پایگاه خبری مفاز – اما دلیل صدوق برای آوردن داستانی که در آن از فردی به نام شاهزاده بوذاسف استفاده کرده است آن بوده که روشن شود غیبت و اختفا و استتار اهل ایمان در هنگام غلبه ستمگران و دشمنان دین، و انتظار فرج، تنها در اعتقادات شیعه وجود نداشته، بلکه در زندگی بسیاری از پیامبران و صالحان، از جمله عابدانی که در حوزه حکومت پدر یوداسف میزیستند، سابقه داشته است. مجلسی (متوفی ۱۱۱۰) نیز این داستان را ستوده است.
[۷۲] و البته نمیگوییم که این گزارش بلند براستی از زبان معصوم بازگو شده و «حدیث صحیح» است، اما بی گمان صدوق و مجلسی و دیگر عالمان متشرّع شیعی، محتویات آن را با آموزشها و دستورهای دینی خود سازگار یافته و آن را ارج نهاده اند. [۷۳] و ظاهراً برخی پیروان ادیان الهی این داستان را نمونهای از معارضه با شرک نیز تلقی میکرده اند.
روایت مفصل صدوق را مجلسی نیز به تمامی در بحارالانوار نقل کرده است و سیدمصطفی نقوی (متوفی ۱۳۲۳) و سیدهاشم میلانی (از معاصران) هم در دو ترجمه عین الحیاه مجلسی به عربی، تمام این داستان را از روی آن کتاب به عربی برگردانده اند.[۷۴]
از بسیاری تعبیرات موجود در این روایت میتوان دریافت که یوذاسف در نظر صدوق و همه کسانی که آن را پذیرفته و ترویج کرده اند، مقام نبوت داشته است.
چنانکه مجلسی، ذیل روایتی که در آن امام علی علیه السّلام به «بوداسکفت» تشبیه شده، آورده است: و گفتهاند که آن، نام شاهزادهای است که بلوهر به سراغ وی آمد و پیامبر شد. [۶۸] اقبال لاهوری [۶۹] نیز نبوت بودا را تصدیق کرده و محمدحسین آل کاشف الغطا [۷۰] او را با عنوان «النبی الهندی» یاد کرده و برخی مانند فرید وجدی [۷۱] نبوت بودا را بعید ندانسته اند.
۴٧ ـ یر : عبدالله بن عامر ، عن الربیع ، عن جعفر بن بشیر ، عن عمر وبن أبی المقدام ، عن عفیف بن أبی سعید قال کنا فی أصحاب البرود ونحن شیان ، فرجع إلینا أمیرالمؤمنین ۷ فقال بعضنا : بوداسکفت قد جاءکم ، فقال علی ۷ : ویحک إن أعلاه علم وأسفله طعام [۴].
٣ و ۴) بصائر الدرجات : ١۵١.
۶۸. ↑ محمد باقر بن محمدتقی مجلسی، بحارالانوار، ج۴۰، ص۱۴۳، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳
بِلَوْهَر و یوداسَف (یا «برلئام و یوزاف» و «برلعام و یواصاف» / بوذاسَف/ بوداسَف/ یوداسپ)، روایتی از زندگی بودا به زبان سانسکریت که در آن بلوهرِ زاهد، وی را با حقایق زندگی آشنا میکند.