به گزارش پایگاه خبری مفاز، همه انسانها به نوعی در معرض آسیب فرقه گرایی قرار دارند. وقتی راجع به فرقهها و افرادی که به وسیله شیادان، تحت کنترل و نفوذ قرار گرفتهاند مطلبی میشنویم، بلافاصله تلاش میکنیم خودمان را از چنین افرادی جدا کنیم. به نظر میرسد وقتی در خصوص موارد اعمال نفوذ روانی بی حد و حصر مطلع میشویم اصرار داریم بگوییم که هیچکس نمیتواند مرا وادار به انجام چنان کارهایی بکند.
همانطور که اغلب سربازان اعتقاد دارند که گلوله تنها به دیگران اصابت میکند، اغلب مردم نیز تمایل به باور این موضوع دارند که وضعیت ذهن و روان خودشان آسیب پذیر نیست.
علیرغم این ذهنیت که مردم معمولی به فرقهها جذب نمیشوند، طی سالیان روشن شده است که هر انسانی برای گول خوردن توسط این شیادان سوءاستفادهگر آماده است. در حقیقت، اکثریت نوجوانان و بزرگسالانی که در فرقهها گیر افتادهاند، برآمده از طبقه متوسط، نسبتاً تحصیلکرده، و بدون مشکل جدی تا قبل از جذب شدن بودهاند.»
تنها یک قسم از افراد نیستند که گرفتار فرقهها میشوند، بلکه تقریباً هر فردی چنانچه شرایط محیطی فراهم باشد میتواند به نوعی در یک فرقه درگیر شود. به طور خاص هنگامی که فرد در یک روابط شخصی معنی دار، شغل، تحصیل یا برنامه آموزشی، یا سایر مشغولیتهای عادی زندگی قرار نداشته باشد بیش از دیگران مستعد گرفتار شدن در چنگ انواع فرقهها میشود.
افراد آسیبپذیرتر کسانی هستند که در شرایطی مثل تنهایی، گذار از دبیرستان به دانشگاه، بین دانشگاه و یافتن کار یا ادامه تحصیلات عالیتر، دور از خانواده، مستقر در محل جدید، به تازگی متارکه کرده یا طلاق گرفته، به تازگی بیکار شده، درهم شکسته از وقایع جدیدی که پیش آمده، یا نامطمئن از آنچه که در زندگی پیش خواهد آمد باشند. در چنین مواقعی، هر فردی بیش از هر زمان دیگری آمادگی برای قبول هر پیشنهادی بدون فکر کردن نسبت به عواقب آن دارد.
در عین حال هر فرقهای جاذبهها و تاکتیکهای خودش را برای کشاندن افراد جدید و عضوگیری فرد دلخواهش دارد. برخی فرقههای بزرگتر دستورالعملهای تعلیمی برای عضوگیری، همانطور که مربیان فروشندگی به فروشندگان جدید تعلیم میدهند، دارند و روشهایی را آموزش میدهند که کجا و چطور به سوژهها مراجعه نمایند. آنها اغلب از جوانان برای جمعآوری اعانه در خیابانهای شهرهای مختلف و جذب اعضای بیشتر استفاده میکنند.
پی نوشت: مارگارت سینگر، فرقه ها در میان ما