به گزارش پایگاه خبری مفاز، آنچه از انجیلهای امروزی جامعه مسیحیت استفاده میشود این است که حضرت عیسی را حاکم زمانش، بر اثر تحریک علمای یهود، دستگیر کرده و به صلیب کشیدند و حضرت مسیح در بالای صلیب جان داد. بعد از آن عدهای بدن عیسی مسیح را از صلیب پائین آورده و دفن کردند امّا بعد از سه روز متوجه شدند که سنگ روی قبر حرکت کرده و وقتی نگاه کردند مسیح را در قبر نیافتند و مردی یا دو مرد سفیدپوش به آنها گفت: عیسی زنده شده است که ناگاه حضرت عیسی خود را به آنها رسانیده و دستوراتی داد و سپس به سوی آسمان رفته و بر سمت راست خدا نشست.[1]
اما چرا میگویند روزی ظهور خواهد کرد باید گفت که عقیده به ظهور یک نجات دهنده بزرگ آسمانی و امید به یک آینده روشن که در آن نگرانیها و هوسها از بین برود و به برکت ظهور یک شخصیت ممتاز الهی همه تاریکیها برچیده شود و ریشه ظلم و تباهی از روی کره زمین پراکنده شود، یک اعتقاد عمومی ثابت است که همواره در همه وقت، در همه جا و در همه زمانها بین تمام ملّتها شایع و رایج بوده است. این عقیده در طول دوران زندگی انسانها پیوسته در میان همه ملّتها و پیروان ادیان بزرگ موجود بوده که سرانجام باید پیشوایی در آخر الزّمان ظهور کرده، بیعدالتیها را از بین برده و حکومت واحد جهانی تشکیل داده و در بین مردم بر اساس عدالت و انصاف داوری کند.
عقیده به ظهور یک نجات دهنده از نظر همه شاخههای مسیحیّت قطعی و مسلّم است برای همین میگویند: چون مسیح نتوانست این حکومت جهانی را تشکیل دهد به آسمان رفت و امروز جامعه مسیحیّت در انتظار بازگشت وی از آسمان در پایان جهان نشستند. طبق نوشته «مستر هاکس» در کتاب قاموس، کتاب مقدس کلمه «ابن»80 بار در انجیل و ملحقات آن آمده که فقط30 مورد آن با حضرت عیسی قابل تطبیق است و50 مورد دیگر از «مصلح» و نجات دهنده سخن میگوید که در آخر الزّمان ظهور خواهد کرد.[2]
بر اساس همین اعتقاد است که میبینیم در انجیل امروزی جامعه مسیحیّت آمده است: آن حضرت روزی ظهور خواهد کرده، البته هیچ کس از روز ظهور او خبر ندارد جز پدر یگانه، و آمدن حضرت عیسی به روی زمین مانند آمدن ابر در آسمان خواهد شد که با سرعت و بدون علائم قبلی به آسمان رفت و روزی هم به زمین برگشته و دعوتش را آشکار میکند و زمین را پر از خیر و سلامتی میکند. و در روز قیامت هم حساب مردم با اوست.[3]
امّا وقتی به قرآن کریم و روایات نگاه میکنیم میبینیم این عقاید در اثر انحرافاتی است که در کتاب آسمانی جامعه مسیحیت پیدا شده است. یعنی اصل موعود و ظهور منجی که جامعه را پر از عدل و داد خواهد کرد و حکومت جهانی تشکیل میدهد، یک اعتقاد غیر قابل انکار است امّا عدّهای حقایق را پنهان کردهاند و برای اینکه با مکتب اسلام مبارزه کنند، آمدند عقایدی را که همه را به پذیرفتن اسلام ترغیب میکرد منحرف ساختند چنانچه قرآن کریم اشاره دارد:
و گفتار یهودیان که گفتند: ما مسیح عیسی بن مریم پیامبر خدا را کشتیم، در حالی که نه او را کشتند و نه به دار آویختند، لکن امر به آنها مشتبه شد و کسانی که در مورد او اختلاف کردند، از آن در شک هستند و علم به آن ندارندو تنها از گمان پیروی میکنند قطعاً او را نکشتند.[4]
در تفسیر این آیه آمده است:
آنها شخصی را که شباهت زیادی به حضرت عیسی ـ علیه السّلام ـ داشت، گرفته و به صلیب کشاندند و خداوند حضرت عیسی ـ علیه السّلام ـ را قبل از آنکه دست نظامیان روم به او برسد به آسمان عروج داد؛ و چون نظامیان آن حضرت را دقیقا نمیشناختند، فکر کردند او مسیح است و از سوی دیگر چون حوّاریون از دیدگاه مسیحیان در آن لحظه فرار کرده و مخفی شده بودند و جریان به صلیب کشیده شدن مسیح را با چشم خود ندیدهاند بلکه از مردم شنیدهاند، مردمی که هیچ حمایتی از آن حضرت نکردند بلکه در اثر تحریک علمای یهود، کینه به دل داشتند و احتمال دارد برای پایان دادن به دعوت الهی، بگویند ما او را کشتیم و بعد دفن کنندگان آن حضرت زیاد معلوم نیست و امروز بر اثر تحریفهای تاریخی موضوع را از مسیر اصلی خود به انحراف کشیده است و مسیحیان معتقد به صلیب کشیده شدن و زنده شدن دوباره حضرت عیسی شدهاند.[5]
بنابراین از دیدگاه اسلام حضرت عیسی ـ علیه السّلام ـ زنده است، ولی نه اینکه اول به صلیب کشیده شده و بعد زنده گشته است بلکه از اول، خداوند او را بدون اینکه بمیرد به آسمان برد. و حضرت عیسی ـ علیه السّلام ـ روزی به زمین برمیگردد، ولی نه به عنوان مصلح و منجی بشریّت از ظلم و … بلکه برای حمایت از حضرت مهدی ـ عج الله تعالی و فرجه الشریف ـ و مردم جامعه مسیحیت را به پیروی کردن از حضرت بقیه الله الاعظم ـ عج الله تعالی و فرجه الشریف ـ دعوت خواهد کرد و به امام زمان ـ علیه السّلام ـ اقتدا میکند، چنانچه در روایاتی به این مطلب تصریح شده است:
امام باقر ـ علیه السّلام ـ فرمود: زمانی بر مردم خواهد آمد که خداوند و توحید را آنچنان که شایسته است نخواهند شناخت، در این زمان حضرت عیسی بن مریم ـ علیه السّلام ـ از آسمان بر زمین آمده و به کمک امام زمان ـ عج الله تعالی و فرجه الشریف ـ خواهد شتافت و پشت سر امام مهدی ـ عج الله تعالی و فرجه الشریف ـ نماز میخواند، در حالی که او پیامبر است و این به خاطر این است که ما اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ از او افضل هستیم.[6] رسول گرامی اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ نیز وقتی جانشینان خود را معرفی مینمایند بعد از معرفی امام یازدهم حسن عسکری ـ علیه السّلام ـ میفرماید: و بعد از آن حضرت، فرزندش همان که عیسی بن مریم ـ علیه السّلام ـ پشت سر او نماز خواهد خواند، به امامت میرسد.[7]
در جای دیگر از رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ نقل شده است: که جبرئیل فرمود: خداوند متعال میفرماید: ای پیامبر! خداوند حضرت قائم را از شما آفرید و روزی خداوند حضرت عیسی ـ علیه السّلام ـ را به زمین میآورد و به حضرت مهدی ـ عجل الله تعالی و فرجه الشریف ـ اقتدا میکند.[8] این مطلب را اهل تسنّن نیز قبول دارند چنانچه ابن ماجه مینویسد:
حضرت مهدی ـ عجل الله تعالی و فرجه الشریف ـ در بین رکن و مقام در کعبه از مردم بیعت خواهد گرفت، و دجّال فتنهگری میکنند که حضرت عیسی ـ علیه السّلام ـ برای قتل دجّال به زمین میآید و به امام زمان ـ عجل الله تعالی و فرجه الشریف ـ کمک خواهد کرد.[9] با توجه به این مطالب باید گفت که اعتقاد مسیحیان بر ظهور حضرت عیسی با روایات اسلامی مطابقت دارد و تنها فرقش این است که آنها بر اثر تحریف و دست یازی دیگران، منابع تاریخیشان این ظهور را یک امری مستقل میدانند، در حالی که ظهور حضرت عیسی ـ علیه السّلام ـ برای یاری امام زمان ـ عجل الله تعالی و فرجه الشریف ـ میباشد و حضرت عیسی ـ علیه السّلام ـ هیچ ادّعای جداگانهای نخواهد کرد. بلکه پیروی از حجه بن الحسن العسکری را برای همه به خصوص جامعه مسیحیت اعلام خواهد کرد.
پی نوشت ها:
[1] . کتاب مقدس، عهد جدید، انجیل متی، باب 27 و 28، انجیل مرقس، باب 15 و 16، انجیل لوقا، باب 23 و 24، انجیل یوحنا، باب 16 و 21، ترجمه: هنری موتس، تهران، اساطیر، اول، 1380 هـ . ش.
[2] . سایت اینترنتی تبیان، ظهور حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ از دیدگاه اسلام و مذاهب ملل جهان، نوشته هاشمی شهیدی، سید اسد الله.
[3] . کتاب مقدس، ج2، انجیل متی، باب 24 و 25، آیه 13 و انجیل لوقا، باب 17 و 21، آیه 34 و شلبی، احمد؛ مقارنه الدیان ]المسیحیه[ ، ص 158، بیجا، مکتبه النهضه المصریه، چهارم، 1973 م.
[4] . نساء ، 157.
[5] . مکارم شیرازی، ناصر؛ نمونه، ج4، ص 198، تهران، دارالکتب الاسلامیه، بیتا
و جرجانی، حسین؛ تفسیر گازر، ج2، ص 304، تهران، چاپخانه دانشگاه تهران، اول، 1377 هـ . ش
و کاشانی، فتح الله؛ منهج الصادقین، ج3، ص؟، تهران، کتابفروش اسلامیه، دوم، 1344 هـ . ش.
[6] . مجلسی، محمد باقر، منهج الصادقین، ج24، ص 328، باب 67، حدیث 46، بیروت، مؤسسه الوفاء.
[7] . محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج43، ص 250، باب 11، حدیث 24، بیروت ، مؤسسه الوفاء.
[8] . کلینی، محمد، کافی، ج8، ص 42، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1365 ش.
[9] . ابن ماجه، السنن ابن ماجه، ج2، ص 366، کتاب الفتن، باب خروج المهدی، بیروت، دارالجیل، ر.ک: علی محمد فتح الدین حنفی، فلک النجاه، ص 211، تحقیق ملا اصغر علی محمد جعفر، بیجا، دارالسلام، دوم ، 1418 ق.