به گزارش مفاز به نقل از روشنگر: مجذوبانی ها با مانور خبری در این زمینه، به تهییج و تحریک احساسات دراویش پرداخته، تمام تلاش خود را برای به میدان آوردن آنها به کار بستند. بدینترتیب، با گذشت زمان و تحتتأثیر این تبلیغات، بهتدریج بر شمار افراد حاضر در صحنه افزودهشد. سیاست سکوت و بیتفاوتی تابنده در قبال این وقایع نیز در توسعه و تعمیق آن، بیاثر نبود.
به هر روی، فرافکنیها به ثمر نشست و مجذوبانیها با کمک تبلیغات رسانههای خارجی (همچون در تیوی، آمدنیوز، بی.بی.سی، هرانا و…)، موفق به گردآوری لشکری چماقبهدست با عنوان درویش شدند. جمعیت مزبور با تجمع در مقابل منزل قطب، به تهدید نیروهای انتظامی پرداختند و با وجود رویکرد مدارای متولیان امنیتی و پیش گرفتن سیاست گفتگو با دراویش، در نهایت وقایع روز یکشنبه 15 بهمنماه 1396 رقم خورد تا نخستین پرده از آشوبگریهای افراطیون گنابادی، عیان شود.
حمله به نیروهای امنیتی، تخریب موتورسیکلتهای پلیس و اموال عمومی، فعلی تازه در میان دراویش گنابادی بود که تا پیش از آن –دستکم بدین صراحت- سابقه نداشت.
این تحرکات و متشنج ساختن فضای منطقه، در نهایت نورعلی تابنده را ناگزیر به صدور بیانیه و ارائه دستخط برای آرام کردن اوضاع ساخت؛ هرچند، افرطیون فرقه تا چندین ساعت بعد نیز بیتفاوت به فرمان قطب، همچنان بر یاغیگیریهای خود اصرار ورزیدند و با تهدید نظم عمومی و امنیت، قلدری را به جای قلندری، به نمایش گذاشتند.
اگرچه این غائله –یا به عبارت بهتر، پیشغائله- رفع و رجوع شد اما بهواقع، فرصتسازی بود برای قدرتخواهی و پیش بردن مراحل بعدی سناریوی مجذوباننور؛ چنانچه، در ائتلافی –خواسته یا ناخواسته- با جریانهای برانداز، به الگویی برای اغتشاشگری –در فضای حساس آنروزها- مبدل شدند تا در پس عنوان پرطمطراق و موجه عرفان، تصوف و درویشی_گری، منویات تبرجخواهانه خویش را پی گیرند.
:وقایع نیمه بهمنماه افراطیون گنابادی در میانه ایام گرامیداشت دهه فجر، دهانکجی آشکاری بود به نظام و آرمانهای انقلاب؛ امری که با مشی قاطبه دراویش و حضور ایشان در راهپیمایی 22 بهمنماه، در تعارضی آشکار قرار داشت. و این، آشکار شدن بروز جریانی افراطی از دل فرقهای سنتی بود که عواقب و پیامدهایی جبرانناپذیر رقم زد.
بخش تحلیلی روشنگر