4

5 آبان ماه؛ روز اصلاح دینی/ تأثیر تفکر مارتین لوتر بر کلیسای مسیحیت

  • کد خبر : 23028
  • ۰۵ آبان ۱۴۰۰ - ۱۴:۰۶
5 آبان ماه؛ روز اصلاح دینی/ تأثیر تفکر مارتین لوتر بر کلیسای مسیحیت
بعضی کلیساهای مسیحی یک‌شنبۀ قبل یا بعد از ۳۱ اکتبر را به عنوان «یک‌شنبۀ اصلاحات» جشن می‌گیرند

به گزارش پایگاه خبری مفاز، مارتین لوتر، راهب و دانشمند مسیحی از شنیدن این خبر که یکی از نمایندگان کلیسای کاتولیک قصد دارد به شهر ویتن‌برگ بیاید تا برای ساخت کلیسای سنت پیترز در روم پول جمع کند ناراحت بود. کلیسا مغفرت‌نامه‌هایی به مردم می‌فروخت و ادّعا می‌کرد که در قبال آنها توبه‌شان مقبول واقع خواهد شد و از آتش دوزخ رهایی خواهند یافت. لوتر نمی‌توانست این فریب‌کاری‌ها را تحمّل کند و لذا اعتراضات خود را علیه پاپ و کلیسا مکتوب کرد و در ۳۱ اکتبر سال ۱۵۱۷، ۹۵ رسالۀ خود را با میخ به درب «کلیسای قلعه» در مرکز شهر کوبید. البته اندیشۀ اصلی لوتر چند سال بعد شکل گرفت؛ او معتقد بود که انسان تنها از طریق ایمان وارد بهشت می‌شود، نه از طریق آیین‌های دینی مثل غسل تعمید یا مراسم‌های مخصوص کلیسا برای بخشایش گناهان. به اعتقاد او مسیحیان به پنج چیز احتیاج داشتند: ایمان، کتاب مقدّس، مسیح، لطف الهی و جلال خداوند. به لطف صنعت چاپ که به‌تازگی اختراع شده بود، رساله های لوتر به زبان‌های مختلف ترجمه و در سراسر اروپا منتشر شد و بدین ترتیب بود که اصلاحات پروتستانی شکل‌گرفت.

گرامی‌داشت روز اصلاحات

بعضی کلیساهای مسیحی یک‌شنبۀ قبل یا بعد از ۳۱ اکتبر را به عنوان «یک‌شنبۀ اصلاحات» جشن می‌گیرند. در این روز غالباً سرودهایی خوانده می‌شود که خود لوتر الفاظ و موسیقی آن را سروده بود، مثل سرود «خدای ما دژی مستحکم است». اما اکثر اعضای کلیساهای لوتران خودِ روز ۳۱ اکتبر را جشن می‌گیرند که همزمان با روز هالووین است. بسیاری از مسیحیان به‌ویژه انجیلیون هالووین را به خاطر ریشه‌های کفرآمیزِ آن جشن نمی‌گیرند؛ در عوض کودکان لباس‌های قرون وسطی شبیه به لباس‌های لوتر بر تن می‌کنند و روز اصلاحات را گرامی می‌دارند.

مارتین لوتر

در بامداد یکشنبه ۳۱ اکتبر ۱۵۱۷ کشیش خشمگین یک شهر کوچک آلمانی کاغذی در دست با گامهای بلند به سوی کلیسای آبادی رفت، متنی که شبانه آماده کرده بود را با چند میخ به در بزرگ و چوبی کلیسا چسباند تا همه مؤمنان آن را بخوانند. او در ادعانامه خود گفته بود که هیچ بنده‌ای از دیگران به خدا نزدیکتر نیست و احدی حق ندارد خود را نماینده خداوند در روی زمین بداند. کشیش ۳۳ ساله شهر ویتنبرگ مارتین لوتر نام داشت. او به نابسامانی‌های کلیسا اعتراض داشت اما از اهمیت اقدام خود بی‌خبر بود. بعدها تاریخ‌نگاران ضربات پرطنین چکش او را بسان زنگ ناقوسی دانستند که مرگ قرون وسطا را اعلام کرد. مارتین لوتر دین را پیوندی روحانی میان آفریدگار و بندگان او می‌دید و جز پالودن دین و ایمان از آرایه‌ها و زایده‌های خرافی که ارباب کلیسا به آن بسته بودند، چیزی نمی‌خواست. اقدام فردی مارتین لوتر به زودی طنینی عظیم پیدا کرد، پایه‌های کلیسای کاتولیک را لرزاند و سرانجام به پیدایش کیش پروتستان انجامید که دین مسیح را یکسره دگرگون کرد و آن را به مسیری تازه انداخت و آن را برای هماهنگی با مقتضیات روزگار نو آماده ساخت.

مارتین لوتر و مبارزه با انحرافات کلیسا

مارتین لوتر که پس از تحصیل الهیات به سمت واعظ اصلی کلیسای ویتنبرگ انتخاب شده بود، به تدریج با فساد ارباب کلیسا و زندگی گناه‌آلود همکاران خود آشنا شد. بسیاری از کشیشان که پیروان مسیح را به نعمت و آسایش در «حیات بعدی»‌ حواله می‌دادند،‌ خود در همین «دنیای فانی» سرگرم پول‌اندوزی و خوشگذرانی بودند. آنها با استفاده از ناآگاهی عوام، خود را فرستادگان و نمایندگان خدا در روی زمین می‌خواندند، در ازای پول برای آنها نزد خداوند «شفاعت» می‌کردند و به آنها سندهایی می‌فروختند که تمام گناهانشان را می‌بخشید و رفتن آنها را به بهشت تضمین می‌کرد.

ادعانامه‌ای که مارتین لوتر در ۹۵ ماده یا تز تنظیم کرده بود و آن را به در کلیسای بزرگ شهر آویخت، بازتاب طغیان روحی او بود. او کلیسای کاتولیک را متهم می‌کرد که وظیفه اصلی خود،‌ یعنی تعلیم آموزه‌های مسیح را به فراموشی سپرده است و‌ مؤمنان را از فیض و رحمت الهی دور می‌کند. کشیشانی که لوتر کسب و درآمد آنها را به خطر انداخته بود، نزد پاپ، پیشوای کلیسای کاتولیک، که در واقع بر اروپای آن روز و بر تمام جهان مسیحی حکم می‌راند، شکایت بردند. پاپ، کشیش جوان را به رم فرا خواند و او را به تکفیر تهدید کرد. لوتر نه تنها به احضار و تهدید او وقعی ننهاد، بلکه نامه تحکم‌آمیز پاپ را در اقدامی تهورآمیز به آتش افکند و فریاد برداشت که پاپ یک بنده عادی پروردگار است،‌ پس چه حق دارد درباره کفر و ایمان بندگان دیگر داوری کند؟

لوتر راه گریز در پیش گرفت و به زندگی مخفیانه روی آورد. زندگی در خلوت و انزوا چند سالی به او فرصت داد که به افکار خود سروسامان دهد و کتاب مقدس را به زبان آلمانی ترجمه کند. اقدامی مهم و تهورآمیز که از راهی دیگر اقتدار ارباب کلیسا را به چالش گرفت. کشیشان کلام خدا را در انحصار خود در آورده و تفسیر کتاب مقدس را حق انحصاری خود می‌دانستند تا مردم عادی را همواره در جهل و وابستگی نگاه دارند. لوتر از سرنوشت یان هوس (۱۴۱۵ – ۱۳۷۱) باخبر بود. آن روحانی اهل بوهم متن کتاب مقدس را از لاتین به زبان چک ترجمه کرده بود تا به مؤمنان بگوید آگاهی از تعالیم مسیح در انحصار کلیسا نیست و هر بنده خدایی می‌تواند با خواندن “کتاب مقدس” از پیام واقعی خداوند آگاه شود. هوس به جرم ایستادگی در برابر کلیسا به عنوان “جادوگر” به هیمه آتش سپرده شد.

در تزهای ۹۵ گانه مارتین لوتر چند گزاره بنیادی وجود دارد که برای جنبش اصلاح دینی بسیار پراهمیت است:

خداوند همه بندگان خود را برابر آفریده و همه به یکسان به او نزدیک هستند، پس کشیشان یا روحانیان نمی‌توانند مدعی شوند که به خداوند نزدیک‌تر هستند یا از سوی او نمایندگی دارند.

ایمان دینی حاصل پیوند روحانی و مستقیم میان خداوند و قلب انسان است. پس امری وجدانی و آزادانه است، یعنی اگر از روی جهل یا با فشار باشد هیچ ارزشی ندارد.

پیوند انسان با خداوند به طور مستقیم و از راه درک کلام الهی انجام می‌گیرد که در کتاب مقدس منقول است و در دسترس همگان قرار دارد. این رابطه به میانجی یا واسطه نیاز ندارد، پس روحانیان حق ندارند خود را واسطه ارتباط بشر با خدا بدانند و این را امتیازی برای خود بشمارند.

این چند تز ساده جهان‌بینی قرون وسطا را که یکسره بر دین استوار بود، از ریشه تکان داد، هم ایمان دینی را از گزند مقامات دنیوی محفوظ نگه داشت و هم راه را برای پیشرفت جامعه بشری بر پایه علم و خرد هموار کرد.

لوتر یک مصلح دینی دلیر و برجسته است،‌ اما در میان پیشروان جنبش روشنگری که در سپیده‌دم نوزایی فرهنگی اروپا رسم و راه زندگی مدرن را ترسیم کردند،‌ جایی ندارد. او وجدان دینی را از بند جهل و خرافات و سیطره ارباب کلیسا رها کرد، اما در بسیاری از باورها و گرایش‌های دینی، یک مسیحی «بنیادگرا» باقی ماند. در تعالیم و تبلیغات او می‌توان نکاتی یافت که برای انسان متمدن امروز نکوهیده هستند:

گرایش ضدیهودی: لوتر با وجود گسست از سلسله مراتب کلیسای کاتولیک به باورهای ضدیهودی گرایش داشت. در نوشته‌ای به عنوان «از یهودیان و دروغ‌هایشان» (۱۵۴۳) به شدت به یهودیان تاخته و آنها را دشمنان ابدی مسیح دانسته است. در دوران ناسیونال سوسیالیسم، چه بسا پیروان جنایتکار آدولف هیتلر به نوشته‌های ضدیهودی مارتین لوتر استناد می‌کردند.

نفرت از دهقانان: لوتر با این که پیوسته از فیض الهی و رحمت عیسی مسیح دم می‌زد، با توده محرومان جامعه انس و الفت نداشت. در روزگار او طغیان‌های دهقانی، در اعتراض به جور و ستم فئودال‌ها، در غرب اروپا‌ زبانه می‌کشید. لوتر برخلاف توماس مونتسر (۱۴۸۹ – ۱۵۲۵) مصلح دینی بزرگی که در کنار دهقانان قرار گرفت، از اشراف زمین‌دار و حاکمان ستمگر پشتیبانی کرد. لوتر در آغاز قیام دینی خود در مونتسر پشتیبانی دلیر و یاوری پی‌گیر می‌دید، اما وقتی این حامی بزرگ دهقانان فقیر را اعدام کردند،‌ خم به ابرو نیاورد.

مارتین لوتر همچنین وارث برخی از جهالت‌های کلیسا بود، از جمله احکام بیرحمانه آن در مورد ساحران و اعتقاد کورکورانه به پلیدی ذاتی آنها، به اعتقاد دستگاه تفتیش عقاید، جادوگران،‌ به ویژه زنان جادوگر، می‌توانستند مردم را با آفت‌ها و بلاهای گوناگون و بیماری‌های مخوف آلوده کنند. در قرون وسطی بسیاری از کسانی که به نحوی در برابر جباریت کلیسا قد علم می‌کردند، به بهانه اشتغال به سحر و جادو،‌ به هیمه آتش سپرده می‌شدند. لوتر هم در این قضاوت غیرانسانی تردید نکرد و بارها فرمان داد: «به زنان جادوگر رحم نکنید!»

لوتر در سال‌های پایانی زندگی شاهد گسترش افکار و باورهای خود بود. او در ۱۸ فوریه ۱۵۴۶ در ۶۲ سالگی درگذشت و در پایگاه وعظ و تدریس خود یعنی کلیسای ویتنبرگ به خاک سپرده شد.

 

لینک کوتاه : https://mafaz.ir/?p=23028

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

error: Content is protected !!