به گزارش پایگاه خبری مفاز، روش تاسیس رژیم جعلی اسرائیل در 7 دهه قبل یک استثنا در تاریخ جدید محسوب میشود؛ زیرا صدها هزار نفر از اروپا و دیگر مناطق غربی و شرقی جهان محل تولد و زندگی خود را رها کرده و به سمت سرزمینی حرکت کردند که صاحبانش هنوز در آنجا زندگی میکردند!
این مهاجران درواقع وطن خود را ترک کردند تا با بیرون کردن یک ملت از کشور آباء و اجدادی این مردم، وطنی جدید برای خود بسازند.
به عبارت دیگر برخی یهودیان مناطق مختلف جهان با این دروغ بزرگ جنبش صهیونیسم مبنی بر «ملتی بدون سرزمین (یهودیان) برای سرزمینی بدون ملت (فلسطین)» راهی فلسطین شدند و این درحالی بود که فلسطین مردم خود را داشت و هرگز خالی از سکنه نبود. در کتاب «ادبیات صهیونیستی» نوشته شهید «غسان کنفانی» نویسنده فلسطینی آمده است که «صهیونیسم ادبی» بر «صهیونیسم سیاسی» ارجیحت داشت؛ چرا که اسرائیلیها از صهیونیسم ادبی برای فریبکاری و دروغ جهت تحقق اهداف خود در فلسطین و غصب اراضی مردم این سرزمین استفاده میکردند.
بر این اساس، ادبیات صهیونیسم در نوع خود اولین ادبیات در تاریخ است که از آن برای انجام بزرگترین و گستردهترین عملیات گمراهکننده و جعل حقایق استفاده میشود که نتیجهای بسیار خطرناک داشت و به قیمت کشتار و آوارگی مردم یک سرزمین یعنی فلسطین تمام شد.
اطلاعات موجود در ادبیات صهیونیستی نشان میدهد که قدمت اندیشه صهیونیسم به 150 سال میرسد و اساس تشکیل رژیم اسرائیل همین ادبیات صهیونیستی بود که به بهانه درد و رنجهای یهودیان در طول تاریخ سعی در تحریک احساسات آنها داشته تا مقدمات اشغال فلسطین و تشکیل «حکومت یهود» را فراهم کند.
آثار ادبیات صهیونیستی که توسط نویسندگان یهودیِ حامی صهیونیسم تهیه شده به شکل خاص متمرکز بر تبلیغ خوی «صلحجویانه» آنان بود. همچنین روایاتی که در ادبیات صهیونیستی آمده، روایتهایی دروغین و به دور از واقعیت بوده و نویسندگان آن تلاش داشتند وانمود کنند که اسرائیلیها همواره با اعراب بسیار مهربان و مودبانه رفتار میکردند و اعراب، گروهی وحشی و بدوینشین هستند.«شلومو گویتین» نویسنده یهودی در کتاب خود تحت عنوان «یهودیان و اعراب» میگوید که یهودیان با اعراب به خوبی رفتار میکردند و خواستار روابط خوب با آنها بودند.
این درحالی است که اسناد زیادی از وحشیگری صهیونیست در روز نکبت در سال 1948 وجود دارد و جنایات و تجاوزات آنها علیه اعراب و فلسطین تا امروز نیز با شدت دنبال میشود.
در این میان ادبیات صهیونیسم از زبان «عبری» برای پیوند دادن یهودیان سراسر جهان استفاده کرد. بعد از قرن نهم میلادی زبان عبری زبان رسمی شعر و عبادت یهودیان بود؛ اما توسط صهیونیست ها تبدیل به زبانی سیاسی شد تا همه یهودیان را برای تجمع در فلسطین و تشکیل حکومت یهودی گرد هم آورد. ادبیات صهیونیسم به یهودیان میگفت که نباید در جوامع اروپایی و شرقی ادغام شوند؛ چرا که هویت و موضع فکری آنها متمایز از همه مردم جهان بوده و آنها قوم برگزیده خدا هستند که باید در یک سرزمین باهم زندگی کنند.
درواقع ادبیات صهیونیسم، تئوری «یهودیان معصوم و بیگناه» را تبلیغ کرده و مدعی است که یهودیان عاری از هر اشتباهی هستند. «بنجامین دزرائیلی» سیاستمدار و نویسنده انگلیسی در راستای مواضع کشورش و خدمت به منافع جنبش صهیونیسم در نوشتههای خود تاکید میکرد که عبریها قومی غیرقابل ادغام هستند. «ماری ایفانس» دیگر نویسنده انگلیسی در روایت «دانیال دیروندا» در سال 1876 با خط درشت نوشته بود که یهودیان حق دارند یک حکومت در فلسطین تشکیل دهند.
«ادوارد سعید» منتقد فلسطینی-آمریکایی معتقد است که همه این روایات به عنوان تبلیغی برای گسترش افکار صهیونیستی و مقدمهچینی برای ایجاد یک «کشور یهودی» در اراضی فلسطین بود.
در همان زمان یعنی دهه هشتاد، گروه نمایشی «هاپیما» که نماینده تئاتر صهیونیستی در اروپا بود و بعد از اشغال فلسطین وارد این سرزمین شد، در نمایشهایی که اجرا میکرد به دنبال تحریک احساسات مردم جهان به نفع یهودیان بود و تبلیغ میکرد که فلسطین تنها مکانی است که «قوم برگزیده یهود» میتوانند در آن ساکن شوند.
همچنین روایتهای ساختگی زیادی در ادبیات صهیونیسم درباره تاریخ و سرنوشت یهودیان وجود دارد و اعراب در این ادبیات، قومی بیگانه، وحشی، بیاخلاق و عقبافتاده هستند که جهان را ویران میکنند. در روایت «اکسودس» یکی از شخصیتهای داستان میگوید: «اگر اعراب فلسطین سرزمین خود را دوست داشتند هیچ کس نمیتوانست بدون دلیل واقعی آنها را بیرون کند. اعراب چیز کمی برای زندگی داشتند و انگیزهای برای مبارزه نداشتند و واکنش آنها مانند کسانی نبود که سرزمین خود را دوست دارند».
در مقابل، یهودیان در این روایتها در بهترین جایگاه جهان هستند و مردمی مبارز توصیف میشوند. در همان رمان «اکسودس» یکی از شخصیتهای داستان میگوید: «من عاشق سربازان یهودی هستم، یهودیان بهترین مبارزان هستند. نیروهای «هاگانا» بدون تردید از بالاترین سطح فرهنگی و عقلانی برخوردارند و الگویی برای همه در جهان هستند».
به طور کلی هدف ادبیات صهیونیسم این است که با توجیهات سست و بیاساس و مبتنی بر روایات جعلی، یهودیان را به عنوان کسانی توصیف کند که از خودِ اعراب برای زندگی در سرزمین آنها شایستهترند و اعراب گروهی هستند که استحقاق داشتن حکومت ندارند.
«آرتور کوستلر» نویسنده یهودی مجارستانی در زمان «دزدان شب» داستان مرد عربی را روایت میکند که دختر خود را در ازای یک شتر میفروشد. همچنین در یک بخش دیگر از این روایت به زن عربی اشاره میکند که همچون کالا توسط برادر خود فروخته شده است.
جالب توجه است که آرتور کوستلر بعدها در زمان آغاز اشغالگری صهیونیستها به فلسطین آمد. البته تبلیغات ادبیات صهیونیسم علیه اعراب و در راستای منافع یهودیان به همینجا ختم نشد و بعد از تاسیس رژیم جعلی اسرائیل تا امروز نیز ادامه دارد. اما بعد از وقوع انتفاضه اول و دوم فلسطین و گسترش تفکر و ادبیات مقاومت و تلاشهایی که اصحاب رسانه و نویسندگان و فیلمسازان مقاومت انجام دادند، امروز جهانیان تصویر شفافتری از واقعیت اسرائیل و صهیونیسم دارند و حتی ملتهای اروپایی که دولتهای آنها هنوز هم از این رژیم حمایت میکنند، حقیقت خوی وحشیانه و جنایتکار صهیونیسم را میشناسند.