پایگاه خبری مفاز – مبارزهای که دست آخر به ضرر پشتونها پایان پذیرفت و آنها را مجبور کرد در چند کشور متفاوت با اقلیم جغرافیایی و فرهنگی خاص زندگی کنند. این زندگی سخت و طاقت فرسا پشتونها را به مردمانی نیرومند تبدیل کرد که از قضای روزگار مجبور بودند خواه و ناخواه دست اندازی دولتهای قدرتمند استعمارگر را بر زندگی روزمره خویش ببینند و نقش سرویسهای جاسوسی شرق و غرب عالم را در زندگی و آینده خویش با تمام وجود درک کنند. تلاش مثال زدنی دستگاههای اطلاعاتی بزرگی همچون KGB و ISI برای سرمایه گذاری و نفوذ بر روی قومیت پشتون در نقاطی مانند افغانستان و شبه قاره را میتوان زمانی بهتر درک کرد که ما از موقعیت فوق العاده استراتژیک این قوم حنفی مذهب در این مناطق به خوبی آگاه باشیم.
پشتونها در افغانستان همواره قدرت سیاسی و نظامی را در سایه برتری عددی خود در دست داشتهاند هر چند شاید به احتمال قوی برتری فوق از نظر سایر اقوام حاضر در افغانستان صرفاً یک برتری اسمی و ظاهری به حساب بیاید ولی واقعیت تاریخ سیاسی افغانستان مبین تفوق و برتری پتانها بر گستره تاریخ افغانستان است اما این نکته را هم نباید از یاد برد که این برتری برای پشتونها به قیمت به حاشیه راندن سایر اقوام و گروههای قومی حاضر در فضای سیاسی-اجتماعی افغانستان تمام شده است.
به علاوه سکونت عده کثیری از افراد وابسته به قومیت پشتون در مجاورت خط مرزی دیورند به این قوم با سابقه و متعصب در منطقه شبه قاره چهرهای پرابهت و البته امنیتی بخشیده است در حدی که میتوان گفت حضور در این حوزه جغرافیایی برای هیچ یک از قدرتهای منطقهای و فرا منطقهای اصطلاحاً بدون بازی با کارت پشتون امکان ندارد.
برای پی بردن به راز پیچیده حضور مخرب ایدئولوژی وهابیت به عنوان یک عامل تغییر در میان پشتونها با دکتر علی واحدی متخصص مسائل افغانستان با محوریت قوم پشتون به گفتگو نشستیم تا با توجه به دادههای عینی گوشهای از معمای رویارویی پشتونها را با نسخهای جدید و البته پیچیده از وهابیت در منطقه آسیای مرکزی و شبه قاره درک کنیم.
برای شروع بحث و آماده سازی ذهن مخاطبان لطفاً کمی در خصوص دلایل سرمایه گذاری جریانها و دولتهای استعمارگر بر روی قومیت پشتون سخن بگویید؟
واحدی: در مورد سرمایه گذاری نظام سلطه و قدرتهای استکباری بر روی پشتونها باید عرض کنم که این مسئله به صورت ویژه در مورد پشتونها رخ داده است زیرا وقتی انسان تاریخ افغانستان را مرور میکند. میبیند حاکمیت افغانستان به دلیل کثرت جمعیت پشتونها در این کشور توسط این قومیت اداره میشده. شما وقتی دوران حکومت امان الله خان را در افغانستان مطالعه کنید خواهید فهمید که سلسله محمد سیاح که یک گروه قومی از پشتونها هستند. تا زمانی که در افغانستان کودتا صورت میگیرد حاکمیت دست همین خاندان بوده است مثلاً پس از امانالله خان نادرخان و پس از نادرخان پسرش ظاهر شاه و پس از وی داوود پسر عموی ظاهر شاه به قدرت رسید. بنابراین کلاً نظام سلطه روی قومی که استعداد حاکمیت و اداره کشور را داشتند سرمایه گذاری سیاسی، امنیتی و مالی مینمود برای این که آنها را در یک کشور حاکم کنند و زیر چتر آنها منافع خود را در آن کشور حفظ کنند و به طور کلی آن کشور را تحت حاکمیت خود داشته باشند. این سیر تاریخی و سنت ظالمانه نظام سلطه همان طور که در کشورهای دیگر بوده در افغانستان هم وجود داشته است. البته این به معنای آن نیست که پشتونها در افغانستان هیچ مشکلی نداشته و از تمام مزایا بهرهمند بودهاند بلکه همان طور که اقوام دیگر افغانستان در محرومیت به سر میبردهاند این محرومیت در بین پشتونها هم وجود داشته است و فقط یک قشر محدود که در حاکمیت حضور داشتهاند به صورت خاص مورد حمایت نظام سلطه بودهاند.
لطفاً بگویید که از منظر شما واقعیت حضور ایدئولوژی وهابیت در افغانستان و به خصوص در میان پشتونها به چه صورت است؟
واحدی: خدمت شما عرض کنم که اکثریت مردم افغانستان اهل سنت هستند و پشتونها هم نسبت به اقوام دیگر تقریباً از یک اکثریتی برخوردارند منتها اینها حنفی مذهب هستند و با وهابیت هیچ سنخیتی ندارند. و پشتونها و سنی مذهبهای افغانستان با وهابیت و سایر جریانهای افراطی مانند داعش که بعدها به وجود آمد مخالف هستند اما چون افغانستان با پاکستان هم مرز است و مدارس دینی اهل سنت یعنی مدارس کلیدی و بنیادی این جریان مذهبی که در حوزه اندیشه دینی نقش محوری دارد در کشور پاکستان و به ویژه مناطق مرزی این کشور قرار دارد لذا میبینیم متأسفانه چون عربستان سعودی، امارات و کشورهای غربی همچون آمریکا و انگلیس نفوذ فوق العادهای در ساختار سیاسی پاکستان دارند.
بنابراین عربستان سعی میکرد که از طریق طلابی که از افغانستان جهت آموزش علوم دینی به مدارس دینی پاکستان میرفتند وهابیت را وارد افغانستان کند که در حد بسیار کمی هم موفق شدند. اما اکثریت علمای افغانستان با این اندیشه مخالف بوده و وهابیت را رد میکنند. بنابراین حضور گسترده وهابیت در میان پشتونهای افغانستان واقعیت ندارد الان ما و شما شاهد این هستیم که تحولات اخیر مشخص کرد که اهل سنت و پشتونهای افغانستان کاملاً با این جریانهای افراطی و تکفیری مخالف هستند. نمونه آن همین داعش است. ما میبینیم که در زمانی که حاکمیت دولتهای دست نشانده غرب در افغانستان بر سر قدرت بود. طالبها تقریباً با داعش مقابله میکردند و تنها جریانی که توانست جلوی داعش را بگیرد همین طالبان بود چون کلاً استراتژی آمریکا در آن زمان این بود که داعش را در غرب آسیا حاکم کند و البته در سوریه و عراق هم تقریباً با شکست مواجه شد و نتوانست به وسیله داعش به اهداف شیطانی خود برسد. بنابراین اینها را به افغانستان منتقل کردند و همان طور که میدانید چون دولتهای کرزی و اشرف غنی کاملاً دست نشانده و گوش به فرمان آمریکا و ناتو بودند حتی خود دولت آن روزهای افغانستان در تقویت داعش و حفاظت و حمایت از آن نقش داشت و تنها جریانی که با داعش شدیداً مخالفت کرد و به همین دلیل این گروه تروریستی نتوانست در افغانستان جا باز کند و نقش محوری در تحولات سیاسی بازی کند همین طالبان بود.
عبدالقدیر نماینده پارلمان قبلی که اهل جلال آباد بود به صراحت اعلام کرد که:« طبق رصدها و اطلاعات ما تمام حمایتهای لجستیکی از داعش توسط آمریکا و ناتو صورت میگیرد و حتی در وضعیت فعلی اگر چه الان داعش فقط به صورت اسمی در افغانستان حضور دارد و این عملیاتهایی که الان انجام میشود توسط افراد داعش صورت نمیگیرد در دوره های قبلی هم توسط داعش صورت نمیگرفت بلکه به وسیله عناصر تربیت شده و وابسته به آمریکا و عناصر فراری که قبلاً زیر چتر حمایتی دولت بودند و با نیروهای دولتی همکاری داشتند اما کاملاً گوش به فرمان آمریکا بودند انجام میشد. الان هم همان عناصر تقریباً در این عملیاتها دخیل هستند اما تحت عنوان داعش فعالیت میکنند اما وهابیت و گروههای تکفیری به آن صورت که کشورهای مرتجع، شبکههای معاند و وابسته به نظام سلطه تبلیغ میکنند اکنون در افغانستان حضور ندارند و این جریانها الحمدالله در بین پشتونها و اهل سنت افغانستان نفوذی ندارند و جریانهای مذهبی و امارت اسلامی افغانستان هم با این جریانها کاملاً مخالف هستند.
جناب عالی به عنوان یک تحلیلگر مسائل افغانستان آینده موضع گیری پشتونها را در این کشوردر قبال تفکر تکفیری وهابیان چگونه تحلیل میکنید و این موضع گیری چه تأثیری بر آینده سیاسی وهابیت در افغانستان خواهد داشت؟
واحدی: در آینده هم جریان به همین صورت پیش خواهد رفت و اینها همان طور که در اوایل نتوانستند نقش بازی کنند و با مخالفت جدی مردم و طالبان مواجه شدند. در آینده هم نخواهند توانست و خصوصاً حالا که دست به یکسری عملیات به نام داعش میزنند اگر چه شاید داعش به صورت بسیار محدود در بین اینها حضور داشته باشد ولی عناصری که میخواهند فضای افغانستان را متشنج نموده و زمینه جنگهای مذهبی و قومی را فراهم کنند تا مانع شکل گیری یک ساختار مردمی بر محور اسلام که شبیه الگوی جمهوری اسلامی باشد یعنی نظام مردم سالارانه دینی در افغانستان بشوند در بین این عده محدود وجود دارند.. بنابراین علی رغم تبلیغات دشمنان که میخواهند وانمود کنند که وهابیت در افغانستان نفوذ دارد باید گفت نه اینها در آینده هم نمیتوانند هیچ نقش مثبتی بازی کنند و روزبهروز هم ماهیت اینها آشکار میشود و هیچ خطری از این ناحیه افغانستان را تهدید نمیکند طالبان واقعاً توانستهاند آن مراکز مخفی و خانههای تیمی اینها را نابود کنند. اما این اتفاقات به وقوع پیوسته مربوط به عناصر تربیت شده در دولت سابق و وابسته به آمریکا است. که مواضع آنها به ائتلاف غربی و مرتجع عرب نزدیک است. لذا نقش وهابیت و گروههای تکفیری بسیار کم رنگ است و هیچ خطری از ناحیه اینها وجود ندارد.
از نظر شما راهکار مقابله با گروههای تکفیری و وهابیت در افغانستان چیست؟
واحدی: راه حل این قضیه توجه به این نکته است مشکلی که جهان اهل سنت نه تنها در افغانستان بلکه در سطح امت اسلامی دارد استضعاف و ضعف فکری و فرهنگی است. حضرت امام(ره) یک تقسیم بندی جالب در این زمینه با عنوان اسلام ناب محمدی و اسلام آمریکایی دارد. خواص و شبکههایی که در ظاهراً تحرکات مذهبی دارند متأسفانه از نظر فکری تقریباً رهبران اینها وابسته به اسلام آمریکایی هستند که پایه آن نه بر مبنای عقلانیت بلکه براساس تفرقه و جهالت است که هیچ سنخیتی با اسلام ندارد. برای جلوگیری از گسترش اسلام آمریکایی باید در برابر آن فرهنگ اسلام ناب محمدی(ص) را در جامعه اهل سنت افغانستان و پاکستان گسترش دهیم. اگر ما بتوانیم این ضعف فکری و فرهنگی را در افغانستان جبران کنیم خطر گسترش وهابیت و نفوذ نظام سلطه کاملاً کم رنگ و حتی نابود میشود. باید پایه و محور جامعه اهل سنت افغانستان و پاکستان براساس اسلام ناب مستقر شود. لذا یگانه راهحل این قضیه کار فکری و فرهنگی است تا جلوی این خطر گرفته شود.
در مجموع باید خدمتتان عرض کنم که تبلیغات و شایعاتی که از طرف رسانههای معاند و شبکههای وابسته به نظام سلطه و کشورهای مرتجع عرب و حتی رژیم صهیونیستی در سطح خیلی گسترده و به فرموده مقام معظم رهبری به وسیله امپراطوری رسانهای صورت میگیرد کلاً جنبه تبلیغاتی و جنگ روانی دارد و بیپایه و اساس است و اصلاً حقیقت ندارد.
پشتونهای جامعه افغانستان کاملاً مسلمان و مقید به اندیشه دینی حنفی هستند و ضدیت خاصی نیز با آمریکا دارند چون در طول این دو دهه آسیبهایی که جامعه پشتون افغانستان از جانب آمریکا متحمل شده و جنایتهایی که آمریکاییها در زندان گوآنتانامو بر علیه پشتونها مرتکب شدهاند باعث شده تا تقریباً پشتونها بیش از اقوام دیگر از آمریکا متنفر باشند. زیرا اقوام دیگر هر کدام به نحوی با دولتهای پیشین مرتبط بودهاند البته از شیعیان کسانی مانند مرحوم شهید موسوی در دولت پیشین مورد اذیت آزار قرار گرفته و به شهادت رسیدند اما سنیها هم خیلی زیاد مورد شکنجه و آزار قرار گرفتهاند لذا هم به دلیل ضدیت پشتونها با غرب و آمریکا و هم به دلیل مخالفت قوم پشتون با هر گونه تفکر تکفیری از نوع داعشی یا وهابی آن و عدم سنخیت این تفکرات با فرهنگ پشتونهای افغانستان هیچ گونه خطری از جانب تفکر وهابیت پشتونهای افغانستان را تهدید نمیکند. هر چند متأسفانه پاکستان دچار چالش گسترده شدن تفکرات وهابی هست و هزینه مدارس دینی از جانب کشورهای مرتجع عرب و با هماهنگی آمریکا و انگلیس تأمین میشود.
با وجود این باز هم وهابیان در پاکستان اکثریت ندارند و با وجود علمای دینی و شخصیتهای روشنفکر پاکستانی به دست آوردن چنین اکثریتی برای وهابیان ممکن نیست. و علمای دینی و شخصیتهای مذهبی بر علیه وهابیان در این کشور موضع گیری کرده و دست به افشاگری زدهاند بنابراین در خود پاکستان هم حرکتهایی برضد وهابیت صورت گرفته است که کار درست هم همین است و وقتی واقعیتها روشن شود تعداد وهابیان هم کم خواهد شد.