4

منجی عرفی شده در چشم انداز مسیحیان صهیونیست شده (2)

  • کد خبر : 20134
  • ۰۲ مرداد ۱۴۰۰ - ۲۳:۰۳
منجی عرفی شده در چشم انداز مسیحیان صهیونیست شده (2)
آغاز عرفی شدن جامعه مسیحی با ابداعات دینی پولس، و بروز جدی آن در باورها و عملکردهای صهیونیسم مسیحی از مباحث جدی این مقاله بود که نقطه تمرکز آن در آموزه منجی گرایی ترسیم شد.

پایگاه خبری مفاز – بخش نخست مقاله منجی عرفی شده در چشم انداز مسیحیان صهیونیست شده را اینجا بخوانید.

بررسی تطبیقی منجی عرفی با منجی دینی (مهدویت)

آشنایی واژگان عرفی شدن و مروری اجمالی بر جنبش صهیونیسم مسیحی، منجی را سبب می شود. چنانچه گفتیم، منظور ما از منجی عرفی در این مقاله، آموزهای دینی است که در فرآیند عرفی سازی جلوهای راهبردی و سیاسی یافته است. لذا ناگزیریم تا چشمی به حوزه باورها و چشمی دیگر به حوزه عملکرد داشته و هر دو را توأمان ببینیم. از آنجا که حوزه باورها به لحاظ رتبی مقدم بر عمل است، ابتدا بحث خود را به این حوزه از چشم انداز جریان صهیونیسم مسیحی اختصاص داده و نقد آنرا از نگاه منجی ناب اسلامی (مهدویت) پی گرفته و در نهایت به حوزه راهبردی آن خواهیم پرداخت.

منجی گرایی در حوزه باور
شاید تنها وجه اشتراک بین دو باور منجی گرایی در صهیونیسم مسیحی و اسلام را بتوان باورمندی آنها به اصل آمدن منجی در پایان تاریخ دانست که حقیقت آن اسطوهای نبوده بلکه منبعث از وحی و تعالیم انبیاء الهی می باشد. على رغم این اشتراک در اصل باور به منجی گرایی، تفاوت های عمده ای در نوع نگاه و تفسیر از این اصل بین دو جریان وجود دارد که ذیلا بدان اشاره می رود:

تفسیر فراواقعی (اسطوره ای) یا واقعی از منجی
نخسین ویژگی منجی گرایی صهیونیست مسیحی که آن را از مهدی گرایی اسلامی کاملا جدا می کند، نگاه اسطوره ای به منجی موعود خود یعنی مسیح است. اندیشه اسطوره ای همواره در بین غربیان حتی پس از گذار از قرون به اصطلاح تاریک وسطی و رسیدن به خرد مدرنیته، وجود داشته و دارد. از اولین روزهای کشف قاره آمریکا به دست کریستف کلمب که وی معتقد بود سفرهای او بخشی از سناریوی هزاره مسیحایی است و نهایتا به آزادی قدس از دست مسلمانان و بازسازی معبد خواهد انجامید، تا امروز که نظم نوین جهانی و جهانی سازی مطرح است، آمریکا در اندیشه اسطوره ای و غیرواقع بینانه خویش گرفتار است و جهان را به سمت آینده ای مجازی که کنترل آن در دستان توانمند ایالات متحده باشد، پیش می برد. کلمب در یکی از تألیفات خود به نام پیش گویی ها می نویسد: ” که او به ملکه ایزابل گفته است طلاهایی را که در سرزمین جدید می یابد برای بازسازی هیکل سلیمان اختصاص خواهد داد تا این معبد به کانون کره زمین تبدیل شود. امروزه مطرح شدن طرح خاورمیانه بزرگ از سوی آمریکا که در آن اسرائیل کانونیت داشته هر نوع مانع که از آن به اسلام سیاسی یا بنیادگرایی اسلامی یاد می کنند، برداشته می شود؛ ترجمان باور دیرین و اسطوره ای آمریکایی ها و یهودی ها است. این قسمت در حوزه کارکردها بررسی خواهد شد.

در واقع می توان ریشه اسطوره گرایی مسیحی را به اصل الهیات تثلیثی مسیحیت برگرداند. نگاه اسطوره ای به عیسی که آنرا تا مقام الوهیت بالا برده و پسر خداوند می خوانند به عقیده غالب مؤمنان مسیحی و نیز صهیونیست های مسیحی درست به نظر می رسد. هر چند کسانی مثل آرچیبالد رابرتسون Archbald Robertson در کتاب عیسی اسطوره یا واقعیت(25) تلاش نموده اند تا با استناد به اناجیل اربعه و سایر متون صدر مسیحیت اجماعی بودن الوهیت عیسی را زیر سؤال برده و دلایلی بر تاریخی بودن وی که دال بر انسان بودن عیسی می کند که بعدها به عنوان پسر خدا خوانده شده گردآوری کرده است، عمده مسیحیان بر باور شخصیت اسطوره ای عیسی پای می فشارند. حرکت از موعود گرایی ناب دینی به ذهن اسطوره ساز عرف، موعودی عرفی را در میان باورهای این جنبش به نمایش گذاشته است. قرآن کریم نیز از وجود چنین باوری برای آنان خبر می دهد:” وَقَالَتِ الْیَهُودُ عُزَیْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَقَالَتِ النَّصَارَى الْمَسِیحُ ابْنُ اللَّهِ ذَلِکَ قَوْلُهُمْ بِأَفْوَاهِهِمْ یُضَاهِئُونَ قَوْلَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ قَبْلُ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى یُؤْفَکُونَ “(26) “و یهود گفتند: عزیر پسر خداست و نصاری گفتند: مسیح پسر خداست. این سخنی است [باطل که به زبان می آورند و به گفتار کسانی که پیش از این کافر شده اند، شباهت دارد. خدا آنان را بکشد، چگونه از [حق] بازگردانده می شوند.”

همانگونه که اشاره شد تفکر اسطوره ای بر سرتاسر زندگی غرب سایه افکنده است. در دوران نوزایی و از همان ابتدای شکل گیری پروتستانتیزم، ما شاهد یک نوع نگاه اسطوره ای به لوتر در آلمان هستیم که او را منجی مردم از تسلط کلیسا معرفی کرده و اومانیست هایی که تأثیر فزاینده ای بر نهضت اصلاح دینی داشتند،”این نهضت به رهبری لوتر را تحت الهام و هدایت الهی می دانستند. “(27) صهیونیسم مسیحی با اشاعه این نوع نگاه به منجی در بین مردم، به خوبی توانسته عملیات های در واقع ضد مسیحی را در ظاهر گامی به جهت آمادگی برای ظهور منجی بنمایاند.

مهدی گرایی اسلامی در جبهه مقابل، نگاهی واقعی و حقیقی به آموزه منجی داشته تلاش نموده تا از مسیر متقن آیات و روایاتی که به توصیف منجی نشسته اند، خارج نشود. تواتر احادیث مهدوی در اسلام که از زبان رسول اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه معصومین (علیهم السلام) به عنوان میراث مهدوی به مسلمانان رسیده، حافظ باور ناب مهدوی از هرگونه افراط و تفریط بوده است. مهدی موعود در روایات اسلامی از لحاظ اسم، خلقت و خلق و خوی به پیامبر تشبیه شده که خود پیامبر در قرآن شخصی است مثل افراد دیگر انسانی، حیات و ممات او در دنیا، مثل اشخاص عادی است غیر از اینکه نبوت و رسالت، وی را از دیگران ممتاز نموده است.(28)

در دیدگاه اسلامی، شخص پیامبر و ائمه دوازده گانه همگی انسان هایی هستند که شخصیت های ممتازی از سوی خداوند بدیشان اعطاء شده است. عصمت، علم لدنی، اتصال به وحی و برگزیدگی الهی از ویژگی هایی است که ایشان را از انسان های عادی ممتاز می سازد. با این وجود، غلو در رابطه با این ذوات مقدسه در اسلام نکوهیده و مذموم است. حضرت مهدی (عجل ا… فرجه) در چشم انداز اسلامی، انسانی است معصوم از گناه، متصل به منبع علم الهی، حلقه ربط آسمان زمین، محل آمد و شد ملائکه الهی، امان زمین و زمان از بلا و منجی بشر از ظلم و بیداد و به ارمغان آورنده عدالت و رأفت و هزاران وصف دیگر که در ادعیة مأثور بویژه فرازهای بلند زیارت جامعه کبیره منعکس است.

قوم برگزیده و نجات یافتگان پس از ظهور منجی
از دیگر عواملی که به تمایز صیهونیست های مسیحی و مسلمانان در باور به منجی می انجامد، باورمندی ایشان به برگزیدگی الهی است. جنبش صهیونیسم مسیحی خود را قوم برگزیده دانسته و برای خویش تبار الهی درست کرده اند. در بخشی از تورات تحریف شده همگام با این ادعای یهودیان از قول خداوند چنین آمده است: “ارتداد ایشان بنی اسرائیل را شفا داده، ایشان را مجانا دوست خواهم داشت؛ زیرا خشم من از ایشان برگشته است.”(29)

مروری اجمالی بر آنچه که تلمود در توصیف یهودیان آورده، ما را با عقائد اسطوره ای و بنیادین این قوم که کارکرد آن را در دنیای خارج تعریف می نماید؛ بیشتر آشنا می سازد:

(1. امتیاز ارواح یهود از غیر یهود به این است که ارواح یهود، جزئی از خدا است؛ هم چنان که پسر جزئی از پدر است. ارواح یهود، پیش خدا نسبت به ارواح دیگران عزیز است؛ زیرا ارواح غیر یهود، ارواح شیطانی و شبیه ارواح حیوانات است. نطفه غیر یهودی مانند نطفه دیگر حیوانات است.

۲. بر فرد یهودی لازم است تمام کوشش خود را مصروف جلوگیری از حیات و پیشرفت دیگر ملت ها نماید تا قدرت مطلقه تنها برای آنها باشد… پیش از آن که یهود بر همه ملت ها پیروز شود، لازم است جنگ به حالت خود باقی باشد.

٣. یهودی پیش خدا از ملائکه بالاتر است. هر گاه غیر یهودی، یهودی را بزند، مثل این است که عزت الاهی را زده و مستحق مرگ خواهد بود. اگر یهودی آفریده نشده بود، برکت از زمین می رفت و باران نمی بارید و خورشید آفریده نمی شد.

– فرق میان انسان و حیوان، مانند فرق میان یهودی و دیگر ملت ها است. نطفه ای که دیگر ملت ها از آن آفریده می شوند، نطفه چهارپا است.
– ملت های دیگر مانند سگ هستند. اعیاد مقدسه برای آنها و برای سگ ها آفریده نشده است. سگ از غیر یهودی بالاتر است؛ زیرا در اعیاد جایز است به سگ ها غذا دادن، اما به غیر یهودی جایز نیست.
– هیچ گونه خویشاوندی میان یهود و غیر یهود نیست؛ زیرا آنها به خرها شبیه ترند تا به انسانها. خانه های غیر یهود پیش یهودیان، به منزله طویله حیوانات است. غیر یهود، خوک های نجسی هستند که برای خدمت یهودیان آفریده شده اند.

4. افراد صالح غیر یهودی را بکش و بر یهودی حرام است که غیر یهودی را از مرگ و یا چاهی که افتاده، نجات بدهد، بلکه سزاوار است که جلوی آن را با سنگ بگیرد.

5. بر اسرائیلی ها، کشتن و غصب کردن و دزدی نمودن مال غیر اسرائیلی جایز، بلکه واجب است.

6. املاک غیر یهود، مانند مال متروک است؛ یهودی حق دارد آن را تملک نماید.

۷. خداوند به یهودیان اجازه داده است که فراورده های غیر یهودی را مالک شوند.

8. کشتن افراد مسیحی از اموری است که لازم است از ناحیه یهودیان عملی گردد.

9. ما تنها ملت برگزیده خدا در زمین هستیم… خداوند به خاطر لطفی که به ما داشته است حیواناتی از جنس انسان – که عبارت از سایر ملل باشند . برای ما آفریده و آنها را مسخر ما ساخته است؛ زیرا خداوند به خوبی دانسته است که ما نیازمند به دو حیوان هستیم: یک نوع حیوان لال، مانند چهارپایان و پرندگان و یک نوع (حیوان) ناطق، مانند مسیحی ها، مسلمان ها، بودایی ها و سایر از شرق و غرب. آنها را به خاطر خدمت گذاری ما آفریده است و ما را در این زمین متفرق ساخته است تا پشت های آنان را لگدکوب کرده و زمام اختیار آنان را در دست داشته و از فنون آنان برای منافع خود بهره برداری نماییم.

به همین جهت است که بر ما واجب است دختران زیبای خود را به ازدواج پادشاهان، وزرا و بزرگان در آوریم و فرزندان خود را میان پیروان مذاهب دیگر داخل کرده تا در صورت مقتضی، آنها را وادار به جنگ نموده، قدرت نهایی را در دست داشته و بهره برداری کامل از آنها نموده باشیم.)(30)

آیه کریمه ذیل ادعای تبار الهی یهودیان و مسیحیان را مطرح می کند:«وَ قَالَتِ الْیَهُودُ وَ النَّصَارَى نَحْنُ أَبْنَاءُ اللَّهِ وَ أَحِبَّاؤُهُ قُلْ فَلِمَ یُعَذِّبُکُمْ بِذُنُوبِکُمْ بَلْ أَنْتُمْ بَشَرٌ مِمَّنْ خَلَقَ یَغْفِرُ لِمَنْ یَشَاءُ وَ یُعَذِّبُ مَنْ یَشَاءُ وَ لِلَّهِ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَمَا بَیْنَهُمَا وَ إِلَیْهِ الْمَصِیرُ»(31) ” و یهودیان و ترسایان گفتند: ما پسران خدا و دوستان او هستیم. بگو پس چرا شما را به کیفر) گناهتان عذاب می کند [نه] بلکه شما [هم] بشرید از جمله کسانی که آفریده است هر که را بخواهد می آمرزد و هر که را بخواهد عذاب می کند و فرمانروایی آسمان ها و زمین و آنچه میان آن دو می باشد از آن خداست و بازگشت همه به سوی اوست.”

حال که به زعم خود با خداوند رابطه خویشاوندی قائلند، پس بهشت ملک طلق آنها بوده و دیگران را در آن جایی نیست و اگر احیانا کسانی هم از یهود و انصاری به جهنم رفتند تنها درنگی کوتاه در آن خواهند داشت و پس از آن در بهشت برین متنعم خواهند گشت. قرآن به نیکی از باورهای آنها پرده بر می دارد: « وَ قَالُوا لَنْ یَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ کَانَ هُودًا أَوْ نَصَارَى تِلْکَ أَمَانِیُّهُمْ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ * بَلَى مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَ لَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لَا هُمْ یَحْزَنُونَ»(32) آنها گفتند: “هیچ کس، جز یهود یا نصاری، هرگز داخل بهشت نخواهد شد.” این آرزوی آنهاست. بگو: “اگر راست می گویید، دلیل خود را بر این موضوع) بیاورید! آری، کسی که روی خود را تسلیم خدا کند و نیکوکار باشد، پاداش او نزد پروردگارش ثابت است؛ نه ترسی بر آنهاست و نه غمگین می شوند. بنابراین بهشت خدا در انحصار هیچ گروهی نیست).«ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ إِلَّا أَیَّامًا مَعْدُودَاتٍ وَ غَرَّهُمْ فِی دِینِهِمْ مَا کَانُوا یَفْتَرُونَ»(33)؛ این عمل آنها به خاطر آن است که می گفتند: “آتش (دوزخ) جز چند روزی به ما نمی رسد (و کیفر ما، به خاطر امتیازی که بر اقوام دیگر داریم، بسیار محدود است. این دروغی که به خدا بسته بودند، آنها را در دینشان مغرور ساخت (و گرفتار انواع گناهان شدند)” خدای متعال علت تمرد و تخلف آنهارا مبتنی بر یک عقیده باطلی می داند که به زعم ایشان دلیل مصونیت در مقابل مجازات الهی تلقی می شود.

بنا بر آنچه که گذشت، برگزیدگی پیش از ظهور منجی، به پس از ظهور نیز تسری یافته و صهیونیست های مسیحی به توهم خود در جبهه خیری هستند که به رهبری منجی نیروهای شر را از بین برده و مالک زمین خواهند گشت.

مهدویت دیدگاه متفاوتی به مقوله برگزیدگی دارد. برگزیده بودن را فراتر از قوم و نژاد، به کسانی اعطاء می کند که به وسیله عمل صالح به خداوند نزدیک شده باشند نه با حسب و نسب. با کرامت ترین انسان ها در نگاه مهدوی، پرهیزکارتین آنها هستند.(34) و همان ها هستند که پس از ظهور منجی موعود جزء نجات یافتگان خواهند بود. ایشان کسانی هستند که به مهدی موعود ایمان آورده و او را امام واجب الطاعه خود به شمار آورده، دین او را برای خود برگزیده و مسلمان شوند.

بستر سازی برای ظهور منجی (انتظار)
هر چند در اینکه ظهور منجی نیاز به مقدمات و زمینه هایی دارد، جریان صهیونیست مسیحی و مهدی گرایی اسلامی هم اندیشی دارند لکن در نحوه انتظار و آماده سازی بستر ظهور تفاوت های بنیادین بین آنها وجود دارد.

صهیونیسم مسیحی معتقد است که پیش از ظهور مسیح مراحلی زیر باید رخ دهد: یهودیان از سراسر جهان در فلسطین گردهم می آیند تا کشور اسرائیل را از نیل تا فرات به وجود آورند.
مسجد اقصی و صخره در بیت المقدس باید منهدم شده و معبد سلیمان به جای آن بنا شود. پس از انهدام بیت المقدس، جنگ نهایی آرماگدون (Armageddon) شروع خواهد شد.

قبل از ظهور دوباره مسیح، صلح در جهان معنایی نداشته و مسیحیان برای تسریع ظهور مسیح، باید مقدمات جنگ نهایی مقدس و نابودی جهان را فراهم کنند.

موارد فوق بویژه باور چهارم، که برای ظهور منجی باید با فساد هر چه بیشتر مقدمه جنگ افروزی را فراهم کرد، این جریان را کاملا از انگاره انتظار مهدوی که موعود گرایی ناب دینی است متمایز کرده و موعودی عرفی و غیر دینی را ترسیم می کند. مهدویت به معنای انتظار دولت کریمه و آرمان شهر عدالت محور در پایان دوران است که مقدمات و بستر سازی ظهور منجی مهدوی با مبارزه تمام عیار با هر گونه مظاهر ظلم و فساد و تبعیض در جهان تحقق می یابد. و منتظران ظهور باید با منجی تناسب و سنخیت داشته باشند. عقیده به مهدویت نه به معنای آماده شده برای جنگ و کشتار بلکه پاک سازی درون و نفس برای استقبال از انسان برگزیده الهی که رسالتش پاک سازی جهان است، می باشد. به حق باید گفت که در این چارچوب، منتظران مصلح خود باید صالح باشند. برعکس دیدگاه صهیونیسم مسیحی، در مهدی گرایی اسلامی هر قدر به برقراری عدالت و ممانعت از ظلم فساد موفق تر شدیم به همان اندازه بستر ظهور را فراهم کرده ایم و هر اندازه گژراهه رفتیم به همان اندازه فرج را به تأخیر انداخته ایم.

منجی گرایی در حوزه عمل

راهبرد انتظار مسیح گرایی صهیونیسم مسیحی (انتظار منفی)
آشنایی با تفاوت باورهای دو جریان مسیح گرایی و مهدی گرایی، ما را به درک بهتری از تفاوت های موجود در کاربست این باورها در حوزه عمل به سان راهبردی برای اداره جهان به سمت ظهور منجی دلخواه رهنمون می سازد. صهیونیست های مسیحی از آنجا که خود را نژاد برتر دانسته و برای دیگران حق حیات و منزلت انسانی قائل نیستند، در نتیجه در یک انتظار منفی برای ظهور به سر می بردند. بدین معنا که تلاش می نمایند تا با فساد هر چه بیشتر و اقدامات تخریبی بر علیه غیر خودشان، زمینه ظهور مسیح را فراهم سازند. برای نشان دادن انتظار منفی و تخریبی این جنبش، موارد ذیل نشان دهنگی بالایی دارند:

راهبرد انتظار
انگاره انتظار برای ظهور منجی امری اشتراک پذیر بین همه انسان ها و ادیان به ویژه مسیحیت، یهودیت و اسلام است. نکته قابل تأکید در این بین، توجه به دو واژه “انتظار فعال” و “انتظار منفعل” است. منتظران فعال کسانی هستند که با باور به ظهور منجی اقدام به بستر سازی ظهور کرده و با بسیج امکانات خویش در جهت تحقق پایان تاریخ گام بر می دارند. لکن انفعال منتظران به معنای سلب مسئولیت از خود بوده و هر گونه اقدام پیش از ظهور را محکوم می کنند. اینان دست بسته منتظر آمدن منجی خود هستند. نگاه به کارکردهای صهیونیسم مسیحی و مهدویت باوران اسلامی، حاکی از انتظار فعال هر چند متفاوت در روش، می باشد.

برای مشاهده انتظار فعال صهونیسم مسیحی، کافیست در یکی از جستجوگرهای قوی اینترنتی کلماتی چون پیشگوئی های انجیل، آنتی کرایست، نازارین و آخرالزمان را جستجو کنیم تا ببینیم چندین هزار مقاله و پایگاه پیش روی ما در فضای سایبر قرار خواهد گرفت. به عنوان مثال، سایت آرماگدون نیوز (اخبار آرماگدون) هر روز ده ها صفحه مطلب به صورت خبر در مورد آخرالزمان عرضه می کند که کاملا اخبار غریبه است. تیمی در این سایت وجود دارد که وظیفه اش رصد وقایع مختلف جهان و ربط دادن آن به وقایع آخر الزمان است. مثلا اگر در یک کشور با کیفیت خاصی در زمان خاصی خسوف خورشید حاصل شده با باران سیاه رنگی بارید، تیم یاد شده با مراجعه به انجیل این حوادث را به عنوان یک خبر آخر الزمانی در سایت منعکس می کنند. سایت دیگری به نام آرماگدون آلرت؟ (هشدار آخر الزمان قابل اشاره است که به مراتب افراطی تر از سایت قبلی است. این سایت به گونه ای اخبار خود را درج می کند که انگار همین فردا آخر الزمان و زمان ظهور مسیح فرا رسیده است.

پیش از حمله آمریکا به عراق ده ها مقاله از سوی صهیونیست های مسیحی عرضه شد که آنرا یکی از علامات آخرالزمان دانستند. استدلالشان این بود که عراق محل جغرافیائی بابل باستانی بوده و مطابق با یکی از پیش گویی های انجیل در مورد آخر الزمان است که می گوید، بابل از نو پدید آمده و به دلیل گناهانش نابود می شود و این حمله آمریکا یعنی نابودی همان بابل ثانی. حتی به دلایل طنز آلودی استلال می کردند که در عراق روزنامه ای به نام بابل منتشر می گردد و پسر بزرگ صدام سردبیر آن است. یا امروز در عراق سیگاری وجود دارد که نامش بابل است. البته عکس این موضوع نیز وجود دارد. کسانی معتقدند که بابل ثانی همان آمریکاست و امپراطوری آمریکا به دلیل کثرت فحشا و فساد و معاصی در آخرالزمان نابود می شود به گونه ای که سال ها از خروارهای آن دود بر آسمان می رود و مردمی که از کنار با کشتی عبور می کنند حسرت میخورند که چه سرزمین آبادی بوده که اینگونه ویران شده است. البته این مقالات در شیوه تحلیل ظاهرة متفاوت، مشترکند؛ همه بر این باورند که آخرالزمان نزدیک است.

شبکه های ماهوارهای متعددی هم وجود دارد که به صورت ۲۶ ساعته به مثابه بلند گوی برنامه های مذهبی جنبش صهیونیسم مسیحی عمل می کند. یکی از این شبکه های بسیار معروف ماهواره TBN است، که متعلق به کلیسای اونجلیست ها می باشد. در این شبکه تمام برنامه ها بر محوریت آخرالزمان تعریف شده اند. شخصی بنام هایلینزی که از 40 سال پیش بر مبنای پیش گویی های کتاب مقدس به عرضه اخبار آخر الزمانی پرداخته، در این شبکه سخنرانی هفتگی دارد. این شخص در سخنرانی اخیرش به صراحت از نبرد دنیای مسیحیت با اسلام سخن به میان آورد. سخنان وی آنقدر افراطی بود که می گفت ” چرا جرج بوش رئیس جمهور محبوب ما با سلاطین برخی کشورهای عرب مثلا شاه اردن مذاکره کرده است ! او نمیداند که هر شاه عرب چه مار هفت خطی است و ما در نهایت باید با تک تک آنها بجنگیم. انجیل می گوید که ما باید با اینها بجنگیم؛ چرا رئیس جمهور آمریکا با آنها مذاکره می کند؟” وی در این سخنرانی با توجه دادن اذهان عمومی به آخر الزمان، تأکید ساخت ” که من 40 سال است که پیش گویی های انجیل را دنبال می کنم و بر مبنای این دانش 40 ساله می گویم هیچ زمانی مثل امروز حوادث آخرالزمانی قریب الوقوع نبوده و اخبار آخرالزمانی با هم جمع نشده بودند و هیچ زمانی مثل امروز پتانسیل مرحله آخرالزمانی را نداشته است الآن عصری است که تمام علائم ما در حال محقق شدن است”.(35)

به هر حال منتظر بودن از ویژگی های برجسته این جنبش است که در عمل به باورهای اسطوره ای مقدمات پیش از ظهور، به صورت دکترینی انجام وظیفه می کنند. القای تفکر آخر الزمانی در افکار عمومی مسیحیان و یهودیان و آمادگی برای جنگ با مسلمانان در جنگ جهانی آرماگدون منجر به رقابت تسلیحاتی و رونق بازار تولید و مصرف تجهیزات نظامی شده است.

جمع بندی
تز اصلی مقاله، ارائه چهرهای عرفی شده از منجی مسیحیان صهیونیست شده بود که برای این منظور واژه شناسی عرفی شدن و مروری اجمالی بر جنبش صهیونیسم مسیحی ضروری نمود. آغاز عرفی شدن جامعه مسیحی با ابداعات دینی پولس، و بروز جدی آن در باورها و عملکردهای صهیونیسم مسیحی از مباحث جدی این مقاله بود که نقطه تمرکز آن در آموزه منجی گرایی ترسیم گردید.

منجی گرایی در دو حوزه نظر، که به تفسیر فراواقعی از منجی و نگاه متمایز به خود و نیز راهبرد انتظار در این حوزه مورد بحث قرار گرفت. منجی گرایی در حوزه عمل نیز به انتظار منفی این جنبش در فراگیر شدن ظلم در جهان به عنوان زمینه سازی برای ظهور مسیح، اشاره دارد که دور افتادن این منجی از منجی ناب دینی، عنوان منجی عرفی را در این مقاله به خود گرفته است.

25- آرچیبالد رابرتسون، عیسی اسطوره یا تاریخ، ترجمه: حسین توفیقی، قم: مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، ۱۳۷۸
26- سوره توبه، آیه ۳۰
27- آلیستر مک گراث، مقدمه ای بر تفکر نهضت اصلاح دینی، ترجمه: بهروز حدادی، قم: مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، ۱۳۸۲، ص ۹۷
28- مضمون آیات: کهف، آیه ۱۱۰، سوره آل عمران، آیه 144، سوره احزاب، آیه 40 و سوره فتح، آیه ۲۹
29- سفر یوشع نبى 14: 4
30- محمد مهدی کریمی نیا، ماهیت اعتقادی و دینی صهیونیسم، کتاب نقد، ش ۳۲، پاییز ۱۳۸۳، صص ۷۶ – ۷۵.
31- سوره مائده، آیه ۱۸.
32- سوره بقره، آیه ۱۱۱و آیه ۱۱۲
33- سوره آل عمران، آیه ۲۶
34- مضمون سوره حجرات، آیه ۱۳
35- شاه حسینی، تصویر منجی در رسانه های غرب، پایگاه اینترنتی رسد، 1384/10/18

منبع: مجموعه مقالات سومین کنگره علمی – پژوهشی مهدویت، به اهتمام: اداره کل تبلیغات اسلامی خوزستان، نویسنده: محسن قنبری آلانق، ناشر: نشر اندیشه کهن پرداز، چاپ اول، تهران، 1389ش، صص 84-55

لینک کوتاه : https://mafaz.ir/?p=20134

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

error: Content is protected !!