در غالب عرفانهای نوظهور تناسخ جایگزین معاد و زندگی پس از مرگ میشود. شاید بتوان ادعا کرد این عقیده سوغات آیینهای هندو است. از آموزههای اساسی که در پیدایش عقیده تناسخ، تأثیر مستقیم دارد، اعتقاد به کارما است.
بر اساس نظریه کارما هر عملی در همین دنیا دارای عکسالعمل میباشد و چون این نظریه با یک اشکال مهم روبرو است که عمر انسان محدود است و قابلیت محقق شدن تمام عکسالعملها را ندارد، از این رو اعتقاد به تناسخ به وجود آمد تا انسان در زندگیهای بعدی خویش، نتایج اعمال پیشین خود را ببیند.
اعتقاد به کارما و تناسخ که برگرفته از آیین هندو است در عرفانهای نوظهور فراوان دیده میشود که به چند نمونه اشاره میکنیم:
به عقیده آیین اکنکار، کارما یک قانون علمی و عقلی است. تعبیری دیگر از قانون علیت است. در اکنکار، برخلاف آیینهای هندی، تناسخ را یک تنبیه نمیدانند، بلکه هدف آن را آموزش عشق و ارتقاء معنوی میپندارند. به این صورت که اگر کسی در یک کالبد جسمانی خود، مرتکب خطایی شده باشد و آزادیهای انسانی خود را محدود کرده باشد، او فرصت تجدیدنظر در رفتار خود را بار دیگر و بارهای دیگر نیز دارد. او میتواند در بازگشت مجدد خود، با توصل به ماهانتا و پیروی از دستورالعملهای اکنکار، به بازسازی روح خود بپردازد.«اگر ما در زندگیهای گذشته مورد آزار قرار گرفته و ترس را تجربه کرده باشیم، احتمالاً هنوز این عواطف را در حافظه روانی خود حفظ کردهایم و شاید به همین دلیل در زندگی کنونی از احساس ترس و تنش در عذابیم».
اوشو نیز از مدافعان جدی تناسخ است. او برای اثبات تناسخ به تجربه شخصی خود متمسک میشود. وی میگوید «من مراقبه کردهام. من به نقطهای رسیدهام که از آنجا میتوانم زندگیهای قبلی خود را ببینم و همین برهان بسنده است. این شناخت من است. این تجربه من است این به میراث هندوان، باورها یا هیچ چیز دیگرشان ربطی ندارد. من بر اساس اختیار خود سخن میگویم». و همینطور دیگر مکاتب که به دلیل اختصار از یادآوری آنها خودداری میکنیم.