1

یهودا ناسی کیست و چگونه یهودیت جدید را پایه گذاشت؟

  • کد خبر : 61094
  • ۳۰ فروردین ۱۴۰۳ - ۱۹:۳۱
یهودا ناسی کیست و چگونه یهودیت جدید را پایه گذاشت؟
سرآغاز تبدیل اسطوره خاندان داوود به یک‌نهاد سیاسی در یهودیت جدید، به زمان یهودا ناسی میرسد که خاندان‌های عضو الیگارشی یهودی در فلسطین و بین‌النهرین از طریق شجره‌نامه واحد به هم پیوند یافتند.

به گزارش پایگاه خبری مفاز، پس از قتل شمعون بن جمالیلِ اول در سال ۷۰ میلادی، ریاست سنهدرین به یوحنان بن ذکایی رسید و سال ۸۰ میلادی ربان جمالیل دوم پسر شمعون، این‌سِمَت یعنی ریاست الیگارشی حاخامی را در سنهدرین به دست گرفت. شمعون بن جمالیل دوم، پدر یهودا ناسی (هناسی) است و این‌یهودا بزرگ‌ترین چهره الیگارشی حاخامی در سده‌های نخستین دوران مسیحی است. به‌عبارتی می‌توان او را بنیانگذار یهودیت جدید دانست. در زمان او، پیوند الیگارشی یهودی با اشرافیت روم به اوج رسید. طبق نوشته‌های دایره‌المعارف یهود، یهودا ناسی بر تمام یهودیان، ساکن فلسطین یا سایر نقاط جهان ریاست می‌کرد. مورخین دانشگاه عبری اورشلیم، دوران یهودا ناسی را دوران سعادت اقتصادی و سیاسی یهودیان در فلسطین می‌خوانند. نکته مهم درباره این‌شخصیت یهودی این است که او را مانند شاهان گذشته یهود می‌دانند که احکام مرگ را بدون اطلاع رومی‌ها و طبق قوانین یهودی اجرا می‌کرد.

احکام حاخامی هلاخه به‌طور شفاهی و سینه به سینه از اساتید به شاگردان منتقل می‌شد. اما یکی از خدمات بزرگ یهودا ناسی به یهود این بود که روایات شفاهی را برای اولین‌بار به‌صورت کتاب مدون کرد. این‌کتاب میشنا نام دارد و به عبری به‌معنای تکرار است. تدوین این‌کتاب، در حکم پاسخ به نیازهای آن‌روز الیگارشی یهودی بود.

همان‌طور که گفته شد، یهودا ناسی بنیانگذار نهادهای سیاسی یهودیت جدید است. ناسی به معنای رییس است. ناسی‌ها در تاریخ یهودیت، رییس‌هایی هستند که گاهی به ماموریت‌های جاسوسی نیز می‌رفتند. رییس‌های سنهدرین ناسی نامیده می‌شدند. عبارت ناسی مفهومی برابر با واژه شاه دارد و یهودا ناسی، نماد مجسم شاه یهود بود. به این‌ترتیب، سرآغاز تبدیل اسطوره خاندان داوود به یک‌نهاد سیاسی واقعی و بالفعل در یهودیت جدید، به یهودا ناسی می‌رسد. در این‌زمان خاندان‌های عضو الیگارشی یهودی در فلسطین و بین‌النهرین از طریق شجره‌نامه واحد به هم پیوند یافته و الیگارشی حاخامی ساختار نهایی خود را شکل داد.

تدوین میشنا را باید نخستین گام اساسی در تاسیس نوع منحصر به فردی از جامعه انسانی دانست که دارای تمام ساختارهای سیاسی و اجتماعی یک ملت است؛ منهای سکونت در قلمرو مشخص و واحد و تقید و تعلق به سرزمین معین. این بنیادی است که یهودیت جدید تا به امروز بر آن قوام داشته و همان ساختار جهان‌وطنی یهود است که امروزه می‌شناسیم. در این‌معنای منحصربه‌فرد از هویت قومی، یهودیان بیشتر به یک فرقه بسته و کاملاً متمرکز و منسجم جهان‌وطن می‌مانند تا قوم به مفهوم متعارف نژادی و جغرافیایی آنالیگارشی یهودی، فاقد مهم‌ترین پایه برای ساماندهی اتباع خویش یعنی استقرار در یک سرزمین واحد بود. به همین‌دلیل تنها احکام شرعی می‌توانست یک‌جامعه منسجم فراملی و پراکنده در سرزمین‌های ایران و روم را بنیاد بگذارد. تدوین میشنا را باید نخستین گام اساسی در تاسیس نوع منحصر به فردی از جامعه انسانی دانست که دارای تمام ساختارهای سیاسی و اجتماعی یک ملت است؛ منهای سکونت در قلمرو مشخص و واحد و تقید و تعلق به سرزمین معین. به‌قول عبدالله شهبازی، «این بنیادی است که یهودیت جدید تا به امروز بر آن قوام داشته و همان ساختار جهان‌وطنی یهود است که امروزه می‌شناسیم.» (صفحه ۴۱۵) در این‌معنای منحصربه‌فرد از هویت قومی، یهودیان بیشتر به یک فرقه بسته و کاملاً متمرکز و منسجم جهان‌وطن می‌مانند تا قوم به مفهوم متعارف نژادی و جغرافیایی آن. تاریخ‌نگاران و صاحب‌نظران هم معتقدند جامعه یهود و یهودیت جدید، تنها جامعه بشری فاقد مرزهای جغرافیایی است.

میشنا؛ عامل پیوند ساختارهای سیاسی و اجتماعی یهود

میشنا نخستین‌بار در سال ۱۴۸۵ میلادی در اسپانیا به چاپ رسید. ترجمه متن کامل آن به انگلیسی توسط بلاکمن صورت گرفته و در سال‌های ۱۹۵۱ تا ۵۶ در هفت جلد منتشر شده است.

در یهودیت جدید، همه‌چیز در خاندان داوود خلاصه می‌شود و جالب است که مانند تحریف‌هایی که در کتب مسیحی و انجیل‌ها می‌بینیم، تحریف واقعیت خاندان داوود را در میشنا و دیگر متون یهودی نیز شاهدیم. مثلاً علاقه یهوه به خاندان داوود چنان عمیق است که حتی گناهان عظیم‌شان هم نمی‌تواند موجب سلب رحمت خدا از آن‌ها شود. یا مثلاً در کتاب دوم سموئیل این‌جمله درباره داوود وجود دارد که ما را به یاد تاکید مسیحیت تحریف‌شده و یهودی بر این‌مساله است که عیسی (ع) پسر خداوند است: «من او (داوود) را پدرم خواهم بود و او مرا پسر خواهد بود.»

تلمود اصلی کدام است؛ نسخه بابل یا اروشلیم؟

تلمود نسخه‌های اصلی و فرعی دارد. تدوین تلمود اصلی کار حاخام‌های بین‌النهرین است. در سده پنجم میلادی حاخام‌های بیت‌المقدس یک‌مجموعه فقی مشابه تلمود را تدوین کردند که آن هم تلمود نام گرفت. نکته مهم این است که کتاب تدوین‌شده در بین‌النهرین تلمود بابل خوانده می‌شود و کتاب تدوین‌شده در فلسطین، تلمود اورشلیم. تلمود بابل کهن‌تر و معتبرتر محسوب می‌شود و زمانی‌که صحبت تلمود می‌شود، منظور این‌نسخه است. تلمود تبلور و عصاره ۲۸۰ ساله تکاپوی نظری نسل متقدم حاخام‌های بین‌النهرین برای تدوین بینادهای یک جامعه فاقد سرزمین است. با تدوین تلمود، یهودیت جدید شکل نهایی خود را پیدا کرد و هویتی را بنیاد گذاشت که امروزه می‌شناسیم.

متن کامل تلمود بابل، طی سال‌های ۱۵۷۸ تا ۸۰ در ونیز به چاپ رسید. این‌کتاب بارها و بارها به‌خاطر تهمت‌های ضداخلاقی به مریم مقدس (س) و عیسی مسیح (ع) خشم مسیحیان را برانگیخته است.

یهودا ناسی کیست و چگونه یهودیت جدید را پایه گذاشت

 رییس تبعیدیان؛ دومین‌نهاد جعلی یهود

دومین‌نهادی که در نیمه دوم سده میلادی جعل شد، رش گلوتا است. رش به معنای رییس و گلوتا به معنای جماعت مهاجر است. این‌عبارت به معنی رییس تبعیدیان است. او یعنی رش‌گلوتا رییس یک‌دولت است. یک‌نکته جالب که در حکایات یهودی آمده این است که یهودا ناسی در زمان صرف شام با دوستانش به شوخی و شاید تحت تاثیر نوشیدن شراب گفت تا زمانی که حاخام‌های اورشلیم و شاهان داوودی بین‌النهرین وجود دارند، مسیح ظهور نخواهد کرد.

از نیمه اول سده پنجم میلادی مرکزیت یهودیان به‌طور کامل در بین‌النهرین استقرار پیدا کرد و شاهان داوودی بدون تبعیت از خاندان هیلل ریاست یهودیان جهان را به دست گرفتند.

در آن‌دوران، نفرت از الیگارشی یهودی آن‌قدر شدید بود که استفان قدیس (اولین‌شهید مسیحیت) به‌سختی به یهودیان می‌تاخت. علت حمله‌های کلامی‌اش هم این بود که آن‌ها به پرستش گوساله طلایی می‌پردازند و استفان قدیس این‌کار را منشا فساد یهودیان در تمام تاریخ می‌دانست. آگوستین قدیس دیگر چهره مهم مسیحی هم پرستش گوساله طلایی را مساوی با شیطان‌پرستی می‌دانست* تصحیح یک‌اشتباه درباره امپراتور کنستانتین و رسمی‌کردن دین مسیح در روم

عبدالله شهبازی در جلد اول «زرسالاران یهودی و پارسی، استعمار بریتانیا و ایران» یک‌تصور اشتباه رایج را تصحیح کرده و می‌گوید خلاف تصور رایج، قسطنطین (کنستانتین) مسیحیت را به‌عنوان دین رسمی امپراتوری روم اعلام نکرد. بلکه سیاست جدید این‌امپراتوری را، در اعطای آزادی دینی به اتباع خویش اعلام کرد. به این‌ترتیب در تاریخ واقعی مسیحیت و روم، حرفی از تبدیل مسیحیت به دین دولتی روم و تحمیلش به پیروان ادیان دیگر نیست. اقبال و گرویدن گروهی به مسیحیت در آن‌دوره، شامل یهودی‌شدگان و بقایای قوم یهود هم می‌شد و ضربه شدیدی به پیکر الیگارشی یهود محسوب می‌شد. قسطنطین در فرمانی دیگر، سرکوب یهودیانی را که به مسیحیت می‌گرویدند، ممنوع اعلام کرد. به این‌ترتیب حق تعقیب و آزار و شکنجه یهودیان مسیحی‌شده از سران الیگارشی یهودی گرفته شد.

پس از امپراتور قسطنطین، قسطنطین دوم هم فرمان آزادی بردگان مسیحی را که در خدمت یهودیان بودند، صادر کرد. در آن‌دوران، نفرت از الیگارشی یهودی آن‌قدر شدید بود که استفان قدیس (اولین‌شهید مسیحیت) به‌سختی به یهودیان می‌تاخت. علت حمله‌های کلامی‌اش هم این بود که آن‌ها به پرستش گوساله طلایی می‌پردازند و استفان قدیس این‌کار را منشا فساد یهودیان در تمام تاریخ می‌دانست. آگوستین قدیس دیگر چهره مهم مسیحی هم پرستش گوساله طلایی را مساوی با شیطان‌پرستی می‌دانست.

 چرا یهودیت یک‌مساله نژادی و نه دینی است!

در طول تاریخ یهودیت همیشه همین‌طور بوده و مردم زیردست کاهنان و حاخام‌ها به‌محض دریافت حقیقت ماجرا، دست به شورش علیه زراندوزی و ستم یهودیان زده‌اند.

در زمان ظهور عیسی مسیح (ع) نوکشیان یهودی که در آرمان‌های موسای کلیم، رنگ و بوی یکتاپرستی و عدالت یافته بودند، به‌سرعت به کانون آشوب بدل شدند و به روی اشرافیت یهود تیغ کشیدند. این تجربه‌های مکرر باعث شد الیگارشی حاخامی از این‌پس ساختار خود را به‌طور اکید بر مبانی نژادی استوار کند.

 رفت و برگشت به مناصب امپراتوری روم؛ نهاد ناسی‌گری منحل می‌شود

فرمان تاریخی قسطنطین وقتی صادر شد که در قلمرو امپراتوری روم، هرج و مرج جریان داشت. به‌موجب این‌فرمان و تبعات آن، یهودیان، سیاست نزدیکی به شاپور امپراتور ساسانی را در پیش گرفتند.

در زمان ژولیان امپراتور جدید روم، وقتی ربان جمالیل چهارم از خاندان هیلل، ناسیِ یهود بود، بار دیگر یهودیان در مناصب عالی امپراتوری قرار گرفتند. سال ۳۸۸ میلادی، مردم مسیحی کنیسه‌ها و مراکز یهودیان را به آتش کشیدند و بار دیگر مسیحیت در دولت روم در موضع قدرت قرار گرفت و یهودیان در موضع ضعف. سال ۴۱۵ امپراتوران روم طی فرمانی، نهاد ناسی‌گری یهودیان و شورای سنهدرین را منحل کردند. در واقع در این‌زمان جمعیت یهودی فلسطین چنان کم بود که تکاپوی این‌نهاد دیگر موضوعیت نداشت. به این‌ترتیب، بقایای الیگارشی یهودی مستقر در امپراتوری روم به مصلحت دیدند به مراکز دور از دسترس مسیحیان منتقل کنند. این‌مناطق دور از دسترس، قلمرو ایران ساسانی در بین‌النهرین بود.

تاریخ‌نگاری یهود می‌کوشد پیشینه استقرار یهودیان در بین‌النهرین را کهن و خطی ممتد جلو دهد که از تبعید بابل آغاز شد و به دوران ساسانی پیوست. اما مدارک تاریخی موید این‌ادعا نیست و این هم یکی دیگر از دروغ‌های تاریخی یهود است.

یهودا ناسی کیست و چگونه یهودیت جدید را پایه گذاشت

کنستانتین اول

 رابطه امپراتوری ساسانی با یهودیان

رابطه اردشیر ساسانی با یهودیان خصمانه بود. به همین‌دلیل در تلمود از اردشیر تصویری منفی ارائه و در روایت‌های مربوط به زمانه او از تخریب کنیسه‌های یهودیان به دست ایرانیان یاد شده است. یهودیان این‌سیاست اردشیر را به تعصب فراوان دینی او نسبت می‌دهند؛ در حالی‌که منشا این‌خصومت بنیانگذار دولت ساسانی با یهودیان بین‌النهرین را باید در پیوند دیرین الیگارشی یهود و اشرافیت روم جستجو کرد.

دایره‌المعارف یهود می‌گوید یهودیان در طول تاریخ پسین (یهودیت جدید) این‌اصل تلمودی را که «قانون دولت، قانون یهودیان است»، به رسمیت نمی‌شناختند و به ساختارهای خودمختارشان وفادار بودند. دقیقاً به این‌دلیل است که یهودیان در طول تاریخ خود عموماً در محلات جداگانه زندگی می‌کرد و گتو داشتندیکی از مسائلی که درباره تاریخ ساسانیان وجود دارد، وجود دولت در سایه یهودی در آن است. عبدالله شهبازی در کتاب خود در پی پاسخ به این‌سوال که ریشه این‌دولت پنهان در کجاست، می‌گوید شاهان داوودی در تمام دوران ساسانی و پس از آن، اداره دولت پنهان خود را با اقتدار تمام به دست داشتند. در آن‌مقطع، الیگارشی یهودی می‌کوشید ساختار این‌دولت غیررسمی را از مردم سرزمین‌های میزبان پنهان کند و این‌، بنیانی شد برای سنن و میراث غنی پنهانکاری یهودی. این‌ویژگی، دیگر ساختار اجتماعی یهودیت جدیدی است که در دوران تلمودی شکل نهایی خود را پیدا کرد. نکته مهم درباره این‌دولت پنهان یهودی این است که حتی پادشاهی چون شاپور اول هم به رغم پیوند نزدیکش با حاخام‌های یهودی، تکاپوی خودسرانه این دولت پنهان را برنمی‌تافت. در روایات تلمودی از شاپور اول به نیکی یاد شده است. جالب و تاسف‌بار است که در تاریخ‌نگاری ایران، امپراتور انوشیروان، با لقب دادگر لقب خوانده می‌شود؛ چون در تلمود هیچ‌اشاره‌ای به رفتار بد او با یهودیان وجود ندارد. درحالی که در واقعیت تاریخ، انوشیروان، فردی ستمکار و همراه با یهودیان بوده است.

دایره‌المعارف یهود می‌گوید یهودیان در طول تاریخ پسین (یهودیت جدید) این‌اصل تلمودی را که «قانون دولت، قانون یهودیان است»، به رسمیت نمی‌شناختند و به ساختارهای خودمختارشان وفادار بودند. دقیقاً به این‌دلیل است که یهودیان در طول تاریخ خود عموماً در محلات جداگانه زندگی می‌کرد و گتو داشتند.

رابطه الیگارشی حاخامی با پادشان ساسانی در زمان یزدگرد اول به اوج رسید. چالش و دشمنی دولت ساسانی با الیگارشی یهودی بین‌النهرین، از زمان یزدگرد دوم پسر بهرام گور آغاز شد و با پادشاهان دیگر نیز ادامه پیدا کرد. در زمان فیروز، دولت پنهان یهود به‌شدت مورد حمله قرار گرفت و سال ۴۷۰ میلادی، هونای پنجم شاه داوودی و دوتن از حاخام‌های عالی‌رتبه اعدام شدند. به‌دلیل همین‌برخوردها روایات یهودی از فیروز با عنوان «فیروز شریر» یاد می‌کنند. ولی این‌نکته را پنهان نمی‌کنند که علت این‌تعارض، حضور دولت پنهان یهود بود که برای خود اختیارات قضایی مستقل از قوانین ایران می‌خواست. این‌برخوردها باعث شد جمع زیادی از یهودیان مستقر در ایران و بین‌النهرین به حواشی خلیج فارس، شبه جزیره عربستان، یمن و هند مهاجرت کنند. منشا جوامع یهودی شبه جزیره عربستان و یمن در زمان ظهور اسلام به این‌مهاجرت‌ها می‌رسد.

شورش مسلحانه یهودیان علیه دولت ایران

درباره نقشه‌های موفق دولت مخفی یهود در ایران، این‌توضیح در کتاب «یهودیان و الیگارشی یهودی؛ غارتگری ماوراء بحار و تمدن جدید غرب» وجود دارد: «الیگارشی یهودی در توطئه‌های آن‌زمان گروهی از اشراف ایران علیه بلاش و قباد نیز شرکت کرد. آن‌گاه که قباد سرنگون شد به شورش مسلحانه علیه دولت ایران دست زد و سرانجام همه این‌حوادث را به پرچمی دیگر برای مظلومیت خود بدل کرد. این رویه متعارف و شناخته‌شده تاریخ‌نگاری یهود است.» (صفحه ۴۵۲)

شهبازی درباره شورش مسلحانه یهودیان علیه دولت ساسانی هم، می‌گوید الیگارشی یهودی به کمک نیروی مسلح خود دولت مستقلش را در بخشی از بین‌النهرین به پا کرد. سلطنت مستقل یهود در ماحوزا هفت‌سال دوام آورد تا این‌که در نهایت ارتش ایران در سال ۵۰۲ میلادی ماحوزا را تصرف کرد. به این‌ترتیب فعالیت رسمی نهادهای یهودی در سراسر ایران تعطیل شد. اما امنون نتصر استاد دانشگاه عبری اورشلیم روایت خود از این‌ماجرا را طوری تنظیم می‌کند که شورش یهودیان را عملی تدافعی جلوه‌گر کند. به‌قول شهبازی، این هم توجیه عجیبی است. چون جماعتی بیگانه و مهمان که برای کسب و کار در سرزمینی اقامت گزیده‌اند، برای خود رسالت پاسداری از حریم اخلاق و شرع مردم میزبان را قائل شده‌اند؛ کاری که امروز هم دولت جعلی اسراییل درباره فلسطینی‌ها انجام می‌دهد.

همان‌طور که اشاره شد، اوج رابطه الیگارشی یهودی با حکومت ساسانی، مربوط به دوره یزگرد اول است. این‌دوره در بازه زمانی حکومت خسروپرویز تا یزدگرد سوم قرار دارد که مقطع اوج این‌رابطه بود. یهودیان به خسروپرویز در تسخیر فلسطین یاری رساندند و تا سال ۶۱۷ هم بر آن سلطه داشتند. در سال ۶۲۸ میلادی فلسطین بار دیگر به دست رومی‌ها افتاد. این‌بار یهودیان‌اند که از قتل عام فجیع خود به دست مسیحیان اورشلیم و فلسطین سخن می‌گویند. باید توجه داشت که این‌مسیحیان اورشلیم و فلسطین، کسی نیستند جز بازماندگان قبایل بنی‌اسراییل که به مسیحیت گرویده بودند.

لینک کوتاه : https://mafaz.ir/?p=61094

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

error: Content is protected !!