به گزارش پایگاه خبری مفاز، بیشتر آگاهیها درباره زندگی پولس از نوشتههای کتاب اعمال گرفته شدهاست. گفتار پولس در مورد زندگی خویش در کتاب غلاطیان آمدهاست؛ با این حال درباره زندگیش پیش از گرویدن به مسیحیت اطلاعات جامعی در دست نیست و اختلافهایی میان نظر تاریخنگاران هست. پولس که در انجیل گاهی «سولس» هم نامیده شده، در شهر طرسوس در کیلیکیه (که در ترکیه امروزی قرار دارد)، در حدود سال پنجم میلادی، در خانوادهای یهودی فریسی زاده شد. وی پس از کارمندی نام یونانی پولس (که به معنی کوچک است) را به جای نام عبری شائول برگزید. پولس، زبان یونانی و رومی را آموخت و با نوشتههای شناخته شده ادبیات باستانی یونان آشنا شد؛ وی حرفه چادردوزی را آموخته بود و چندین سفر نیز به اورشلیم داشت. وی در اورشلیم، از گملیئل بن هیلل که یکی از مراجع مهم سنهدرین بود، علوم دینی و تلمود را آموخت، او نخست به نام دین یهود به مبارزه شدید با مسیحیت پرداخت و در اورشلیم بسیاری از مسیحیان را کشت.
مسیحیان معتقدند پل قدیس در سال 36 میلادی در راه دمشق تغییر مذهب داده به مسیحیت ایمان آورد. کلیسای انگلستان و کاتولیکهای رم برای بزرگداشت این رویداد هر سال روز 25 ژانویه را به عنوان عید «تغییر مذهب سنت پل» جشن میگیرند. روز «پل قدیس» از اعیاد بزرگ آیین مسیحیت محسوب نمیشود. در دانشنامه کاتولیک آمده که این روز خاستگاه نسبتاً جدیدی دارد و احتمالاً در اصل به خاطر یادبود انتقال جسد پل قدیس از رم به زادگاهش در تقویم ثبت شده است. هفته نیایش برای وحدت کلیسا در روز عید پل قدیس به پایان میرسد.
مسیحی شدن پولس
بنا به روایت خود او در «انجیل» در یکی از سفرها در حدود سال ۳۱–۳۶ پس از میلاد، در جاده دمشق، شبانگاه شخص «عیسای مسیح» بر او ظاهر شد، مسیح او را به نام عبری اش خطاب کرد و این جمله را به او گفت: «شائول، شائول، چرا مرا آزار میرسانی؟» در ادامه مسیح شخصاً به او مأموریت داد، تا سفیر خداوند برای غیر یهودیان باشد. مسیح همچنین به او گفت، که بینایی اش را از دست خواهد داد و به او شخصی در مقصد راهش – دمشق – معرفی کرد تا به نزدش برود. پولس شگفت زده از این اتفاق فراطبیعی و در نابینایی کامل به آن شهر و ملاقات آن شخص – مردی به نام «حنانیا» – میرود و سپس بینایی اش را بازمییابد. بدین ترتیب، پولس که یک یهودی بود به مسیحیت گروید. یهودیان فرماندار دمشق را به دستگیری پولس واداشتند. بنا به روایت مسیحی، پولس در میان سبدی از فراز دیوارهای شهر گذشت. پولس چندی به عربستان رفت و به نام مسیح به تبلیغ پرداخت، برنابا دست موافقت به او داد و کلیسای اورشلیم را ترغیب کرد تا بشارت عیسوی را ابلاغ کند. پولس و برنابا در همکاری با یکدیگر به تبلیغ مسیحیت پرداختند.
در روایت پولس در غلاطیان آمده است که 14 سال پس از تغییر دین، او دوباره به اورشلیم رفت مشخص نیست که در این مدت چه اتفاقی افتاده است. در پایان این زمان ، برنابا به یافتن پولس رفت و او را به انطاکیه آورد. در آنجا بودکه برای اولین بار کلمه مسیحی به پیروان مسیح اطلاق شد و اولین سفر تبلیغی پولس از انطاکیه شروع میشود. در سفرتبلیغی اول برطبق کتاب اعمال پولس و بارنابا و مرقس از انطاکیه به سمت قبرس حرکت میکنند. سپس مرقس از آن دو جدا میشود و پولس و بارنابا به شهر دیگری که نام آن هم انطاکیه بود میروند (انطاکیه پسیدیا) و همچنین در چند شهر دیگر نیز در همان مناطق تبلیغ کرده و به انطاکیه باز میگردند. بیشتر تاریخ نویسان معتقدند که دیداری مهم در اورشلیم بین پولس و کلیسای اورشلیم در سال ۴۸ تا ۵۰ صورت گرفت، این اتفاق در اعمال ۱۵:۲ نوشته شدهاست.
علیرغم توافق به دست آمده در شورای اورشلیم، پولس میگوید که چگونه بعداً به دلیل عدم تمایل پطرس به صرف یک وعده غذایی با مسیحیان غیر یهودی در انطاکیه، به دلیل عدم پایبندی دقیق آنها به آداب و رسوم یهودیان، علناً با پطرس وارد نزاع میشود، که بعضاً این نزاع «واقعه انطاکیه» نامیده میشود.
درباره نتیجه نهایی این حادثه بین طرفداران و مخالفین پولس اختلاف نظر وجود دارد. دائرالمعارف کاتولیک در طرفداری از پولس نظر میدهد که پولس در این بحث پیروز شد. با این حال خود پولس هرگز از پیروزی نامی نمیبرد و کتاب «از عیسی تا مسیحیت» اثر مایکل وایت نتیجه مخالفی را بدست میآورد؛ به نظر او «مشاجره با پطرس برای پولس کاملاً یک ناکامی سیاسی بود، و پس از این واقعه پولس خیلی زود انطاکیه را ترک کرد و دیگر هرگز برنگشت». نکته دیگری را که برای قضاوت باید در نظر داشت این است که منبع اصلی واقعه انطاکیه نامه خود پولس به غلاطیان است و او به تنهایی خود را پیروز این مباحثه اعلام کرده.
بعضی معتقد هستند که رفتار پولس در چهارچوب تورات و سایر کتب انبیا (عهد قدیم) است؛ ولیکن بعضی دیگر معتقدند که او با یهودیت در تقابل است. دیدگاه پولس باعث سرعت گرفتن جدا شدن کسانی که عیسی را قبول کرده بودند از یهودیت شد. او معتقد بود که ایمان داشتن به مسیح تنها مسئله مهم در رستگاری برای یهود و جنتیل است. معمولاً از نوشتههای او در عهد جدید (رسالههای مذکور در بخش فوق) اینطور برداشت میشود که که جنتیلهایی (غیریهودیانی که) که عیسی را قبول میکنند احتیاجی به تبعیت از قوانین یهودی ندارند، این البته یک برداشت از نوشتههای اوست که آن را در تقابل با رعایت تورات میبینند.
اما دیدگاهی دیگر نیز در مورد نوشتههای پولس وجود دارد، در مقابل گروهی که نوشتههای پولس را در تقابل کامل با تورات (شریعت یهود) میدانند، گروه دیگر از نوشتههای پولس اینطور برداشت میکنند که او در تقابل با «آداب و رسوم یهودی» (که در کتاب تلمود توسط روحانیون یهودی نوشته شده و یهودیان آن را به قداست تورات میدانند) نوشتهاست، نه تقابل با «تورات». از دیدگاه برخی منتقدان مسیحیت، پولس دین عیسی مسیح را تغییر دادهاست. مسیحیان امّا به رسالههای پولس، در کنار رسالههای سایر رسولان مسیح و انجیل اعتقاد کامل دارند و آنها را بخش دوم کتاب مقدس خود، عهدجدید مقدس میدانند (کتاب مقدس مسیحیان از دو بخش تشکیل میشود، عهد عتیق «عهد قدیم و عهد جدید»).
منتقدان پولس مانند لئو تولستوی معتقد بودند که پولس تعلیمات عیسی را تحریف کرد. به عقیده تولستوی پولس در انحراف مسیحیت اولیه از مسیر عیسی نقش اصلی را داشت. به عقیده تام اوگولو پولس یک پیامبر دروغین بود که نمیخواست رومیها را مسیحی کند بلکه میخواست مسیحیان را رومیکند. به عقیده تام اوگولو پولس چندین ایده اصلی را وارد مسیحیت کرد که آنها عبارتند از:
یهودستیزی.
الهیت عیسی.
تبدیل شدن نان و شراب به بدن و خون عیسی.
قربانی شدن عیسی به عنوان کفاره گناهان مردم.
مسیح بودن عیسی.
تأکید بر بهشتی بودن پادشاهی عیسی در مقابله با پادشاهی زمینی.
بزرگتر کردن قوم برگزیده تا هر کسی که عیسی را قبول کند شامل شود.
وابسته کردن رستگاری به باور عیسی و نه عمل به قوانین تورات.
ایجاد سلسله مراتب در کلیسا تا کنترل کلیسا را در دست گرفته و کنترل باور مردم را در اختیار داشته باشد.
با مطالعه کتابهای عهد جدید به این نتیجه میرسیم که اختلافاتی بین پولس و حواریون عیسی وجود داشته، در نگاه اول به نظر میرسد این اختلافات جزئی و زود گذر بوده ولی با مطالعه دقیق تر میتوان پی برد که این اختلافات نه جزئی بلکه عمیق و عقیدتی بوده کوچک نشان دادن این اختلافات میتواند به چند صورت باشد:
اول: اینکه طرفداران پولس (که امروزه شامل تمام کلیساهای کاتولیک، پروتستان، و ارتدکس میشود) و خود پولس، سعی در پنهان کردن یا کوچک کردن آن اختلافات داشتند تا دیده گاهی را به وجود آورند بر اینکه گویا حواریون، افکار و باور های پولسی را تایید و آنان را می پسندیدند.
دوم: از میان 21 نامه موجود در عهد جدید 13 رساله آن به پولس تعلق دارد و حال آنکه مثلاً پطرس که اولین حواری و پیشوای اولیه آنها بوده تنها دو رساله به او تعلق دارد.
سوم: تعدادی از کتابهای عهد جدید ،تحت نظر پولس و بوسیله ی شاگردان وی نوشته شده است از آن جمله کتاب «اعمال رسولان» است که نویسنده آن «لوقا» میباشد که نه حواری بود و نه از مسیحیان کلیسای اورشلیم تحت رهبری یعقوب، یا مسیحیان میانه رو تحت نظر پطرس، بلکه یک مسیحی پیرو پولس بشمار می آمد، بنابراین طبیعی است که نویسنده به جزئیات ریشه ای آن نپردازد.
نهایتاً پولس پس از تعمید دادنِ عدهای از رومیان با هدایای (کمکهایی که جهت فشارهای اجتماعی که بر مسیحیان وارد میشد) گرد آوری شده به اورشلیم رفت در اورشلیم تعداد زیادی از یهودیان برگردِ او جمع گشته و ازدحام کردند بطوریکه سربازانِ رومی به سختی موفق شدند وی را از دست آنها نجات دهند و توقیفش کنند. در این دستگیری او تقریباً دو سال در بازداشت بود که فکر کرد چون نشان شهروندی روم را دارد و قبلاً هم با استفاده از همین نشان قیصر روم او را آزاد کرده بود این بار نیز اگر به روم رود آزاد خواهدشد؛ لذا خواست که او را برای محاکمه به روم بفرستند. این خواسته عملی شد، ولی بعد از اینکه به روم انتقال داده شد به مدت دو سال هم در آنجا به قید ملاقات آزاد زندانی کشید تا اینکه سرانجام در زمانِ حکومت نرون به فرمانِ وی سرش را از تن جدا کردند. در سالِ کشته شدنِ پولس در منابع مختلف اجماع وجود ندارد، چنانکه تعدادی سال ۶۰ و بعضی ۶۴ و برخی نیز ۶۷ میلادی را مطرح کردهاند.