به گزارش پایگاه خبری مفاز، غیر مسلمان ها از دیرباز در رشد تصوف نقش شایانی داشتهاند؛ گویی از ابتدا دشمنان اسلام تصوف را ظرفیتی مساعد برای نفوذ و انحراف دین اسلام می دانستند. به این خاطر از ابتدای تأسیس تصوف تا هم اکنون حمایت مخالفین اسلام کاملاً مشهود می باشد، به صورت خلاصه به نقش و اهداف استعمارگران در حمایت از تصوف اشاره میشود.
در قرن چهارم واقعهای به وقوع پیوست که نقطه عطف برای تصوف بود و آن ایجاد اوّلین خانقاه است و اولین ردّپای تلاش غیرمسلمانها را میتوان در جریان ساختن محل خانقاه برای صوفیه مشاهده کرد که جریان این واقعه را جامی در نفحات الانس نقل نموده است که: «اول خانقاهى که براى صوفیان بنا کردند آن است که به رمله شام کردند و سبب آن بود که روزى امیرى ترسا به شکار رفته بود، در راه دو تن را دید از این طایفه که فراهم رسیدند، دست در آغوش یکدیگر کردند و هم آنجا بنشستند و آنچه داشتند از خوردنى پیش نهادند و بخوردند. آنگاه برفتند. امیر ترسا را معامله و الفت ایشان با یکدیگر خوش آمد. یکى از ایشان را بخواند و پرسید که: «آن که بود؟» گفت: «ندانم.» گفت: «ترا چه بود؟» گفت: «هیچ چیز.» گفت: «از کجا بود؟» گفت: «ندانم.» آن امیر گفت: «پس این الفت چه بود که شما را با یکدیگر بود؟» درویش گفت که: «این ما را طریقت است.» گفت: «شما را جایى هست که آنجا فراهم آیید؟» گفت: «نى.» گفت: «من براى شما جایى بسازم تا با یکدیگر آنجا فراهم آیید.» پس آن خانقاه به رمله بساخت.»[۱]
باید در اینجا تأمل کرد که چرا یک امیر مسیحی باید این اقدام را انجام دهد، آیا نیت خیرخواهانه داشته است یا در پس این اقدام، نیات دیگری خوابیده بوده و این اقدام در جهت تلاشی برای نشر این جریان انحرافی بوده است؟ تاریخ ادیان مملو از انحرافاتی است که پیروان ادیان دیگر با برنامه ریزی در ادیان مخالف خویش ایجاد نمودهاند و میتوان به عملکرد پولس در ایجاد تحریف در دین مسیحیت اشاره نمود.
یکی دیگر از مواردی که نشان دهنده نقش استعمارگران در ترویج تصوف و استفاده از این جریان اعتقادی و عملی برای رسیدن به اهداف شوم خویش است، اعترافات مستر همفر، جاسوس انگلیس در کشورهای اسلامی است که در خاطرات خود برنامه دولت انگلستان را در مورد اسلام این گونه بیان میکند: «گسترش همه جانبه خانقاههای دراویش، تکثیر و انتشار رسالهها و کتابهایی که مردم عوام را به روی گرداندن از دنیا و مافیها وگوشهگیری سوق میدهد، مانند مثنوی مولوی و احیاء العلوم غزالی»[۲] در این گزارش که از مستر همفر نقل شده است اشاره به استفاده ابزاری استعمارگران از جریان انحرافی تصوف مینماید و منطبق با واقعیت میباشد و در زمان ما این واقعیت قابل لمس میباشد.
یک نمونه دیگر از تعامل بین فرقههای صوفیه و نهادهای استعمارگران میتوان به تعامل نهاد به اصطلاح حقوق بشری موسوم به انجمن پاسداشت حقوق بشر، با هدایت و مدیریت ماذون خارج نشین فرقه نعمت الهی سلطانعلی شاهی، مصطفی آزمایش اشاره نمود که به تازگی با تنی چند از سیاسیون و شخصیتهای مرتبط با کنفرانس سالانه حقوق بشر در آمریکا دیداری ترتیب داده و در آن در خصوص مجموعه اتهاماتی علیه نظام جمهوری اسلامی ایران به گفتگو و همکاری پرداخت و اقدامهایی در راستای همان تعامل شروع نمودهاند.
در نتیجه باید توجه نمود که میتوان ردپای جریانهای غیراسلامی را در گسترش تصوف در قرن چهارم به وضوح مشاهده کرد و در زمان ما نیز به صورت آشکار این تعامل طرفینی در عملکرد بعضی فرقههای صوفیه مشهود میباشد.
پی نوشت:
[۱]. عبد الرحمن جامى، نفحات الأنس، ۱جلد، مطبعه لیسى، کلکته، ۱۸۵۸، ص۳۴٫
[۲]. خاطرات مستر همفر،ص ۶۵٫