حجتالاسلام والمسلمین محمدعلی رنجبر، استاد حوزه و دانشگاه، در مدرسه بهاری شبههپژوهی «مکتب امام خمینی(ره)» به صورت حضوری و مجازی به همت مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزههای علمیه و با همکاری معاونت فرهنگی و تبلیغی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم برگزار شد، اظهار کرد: امام را باید احیاگر اسلام راهبردی، تمدنی و حکومتی معرفی کرد، اسلامی که نگاهش نه فقط به مسائل فردی و نه حتی به مسائل خرد اجتماعی بلکه نگاهش به مسائل کلان اجتماعی آن هم نه فقط در یک سطح ملی و محلی بلکه در سطحی جهانی است.
وی اضافه کرد: در اسلام راهبردی وضعیتشناسی، مطلوبنگاری و نقشهنویسی موردنیاز است تا مبتنی بر نقشه از وضع موجود به سمت وضع مطلوب حرکت کنیم و گام به گام به وضعیت مطلوب برسیم.
این پژوهشگر دینی بیان کرد: امام خمینی(ره) بهخوبی و درستی نظم موجود نظام بینالملل را بررسی و طرح موردنظر خود را برای تأثیرگذاری بر جهان و برهم زدن نظم طاغوتی طراحی کردند. این هنر و ویژگی امام بزرگوار بود که یک نظم جدید طراحی کردند.
وی افزود: در وضعیتشناسی نظم موجود جهانی، امام در وضعیتی زیست میکردند که آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم به عنوان وارث امپراطوری بریتانیا نظم و صلاح آمریکایی خود را بر دنیا سیطره داده بود.
رنجبر از مخالفت امام خمینی(ره) با صلح و نظم آمریکایی یاد کرد و گفت: نظم و صلح آمریکایی ناظم نظام بینالملل بود و امام نیز بر این ریشه اصلی دست گذاشت و بارها اشاره کرد که ما هر چه میکشیم از آمریکا و شیطان اکبر است و همه مستضعفان جهان را آمریکا مستکبرانه به سمت هرم نابرابر و ناعدالتی، ظلم و فساد و تحقیر و حقارت میکشاند.
وی با اشاره به اینکه امام توانست نظام بینالملل را برهم بزند، گفت: در سال ۱۶۴۸ نظم وستفالیایی در دنیا غالب میشود، بعد از ۳۰ سال جنگ مذهبی میان کاتولیکها و پروتستانها، فاتح جنگ یعنی پروتستانها که امپراطوری رومی ژرمن را پایان میدهند، بنیانگذار نظم وستفالیایی و هر ملت یک دولت میشوند و این نظم تا ۱۸۱۵ هم ادامه داشته است تا اینکه جنگهای ناپلئونی و انقلاب فرانسه این نظم را برهم میزند، به دنبال جنگهای ناپلئونی که بریتانیا فرانسه را شکست میدهد و در ۱۸۱۵ نظم بریتانیایی آغاز میشود.
رنجبر بیان کرد: در سال ۱۹۱۸ نیز نظم جدید ورسای دنبال میشود که این نظم نیز به علت عدم دخالت مستقیم آمریکا، بخاطر نگاه ایدهآلیستی، آرمانگرایانه و به تعبیر رئالیستها نگاه متوهمانه امثال ویلسون، رئیس جمهور آمریکا، این نظم هم به جایی نرسید چون در ۱۹۳۹ جنگ جهانی دوم شروع میشود و این بار روزولت با درست گرفتن از اشتباهات ویلسون و چرچیل با تصمیم راهبردی اینکه آمریکاییها بجای آلمان وارث امپراطوری بریتانیا باشد، در ۱۹۴۱ آمریکا را به جنگ میکشاند.
وی ادامه داد: روزولت، رئیس جمهور آمریکا، چرچیل، نخست وزیر بریتانیا و استالین، رئیس جمهور شوروی سابق وارد ایران میشوند و هیچ محلی به وزیر خارجه، نخست وزیر ایران و شاه ایران نمیگذارند و امام هم میبیند که شوروی، بریتانیا و آمریکا برای نظم جهانی بزرگ پس از جنگ تصمیمگیری میکنند اما تمام ملتهای مسلمان در حاشیه هستند و اجازه کنشگری و بازیگری را ندارند. این اجلاسیه مهم هم در ایران برگزار میشود اما هیچ محلی هم به شاه ایران و سردمداران ایران داده نمیشود.
استاد حوزه علمیه قم تصریح کرد: آمریکاییها بهعنوان فاتح جنگ جهانی دوم، نظم جهانی را مبتنی بر عرصههای نظامی، امنیتی و قضایی و همچنین مالی، اقتصادی، تجاری و پولی و همچنین فرهنگی و اجتماعی شکل میدهند و برای اینکه ساختارهای سیاسی دنیا را در اختیار بگیرند، سازمان ملل را تشکیل میدهند و شورای امنیت را بالاترین رکن سازمان ملل قرار میدهند و منشور ملل متحد و اعلامیه جهانی حقوق بشر را محوریت قرار میدهند تا با پیشرانی آمریکا، دنیا و نظم جهانی را طراحی کنند.
وی با بیان اینکه شورای امنیت ۱۵ عضو دارد که پنج عضو آن دائم و دارای حق وتو هستند، بیان کرد: متفقینی که در جنگ جهانی دوم آلمان و ژاپن را شکستند دادند یعنی آمریکا، انگلیس، فرانسه، چین و شوروی یا همان روسیه امروز پنج عضو دائم هستند و در این میان هم آمریکا به عنوان عضو اصلی و مبتنی بر قاعده برادر بزرگتر نقش اصلی را ایفا میکند و سایر اعضا نمیتوانند مقابل او حرفی بزنند زیرا سلاح برتر، دلار و اقتصاد در اختیار اوست.
رنجبر اظهار کرد: کاری که آمریکا در طرح مارشال کرد، این بود که گفت ما کشورهایی که در جنگ جهانی تخریب شدهاند را میسازیم به شرط آنکه کمپانیهای ما بسازند و مارک جهانی و صندوق بینالمللی پول را ایجاد کنیم که محور تعاملات این صندوق دلار است و ما هم بهعنوان وامدهنده مرکزیت این صندوق را برعهده داریم و وام میدهیم که فلان کشور خود را بسازد اما به شرط اینکه کمپانیهای آمریکایی ساخت و ساز در کشورها را دنبال کنند.
وی با اشاره به بخشهایی از کتاب اعترافات یک جنایتکار اقتصادی گفت: جان پرکینز میگوید: «از من به عنوان کارمند بانک جهانی دعوت به کار شد، اما بلایی که سر بنده آوردند این بود که در پوشش بانک جهانی در کشورهای آفریقایی، آسیایی، مالزی، اندونزی، پاکستان و عراق حضور مییافتم و میگفتم بانک جهانی وقتی میخواهد توسعه دهد باید زیرساخت ایجاد کند و این زیرساخت نیاز به آب، جاده و برق است و بانک جهانی هم سرمایه زیرساخت را هم تأمین میکند اما نکته اینجا بود که من در پوشش بانک جهانی برای سیا کار میکردم و تأکید میکردم که کمپانیهایی که استانداردهای جهانی دارند باید کارها را بر عهده گیرد که این شرکتها هم آمریکایی بودند.»
این پژوهشگر دینی تصریح کرد: جان پرکینز اظهار میکند: «آمریکا خود را بهعنوان یک منجی به ملتها معرفی کرده بود، اما در حقیقت کمپانیها در پوشش ساخت و ساز در کشورها جاسوسها را وارد کشورها میکردند و این جاسوسها گروههای فشار را ایجاد و حکومت مرکزی را دچار خدشه و تزلزل میکردند و دولت مرکزی بخاطر اینکه درگیر این منازعه درونی با گروههای اپوزیسیونی میشد، نمیتوانست وام خود را به صندوق بینالمللی پرداخت کند.»
رنجبر یادآور شد: آمریکاییها کاری را کردند که یهود در یثرب کرد، یهودیان اوس و خزرج را با یکدیگر درگیر میکرد و به آنها سلاح میفروختند و وام هم میدادند، جالب اینجاست که اسلحه برتر را هم به یکی از آنها نمیفروختند تا درگیری به نفع یکی از آنها پایان یابد، بلکه از قصد سلاح برابر میفروختند تا درگیریها ادامه یابد و آنها نتوانند قسط وام خود را پرداخت کنند و بدهکار یهود شوند.
وی با بیان اینکه یهودیان به جای طلب وام خود زمینها، بردهها و زن و بچه اوس و خزرج را میگرفتند، تصریح کرد: آمریکا بهعنوان دستپروردههای صهیونیستها همین کار را در نظم بینالمللی آمریکایی میکردند و خود را منجی معرفی میکردند و کسی هم نمیگفت که اینها ظلم میکنند.
استاد حوزه و دانشگاه یادآور شد: بعد از اینکه کشورها نمیتوانستند وام خود را پرداخت کنند، آمریکا وارد میدان میشد و میگفت میخواهیم به شما تنفس دهیم و شرط این تنفس این است که رأی خود را در سازمان ملل با آمریکا هم رأی کنید، و اینطور میشد که در سازمان ملل به یکبار ۱۵۰ کشور همراه آمریکا علیه ایران قطعنامه صادر میکردند.
وی گفت: اگر آن کشور همراهی با آمریکا را نمیپذیرفت جنگ داخلی افزایش مییافت و باز هم آمریکا به عنوان سازمان ملل برای ایجاد صلح و رفع مشکل وارد میدان میشد و باز هم شرط قبلی همراهی با آمریکا را مطرح میکرد اگر آن کشور میپذیرفت که هیچ، اگر هم که نمیپذیرفت حملات گروه فشار را بیشتر میکردند و در نهایت آن کشور را مخل صلح جهانی معرفی و به آن حمله و حکومت و نظامی را برپا میکردند که همراه آمریکا باشد.
این پژوهشگر حوزوی گفت: این یعنی شیطان اکبر و امام بزرگوار وقتی این وضعیت را رصد میکنند و نظم جهانی آمریکایی را متوجه میشود و در این هم میبیند که آمریکا اول از مصدق حمایت میکند و انگلیسیها را هم از ترس کودتای شوروی آرام میکند اما بعد علیه مصدق کودتا میکند؛ تمام حرف آنان این است که علیه دموکراسیها جنگ نمیکنیم بلکه این جمهوری است که با الیگارشی و مونارشی میجنگد اما اولین کودتای آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم با کشوری است که حکومت آن مستقیم با رأی مردم بالا آمده است و آنان علیه نخست وزیری کودتا کردند که مستقیم با جمهوری به نخست وزیری رسیده است و این یک تضاد بزرگ را به دنبال داشت.
وی تصریح کرد: در کتاب کودتا در کودتا هم آمده است که اگر ما کودتا نمیکردیم شوروی کودتا میکرد، وقتی امام میبیند که شیطان اکبر چگونه تخت را از زیر پای ملل مسلمان میکشد و شیطان چگونه پروژه شیطانی خود را دنبال میکند علیه این شیطان قیام میکند.
رنجبر اضافه کرد: ما در قرآن کریم یک پروژه الهی با عنوان فی سبیل الله داریم و یک پروژه شیطانی با عنوان فی سبیل طاغوت داریم و امام اغواگریهای ناظم نظم نوین جهانی را به دنیا معرفی میکند و تعریف جدیدی از آمریکاییها ارائه میدهد و ۴۵ سال است که آمریکا تلاش میکند از تعریف شیطان بودن خود خارج شود اما هنوز نتوانسته به هدف برسد.
وی با بیان اینکه امام نظم ظالمانه طاغوتی را شناسایی و معرفی میکنند، گفت: امام حکومت جهانی برآمده از اسلام که دو ویژگی توحید محوری و عدالتمحوری را دارد مطرح میکنند و از توحید لوازمی همانند آزادی البته نه آن آزادی غربی که به آزادی دیگران لطمه میزند و درگیر شهوت است، را معرفی میکنند.
رنجبر با تأکید بر اینکه در نظم مطلوب امام دارالاسلام و دارالکفر مطرح نیست، اظهار کرد: مسئله امام مسلمان و غیرمسلمان و شیعه و غیرشیعه نیست بلکه مسئله امام ظالم و مظلوم است و امام فراتر از یک نگاه دینی حرف میزنند و میفرمایند که آمریکا مستکبر است و مستضعفین را از بین برده است و ما باید با این اقدام آمریکا مقابله کنیم.
این استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد: در نگاه امام ممکن است که فردی با ادعای شیعهگری در میان مستکبران هم باشد و از طرفی فردی کافر در میان مستضعفین هم باشد فرقی ندارد در هر صورت باید مظلوم را از دست ظالم نجات داد و به همین علت است که امام میفرمایند: «در شروع مبارزات زمانی که میخواستی بگویی شاه خائن است سریع میگفتند که شاه شیعه است!». اما این شیعه بودن فرقی به حال امام ندارد چون ظالم است باید کنار رود.
وی تصریح کرد: انتخاب ایران برای شروع نهضت یک انتخاب راهبردی است و امام بعد از آنکه موضوع نظم عادلانه را مطرح میکنند نیازمند نقشه هستند و در نقشه هم باید گام به گام کار کرد، امام بررسی میکند که غرب آسیا، قلب دنیا درون خودش یک قلب دارد و آن ایران است، آمریکاییها و بریتانیاییها هم آمدهاند بر کشورهای اسلامی درون منطقه سلطه و سیطره پیدا کردهاند و کشورهایی را به نام فلسطین، لبنان، سوریه، اردن، عراق، عربستان، کویت، بحرین، قطر و امارات را ایجاد کردهاند تا این کشورها نتوانند مستقل باشند.
رنجبر با بیان اینکه دشمن به دنبال این بود که بتواند روی تنگه هرمز، کانال سوئز، مالاکا و جبل الطارق تسلط داشته باشد، بیان کرد: اینجا شاه راه و مرکز تعاملات و تجارت بینالمللی در طول هفت هزار سال تاریخ بشریت است و اینجا را به صورتی طراحی میکنند که تاریخ را تغییر دهند و امام و انقلاب است که رسالت برگرداندن تاریخ به حرکت طبیعی خود را بر عهده دارد.
وی یادآور شد: وقتی امام میبیند که مستکبران ایران را پلیس خاورمیانه میکنند، مستشاران را برای آموزش نظامیان و دیگر نیازهای کشور وارد ایران میکنند و قانون کاپیتولاسیون را به منظور محکوم کردن و ناتوان نشان دادن ملت ایران به تصویب میرسانند فریادش بلند میشود که شما ملت با عظمت ایران و امت اسلام که دارای کشوری با این اهمیت هستید، چرا سکوت کردهاید.
رنجبر گفت: امام بعد از بیرون کردن شاه به عنوان دست نشانده آمریکا، دست روی غده سرطانی یعنی اسرائیل میگذارد و میگوید اسرائیل باید نابود شود، نظمی که آمریکا طراحی کرده بود تا اسرائیل در منطقه میداندار باشد با همت امام تغییر میکند، حماس در فلسطین و حزبالله در لبنان میداندار میشود و خواستههای دشمن به حاشیه میرود.
وی مطرح کرد: امام لشکر بدون مرز را ایجاد کردند و گام به گام نظم آمریکایی را به چالش کشیدند و این اتفاق امروز به خوبی برای همگان قابل اثبات است؛ نظم ظالمانه آمریکایی امروز بعد از ۴۵ سال که بر دنیا حکمرانی میکرد دچار چالش و سقوط شده و ما به عنوان طلایهدار نظم جدید حالا میتوانیم بگوییم که میتوانیم و این انقلابی که توانسته منطقه را از وجود آمریکا پاکسازی کند، میتواند هم از بعد نرم افزاری و هم از بعد سخت افزاری ناظم نظم جدید باشد.
این پژوهشگر دینی گفت: مجموعه سخنرانیهای رهبری در سال ۱۳۵۳ قبل از انقلاب در هیئت انصارالمهدی تهران، در کتابی با عنوان همرزمان حسین جمعآوری شده است که ایده مرکزی این سخنرانیها این است ائمه اطهار(ع) همرزم امام حسین(ع) هستند اما در میدانی دیگر؛ و یک کتابی هم با عنوان درباره جنگ نوشته شده است که در این کتاب جنگهای ناپلئونی بررسی شده است و تأکید دارد که سیاست و مذاکره ادامه جنگ در میدان دیپلماسی و جنگ ادامه سیاست در میدان نظامی است.
وی افزود: ما دو گفتمان داریم یک گفتمان، گفتمان سازش و دیگری گفتمان چالش است، در گفتمان سازش همیشه دال مرکزی سازشکاران، سازش در برابر آمریکا و همیشه ما نمیتوانیم مطرح است و این افراد به دنبال این هستند که دخالتهای آمریکا را در امور خود مدیریت یا رها کنیم اما در گفتمان چالش مذاکره هم داریم که این مذاکره ادامه جنگ در میدان دیپلماسی است.
رنجبر تصریح کرد: مشکل از زمانهای شروع میشود که عدهای از حزب الهیهای متعلق به گفتمان چالش متوجه نباشند که مذاکره هم داریم؛ رهبری به خوبی مثال میزنند و میگویند شما وقتی که میخواهید مسافرت بروید مقداری را با پیاده، مقداری را با تاکسی و مقداری را هم با قطار تند و کند میرویم. یک جایی هم این قطار به یک کوهی میرسد که مجبور هستیم آن را دور بزنیم اما برخی فکر میکنند که ما میخواهیم برگردیم.
وی اضافه کرد: برخی مواقع آن چیزی که ما در میدان دیپلماسی می توانیم به دست بیاوریم را در همین میدان به دست میآوریم، در میدان دیپلماسی، عدم اعتماد موج میزند اما باید دستمان پر باشد و روز اول نمیتوانیم بگوییم مذاکره کنیم، باید توانمندی خود را زیاد کنیم و به حدی برسیم که آمریکا بگوید بیایید و مذاکره کنیم.
استاد حوزه و دانشگاه اظهار کرد: در سال ۱۳۹۰ که رهبر معظم انقلاب اسلامی نرمش قهرمانانه را مطرح کردند هیچ ارتباطی با دولت روحانی نداشت، مذاکرات ما از دولت احمدینژاد شروع شد و ما هم این مذاکرات را میخواستیم زیرا آمریکاییها شش قطعنامه صادر کردند و فکر میکردند که میتوانستند کار نظام را تمام کنند اما نتوانستند به نتیجه برسند و تنها راه آنان ماده ۴۲ و جنگ نظامی بود.
رنجبر ادامه داد: با توجه به ناتوانی آنان در این عرصه، موضوع مذاکره را از طریق عمان مطرح کردند و رهبر معظم انقلاب هم شرط کردند که پروژه امنیتیسازی ایران را کنار گذارند و ما را از ذیل فصل هفت منشور بیرون بیاورندريال مذاکرات از شورای امنیت ملی دو طرف و چند طرف خارج شود و به وزارت خارجه کشورها برسد، مباحث حقوقی مطرح شود و فقط هم موضوع هستهای دنبال شود.
وی گفت: رهبر معظم انقلاب اسلامی هم اشاره کردند ما از همان روز اول نگاهمان به مذاکره ادامه دادن جنگ در میدان دیپلماسی بوده است و ما از روز اول اعتمادی به آمریکا نداشتیم.