به گزارش پایگاه خبری مفاز، روز سنت پاتریک قدیس، یک جشن فرهنگی و مذهبی است که هر ساله در ۱۷ مارس برگزار میشود. سنت پاتریک مهمترین حامی ایرلند است و روز سنت پاتریک یکی از اعیاد مخصوص و تعطیلات ایرلندیها است؛ که با مهاجرت و نفوذ آنها، بهویژه میکدههای ایرلندی به اکثر کشورهای دیگر، بُعد بینالمللی به خود گرفته است. در این جشن، مردها و زنهای ایرلندی لباسهای محلی سبز رنگ خود را پوشیده و نوشیدنی ملی محبوبشان را مینوشند و رقص محلی خود را اجرا میکنند.
روز ملی ۱۷ مارس هر سال بهعنوان روز ملی یا «روز سنت پاتریک» در کشورهای همسو و آمریکا جشن گرفته میشود. استفاده از شبدر ایرلندی توسط سنت پاتریک و هنگام موعظه او در ایرلند موجب تصویب این ترکیب بعنوان نماد ایرلند شد.
روز سنت پاتریک قدیس در اوایل قرن هفدهم میلادی به عنوان یک روز رسمی در جهان مسیحیت ساخته شد و توسط کلیسای کاتولیک، انجمن آنگلیکان (به ویژه کلیسای ایرلند)، کلیسای ارتدکس شرقی و کلیسای لوتران برگزار میشود. سنت پاتریک کسی بود که گفته میشود دین مسیحیت را به ایرلند آورد و این روز از سنت پاتریک و ورود مسیحیت به ایرلند یاد میکند، و بهنوعی میراث و فرهنگ ایرلندیها را بهطور کلی جشن میگیرد.
این جشنها بهطور معمول شامل رژهها و جشنوارههای عمومی، دورهمیهای خانوادگی موسوم به سیلید و پوشیدن لباس سبز یا لباس با نقش شبدر ایرلندی است. مسیحیان نیز در «خدمات کلیسایی» که متعلق به آن فرقههای مذهبی هستند شرکت میکنند. از نظر تاریخی محدودیتهای روزه مانند برای خوردن و آشامیدن الکل در این روز برداشته شد که این امر باعث ترغیب و تبلیغ سنت مصرف الکل در تعطیلات شدهاست.
تاریخچه زندگی پاتریک
قدیس سنت پاتریک حامی ایرلند، انگلیسی بود. او در سالی نامعلوم از پدر و مادری کاتولیک در خانه ای تحصیل کرده در بریتانیای رومی به دنیا آمد، پدرش شماس و پدربزرگش کشیش متاهل بود. اولین بار که به ایرلند رفت، با میل و رغبت نرفت او در شانزده سالگی توسط دزدان دریایی ربوده شد و به بردگی درآمد. او از آغوش گرم خانهاش به گلهداری خوکها رفت و در معرض سرما و برف و گرسنگی در سواحل بارانزده روستایی ایرلند بود.
در سال های انزوا، سرما و گرسنگی، نماز تنها غذا و آرامش او بود، اسارت او را به یک مرد تبدیل کرد و یک مسیحی رقیق را به روحی آتشین تبدیل کرد که از عشق به تثلیث مقدس می سوزد.
پس از شش سال بردگی شکنجهآمیز، پاتریک فرار کرد و سفر دشواری را به کشور، خانواده و زبان خود انجام داد، اما ایرلندی ها هرگز از ذهن او دور نبودند. یک شب خواب دید، که مردی را میبیند که در ایرلند میشناخت به نام ویکتوریکوس که از غرب نزدیک میشود، ویکتوریکوس نامه های بی شماری در دست دارد و یکی را به پاتریک می دهد، عنوان آن «صدای ایرلندی ها» است.
پاتریک در حالی که شروع به خواندن نامه می کند، صداهای زیادی را می شنود که از جنگلی در نزدیکی دریای غربی بلند می شوند؛ «جوانان مقدس از شما التماس می کنیم که بیایید و یک بار دیگر در میان ما قدم بزنید.» پاتریک عمیقاً متاثر شده است دیگر نمی تواند بخواند، از خواب بیدار می شود.
پاتریک قدیس تصمیم می گیرد که برده مسیح شود و به عنوان مبلغ به ایرلند بازگردد، او که خود را ناآماده احساس میکرد، ابتدا سالها در صومعههای فرانسه تحصیل کرد. او پس از دریافت آموزش عالی در زمینه ایمان، منصب کشیشی و اسقفی را دریافت کرد. او سپس به عنوان یک مبلغ کاملاً مجهز برای وطن پذیرفته شده خود عازم می شود. در آنجا او مردمی روستایی را می یابد که غرق در بت پرستی هستند. این همان بت پرستی تاریکی است که پاتریک در تپه ها و باتلاق های مه آلود سرزمین جدیدش کمین کرده است، ایرلند قرن پنجم فرهنگ پرستش بت پرستی عمیقاً ریشهدار و دارای لایههای غنی بود و اسقف پاتریک از خود مانند خنجر، استفاده کرد تا آن را درست در قلب بکوبد.
برای کلیسا فرستادن اسقف به ایرلند در قرن پنجم به معنای فرود مردی بر ماه بود. فراتر از ایرلند هیچ کس و هیچ چیز وجود نداشت. پاتریک مردم ناهموار و باهوش را به شیوه ای ناهموار و هوشمندانه بشارت داد او جادوگران و جنگجویان آنها را با روح القدس تسخیر کرد. او طلسم، معجون، آبجو، شیاطین، و جادوی آنها را با بدن و خون، روح و الوهیت پسر خدا در راز محراب که آن را مقدس می نامند، شکست داد. او بر «قوانین سیاه بت پرستی» با خدای محافظی که همیشه و عاشقانه در کنارشان قدم میزند، غلبه کرد. قرنهای زیادی از قدیسان، راهبان، مبلغان، علما و راهبان از ایرلند کوچک به راه افتادند تا در سراسر جهان در خدمت انجیل حرکت کنند. آنها فرهنگ غنی کاتولیک میهن خود را مدیون آن ستون قدرتمند ایمان معروف به سنت پاتریک هستند.