به گزارش پایگاه خبری مفاز، اشو از زنان به عنوان الگوهایی که دارای استعداد زیادی برای رسیدن به اوج لذّت جنسی هستند، به طور متوالی یاد میکند؛ یعنی یک زن از آن جهت که به سبب ویژگیهای ظاهری و روانی، استعداد بیشتری برای کسب لذّت جنسی و دادن بیشترین لذّت به طرف مقابلش را دارد، مورد توجه او قرار میگیرد(اشو، ۱۳۷۹: ۴۲)؛ از پیامدهای این طرز نگرش میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
نگاه ابزاری به زن، نتیجهای جز فروپاشی کانون خانواده و زیر سؤال رفتن انسجام آن در بر نخواهد داشت؛
موجب بیهویتی، پوچانگاری، بیارزشی و تقلیل دادن جایگاه زن در حد یک کالا میشود؛ زیرا در اینجا زن تنها برای منفعت طلبی و بهرهوری جنسی مورد استفاده قرار میگیرد؛
موجب بحران معنویت و اخلاق در جامعه میشود؛ زیرا هویت دینی و معنوی انسان ریشه در باورها و ارزشهای او دارد. وقتی زن هیچگونه ارزشی جز عاملی برای لذّت جنسی نداشته باشد، از لحاظ اخلاقی و معنوی دچار بحران خواهد شد و خواه ناخواه جامعه را درگیر میکند.
ایجاد شکست و ناکامی؛ زیرا منفعتطلبی، لذّتخواهی فردی، برتریطلبی (با تنزل جایگاه زن، مرد نسبت به زن جایگاهی برتر برای خود قایل میشود) و سودگرایی، موجب ناکامی و شکست روحی زن شده و او را به سمت بیاخلاقی و بیبندوباری سوق میدهد.
رواج همجنسگرایی و بی بندو باری اخلاقی
همجنسگرایی و پرداختن به اعمال غیراخلاقی یکی از دلایل اصلی محبوبیت مکتبش است. او دیدگاهی جالب درباره همجنسگرایی دارد و معتقد است این مسئله چیز مهمی نیست و هیچ اشتباهی در آن رخ نداده است.
«این ایدههای اجتماعی است که چیزی را درست یا غلط میشمارد، خوب است اول آن را بپذیرید، چرا که در صورت رد آن نمیتوانید آن را حل کنید، هر چه بیشتر آن را رد کنید، بیشتر جذب همجنس خواهید شد، نباید آن را رد کرد» (مشهدیان عطاش، ۱۳۸۸: ۱۳۸)؛ و استدلالش نیز اینگونه است: هر چیزی که ممنوع میشود، جذابیت بیشتری مییابد؛ و همجنسگرایی یکی از مراحل ضروری رشد انسان، اعم از مرد یا زن و از ضروریات رشد اجتماع است (اشو، ۱۳۸۲: ۱۶۷)؛
همجنسگرایی از خطرناکترین انحرافات اخلاقی است که سایهی شوم خود را بر مسائل اخلاقی میافکند. نتایج پذیرش همجنسگرایی و بیبندوباری اخلاقی به قرار زیر هستند:
باعث کمرنگ شدن ارزش ها در خانواده و به تبع آن در جامعه میشود؛
انسان دچار تعمیمدهی افراطی شده روابط عاطفی و انسانی جای خود را به ارتباطهای نامشروع میدهد؛
۳) مفاهیم اخلاقی همچون: حیا، عفت، احترام به حقوق مادی و معنوی دیگران، عدالت و …، جایگاهی نخواهند داشت؛
۴) کنترل شهوت و غریزه جنسی برای فرد مشکل میشود؛
۵) همجنسگرایی انسان را به انحرافات عاطفی میکشاند؛
۶) قدرت اراده را از انسان گرفته و سرگردانی روحی را به دنبال خواهد داشت؛ و همین سرگردانی موجب گرایش فرد به سمت انحرافات اخلاقی میشود.
لذّتگرایی افراطی
اُشو به لذّت جنسی بسیار بها میدهد و آن را عاملی حیاتی برای زندگی و سعادت انسان میداند، او در لذّتطلبی تا آنجا پیش میرود که ادراک و فهم خداوند را به لحظه ارگاسم در روابط جنسی منوط میکند؛
بهرهمندی از لذّات جنسی بدون هیچ قید و بند اخلاقی؛
تنزل شأن انسان تا حد حیوانیت و حتی پایین تر از آن؛
تنوع طلبی زنان و مردان؛
تولد فرزندان بیهویت؛ پس میتوان گفت که عشق در عرفان اُشو به زعم خود، نه تنها دارای فضیلت نیست و هیچگونه ارزشی ندارد، بلکه توجیهی برای بیبندوباری و کامرانیهای جنسی است. چون همانگونه که قبلاً بیان شد از دیدگاه اُشو، سکس زایشگاه عشق است و حاصلاش خداگونه شدن؛ که نتیجهای ابلهانه و بیخردانه است. از دیگر تناقضگوییهای اُشو در مورد نگرش انحصار طلبانهاش در مورد عشق، میتوان به موراد زیر اشاره کرد که با سخنان خود او در حوزه نسبیگرایی و عدم قطعیت تناقض دارد.
او با صراحت میگوید: تنها دلیل و نشانه وجود خدا، عشق است؛ تنها راه پرستش او عاشق شدن است؛ تنها دین واقعی، عشق است؛ تنها عبادتی به خدا میرسد که با عشق همراه باشد؛ او که به مخاطبان خود میگوید: هیچ چیز قطعی درباره هیچ چیز نمیتوان گفت، چگونه با قطعیت تمام، عشق را تنها دلیل و نشانه وجود خدا میداند (گودرزی، ۱۳۹۱: ۱۴۵).