2

از کابالا چه می دانید؟

  • کد خبر : 19776
  • ۱۰ تیر ۱۴۰۰ - ۲۰:۳۸
از کابالا چه می دانید؟
پیروان کابالا اعتقاد دارند که کابالا قبل از آمدن ادیان دنیا مورد استفاده قرار می‌گرفته‌است و از ادیان قدیمی تر است.

به گزارش پایگاه خبری مفاز، کابالا یا کبالا، به انگلیسی: Kabbalah و به عبری: קַבָּלָה از نظر لغوی به معنی دریافت کردن است و در اصطلاح سنت، روش، مکتب و طرز فکری عرفانی است که از یهودیت ریشه گرفته است. در یهودیت به یک فرد کابالیست، مکوبال گفته می‌شود. گرچه «کابالای مسیحی» نیز وجود دارد اما اصل کابالا از متون یهودی سرچشمه گرفته و پیروانش معمولا از متون یهودی برای توصیف و تفسیر مسائل عرفانی آن استفاده می‌کنند. از یک سو، معروف است که یهودیان مانند مبلغان مسلمان یا تبشیریان مسیحی به دنبال ترویج دین خود و گرواندن دیگران به آن نیستند؛ و از سوی دیگر، دستورات کابالا برای فهم معنی مخفی متون یهودی نظیر تورات و نوشتارهای ربیها نظیر تلمود به کار می‌رود و معنی مخفی عبادت یهودی را بیان می‌کند و مذهبی همگانی نیست. اما کابالا از قرن ۱۸ بشدت پرطرفدار شد.

پیروان کابالا اعتقاد دارند که کابالا قبل از آمدن ادیان دنیا مورد استفاده قرار می‌گرفته‌است و از ادیان قدیمی تر است.

تاریخچه کابالا

واژه قباله یا کابالا، ریشه درکلمه عبری «قبل» به معنای «دریافت کردن» و «پذیرفتن» دارد. تا قبل از قرن دوازدهم واژه قباله درمورد هیچ مکتبی به کار نمی رفت. محفل اسحاق نابینا در پرووانس برای اولین بار این اصطلاح را درمورد عرفان یهود استفاده کرد. اینکه آیا کل سنت عرفانی یهود از ابتدا تاکنون را باید کابالا نامید، یا آن میراثی را که از قرن دوازدهم تا حدود قرن هفدهم میلادی، غالب برعرفان یهود بوده است، هنوز محل تامل و تفحص اندیشمندان علاقمند به این حوزه می باشد. اولین شواهد از وجود اندیشه های عرفانی و جادویی کابالا، در نیمه قرن دوازدهم در پرووانس- جنوب فرانسه- به چشم می خورد. یهودیانِ پرووانس و اسپانیا که تا حد زیادی تحت تاثیر فلسفه دینیِ گسترش یافته در کشورشان قرار داشتند، به جنبه های نظری کابالا گرویدند. کابالای عملی بیشتر در آلمان رواج یافت.

مکاتب اصلی کابالا

مکاتب اصلی کابالا عبارتند از: مکتب پرووانس در جنوب فرانسه، مکتب گرونا در اسپانیا و مکتب صفد در فلسطین.

دوران مدرن

ربی موشه چایم لوزاتو که در ایتالیا ساکن بود به این نتیجه رسید که نیاز به گسترش عمومی کابالا وجود دارد. او یک یشیوا برای مطالعه کابالا دایر کرد و دانشجویان زیادی را آموزش داد. نوشته‌های او بسیار گسترش یافت و این امر ترس از امکان یک شبتای زوی جدید را در بین ربیها ایجاد کرد. او در نهایت مجبور به تعطیلی یشیوا و خارج شدن از ایتالیا گشت. بسیاری از نوشته‌های او مانند درخ هاشم حفظ شده و هنوز هم معروف هستند. ربی الیجای ویلنا که در لیتوانی ساکن بود نیز نوشته‌های عرفانی زیادی دارد؛ ولیکن او با جنبش حسیدیم بسیار مخالف بود. با این وجود او مطالعه کابالا را ممنوع نمی‌دانست. «رستگاری تنها از طریق مطالعه تورات حاصل می‌شود و اساس رستگاری وابسته به یادگیری کابالا است» (ویلنا گائون، اون شلما) یهودا اشلاخ کابالیست معروف. در بین پیروان کابالا در شرق شالوم شرابی از یمن نیز پیروان فراوانی داشت. کنیسه بت ال یشیوای کابالیست‌ها نام داشت. کنیسه بت ال در اورشلیم که مرکز تدریس کابالا می‌باشد در قرن ۲۰ یهودا اشلاخ در سرزمین فلسطین رهبر کابالیست‌ها بود.

ریشه شیطان

یکی از مشکلاتی که در فلسفه کابالا به آن برخورد شد مسئله ریشه وجود شر است. بعضی کابالیست‌ها اعتقاد داشتند که شر یکی از صفات منفی خداست. در این دیدگاه خدای بی‌انتها به شر احتیاج دارد تا آنچه هست بماند. بعضی متون اصلی کابالای قرون وسطی به شر به عنوان معادل شیطانی مقدسها نگاه می‌کنند و آن را سیترا آچرا (طرف دیگر) می‌نامند و کلیپات معادل منفی سفیروت و درخت زندگی است. بعضی متون رادیکال تر حتی ریشه شر را در سفیروت گوورا به معنی استحکام می‌دانند. گوورا برای خلفت به عنوان معادل چسد (محبت) لازم است؛ ولیکن وقتی انسان گناه می‌کند سفیروت قضاوت بر سفیروت محبت غلبه می‌کند و باعث ایجاد بی‌نظمی در بین سفیروتها می‌شود. از قرن ۱۵ میلادی پیروان لوریا و آنهایی که به به کابالای عملی تعلق داشتند از نشانهای جادویی استفاده می‌کردند. ارتباط سفیروتها با بدن انسان.

در دیدگاه کابالا بر خلاف تفسیر تلمودی و مسیحی، انسان نقش مهمی در آفرینش دارد. از این رو نه تنها انسان به خدا وابسته است، بلکه خداوند نیز به اعمال انسان نیاز دارد. این تفسیر کاملا با تفسیر رایج در یهودیت و مسیحیت در تضاد است. این دیدگاه در طی تاریخ بارها باعث طرد شدن کابالیست‌ها توسط یهودیان تلمودی شد. کابالا اعتقاد دارد که دستورهای خداوند در تورات برای یهودیان نور الهی را متعادل می‌کند و نیروهای مذکر و مؤنث را به هم متصل می‌کند. ۶۱۳ میتزوت در یهودیت در روح انسان نقش بسته‌است.

کتب مهم کابالا

کتب مهم کابالا عبارتند از: سِفر یصیرا، سِفر ها باهیر، سِفر ها زُوهر. این کتب بسیار تحت تاثیر منابع گنوسی زمان خود قرار داشتند و عمده تعالیم کابالا بر آرای گنوسی بنا نهاده شده است.

عقاید و اصول کابالیسم

با توجه به پیشینه تصوف یهود، باورها و تعالیم بسیار متنوعی در این طریقت وجود دارد. چندد مورد بسیار اساسی آن عبارتند از:

الف) کابالا کلید اسرار تورات کابالیست ها براین باورند که کشف بطون تورات و دست یافتن به اسرار آن، هدف عارف یهودی است. پس عرفان یهود یا کابالا در حقیقت کلیدی است برای باز کردن رموز و اسراری که در لایه های زیرین تورات، مکنون است. ایشان معتقدند که کلمات کتاب مقدس همچون لباسی است که بر اسرار و حقایق آن پوشانده شده است و وظیفه عارف یهودی آن است که با تامل و تدقیق در آیات تورات به کنه آن پی ببرد. بدین صورت کلمات وحروفِ کتاب مقدس، در نزد پیروان کابالا، معانی رمزی و عددی پیدا کردند و ایشان مدعی شدند که تنها خود بر این اسرار آگاهی دارند؛ لذا از بازگو کردن آن به نامحرمان ابا داشتند. پرداختن به اسرار موجود در تورات پس از مدتی تنها دلمشغولی عارفان کابالایی شد و ایشان را تا ساختن طلسم هایی جادویی پیش برد. از همین زمان بود که کابالا در وادی خرافات و جادو گرفتار شد و کار به جایی رسید که مسائل ماوراءالطبیعه و مشکلات علم کلام را نیز به وسیله این طلسم ها پاسخ می گفتند.

ب) کابالا و همکاری با خداوند خصیصه دیگر تصوف یهود، اعتقاد به شراکت و همکاری با خداوند است. از این منظر خدا انسان را آفرید تا همکار وی در باز گرداندن نظم آغازین باشد. این هماهنگی اولیه از سوی آدم ابوالبشر و با گناه او از میان رفت و به باور قوم یهود پس از آن، خدا این قوم را به عنوان انسان های برگزیده آفرید و تورات را به آنها ارزانی داشت تا بدین وسیله بنی اسرائیل با عمل به کتاب مقدس، خداوند را در بازگرداندن این هماهنگی یاری رساند. لذا قدرت و استعدادی که در نهاد عارف یهودی قرارگرفته برای سیطره برجهانِ جاندار و بی جان است تا به سودِ اهداف خود و در جهت کمالِ آفرینش، آنها را به کار گیرد، مهارکند و برآنها اثر بگذارد. همین نگرش باعث متمایز شدن عرفان یهود از سایرعرفان های ادیان توحیدی گشته است چرا که کمک و یاری انسان و داشتن فعالیتی مشترک با خداوند ایده ای است که برای اولین بار در میان این قوم پدید آمده است.

ج) ان سوف خدای مکنون عرفان یهود، برخلاف سنت ارتدوکسی یهودیت، خدایی را معرفی می کند که سخت تحت تاثیر منابع گنوسی است. این خدا قدرتی است لایتناهی و غیر قابل فهم برای انسان ها که ان سوف نام گرفته است. این نام در قرن دوازدهم توسط اسحاق نابینا بر وجودی اطلاق شد که محل تعمق عارفان یهودی است. خدایی که از هر چیستی و کیستی مبرا است و هیچ صفتی را نمی توان برای او متصور شد. ان سوف در حقیقت با یهوه خدای یهودیان که در تورات به عنوان خالق معرفی شده است متفاوت است. این خدا در حقیقت نیرو و انرژی بیکرانی است که در چند مرحله به ظهور میرسد. ان سوف وجودی است که قادر به خلق مستقیم کائنات نبوده است لذا برای اینکه خود را به مخلوقاتش بشناساند ده صورت را از خود صادر کرده است که تجلیات دهگانه نام دارد. ان سوف خدایی است که در هاله ای ز ابهام قرار گرفته و از منظر کابالا طی مراحل گوناگون به فرایند آفرینش پرداخته است. اولین فعل ان سوف این بوده است که چون وجودش همه عالم را فرا گرفته بود و جایی برای خلق کائنات متصور نبود؛ لذا خود را جمع کرد و در خود عقب نشست تا فضا برای خلق مخلوقات فراهم شود. این ادعا اولین بار در قرن شانزدهم توسط اسحاق لوریا بیان گردید و «صیمصوم» نام گرفت.

انتقادها

یکی از انتقادهای مهم نسبت به کابالا خارج شدن از تک‌خدایی است. با اینکه کابالا اعتقاد به وحدت خدا دارد ولیکن اعتقاد دارد که خدا دارای معادل متافیزیکی است. در این دیدگاه نیروی خوبی و نیروی بدی وجود دارد. ریشه‌های این دیدگاه مشابه دیدگاه نوسیسی است. دو ریشه اصلی برای دیدگاه‌های نوسیس وجود دارد. یکی دیدگاه زرتشتی است که نیروها در آن نیز به خوب و بد تقسیم می‌شوند. دیگری دیدگاه یونانی-رومی است که ادعا می‌کند جهان در هارمونی بود تا زمانی که نیروهای بد مساوی ایجاد شد. دیدگاه دوم تأثیرات زیادی در کابالا گذاشته‌است. بر اساس دیدگاه کابالا ۱۰ سفیروت ۱۰ مرحله خلق هستند. این مراحل نباید به عنوان ۱۰ خدا مورد بررسی قرار گیرند بلکه به عنوان ۱۰ راه نشان داده شدن خدا می‌باشند. بر این دیدگاه خدا تغییر نمی‌کند ولیکن توانایی درک کردن او توسط انسان تغییر می‌کند. با اینکه در کابالا خدا به نظر دوجنسه می‌آید (مردانه-زنانه،…) ولیکن پیروان کابالا اعتقاد دارند که کابالا بر وحدت خدا تأکید می‌کند. از این رو در هر بحث مردانه-زنانه بودن خدا دید وحدانی خدا به نام عین سوف بالاتر قرار دارد. توانایی خدا در مستور بودن به عنوان منع شناخته می‌شود. متون کابالایی مانند زوهر به نظر دوگانگی را تأیید می‌کنند. در این دیدگاه یک جهت مقدس و یک جهت سمت چپ وجود دارد که معادل منفی جهت مقدس است و با آن در جنگ است. با اینکه این مسئله در نمودار سفیروت و درخت جاودانگی وجود دارد زوهر اعتقاد دارد که عین سوف بر تمامی اینها غلبه دارد.

لینک کوتاه : https://mafaz.ir/?p=19776

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

error: Content is protected !!