2

آیا فریسیان پارساترین فرقه یهودیان است؟

  • کد خبر : 58049
  • ۳۰ آذر ۱۴۰۲ - ۱۱:۲۴
آیا فریسیان پارساترین فرقه یهودیان است؟
شاید پایدارترین دستاورد فریسیان، تأکید آن‌ها بر مرکزیت بخشیدن به فرد و اشتیاق او برای وصول به حیات ابدی روح، و رستاخیز جسم باشد با سقوط اورشلیم و سوختن معبد، فریسیان پیروزمندانه به عنوان رهبران بلامعارض یهودیان ظاهر شدند.

به  گزارش پایگاه خبری مفاز، فریسیان، در کنار صدوقیان و اِسنیان، یکی از سه فرقه کلامی (مکاتب فکری) یهودیان است که از زمان یوناتان حشمونایی (متوفی ۱۴۳ یا ۱۴۲ ق.م ) تا هنگام خرابی معبد دوم بیت‏‌المقدس در سال ۶۸ میلادی، در میان یهودیان نشو و نمو یافت.

به گفته یوسفوس فلاویوس آنچه باعث تمایز فریسیان از دیگر فرقه‏‌های کلامی شد، اعتقادات خاص آنان بود. زیرا آنان اعتقاد داشتند تمامی شریعت یهود که از طرف خداوند نازل شده، در تورات موسی (ع) ثبت نشده است. همچنین معتقد بودند که میان تقدیر و آزادی اراده (اختیار)، اثری متقابل و ظریف وجود دارد و ارواح همه فناناپذیرند.

ارواح نیک، حیات جاودانی یافته و ممکن است به بدن‏‌های نیک انتقال یابند (تجدید حیات)، و ارواح شریر به عذاب جاودان محکوم می‏‌شوند چنان که یوسفوس اشاره کرده است،‌ این دیدگاه‌‏ها و اعتقادات آن چنان در توده‏های مردم مؤثر واقع شد که همه عبادات دینی و مناسک مقدس و آیین‏های پرستش خداوند، مطابق با شرح و توضیح آنان صورت می‏گرفت. توصیف یوسفوس درباره فریسیان به عنوان معلمان مقتدر شریعت شفاهی با رأی و نظر پولس رسول نیز هماهنگ است . پولس درباره خودش گفته است :

« من از نظر شریعت یک فریسی بودم … و مطابق با شریعت فردی بی‏گناه بودم» (‌فلیپیان ، ۳:۴-)، « در رعایت سنت ]سنت شفاهی آباء[ از همه یهودیان همسن خود سبقت می‏گرفتم و بسیار بیشتر از آنان در اجرای تعلیمات نیاکانمان سبقت می‏جستم و متعصب‏تر از آنان بودم» (غلاطیان ، ۱:۱۷-۱۳). این مطالب همچنین با گزارش مرقس در باره فریسیان نیز مطابقت دارد. زیرا آنان حضرت عیسی (ع) را، به سبب آن که شاگردانش سنت آباء را سبک می‏شمردند، سرزنش می‏کردند(مرقس،‌۱۳:۷)‌.

افزون بر آن با انجیل متی نیز هماهنگ است. در آنجا آمده است که کاتبان (یعنی فریسیان) شرعاً و از لحاظ قانونی برجایگاه موسی (ع) تکیه زده‏اند (متی، ۳:۲۳-۱). فریسیان با توجه به تصویری که از آنان در «اناجیل اربعه» و«اعمال رسولان»‌ ارائه شده، طبقه‏‌ای از معلمان شریعت بودند که به سبب توانایی و مهارتشان در امور شرعی و دارا بودن رهبری دینی از منزلتی والا در میان یهودیان برخوردار بودند.

فریسیان نیز به نوبه‌ خود از پدر آسمانی سخن گفته‌‏اند، که چنان به یکایک بندگانش عشق می‏‌ورزد و به آنان علاقمند است که برای هر فردی طریقِ دستیابی به زندگانی جاودان و رستاخیز را نشان داده است شرح و توصیف یوسفوس همچنین با ادبیات تنّایی۹ (میشنا،۱۰ توسفتا۱۱ و برایتوت۱۲)، یعنی مجموعه شریعت شفاهی نیز مطابق است. در این متون، فریسیان با سوفریم۱۳ (کاتبان) و حاخامی۱۴ (‌حکیمان و دانایان) یکی دانسته شده‏اند. بنا به گفته یوسفوس و عهد جدید، آنان معلمان موفق شریعت دوگانه۱۵ (شریعت مکتوب و شفاهی) بودند و در این متون (‌در آثار یوسفوس و در عهد جدید) ]فریسیان[ در کنار صدوقیان که منکر شریعت شفاهی و نیز منکر اعتبار و حجیت فریسیان بودند، قرار گرفته‏‌اند.

نام فریسیان مأخوذ از حرف‏نگاری یونانی کلمه عبری پروشیم،۱۶ با پسوند جمع یونانی، است که به معنای پارسایان است. این نام احتمالاً لقبی بوده که صدوقیانِ منکر مرجعیت فریسیان به این معلمان اطلاق کرده‏اند. این نکته از اینجا برمی‏آید که در ادبیات تنایی،‌ لفظ «پروشیم» – به معنای فریسیان – فقط در کنار صدوقیم۱۷ (صدوقیان ) به کار برده شده است. با توجه به برداشت فوق و با فرض این که در بیشتر متون تنایی، لفظ عبری « پروشیم»‌ به معنای فریسیان آمده است، دانشمندان برجسته‏ای همچون امیل شورر۱۸ (۱۹۰۲م)، رابرت تراورز هرفور۱۹ (۱۹۰۲م)، لوئیس فین کلشتاین۲۰ و آخرین آنان، یاکوب نویسنر ۲۱ (۱۹۷۱ م)، براساس یک متن تنایی به تعریف و توصیف فریسیان پرداخته‏اند. در آن متن آمده است که جامه‏های «عَمِه‏ها آرِتص»۲۲ برای پروشیم ناپاک محسوب می‏‌شود. (حگیکا ۱۸ ب )

مطابق این متن،‌ پروشیم روحانیانی‏اند که چنان بادقت و وسواس با پاکی و طهارت آیینی سروکار داشته‏اند که به صورت یک انجمن درآمده‏اند و خود را از جماعات بی‏مبالات و ناپاک، یعنی «عَمِه‏ها آرِتص» جدا کرده‏اند. این محققان همچنین پروشیم را با «حَوِریم»۲۳ (متحدان، شرکاء‌ یا دوستان) یکی پنداشته‏اند، زیرا آنان نیز به دلایل مشابه خود را از دیگران جدا می‏ساخته‌‏اند.

این در کوشش برای تعریف اصطلاح «پروشیم» در تضاد هستند. تعریف نخست بر متونی مبتنی است که در آن‏ها پروشیم همراه با صدوقیم ذکر شده، در حالی که تعریف دوم براساس متونی است که در آنها پروشیم کنار «عمه آرتص» قرار گرفته است. از آنجا که تعریف نخست که پروشیم را در کنار صدوقیم می‏نهد نه تنها با متون مسلم تنایی بلکه با گزارش یوسفوس و عهد جدید نیز مطابق است، این تعریف ترجیح دارد.

تعالیم و نهادهای اساسی هسته مرکزی اعتقادات و تعالیم فریسیان،‌ قبول ایمان مبتنی بر سه رکن اساسی است . این ایمان سه رکنی چنین می‏گوید: (۱) خداوند یگانه و چونان به انسان عشق می‏ورزد که، (۲) شریعتی دوگانه بر قوم خود بنی‏اسرائیل نازل کرد، یکی شریعت مکتوب که در پنج کتاب موسی (ع) اسفارِ خمسه و سایر کتب انبیاء‌، نوشته شده، و شریعت شفاهی که از حضرت موسی (ع) به یوشع۲۴ و سپس به مشایخ و انبیا و سرانجام به فریسیان انتقال یافته است . بدین‏سان که (۳) هر کس این شریعت دوگانه را بپذیرد می‏تواند امیدوار باشد که روحش حیاتِ جاودانی و جسمش قیامِ پس از مرگ ]رستاخیز[ بیابد. به نظر می‏رسد که صدوقیان به این سه رکن اعتقاد داشتند.

آنان بر آن بودند که خداوند فقط شریعت مکتوب تغییرناپذیر را نازل کرده و در آن از زندگانی ابدی انسان سخنی به میان نیاورده است. با این حال، ‌فریسیان، براساسِ این ایمان سه رکنی، ‌اقتدار خود را بر صدوقیان ظاهر ساختند. این ایمان سه رکنی همچنین سبب ایجاد نهادهای جدیدی شد. نخستین نهاد هیئتی بود که «بت دین هَگادُول»،۲۵ یعنی دادگاه بزرگ، ‌یا «گریت بولی»،۲۶ یعنی شورای بزرگ، نامیده شد. وظیفه آنان عبارت بود از:‌ وضع قوانین شفاهی جدید براساس مسائل جدید روز و انتقال قوانین شفاهی که قبلاًُ وضع شده بود.

این شورا متشکل بود از هفتاد و یک تن از معلمان مرجع و موثق شریعت دوگانه که ریاست آن را یک «ناسی»۲۷ یا روحانی برگزیده (امیر) برعهده داشت و در ضمن نماینده اکثریت اعضا نیز بود و در مقابل، «آو بت دین»۲۸ (پدر دادگاه) نمایندگی اقلیت اعضای آن شهر را به عهده داشت (نک: هگ،۲/۲). به ناسی و آوبت‏دین، عنوان «زوج»۲۹ نیز اطلاق شده است ( عبری : zug جمع آن zugot ). این زوج‏ها ] دو مقام شورا[ از قبل از زمانِ قیام حشموناییان تا هنگامی که مقام و منزلت ناسی بعد از مرگِ «هیلل»۳۰ (متوفی ۸ میلادی) از حالت انتخابی به موروثی تبدیل شد، فعال بودند. هر چند در این دوره نیز مذاکرات الزام‎‏آور بود، و رعایت شریعت شفاهی که پیشتر به تصویب رسیده بود،‌ برای همه، ضروری بود، با این همه هنگامی که منصب ناسی موروثی شد، به دانایان اختیار پیروی از قوانین شفاهی مکتب «هیللی»۳۱ یا قوانین مکتب «شمایی»۳۲ داده شد.

پس از خرابی معبد بیت‏المقدس در سال ۶۸ میلادی، ‌هر یک از معلمان صاحب مرجعیت می‏توانست قوانین شفاهی را که برای او و شاگردانش معتبر و الزام‏آور بود، تدوین کند. کنیسا، با ثبات‏ترین و پایدارترین نهادی بود که فریسیان بنیاد نهادند. هر چند بسیاری از دانشمندان برآنند که پیشینه کنیسه به دوره اسارت بابلی برمی‏گردد، اما هیچ گواه و نشانه‏ای دال بر وجود کنیسه تا پیش از قیام حشموناییان در دست نیست. فقط بعد از آن که فریسیان اعتقاد سه رکنی خود را اعلا کردند، بر عبادت و قرئت اسفار خمسه و کتب انبیا تاکید بیشتری شد.

شخص برای دستیابی به ارتباطی مستقیم و بی‏واسطه با خداوند و برای نیل به حیات جاوید و رستاخیز،‌ نیاز به نهادی غیردینی (آیینی) دارد که در آن، در حضور سایر همکیشان، به یکتایی خداوند اعتراف کند (شِمَع)۳۳ و «تفیلا»۳۴ یعنی دعاهای هجده‏گانه را نیز بخواند، ‌که در آن گفته شده است خداوند با رحمت واسعه‏اش مردگان را زنده می‏گرداند . شریعت شفاهی فریسیان موجب پدید آمدنِ میشنا، تلمودهای بابلی و فلسطینی، ادبیات گائونی ، پاسخ‏های قرون وسطایی و جدید، و مجموعه‏های گوناگون قوانین یهود شد . همه اینها همچنان برای اکثر یهودیان موردِ توجه و تعیین کننده است

افزون بر نهادهای جدید، فریسیان مفاهیم جدیدی در باره خداوند و قوم اسرائیل عرضه کردند. اگر چه خداوند گاهی در کتاب مقدس با عنوان پدر تصور شده است، اما او پدر قوم خود است نه پدر فرد واحد. با این حال، فریسیان نیز به نوبه‌ خود از پدر آسمانی سخن گفته‏اند، که چنان به یکایک بندگانش عشق می‏ورزد و به آنان علاقمند است که برای هر فردی طریقِ دستیابی به زندگانی جاودان و رستاخیز را نشان داده است.

فریسیان بیشتر بر این ارتباط فرد با فرد اصرار ورزیده و از همین رو خداوند را به نام‏های جدیدی نامیده‌‏اند، از جمله او را «ماقوم»۳۵ یعنی حضور مطلق در همه جا، «هقادوش باروخ هو»۳۶ یعنی مقدس، مبارک و متبرک است او،- و «شِخینا»۳۷ – یعنی حضور درونی و فراگیر خوانده‏اند. فریسیان معتقد بودند که خداوند ابراهیم (ع) را به عنوان پدر برای قوم خود برگزید تا آنان برای همه اقوام و مردمانِ زمین– نه فقط برایِ ذریّه ابراهیم– مبارک و مقدس باشند.

فریسیان همچنین عضویت اسرائیل را برای هر آن کس که سه رکن ایمان را بپذیرد، مجاز می‏شمردند. مشخصه‌ یک اسرائیلی واقعی عبارت بود از اعتقاد به اینکه خداوند شریعت دوگانه را نازل کرده و این که به کسانی که پایبند شریعت‌‏اند زندگانی ابدی و رستاخیز را پاداش می‏دهد و آنان را که مطابق احکام آن زندگی نمی‏کنند با عذاب جاودانی مجازات خواهد کرد. مشرکی که این اعتقادات به او نسبت داده می‏شد در واقع عضوی از خانواده یهود و صادق‏تر از صدوقیانی بود که گرچه در میان یهودیان و اسرائیلیان زاده شدند، اما منکر شریعت دوگانه و مجازات آخرت بودند۳۸. فریسیان به عنوانِ یک طبقه، بیشتر شبیه معلمان مشایی و رواقیون بودند تا پیامبران و یا روحانیون. آنها در مقام مدافعانِ شریعت شفاهی، از آن کانونی برای تدوین تعالیم خود به شیوه‏ها و اشکال و زبانی غیرمقدس ساختند. از این رو، ‌هیچ یک از تعالیم خود را ثبت نکردند.

قوانین(هلاخا)۳۹ و اصول خود (اگادا)۴۰ را بدون توجه به شرایط تاریخی منظم ساختند، و حتی در بیان عبادات و دعاها که تنظیم می‏کردند، هر گونه بیان شاعرانه را مردود دانستند و نیز روش‏های استدلال منطقی (یعنی قیاسی) ‌را توسعه دادند و متون مدللی ارائه کردند.

تاریخ هیچ یک از منابع حتی یوسفوس نیز به تاریخ و سرگذشت فریسیان علاقه‏مند نبودند، لذا برای بازسازی تاریخ این قوم می‏بایست از شواهد و نشانه‏های غیرمستقیم بهره جست. منشاء احتمالی این جنبش قبل از قیام حشموناییان بود، مواجهه با فرمان آنتیوخوس۴۱ که براساس آن هر یهودی وفادار به شریعت محکوم به مرگ می‏شد، و نیز مواجهه با این پرسش که اگر، به ازاء شهادت در این دنیا، پاداشی به دست نیاید، چرا فرد باید در راه شریعت بمیرد؟

از جمله عواملی بود که سبب شد گروهی از سوفریم، در پاسخ به این بحرانِ بقا، چنین اعلام کنند که خداوند دو شریعت نازل کرده است، نه یک شریعت، و او به کسانی که از حیات خود دست می‏کشند (به شهادت می‏رسند)، زندگانی ابدی می‏بخشد. حمایت اکثریت قوم یهود سوفریم را قادر ساخت که مقام کاهن اعظمی صدوقیان را براندازند و از آن به بعد، کنیسه بزرگ را، به جهت نفوذ اقتدارشان بنیان نهند و در ۱۴۳ ق. م. مقام کاهن اعظمی رابه یک غیرصدوقی به نامِ شیمعون حشمونایی۴۲ اعطا کنند. از آنجا که شیمعون (۱۴۳-۱۳۴ ق م ) و سپس پسرش یوحنا هیرکانوس۴۳ (۱۳۴-۱۰۴ق م) از طرف فریسیان به مقام کاهن اعظمی انتخاب شدند، لذا بر شریعت شفاهی مهر تأیید زدند.

اما سرانجام هیرکانوس از فریسیان گسست، قوانین غیرمکتوبشان را لغو کرد و زمینه‏ساز جنگ خونینی شد که در دوره کهانت اعظمی و حکومت پسرش الکساندر یانایی۴۴ (۱۰۳ – ۷۶ ق م) رخ داد،‌ سالومه الکساندرا۴۵، جانشین الکساندر یانایی، با فریسیان از در صلح درآمد، اقتدارشان را بازگرداند و شریعت شفاهی را دوباره رونق داد. با این‏حال، فریسیان برای هماهنگ کردن صدوقیان با خود، انتقام خونینی علیه رهبرانِ صدوقی تجویز کردند.

فریسیان با قبول اینکه اساس و جوهر ایمانشان مستلزم آزادی در آموختن طریق وصول به زندگانی ابدی و رستاخیز است و نیز این که تمامی مظاهر عمومی دین، همچون اوقات نماز و عبادت در معبد، ‌باید مطابق اصول با مقررات شریعت شفاهی صورت پذیرد، اصول و تعالیم دو حوزه دنیا و دین را،‌ با در نظر گرفتن موقعیت و رعایت تساهل نسبت به صدوقیان و اسنیان، تنظیم کردند. این تعالیم مورد پسندِ مراجع و حکومت‏های سیاسی، اعم از حشموناییان، هرودیان یا رومیان و نیز دیگر فرقه‌‏های مذهبی قرار گرفت، مثلاً هنگامی که کوپونیوس۴۶ نخستین کارگزار رومی (۹-۶ میلادی)، برای تعیین میزانِ مالیات قابل وصول از یهودیان، اقدام به سرشماری کرد، فریسیان مردم را به همکاری تشویق کردند، زیرا رومیان در حوزه دینی آنان مداخله نمی‏‌کردند و هنگامی که عده‏ای از پیروان آنان بر سر این مسئله با رهبرانشان اختلاف یافتند، این اختلافات به تنهایی برای ظهور چهارمین فرقه کلامی – فلسفی کافی بود. اصول این دو حوزه (دین و دنیا) همچنان به قوت خود باقی ماند تا اینکه در ۶۵ میلادی قیام بر ضد رومیان درگرفت‍؛ هرچند فریسیان تا لحظه‏های آخر می‏کوشیدند که از بروز آن ممانعت ورزند، بسیاری از رهبران فریسی با بی‏میلی از شورشیان حمایت کردند و برخی نیز تسلیم شدند و یکی از آنان به نام «یوحانان بن زکای»۴۷ موفق شد که از محاصره شهر اورشلیم فرار کند. او وسپاسیانوس،۴۸ فرمانده رومی، را متقاعد ساخت که فریسیان به اصول آن دو حوزه، وفادار و ثابت قدم بمانند.

شاید پایدارترین دست‏آورد فریسیان، تأکید آنها بر مرکزیت بخشیدن به فرد و اشتیاق او برای وصول به حیات ابدی روح، و رستاخیز جسم باشد با سقوط اورشلیم و سوختن معبد، فریسیان پیروزمندانه به عنوان رهبران بلامعارض قوم یهود ظاهر شدند. صدوقیان که افرادی برجسته و ممتاز بودند، و همچنین اسنیان به عنوان یک گروه خاص از بین رفتند. نام فریسیان نیز منسوخ شد، زیرا این نام را خود آنان به خود نداده بودند، بلکه دشمنان فریسیان، یعنی صدوقیان، برآنان نهاده بودند.

اهمیت تاریخی فریسیان نخست با ارتقاء‌ دادن خود به جانشینان حضرت موسی(ع) و با اعلانِ اینکه شریعتِ دوگانه تعیین کننده است نه فقط شریعت مکتوب،‌ یهودیت را به کلی متحول کردند. شریعت شفاهی فریسیان موجب پدید آمدنِ میشنا، تلمودهای بابلی و فلسطینی، ادبیات گائونی۴۹، پاسخ‏های قرون وسطایی و جدید، و مجموعه‏های گوناگون قوانین یهود شد. همه اینها همچنان برای اکثر یهودیان موردِ توجه و تعیین کننده است. دوم، فریسیان با اثباتِ این عقیده که هر فردی که شریعت دوگانه را با اخلاص بپذیرد به حیات ابدی و رستاخیز نایل می‏شود، رابطه فردی با خداوند را پایه گذاشتند، ایمان هر فرد را تقویت بخشیدند و او را عنداللزوم آماده جانفشانی کردند. سوم، آنان با ایجاد پیوند میان نجات فردی و ایمان خالصانه به شریعت دوگانه نه تنها موجبات رشد و فعالیت یهودیان را در دوره اسارت و پراکندگی فراهم آوردند، بلکه با بنیان نهادن مراکزی، مرجعیت و تأثیر دینی بیشتری نسبت به آنچه در سرزمین اسرائیل بود اعمال کردند.

چهارم، فریسیان با توفیق در جذب اکثریت یهود به اعتقاد به زندگانی جاویدان رستاخیز، زمینه را برای مسیحیت فراهم آوردند. اگر عیسی (ع) و حواریانش به زندگانی پس از مرگ اعتقاد نداشتند، ‌ممکن نبود که حواریان به قیام پس از مرگ او یقین کنند. عهد جدید گواهی است بر استفاده فریسیان از متون و نصوص مستدل و نظام عقلانی آنان و نیز روش‏های آنان در انتقال (شریعت) شفاهی، از طریق حکایات مستقل، نکته‏ها و گفته‏ها، تعالیم اخلاقی و معنویِ آنان و امتناع از به کار بردن شعر به عنوان وسیله‏ای (برای بیان) شریعت، علوم و آداب نماز و عبادت. تعالیم فریسیان درباره زندگانی جاویدان و رستاخیز، تأثیر شگرفی، هر چند غیرمستقیم، در معتقدات دینی بعدی داشته است.

پنجم، فریسیان با اقتباس نهادها و تشکیلاتِ‌ یونانی- رومی، همچون «بولی» و با اخذ روش‏های استدلال قیاسی و جذب الگوهای یونانی – رومی در قانون‏گذاری و حکمت و فلسفه، پیروان خود را قادر ساختند که، بدون آن که هویت یهودی خود را از دست دهند، با تمدن یونانی– رومی کنار آیند. شاید پایدارترین دست‏آورد فریسیان، تأکید آنها بر مرکزیت بخشیدن به فرد و اشتیاق او برای وصول به حیات ابدی روح، و رستاخیز جسم باشد. فریسیان و معلمان و روحانیان مسیحی و اسلامی، خداوند را این گونه تصویر کردند که آن چنان هر فرد انسانی را دوست دارد که آرزوی او را برای جاودانگی برمی‏آورد، و همین سبب شده است که احساس فرد نسبت به ارزش‏های ابدی فزونی یابد.  منبع: ‌معارف،‌ نشریه مرکز نشر دانشگاهی، دوره هیجدهم، شماره ۳،‌ آذر- اسفند ۱۳۸۰

* اصل مقاله، ترجمه‌ مقاله‏ای است از دایره المعارف دین، با مشخصات ذیل : Rivkin, Ellis, ››Pharisces‹‹ . The Encyclopedia of Religion , ed. Mircea Eliade, New York, 1995, Vol. 11/pp. 269-272.

۱- Pharisees. 2 – Saducees. 3 – Essenes. 4 – Haereseis. 5 -Schools of thought.

۶- Jonathan the Hasmonean ، یا یوناتان مکابی، دومین پادشاه از خاندان مکابی یا حشمونایی است. مکابیان یا حشموناییان، نام خاندانی یهودی که در فاصله ۱۶۳ ق م تا ۶۳ ق م بر فلسطین حکم راندند. ۷- Second Temple یا هیکل دوم، در سال ۳۵۲ ق م، یعنی بعد از آنکه یهودیان پس از اسارت بابل دوباره به وطن خود بازگشتند ساخته شد و تا حدود ۶۵ میلادی پابرجا بود . معبد نخست همان معبد سلیمان بود که در حمله بٌخت‏النصر به اورشلیم در حدود ۴۲۲ ق م ویران شد . معبد دوم نیز در حمله رومیان به اورشلیم در حدود ۶۸ میلادی به کلی از بین رفت. ۸- Josephus Flavius، از نویسندگان یهودی سده نخست میلادی است. برخی او را از خاخام‏های یهودی و از رهبران فریسیان دانسته‏اند. او در جنگ یهودیان با رومیان– در قرن اول میلادی – تسلیم رومیان شد. در همین دوره – و بعد از آن– دو کتاب مهم خود را نوشت که عبارتند از:

جنگ‏های یهودیان (Jewish War)، تألیف در ۷۵ میلادی ، و روزگار باستان یهودیان یا تاریخ باستان یهود (Jewish Antiquities) ، تألیف در حدود ۹۰ میلادی . ۹- Tannaitic، منسوب است ه تناییم (Tannaim) یا معمان شریعت شفاهی که گروهی از ربی‏ها یا خاخام‏ها بودند و در فاصله سال‏های ۳۳۰ ق م تا ۲۳۰ میلادی به تدوین شریعت شفاهی و شرح و تفسیر تورات پرداختند . مجموعه کوشش آنان مجموعه میشنا بود. ۱۰- Mishnah ، عبارت است از مجموعه تفسیر تورات که به اهتمام تناییم ( = معلمان ) ‌صورت گرفت. میشنا، در اصل، همان شریعت شفاهی است که پیش از این فریسیان آن را بسط دادند و بعدها ربی‏ها آن را تدوین کردند .

۱۱- Tosefta، مجموعه‏ای از برایتوت‏ها و اصلاح عبری که در لغت به معنای اضافی و الحاقی است که منظور الحاقات به میشناست که ظاهراً براساس نظم و ترتیب میشنا نیز تنظیم شده است . ۱۲- The Beraitot جمع برایتا Baraita، کلمه‌ عبری به معنای بیرون و در اصطلاح به معنای تکمیل تعالیم میشنا است و برای حل مشکلات تازه‏ای که پدید می‏آمده مورد استفاده قرار می‏گرفته است. ۱۳- Sopherim ، طبقه‏ای از فضلا و نویسندگان یهود که نوشتن را هم بخوبی می‏دانستند. آثار این کاتبان از سنت‏های انتقال یافته از حضرت موسی عنوان شریعت شفاهی یافت تا از شریعت مکتوب متمایز باشد.

نخستین معلمی که رسماً عنوان کاتب یا سوفر یافت عزرا (Ezra)، کاهن و رهبر عبرانیان در سده چهارم ق م، بود. در ضمن سوفریم به معنی شمارنده نیز می‏باشد چون چنان به آیات الهی علاقه داشتند که تعداد حروف، آیات و فصل‏های هر کتاب از مجموعه کتب مقدس (تنخ) را می‏دانستند. ۱۴- Hakhamim جمع حاخام یا خاخام، از عالمان یهود که به ربی یا ربن نیز شهرت دارند. لفظ حاخام یا خاخام با لفظ حکیم عربی یکی است. ۱۵ – The two fold Law . 16- ‍Perushim. 17 -Tseduqim. 18 -Emil Schurer. 19 -Robert Travers Herford. 20 -Louis Finkelstein. 21 – Jacob Ncusner. 22- ammei-ha-arets،

منظور افراد بی‏سواد و بی‏دقت در اجرای فرامین شرعی. ۲۳- Haverim ، واژه‏ای عبری به معنای متحدان، شریکان یا دوستان. ۲۴ – Joshua. 25 -Beit Din ha-Gadol. 26 -Great Boule. 27 -Nasi 28 -Av beit din. 29 -Pair. 30- Hillel ، محقق و روحانی یهودی که در سال ۱۱۲ ق م در بابل ولادت یافت و بعدها در اورشلیم اقامت گزید و سرانجام در سال ۸ میلادی درگذشت. او روش خاصی در تفسیر تورات پدید آورد. ۳۱- منظور پیروان هیلل است. در اواخر سده‌اول ق م. مقام ناسی به هیلل اعطا شد (۳۲ ق م) او نسبتاً اهل تساهل و تسامح بود و از وفاتش، مکتب او به مکتب هیللی مشهور شد.

۳۲- Shammai ، منظور پیروان شمای است. شمای و طرفدارانش در امور مذهبی متعصب‏تر و محافظه‏کارتر بودند. آنان بعدها تقریبا حذف شدند. ۳۳- Shema ، قسمتی از تورات (سفر تثنیه) که در هنگام اقرار به یکتایی خداوند خوانده می‏شود. ۳۴- Teffillah ، بر دعاهای هجده‏گانه اطلاق می‏شود که به عنوان نماز روزانه، روزی سه بار قرائت می‏گردد. ۳۵ -Maqom. 36 -ha-Qaddosh Barukh hu. 37 -Shekhinah. 38- منظور آن است که آن گروه از فریسیان که مطابق احکام و دستورات شریعت دوگانه عمل نکنند

در آخرت مجازات خواهند شد. این گروه از فریسیان هر چند مرتکب گناه شده‏اند، اما از صدوقیان برتر هستند. ۳۹- Halakah یا Halacha واژه عبری به معنای قانون، ‌و قسمتی از تلمود که دستورها و احکام مذهبی مستخرج از تفسیرهای غیرمدون تورات در آن درج شده است. ۴۰- Haggadot یا Haggada ، قسمتی از تلمود که جنبه‌ ادبی و هنری احکام شفاهی شریعت را با آوردن مثال و داستان و تشبیه و استعاره آشکار می‏سازد. ۴۱- منظور Antiochus ،

آنتیوخوس اپیفانوس (۱۷۵-۱۶۴ ق م)، از سلوکیان شام است که فلسطین را به تصرف خود درآورد و مشکلاتی که او برای قوم یهود ایجاد کرد زمینه‏ساز قیام مکابیان شد . ۴۲-Simon the Hosmonean ، سومین پادشاه مکابی و برادر یهودا مکابی. ۴۳ – John Hyrcanus. 44 – Alexander Yannai. 45- Salome Alexandra ، همسر الکساندر یانایی که تا حدود سال ۶۶ ق م بر یهودیان حکم راند. ۴۶ –

Coponius. 47- Johanan ben Zaccai ، رهبر فریسیان اورشلیم پیش از ویرانی هیکل در سال ۶۸ و پس از آن در یَونِه به ترویج تعالیم یهودی پرداخت و موفق شد که دین یهود را در یَونِه زنده نگاه دارد . ۴۸- Vespasian ، سردار رومی که در سال ۶۶ میلادی از طرف نرون مأمور جنگ علیه یهودیان شد و بعد از مرگ نرون در سال ۶۹ میلادی جانشین او شد و تا سال ۷۹ میلادی حکومت کرد. ۴۹ – The geonic، اصل آن گائون gaon واژه‏ای عبری به معنای نابغه، علامه و جمع آن گئونیم geonim است و در اصطلاح عنوانِ افتخاری رؤسای مدارس دینی یهود بین سده‏های ۶ و ۱۱ میلادی است که مسئول انتشار و تبلیغ تعالیم تلمود در میان یهودیان بوده‏اند.

 

 

لینک کوتاه : https://mafaz.ir/?p=58049

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

error: Content is protected !!