2

مصونیت کلیسا از خطا نزد ارتدوکس‌ ها/ روح کلی الاهیات ارتدوکس

  • کد خبر : 47383
  • ۰۹ فروردین ۱۴۰۲ - ۸:۰۰
مصونیت کلیسا از خطا نزد ارتدوکس‌ ها/ روح کلی الاهیات ارتدوکس
پیوند میان اصول اعتقادی و عبادت در آیین ارتدوکس، بسیار مورد تأکید است. اصـول اعـتقادی صرفا مشغله‌ای علمی یا پژوهشی قـلمداد نـمی‌شود...

به گزارش پایگاه خبری مفاز، واژه ارتدوکس‌، از [دو جزءorthos [ («درست») و doxa («عقیده»)، اساسا بـه معنای «درست‌ اعتقاد‌» اسـت‌، امـا به معنای «تقدیس و پرستش درسـت خـدا» نیز هست. اگرچه این بخش که در باره‌ آموزه‌ها، عبادت و زندگی است، عمدتا مـربوط بـه کلیسای ارتدوکس شرقی است، امـا بـیشتر‌ آنـچه گفته می‌شود، شـامل‌ کـلیساهای‌ نستوری و غیرکالسدونی نیز مـی‌شود.

پیوند میان اصول اعتقادی و عبادت در آیین ارتدوکس‌، بسیار مورد تأکید است. اصـول اعـتقادی صرفا مشغله‌ای علمی یا پژوهشی قـلمداد نـمی‌شود، بلکه بـیشتر‌ امـری بـاطنی و مرتبط با آیین عـبادی به‌شمار می‌آید. «الاهیات و عرفان، نه تنها با یکدیگر ضدّیتی ندارند بلکه مؤید و مکمل یکدیگرند. یـکی بـدون دیگری غیرممکن است. … عرفان … کامل‌کننده و تـاج کـل الاهـیات اسـت‌ … الاهـیات‌ در حد کمال اسـت» (ولادمـیر لوسکی). شیوه حفظ بُعد عرفانی الاهیات، استفاده از رویکرد نفی‌آمیز یا «سلبی» است: از آن‌جا که خداوند، رازی در ورای فـهم بـشری اسـت، نمی‌توان در‌ قالب‌ واژه‌ها او را توصیف کرد بلکه صـرفا مـی‌توان در سـطحی ورای زبـان، تـصورات، و مـفاهیم عقلی، یعنی از راه پیوند عشق، او را درک کرد.

بسیاری از متفکران ارتدوکس‌، برای‌ بیان‌ این واقعیت دو وجهی که خدا ناشناخته است و در عین حال شناخته شده است، هم متعال است و در عین حـال حاضر در همه‌جا است، از تمایزی بهره برده‌اند که‌ گریگوری‌ پالاماس‌، بنابر مبنای آباء قدیم یونانی‌، میان‌ ذات‌ خدا و افعال خدا مطرح کرد. ذات خدا، که برای مخلوقات غیرقابل شناخت است، دال برتعالی ودگـربودن تـمام‌عیارخدا است. افعال خدا،که‌ ما‌ آدمیان‌ می‌توانیم در آن سهیم شویم، بیانگر حضور او‌ در‌ همه جا و نزدیک بودن او است. به گفته بازیلِ قیصریه، «ما خدای خود را از راه افعالش می‌شناسیم، اما‌ ادعا‌ نمی‌کنیم‌ کـه مـی‌توانیم به ذات او نزدیک شویم؛ زیرا افعال او‌ به سوی ما پایین می‌آید، اما ذات او، نزدیک ناشدنی باقی می‌ماند.»

شورای‌ جهانی کلیساها؛ برترین جلوه نمایان اقتدار کلیسا‌

ارتدوکس‌ ها کلیسا را مصون از خـطا مـی‌دانند، بدین معنا که زمانی‌ نبوده‌ که‌ کل کلیسای روی زمین دچار اشتباه شده بـاشد و هـرگز ممکن نیست چنین امری واقـع‌ شـود‌. خطاناپذیری‌ ویـژگی یـک‌فرد خـاص مسیحی،خواه پاپ یا شخص دیگرنیست، بـلکه صـرفا ویژگی کل کلیسا‌ به‌ عنوان کالبد مسیح است. اگرچه حقیقت عملاً در چـارچوب کـلیسا استوار خواهد بود‌، در‌ مواقع‌ بحث و جـدل غالبا روشن نیست کـه حـقیقت در چیست.

برترین جلوه نمایان اقـتدار کـلیسا‌، شورای‌ جهانی کلیساها است، که اسقف‌های سراسر دنیای مسیحی در آن حضور می‌یابند. در‌ یک‌ شـورای‌ جـهانی حقیقی، بار دیگر بر راز عـید پنـجاهه [= هـفتمین یکشنبه پس از عید پاکـ] تـأکید‌ می‌شود‌: روح‌القدس بر اسـقفان نـازل می‌شود، همان‌گونه که بر حواریان نازل شد، و از‌ این‌رو‌، احکام‌ عقیدتی(۴) اسقف‌ها، برگشت‌ناپذیر است. امـا در بـازنمودن عقاید، اسقف‌ها جدا از بقیه دینداران عـمل نـمی‌کنند، یعنی کـسانی کـه‌ در‌ آیـین غسل تعمید و آیین تـدهین و تقدیس به ایشان روح خدا اعطا شده است. بنابراین، یکی از‌ نشانه‌های‌ جامعیت شورا،(۱) پذیرش آن در نزد کـل مـجموعه کلیسا است.

جامعه‌ مسیحی، جماعت قدیسان

کلیسای ارتدوکس در موضوع همدلی زندگان با درگذشتگان حساسیت زیادی دارد. الکسی خومیاکف،(۶)(۱۸۰۴-۱۸۶۰) متفکر مذهبی روسی، در مقاله «کلیسا واحد است»، مقاله‌ای که در‌ روسیه‌ و کـلیسای انـگلستان در پنجاه سال گذشته (ویراسته دبلیو. جِی. بیرکبِک،(۱) ۱۸۹۵‌) درج‌ شد، می‌گوید:

تنها در‌ رابطه‌ با انسان است که می‌توان تفکیک جامعه مسیحی را پیدا و پنهان پذیرفت. همبستگی آن در واقع، راستین و کامل است. آنان که در روی زمین زنده‌اند، آنان که مرحله دنیوی خود‌ را‌ به پایان رسانده‌اند، آنـان کـه، همانند فرشتگان، برای زندگی بر روی زمین آفریده نشده‌اند، کسانی در نسل‌های آینده که هنوز مرحله دنیوی خود را آغاز نکرده‌اند ــ همه در جامعه‌ مسیحی‌ واحد و دقیقا‌ فیض واحد خدا با یکدیگر هـمبسته‌اند. (ص۱۹۳-۱۹۴)

کل جامعه مسیحی، پیدا و پنهان، با رشـته پیـوند مـودّت‌ متقابل و وساطت متقابل، متحد باقی می‌مانند. دعا برای درگذشتگان به طور‌ منظم‌ در‌ نیایشارتدوکس‌ ها صورت می‌گیرد، اما بیشتر ارتدوکس‌ ها ترجیح مـی‌دهند نـسبت بـه تبیین نحوه کمک و دعا به درگذشتگان ‌‌هیچ‌گونه‌ کـوششی بـه عمل نیاورند. آنان از اصطلاح برزخ اجتناب می‌کنند. توسل به قدیسان‌،(Spiritual Homilies) به‌ ویژه‌ مریم باکره نیز چیز اضافی اختیاری بـه‌شمار نـمی‌آید، بـلکه جزء ضروری همه نیایش‌های مسیحیان قلمداد‌ می‌شود، و چنین توسلی در هـمه دعاها انجام می‌گیرد. شرکت کلیسای نامرئی در نیایش‌ زمینی همواره تأکید می‌شود‌: «اینک‌ نیروهای آسمان به‌طور نامرئی همراه بـا مـا نـیایش می‌کنند» (آیین عشای هدایای پیش‌تقدیس‌یافته(Makarios of Egypt)). آیین عشای ربانی بدین‌ترتیب، ملکوت روی زمـین تـلقی می‌شود. حضور جماعت قدیسان، با تمثال‌هایی که در همه بخش‌های‌ ساختمان کلیسا و نیز خانه‌هایارتدوکس‌ ها یافت مـی‌شود، تقویت می‌شود.

مریم باکره مقدس

در آیین ارتدوکس‌، مریم مقدس جایگاه ویژه‌ای دارد. سِرگیْ بولگاکف(۵) (۱۸۷۱-۱۹۴۴)، الاهـیدان روسـی و مـارکسیستِ سابق، می‌نویسد: «اعتقاد به‌ مسیح‌ بدون اعتقاد به زایش عذرایی(۶) و تقدیس مادر وی، اعتقاد و مـسیحیتی اسـت کـه از ایمان و مسیحیت جامعه مسیحی ارتدوکس‌ متفاوت است.» در دعاهای ارتدوکس‌ها، مریم به صورت زیر خـطاب مـی‌شود: «مایه‌ خجستگی‌ کل آفرینش»، «محترم‌تر از کرّوبیان و بی‌نهایت مُعزّزتر از فرشتگان مقرّب». در‌ این‌ تکریم جـامعه ارتدوکس‌ بـه ایشان، که آمیخته با احساس خشوع عمیق‌است، محبتی خودجوش دیده می‌شود؛ محبتی که بـی‌پیرایه و آمـیخته با تواضع است.

مریمِ مقدس، «حاملِ خدا»(theotokos) یا «مادر‌ خدا‌» (شورای‌ اِفسس، ۴۳۱) اسـت؛ بـدین مـعنا‌ که‌ وی‌ تنها حامل یک انسان مقرب به خدا نبود بلکه حامل شخصی یگانه و تـقسیم‌ناپذیر بـود که هم خداست و هم بشر. ایشان، «همیشه‌ باکره‌»(۱) نیز‌ خوانده می‌شوند، لقـبی کـه شـورای قسطنطنیه (۵۵۳) به‌ ایشان‌ داد. ارتدوکس‌ها مریم را عفیف محض و پرهیزگار محض، یعنی کاملاً به دور از گناه واقعی مـی‌دانند، بـا ایـن‌حال عموما‌ عقیده‌ ندارند‌ که او از آثار گناه نخستین] آدم] به دور بود‌. در گذشته، مـسیحیان شـرقی برخی اوقات به آموزه آبستنی مقدس(۲) کلیسای کاتولیک رُم تمایل داشتند، اما امروزه این‌ آموزه‌ عموما‌ مـردود اسـت. از سوی دیگر، عروج جسمانی مریم(۳) آموزه‌ای پذیرفته‌شده در‌ اعتقاد‌ ارتدوکس‌ هااست اما بـدین خـاطر، مطلوب و بلکه ممکن نیست که آن را عقیده جـزمی ضـروری بـرای‌ نجات‌ دانست‌.

امور اخروى در الاهیات شرق مسیحى

شرق مسیحى، در الاهیات و عبادت خود بسیار آخرت گرا است. مرحله ى زندگى بعدى نه تنها به عنوان رویدادى در آینده بلکه به عنوان واقعیتى کنونى که همین حالا از طریق تمهید و تدارک در آن شرکت داریم، همواره یادآورى مى شود. در پایان دنیا، مسیح با عزت و سرافرازى بازخواهد گشت و مردگان زنده خواهند شد و به دنبال آن، روز جزا برپا خواهد شد. رابطه دقیق میان بدن ما در وضعیت فعلى آن و بدن رستاخیزى ما چیزى نیست که در این برهه بتوان به روشنى درک کرد، اما بنابر دیدگاه مسیحى، انسان حقیقى روح تنها نیست بلکه روح داراى بدن است. بنابراین، جدایى روح و بدن در هنگام مرگ صرفا موقتى است و در روز قیامت این دو بار دیگر به هم مى پیوندند. از آنجاکه انسان ها از نعمت اختیار برخوردارند، جهنم ــ که طرد مستمر [از درگاه] الاهى تلقى مى شود ــ به عنوان رخدادى نهایى تحقق مى یابد و همه رستگارانگارى، این اعتقاد که در نهایت همه افراد نجات قطعى خواهند یافت، به عنوان بدعت توسط شوراى قسطنطنیه رد شد. اما از آن جا که خدا در عشق خود، پایان ناپذیر و بى نهایت صبور است، این امید منطقى است که در نهایت همه مردم آزادانه اعتقاد به خدا را برخواهند گزید، به گونه اى که او حقیقتا «کل در کل» خواهد بود (اول قرنتیان، باب 15، آیه 28). اما کمال نهایى پایان هستى، رازى در فراسوى ادراک کنونى ما است.

پی نوشت:
هفت آسمان – بهار ۱۳۸۴ – شماره ۲۵- نویسنده: کالیستوس ویر، مترجم: حمید بخشنده

لینک کوتاه : https://mafaz.ir/?p=47383

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

error: Content is protected !!