2

تناسخ و سرمایه داری

  • کد خبر : 50855
  • ۲۴ خرداد ۱۴۰۲ - ۹:۴۰
تناسخ و سرمایه داری
نگاهی به تناسخ گرایی و فرجام ستیزی در معنویت های کاذب

به گزارش پایگاه خبری مفاز، یکی از بزر گترین و مهمترین دغدغه ها و دلمشغولی های ذاتی بشر، مقوله مرگ و فرجام است . آدمی به واسطه فطرت کما ل طلب و تمایل به جاودانگی، همواره با اندیشه پایان حیات و سرنوشت پس از مرگ دست به گریبان بوده و کوشیده پرسشها و ابهامات خود در این زمینه را به نحوی پاسخ دهد، لذا دیدگاههای زیادی مطرح شده و هر کدام از دریچه و زاویه ای در مقام پاسخ دهی و استدلال برآمده اند؛ عده ای با اتخاذ رویکرد ماده گرایانه، بحث تناسخ را مطرح نموده و گروهی (ادیان ابراهیمی) مقوله معاد را پیش کشیده اند . این دو دیدگاه از سایر نظرات، مهمتر بوده و بیشترین طرفدار را از گذشته تا به امروز داشته اند.

در این میان، مقوله تناسخ با توجه به مفاهیم و استدلال های خاصش در خصوص چرخه بازگشت ارواح به دنیا (حلول در جسمی تازه)، در طول زمان از سوی گروهها و جریان های مختلف مورد بهره برداری قرار گرفته و ملات لازم را برای ساخت مبانی فکری و اصول اعتقادی مدنظرشان فراهم نموده است. به عبارت دقیق تر، فرجام ستیزی و عدالت گریزی نهفته در تناسخ، توجیهی برای مقاصد دنیاگرایانه آ نها ایجاد کرده تا با وجدانی آسوده و جسارتی مضاعف، مطامع خود را دنبال کنند.

یکی از تازه ترین اشکال این جریا نها، فرقه های نوظهور است که با توجه به هم راستا بودن و هماهنگی کامل نظریه تناسخ با اهداف و مطامعشان، به شدت از این نظریه استقبال کرده اند، به گونه ای که تناسخ باوری اساساً به عنوان یکی از شاخص های مشترک فرقه های نوظهور شناخته می شود. با عنایت به بطلان تناسخ از دیدگاه اسلام و القای این نظریه از سوی جریانهای معنوی نوپدید، در نوشتار حاضر تلاش می گردد این مقوله و چرایی گرایش فرقه های نوظهور به آن مورد بررسی و تبیین قرار گیرد تا از این رهگذر، ادراکی مناسب در خصوص بطلان ماهیت و غایت این گونه جریا نها نیز حاصل گردد.

تناسخ؛ ریشه ها و مفهوم

آشنایی با تاریخچه شکل گیری و مفهوم تناسخ، شمایی از این مقوله در ذهن ترسیم می کند که می تواند در ادامه مسیر راهگشا باشد، لذا در ابتدا به این امر می پردازیم. ریشه های تناسخ را باید در باورهای هند باستان جستجو نمود. اعتقاد به تولد مكرر انسان يا هر موجود زنده، يكی از باورهای مهم و اركان اصلی آيين هندوست؛ اگرچه به آنان اختصاص ندارد و در ميان مذاهب بدوی و پيشرفته نيز ديده می شود.

اصطلاح خاصی كه در آيين هندو به اين معنا اختصاص يافته ، واژه »سمساره « است. سمساره، عنوانی است برای تولد مجدد [و مكرر ] در چهار دين بومی عمده سرزمين هند یعنی هندو، جين ، بودا و سيك . سمساره (و مفهوم نزدیک به آن كارمه یا کارما ) رو ی هم رفته، نظریه ای است درباره كيفر و پاداش كنش های اخلاقی و تبيين تفاوت افراد در اديان هندی . سمساره، حاكی از وضعيت متغير و جهان ناپايدار، در برابر جهان ثابت و فناناپذير «موكشه»  يا «نيروانه » است . بنابراين، در تعريف تناسخ می توان گفت: تناسخ عبارت است از چرخه تولد مكرر انسان در اين دنيا كه بر اساس آن، روح فناناپذير او با مرگ تن نابود نمی شود بلكه به صورت مكرر در قالب موجودی ديگر، به حيات خود ادامه می دهد و اين بازتولد، تا رسيدن به موكشه يا رهايی از طريق اتحاد با روح كلی (برهمن ) ادامه مي يابد. البته تناسخ در آ یین های مختلف هندی ، قیود و شروط خاص و متفاوتی دارد.

از منظر لغوی ، تناسخ از ماده» نسخ « و به معنای جايگزين ساختن ، جابه جايی و انتقال می باشد . بر اساس مبانی و ديدگا ههای مختلف ، تناسخ در معانی متعددی به كار رفته و در میان پژوهشگران اديان و مذاهب ، متكلمان ، مفسران، محدثان و عارفان مطرح بوده اما در آثار فلسفی، بيشتر به تعريف و بيان چيستی و تحليل ماهيت آن توجه شده است. تناسخ نزد فيلسوفان مسلمان، در عام ترين معنای خود، هرگونه انتقال روح يا نفس از بدن به بدن ديگر را شامل می شود، البته طبق برخی اصطلاحات، معنای محدودی می يابد، ليكن معنای رايج و شايع آن، انتقال روح از بدن عنصری به بدن عنصری ديگر است كه از نظر گستره، در مرحله متوسط قرار دارد. برای تناسخ، دسته بندی های گوناگونی نیز مطرح شده است، از جمله:

الف)صعودی و نزولی: بر اساس این دسته بندی، انتقال روح از بدن موجودی به بدن موجود بالاتر، تناسخ صعودی نامیده شده و تناسخ نزولی، حالت انتقال روح به بدن موجود پايين تر است.
ب)در دسته بندی ديگر، اقسام ذيل را برای تناسخ ذكر گردیده است:
۱- نسخ : انتقال روح از بدن انسان به بدن انسانی ديگر.
۲- مسخ : انتقال روح از بدن انسان به بدن حيوان.
۳- فسخ : انتقال روح از بدن انسان به گياه.
۴- رسخ : انتقال روح از بدن انسان به جمادات.

فرقه های نوظهور و تناسخ

هما نگونه که پیشتر اشاره شد ، فرقه های نوظهور به سبب هماهنگی مفاهیم نهفته در تناسخ با اهدافشان از این نظریه استقبال کرده و در بسیاری از این دست جریا ن ها شاهد تناسخ باوری هستیم. دلایلی چند برای این امر وجود دارد و می توان از چند بعد به تبیین این مسئله پرداخت. از جمله :

۱- بعد رسانه ای و تبلیغی ؛ شاید این زاویه دید در نگاه اول چندان به چشم نیاید اما با اندک تأملی می توان به اهمیت آن پی برد . درواقع، در جهان رسانه ای امروز که مرز میان حقیقت و مجاز به راحتی آشکار نبوده و -از دیدگاهی –
رسانه ها به سازندگان حقیقت مبدل گشته اند، هر امری که توسط این امپراتوری رسانه ای تبلیغ گردد، دیر یا زود به شهرت خواهد رسید. بدین ترتیب، وقتی امپریالیسم رسانه ای (با مدیریت غرب) در مقام مطرح ساختن مفهوم تناسخ از رهگذر پرداختن به جریا نهای اشاعه دهنده آن و پروپاگاندای سینمایی با محوریت هالیوود (به صورت مستقیم و غیرمستقیم ) برمی آید، تبعات بعدی اش به لحاظ تأثیرگذاری بر اذهان عمومی و گرایش و اقبال جهانی به این مقوله، انکارناپذیر می گردد. همین استقبال و شهرت جهانی است که معنویت های نوظهور را به سمت آن می کشاند، علت هم واضح است ؛ هر چه مقوله ای جذا ب تر و شهره تر، مخاطبان و طرفداران بیشتر و همین یعنی فرصت های بیشتر برای جذب.

۲- اعتقادی ؛ این جنبه از دو بعد قابل بررسی است : اول، تأمین اهداف و تطمیع سردمداران آن. ماهیت و مفهوم تناسخ، به لحاظ زیر سؤال بردن معاد و عدل الهی، مفرخوبی برای سردمداران جریا نهای معنوی کاذب فراهم ساخته تا بدون دغدغه و هراس از بازخواهی، توجیهی برای فریبکاری ها و اعمال انحرافی شان یافته و مطامع خویش را دنبال نمایند . بُعد دوم، تسامح دینی و شریعت گریزی است. رهایی از اندیشه رسیدگی به اعمال و تکالیف دینی بر اساس باور به تناسخ، راه حل خوبی برای افرادی است که به دنبال راحت طلبی، فرار از شریعت و بی قیدی هستند.

۳- سیاسی( به معنای سیاست و خط مشی جریا نهای نوظهور)؛ از این منظر، فرقه های نوظهور که با هدایت و حمایت استکبار جهانی ایجاد و اشاعه می یابند، به عنوان ابزار تحقق اهداف این جریان در راستای تخریب اصول و مبانی دین مبین اسلام (به ویژه معاد) و در نهایت ، دور شدن اسلام از معنای حقیقی اش، به القای باورهایی چون تناسخ روی می آورند.

۴- ساختاری و ماهوی؛ با توجه به تأکید و تمرکز غالب معنویت های نوظهور بر مسئله پلورالیسم دینی و جنبه فرادینی و فرامذهبی دادن به خود (با هدف جذب حداکثری) نظریه تناسخ تا حد زیادی با این رویکرد، هم راستا بوده و قابلیت هماهنگی با سلایق گوناگون دارد که دلیل خوبی برای گرایش جریا نهای معنوی به آن است.

مصادیقی از تناسخ باوری در فرقه های نوظهور

اکثر فرقه های نوظهور به مقابله با مرگ اندیشی پرداخته و حتی گاهی مرگ را موهوم و زندگی را جاویدان معرفی می کنند که برای آشنایی بیشتر در ادامه به نمونه هایی اشاره می شود: پال توئیچل ، مؤسس فرقه اکنکار می گوید: «فرضیه جهنم توسط کلیسا اختراع شد تا بشر را با ترساندن از کیفر برادرکشی، بیشتر به سوی تمدن سوق دهد . کلیسا مجبور بود ترس از کیفر اخروی و امثال آن را بیافریند تا بدین وسیله توده های مردم را هرچه بیشتر تحت کنترل داشته باشد».

«ماده نه هرگز به وجود مي آيد و نه از بين می رود، تنها می تواند از شکلی به شکل ديگر تبديل شود. تعداد ارواح عالم همواره ثابت اند اما لازم نيست که همه ارواح هميشه به شکل انسان متناسخ شوند. افزون بر اين، وقتی يک انسان از دنيا می رود، مستلزم آن نيست که روح او بلافاصله به بدن انسان يا حيوانی ديگر منتقل گردد، بلکه ممکن است روح به مدت يک روز تا يک هزار سال يا بيشتر در ساير عوالم به حيات خود ادامه دهد …. اما نهايتاً و در زمان مقرر که بناست بدهی کارميک خود را بپردازد، بار ديگر به شکل انسانی، متناسخ خواهدشد» هرچند این مکاتب استدلال هایی نیز برای عقیده خود ذکرمی کنند، اما بیشتر روی تجربه تکیه دارند.

از جمله استدلال فرقه اکنکار برای تناسخ چنین است : «اگر ما در زندگی های گذشته مورد آزار قرار گرفته و ترس را تجربه نموده باشيم، احتمالاً هنوز هم اين عواطف را در حافظه روانی خود حفظ کرده ايم و شايد به همين دليل در زندگی کنونی از احساس ترس و تنش در عذاب هستیم » . «… تناسخ به ما می آموزد تا زمانی که درسهای معنوی خود را فرا نگيريم، بارها متولد می شويم . قانون کارما تصريح می کند که اعمال ما و نتايج غيرقابل اجتناب آ نها با هم ارتباط مستقيم دارند؛ يعنی در يک زندگی آنچه را که در زندگی ديگر کاشته ايم، درو می کنيم».  افراد فعال در این حوزه از جمله پائولو کوئیلو ، اوشو (به صورت مستقیم ) و برخی نویسندگان روا نشناسی مثبت( موفقیت) مانند برایان تریسی ، وین دایر و … نیز (به شکل غیر مستقیم ) در آثار خود به این مقوله پرداخته اند.

مثلاً اوشو برای اثبات تناسخ چنين استدلال مي کند : به هنگام مرگ، جسم فاسد می گردد ولی ذهن به سفر خود ادامه می دهد. سن بدن شما شايد ۵۰ سال باشد اما ممکن است ذهنتان پنج ميليون سال سن داشته باشد. شما تمام ذهن های خود را در طول تمام تولدهايتان داشته ايد، حتي امروز با خود داريد. ذهن شما مانند يك مخزن، تمام خاطرات تولدهای گذشته تان را در خود انباشته می کند … اینطور نيست كه ذهن شما تنها مخزن تولدهای انسانی باشد . اگر به صورت درخت ها يا حيوانات متولد شديد -كه حتماً نيز چنين است- خاطرات تمام آن تولدها هم اكنون در شما موجود است. استدلا ل های اينچنينی، در تعاليم بسياری از مروجان معنويت های نوپديد در هندوستان نیز وجود دارد. چنانكه  «يوگاناندا » به ياد آوردن خاطرات گذشته را دليلی بر اثبات تناسخ می داند. ساتيا سا ی بابا نیز در این زمینه می گوید : «زمانی كه انسان می ميرد و در بهترين غایت محو نمی شود يعنی به نيروانا نمی رسد، در حالت مابين زمين و آسمان سرگردان باقی می ماند. او برای مدتی كه شايسته آن است، در آنجا می ماند و پس از آن، دوباره بر زمين فرود می آ يد تا بار ديگر برای رستگاری بكوشد ». با وجود تفاوت در مبانی فکری و آموزه ها، اما همانگونه که مشاهده می شود اغلب این جریا ن ها آشکارا و در لفافه – بر اساس سیاستهای خود – بر تناسخ تأکید ورزیده اند که از گرایش های ماد ی گرایانه و دنیاطلبانه شان حکایت دارد.

بطلان تناسخ

با وجود تلاش جریا نهای تناسخ باور برای عرضه استدلال و توجیه این نظریه، اما ادیان الهی، به ویژه دین مبین اسلام با ارائه ادله و براهین مختلف از ابعاد و زاوایای عقلی و فلسفی ، بطلان تناسخ را به اثبات رسانده اند. اندیشمندان و فلاسفه مسلمان در این زمینه آرای قابل توجهی عرضه داشته اند . از جمله ابن سینا در اشارات می نویسد: »هنگامی که بدن به حدی از رشد رسیده باشد که برای دریافت نفس، مهیا باشد نفس به بدن تعلق می گیرد یعنی با هر مزاج بدنی خاص ، نفس خاصی همراه می شود. نتیجه پذیرش اینکه یک نفس در بد نهای موجودات مختلف تناسخ کند، تعلق دو نفس به موجود تناسخ یافته است… حال آنکه تعلق دو نفس مدبر برای یک بدن، محال است. هر موجودی به علم حضوری درمی یابد که یک نفس دارد که تدبیر او را به عهده گرفته است.«ملاصدرا نیز بر اساس حرکت جوهری به ردّ نظریه تناسخ پرداخته و چنین می گوید »: تعلق نفس به بدن، تعلقی ذاتی و ترکیب این دو یک ترکیب حقیقی است نه صناعی و انضمامی. نفس و بدن ، هر دو در یک حرکت جوهری در حال حرکت هستند . در ابتدای حرکت، هر دو قوه هستند و در حال حرکت به کمالات خویش فعلیت می دهند . تا زمانی که نفس و بدن عنصری در یک کالبد به هم تعلق دارند، حالات قوه و فعلشان متناسب با هم خواهدبود . از طرفی، هر نفسی در این عالم، به مرور زمان بالأخره از جهاتی به فعلیت می رسد . با این وجود، جدایی نفس از بدن و حلول دربدن دیگر محال خواهدبود . زیرا نفس در زندگی پیشین خود، فعلیت های زیادی کسب کرده و ترکیب اتحادی یافتنش با موجودی که هنوز بالقوه است، امکان ندارد .«تناسخ بر اساس آیات قرآن نیز باطل می باشد.

هرچند در قرآن کریم از تناسخ به صراحت سخنی به میان نیامده اما مفسران در تفسیر حدود ۲۰ آیه به بحث از آن پرداخته و برخی بیش از هزار آیه قرآنی را ناظر به معاد و مسائل مربوط به آن را با بطلان تناسخ مرتبط دانسته اند. خداوند سبحان در آیه ۴۲ سوره مبارکه زمر می فرماید»: اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِهَا وَالَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنَامِهَا ۖ فَيُمْسِكُ الَّتِي قَضَىٰ عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَيُرْسِلُ الْأُخْرَىٰ إِلَىٰ أَجَلٍ مُسَمًّى ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ – خدا روح مردم را هنگام مرگشان به تمامى باز می ستاند و نيز روحى را كه در موقع خواب خود نمرده است ]قبض می کند[ پس آن جا ن هایی كه مرگ را بر او واجب كرده نگاه مى دارد و دیگران را تا هنگامی معين بازپس مى فرستد، قطعا دراين امر براى مردمى كه مى انديشند، نشانه ايى از قدرت خداست .  واژه  توفى  در این آیه به معنای رجوع به خداوند سبحان پس از مرگ و عدم رجوع به جهان و دنیاست که مصداقی است از بطلان تناسخ از دیدگاه قرآن.

تناسخ، سرباز خط مقدم سرمایه داری

نظام ماده گرای سرمایه داری با قرار دادن غایت زندگانی در لذ ت جویی و رفا ه طلبی حداکثری، مطامع و اهداف هادیان خود را از طرق مختلف پی می گیرد که راه اندازی جریانهای – به ظاهر- معنوی در رأس آن قرار دارد. یکی از اهداف اصلی این جریا نها، تبدیل و تعبیر انواع اعتقادات ماورایی اديان (به ویژه اديان توحيدی) به صورت زمينی و دنيوی است . مثلاً، خدامحوری را به انسا ن محوری و معادگرايی را به تناسخ باوری مبدل نموده يا افعال خارق عادت را جایگزین معجزات می سازند . اين امر با اتكا به رويكرد مبارزه با معنا و معنويت رخ می دهد كه بر مبنای ماد ی گرايی استوار است فرقه های نوظهور با ترويج نظريه تناسخ، از آن به مثابه یک نيروی بازدارنده اجتماعي- سياسی بهره می گیرند.

به عبارتی، تناسخ باوری توجیه مناسبی برای اعمال حاکمان و ظلم ها و جنایاتشان فراهم می سازد؛ به این صورت که اگر افراد جامعه در برابر سختی ها و نابرابر يهای اجتماعی صبر كنند و دست به شورش و طغيان نزنند، متقابلاً در حيات بعدی دارای زندگی راحت و آسوده ای می شوند. به تعبیری، تناسخ با کارکردی دوطرفه، از یکسو زیردستان را مطیع و ظلم پذیر می سازد و از سوی دیگر، سردمداران را جری تر و جسورتر تا بی هیچ دغدغه فکری و مانعی، اهداف خود (و به عبارت بهتر، هدایتگرانشان ) را محقق نمایند.

بنابراین از نگاهی کلان می توان گفت، تناسخ به عنوان بن مایه و شاخص مشترک بسیاری از فرقه های نوظهور، ابزاری است برای تحقق اهداف و منویات نظام (ماده گرای ) سرمایه داری و سیاست غایی اش یعنی نابودی دین و معنویت خواهی در سراسر جهان. در یک معنا، غرب فزو ن خواه و فرصت طلب، باوری باستانی و گمنام در آ یین های شرقی را کشف کرد، (با نگاه خاص خود) رشد داد، به شهرت رساند و در نهایت به ابزاری برای تحقق اهدافش مبدل ساخت. اینگونه است که تناسخ باستانی دیروز، سلاحی در دست سربازان خط مقدم نظام سرمایه داری امروز یعنی فرقه های نوظهور است.

لینک کوتاه : https://mafaz.ir/?p=50855

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

error: Content is protected !!