پیرنیا مشیرالدوله، بحث کوروش را به عنوان بخشی از تاریخ ایران در آثار خود وارد کردند.[9] این موضوع در دوره پهلوی اول پیش رفت و در دوره حکومت محمدرضا پهلوی به اوج خود رسید. چنان که پهلوی دوم، با حذف تاریخ هجری شمسی از گاه‌شماری، آغاز حکومت کوروش را مبدأ تاریخ کشور قلمداد کرد. جشن‌های 2500 ساله جای خود، که شاه، کوروش را پدر ایران و مظهر هویت ایرانی نامید. امروز روشن است که فراماسون‌ها و غرب‌زدگانی چون شجاع الدین شفا در پشت پرده این قضایا حضور داشتند.

تلاش جریان مافیای بی‌نظمی جهانی برای تمجید و الگوسازی از کوروش تا جایی پیش رفت که تصویر او را با نمادهای یهودی بر زیر گنبد دادگاه عالی نیویورک (The New York County Supreme Courthouse) به تصویر کشیدند. ساختمانی که بین سال‌های 1913 تا 1927 ساخته شده است.

در پایان باید گفت که از مهم‌ترین خاورشناسان انگلیسی و یهودی که تلاش بسیاری برای پدید آوردن و ترویج باستانگرایی مدرن در ایران کردند، می‌توان به این افراد اشاره کرد:

– سر جان مالکوم (Sir John Malcolm) سیاستمدار و تاریخ‌دان بریتانیایی، متوفای 1833 میلادی.

– سر هنری راولینسون (Sir Henry Rawlinson)، تاریخ‌دان، افسر ارتش انگلیس و رئیس انجمن سلطنتی جغرافیای بریتانیا، متوفای 1895 میلادی.

– مارک اورل اشتین (Márk Stein Aurél) باستان‌شناس یهودی مجارستانی (تبعه انگلیس) متوفای 1943 میلادی.

– سِر پِرسی سایکس (Sir Percy Sykes)، تاریخ‌دان و ژنرال ارتش بریتانیا، متوفای 1945 میلادی.

– ارنست هرتسفلد (به آلمانی: Ernst Herzfeld) تاریخ‌دان و باستان‌شناس یهودیِ آلمانی، متوفای 1948 میلادی.

– اریش فریدریش اشمیت (Erich Friedrich Schmidt) باستان‌شناس آلمانی متوفای 1964 میلادی که یکی از ارکان مؤسسه خاورشناسی دانشگاه شیکاگو.

– رومن گیرشمن (Roman Ghirshman) باستان‌شناس یهودیِ فرانسوی، متوفای 1979 میلادی.

– دیوید استروناخ (David Stronach) باستان‌شناس یهودی بریتانیایی، متوفای 2020 میلادی.

اینها تنها چند نمونه انگشت شمار از خیل عظیم خاورشناسانی هستند که در مراکز یهودی، انگلیسی و… مشغول ترویج باستانگرایی آریایی در ایران شدند.

پی‌نوشت:
1. تاريخ طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، پاينده‏، تهران: نشر اساطير، 1375، ج‏ 2، صص 458-460 و 507. ابن مسکویه، تجارب الامم، ترجمه علی‌نقی منزوی و ابوالقاسم امامی،‌ تهران: انتشارات سروش و توس، 1369/1376، ج‏ 1، ص 84.
2. ر.ک :مکتوبات میرزا فتحعلی آخوندزاده
3. ر.ک: آیینه سکندری
4. ر.ک: نامه خسروان
5. ر.ک: مجله کاوه
6. بنگرید به: ابوالقاسم سحاب، فرهنگ خاورشناسان در شرح حال و خدمات  دانشمندان  ايرانشناس و مستشرقين،  تهران:  شركت  طبع  كتاب، 1311 ش. عبداللطيف طيباوی، خاورشناسان انگليسی زبان، ترجمه سيد خليل خليليان، تهران: نويد، 1349 ش.
7. علی محمد طرفداری، نقش جریان‌های شرق شناسی و ایران شناسی در پیدایش تاریخ نگاری های ملی در ایران؛ از قاجاریه تا پایان پهلوی اوّل، صص 148-152.
8. علی محمد طرفداری، همان، ص 153. هوشنگ نهاوندی، آخرين روزها؛ پايان سلطنت و درگذشت شاه، ترجمه بهروز صوراسرافيل و مريم سيحون، لس آنجلس: شركت كتاب، 2004، ص 20.
9. علی محمد طرفداری، نقش جریان‌های شرق شناسی و ایران شناسی در پیدایش تاریخ نگاری های ملی در ایران؛ از قاجاریه تا پایان پهلوی اوّل، تاریخ اسلام، سال هجدهم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲ (پیاپی ۷۰)، ص 156-168.

لینک کوتاه : https://mafaz.ir/?p=51121

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

error: Content is protected !!