به گزارش پایگاه خبری مفاز، دهم طوت با روزه گرفتن و عزاداری و همچنین توبه كردن سپری می شود. از سحر تا غروب از خوردن و آشامیدن پرهیز می شود و عبادات روزانه را با نوعی دعای خاص به نام سلیكوت (selichot) و دیگر مناجاتها همراه می كنند. دهم طوت مانند سایر روزه داریها در دین یهود، از سحر شروع می شود و با رسیدن شب پایان می یابد. این روز از روزه داری های سبك محسوب می شود، پس بیماران از روزه گرفتن معافند. خواندن تورات و دعا از دیگر اعمال این روز است. کنیسه جامع اسرائیل تصمیم گرفت دهم طوت را به یاد كشته شدگان هولوكاست كه بسیاری از آنها سالگرد وفات مشخصی ندارند، روز عزای عمومی اعلام كند.
در توراي مقدس، براي اولين بار دستور تعنيت (روزه) گرفتن براي روز كيپور (بخشش گناهان) در دهم ماه تيشري ذكر شده است ولي تعنيت هاي ديگر تاريخ يهود با يادبود اتفاقاتي كه در مسير خرابي بت هميقداش روي داد، مناسبت پيدا مي كنند. روزه هاي دهم طوت (آغاز محاصرة اورشليم توسط بخت النصر)، هفدهم تموز (خرابي ديوارهاي شهر اورشليم و توقف قربانيها)، نهم آو (خرابي دو بار بت هميقداش) و سوم تيشري (كشته شدن گدليا بن اخيقام و سقوط حكومت يهوديان)، همگي در كتاب زخريا نام برده شده اند. كلمة صُوم تنها به معني پرهيز از خوردن و آشاميدن نيست بلكه خودداري از لذايذ جسماني (مانند استحمام، استفاده از عطريات و …) را نيز شامل ميگردد.
البته در كتب مقدس يهود، نمونه هاي مختلفي وجود دارد كه نشان ميدهد تعنيت اصولاً تنها براي ابراز پشيماني از گناه و بازگشت به يك زندگي سالم و طلب رحمت از خد.اوند نيست، بلكه اهداف ديگري را نيز در بر ميگيرد. هنگام مرگ يك پادشاه عادل (مثل شائول) يا رهبر مذهبي تعنيت عمومي اعلام ميشده است. در موقع بروز احكام سخت (در زمان حكومت خشايارشا) استر، يهودي، ملكه ايران تعنيت سه روزه اعلام ميكند يا يهوديان غربي (اشكنازي) به مناسبت كشتارهاي دسته جمعي در اروپاي قرون وسطي روز بيستم ماه سيوان را تعنيت مي گيرند.
مشه ربنو، حضرت موسي، قبل از دريافت تورا، 40 روز و 40 شب تعنيت گرفت. هنگام جنگ با دشمنان بت پرست، بني اسرائيل تعنيتهاي عمومي ميگرفتند تا راهنماييهاي الهي را بهتر درك نمايند و در ضمن معلوم شود كه پيروزي آنها به خاطر نيروي بدني نيست. تعنيت هاي فردي براي آرامش خاطر، يا رسم تعنيت عروس و داماد در روز ازدواج يا قبل از آن براي ورود به يك زندگي مقدس و همچنين تعنيت گرفتن در سالگرد مرگ پدر و مادر و تعنيتهاي مستحب در روزهاي دوشنبه و پنجشنبه براي تزكية نفس نيز معمول و مرسومند.
تمامي قوانين تعنيت براي افراد سالم وضع شده است و دانشمندان يهود بيماران، زنان باردار و شيرده و زائو، دختران و پسراني كه هنوز به سن شرعي نرسيده اند و پيران را به شرط مشورت با مرجع ديني مطلع و آگاه در موارد خاص معاف كرده اند. مراسم تعنيت از زمان بت هميقداش دوم تاكنون تغييراتي كرده است.
هولوکاست (از یونانی ὁλόκαυστον، به معنی «همهسوزی») یا «شوآ» به کشتار دستهجمعی و نسلکشی نزدیک به یازده میلیون نفر، به ویژه شش میلیون یهودی اروپایی بر پایه نژاد، مذهب و ملیت در طی جنگ جهانی دوم به دست آلمان نازی و از ۱۹۴۱ تا پایان ۱۹۴۵ در اردوگاههای مرگ آلمان نازی، اطلاق میشود.
کشتارها به شکل سازمانیافته شامل شلیک دستهجمعی در پوگرومها؛ سیاست پاکسازی از راه کار اجباری در اردوگاههای کار اجباری آلمان نازی؛ همچنین وانتها و اتاقهای گاز در اردوگاههای پاکسازی آلمانی از جمله آشویتس، بلزک، خلمنو، مایدانک، تربلینکا، و سوبیبور میشدند.
آلمان اذیت و آزار یهودیان را در چند مرحله پیش برد. در پی به روی کار آمدن آدولف هیتلر به عنوان صدر اعظم در ۳۰ ژانویه ۱۹۳۳، حکومت آلمان شبکه ای از اردوگاههای کار اجباری را در آلمان برای زندانی کردن مخالفان سیاسی و کسانی که برای جامعه «نامناسب» تشخیص داده میشدند، بر پا ساخت که نخستینشان داخائو بود.
پس از رسمیت فرمان تفویض اختیارات در ۲۴ مارس ۱۹۳۳ و افزایش اختیارات هیتلر، دولت اقدام به محدودکردن یهودیان و جداسازی ایشان از دیگر بخشهای جامعه کرد؛ این شامل بایکوت کسبوکارهای یهودی در آوریل ۱۹۳۳ و به اجرا گذاشتن قوانین نورنبرگ در سپتامبر ۱۹۳۵ میشد. در ۹–۱۰ نوامبر ۱۹۳۸ و هشت ماه پس از الحاق اتریش به خاک آلمان؛ مغازهها، خانهها، و پرستشگاههای یهودیان در رویدادی که با نام شب بلورین شناخته میشود مورد حمله قرار گرفته، شیشههایشان شکسته شد، و به آتش کشیده شدند.
تهاجم آلمان به لهستان در سپتامبر ۱۹۳۹ آغازگر جنگ جهانی دوم بود و پس از آن، نازیها دست به برپایی گتوها و جداسازی نژادی یهودیان کردند و متعاقب آن اردوگاهها و مراکز پرشماری در سراسر اروپای مورد اشغال آلمان نازی برپا شدند.
جداسازی یهودیان در گتوها، خود راه را برای سیاست پاکسازی آنها – به گفته نازیها «راه حل نهایی» – که توسط فرماندهان ارشد نازی در کنفرانس وانزه مطرح شده بود، هموار کرد. با پیشروی آلمان در شرق، اجرای سیاستهای ضدیهودی رادیکال شدند و تحت هماهنگی اساس و با دستورالعملهای مستقیم از سوی رهبران ارشد حزب نازی، کشتارها نه تنها در سراسر آلمان که در اروپای تحت اشغال و نیز مناطق کنترلی نیروهای محور صورت گرفتند.
جوخههای مرگ شبهنظامی به نام آینزاتسگروپن با همکاری ارتش آلمان و همدستان محلی میان ۱۹۴۱ تا ۱۹۴۵ نزدیک به 1 الی 3 میلیون یهودی را در شلیکهای دستهجمعی و پوگرومها کشتند. از میانه ۱۹۴۲، قربانیان از گتوهای سراسر اروپا با قطارهای باری به اردوگاههای مرگ تبعید شدند؛ مکانهایی که در آنها اگر از جابجایی نیز جان سالم به در میبردند، در اتاقهای گاز یا زیر کار اجباری یا از بیماریهای مختلف و راهپیماییهای مرگ جان میسپاردند.
این کشتارها تا پایان جنگ جهانی دوم در مه ۱۹۴۵ ادامه پیدا کردند. یهودیان اروپایی تنها کسانی نبودند که در طی دوره موسوم به «دوره هولوکاست» (از ۱۹۳۳ تا ۱۹۴۵) هدف پاکسازی قرار گرفتند؛ دیگر قربانیان حکومت نازی شامل لهستانیهای اصیل، غیرنظامیان شوروی و اسیران جنگی آن، کولیها، ازکارافتادگان، مخالفان سیاسی و مذهبی و مردان همجنسگرا میشدند. شمار کشتهشدگان این گروهها تا ۱۱ میلیون نفر تخمین زده میشوند.
در ۱۶ کشور اروپایی و اسرائیل انکار هولوکاست ممنوع است و جرم تلقی میشود. این کشورها یا قربانی نسلکشی هستند (مثلا لهستان)، یا حکومتهای وقتشان با آلمان نازی در قتلعام یهودیان همکاری کردند (مثل فرانسه). منبع حقوقی این قانون، یعنی ممنوعیت انکار هولوکاست، منشور دادگاه بینالمللی نظامی است که در تاریخ ۸ اوت ۱۹۴۶ صادر شد. هدف از آن، تعریف قوانین و رویه محاکمهی نازیها بود. در این منشور مقرر شد که سه دسته جنایت، یعنی جنایت علیه صلح، علیه بشریت و جنایت جنگی، در دادگاه نورنبرگ بررسی شود.
24 تن از افسران ارتش نازی در این دادگاه محاکمه شدند. در کیفرخواستهای نورنبرگ، برای نخستین بار در حقوق بینالملل، مفهوم «نسلکشی» به کار گرفته شد و اقدام برای «نابودی گروههای نژادی، قومی، مذهبی و ملی» جنایت جنگی محسوب شد. احکام دادگاه نورنبرگ رویه قضایی شد و در تبعیت از آن، بسیاری از کشورهای اروپایی انکار هولوکاست را جرم دانستند.
به باور آلکسی گودج، حقوفدان و وکیل متخصص آزادی بیان در فرانسه، انکار هولوکاست را باید در درجه اول از منظر تاریخی دید: «واقعیت این است که هیچ تاریخدان حقیقی شواهد و مدارک دال بر نسلکشی یهودیان را زیر سوال نمیبرد.
دادگاه نورنبرگ در جزئیات از این فاجعه پرده برداشته است. آنهایی که میکوشند این واقعیت را نفی کنند، هدف دیگری را دنبال میکنند، و آن پیش بردن همان تفکرات ضد یهودی و نژادپرستانهی نازیها است.» آخرین پرونده علیه این قانون را «اودو پاستورس» به دادگاه حقوق بشر اروپا برد.
این رهبر سابق حزب راستگرای افراطی «دموکرات ملی آلمان» علیه رای دادگاهی در کشورش که او را به جرم انکار هولوکاست محکوم کرده بود، به دادگاه حقوق بشر اروپا شکایت کرد.
پاستورس مدعی بود که ممنوعیت انکار هولوکاست حق آزادی بیان او را نقض کرده است. او در جریان سخنرانی در سال ۲۰۱۰، نسلکشی یهودیان را زیر سوال برده بود و از «به اصطلاح هولوکاست» سخن گفته بود. دادگاه حقوق بشر اروپا سخنان او را «افترای عمدی به یهودیان» دانست و مغایر با کنوانسیون اروپایی حقوق بشر. آلکسی گودج با اشاره به این تصمیم قضایی میگوید: «همانطور که در ماده ۱۰ کنوانسیون اروپایی آمده است آزادی بیان در چارچوب قوانین هر کشور بهمنظور حفظ امنیت عمومی تعریف میشود. در فرانسه نیز همینطور است. تبصره تکمیلی قانون سال ۱۸۸۱، توهین و افترا و نژادپرستی را جایز نمیداند چرا که صلح و امنیت کشور را به خطر میاندازد. و انکار هولوکاست هم در این راستا تعریف میشود.»
انکار هولوکاست در ایالات متحده آمریکا ممنوع نیست. به این دلیل که متمم اول قانون اساسی ایالات متحده آمریکا هرگونه ممنوعیت باورهای دینی و محدودیت آزادی بیان را منع کرده است. با وجود این، در سال ۱۹۸۱، دادگاهی در کالیفرنیا در جریان پروندهی شکایت یک بازمانده نسلکشی یهودیان از یک گروه نئونازی، اعلام کرد که قتلعام یهودیان در جریان جنگ جهانی دوم «واقعیتی غیرقابل انکار» است. واقعیتی که مارک زاکربرگ، بنیانگذار فیسبوک را نیز بر آن داشت تا قوانین این شبکه اجتماعی را متحول کند. مارک زاکربرگ، دوشنبه ۱۲ اکتبر اعلام کرد که از این پس فیسبوک اظهارات و مطالبی را که در انکار هولوکاست باشد، حذف خواهد کرد.