به گزارش پایگاه خبری مفاز، اعضای فرقه اباضیه خود را اهلالحق، اهلالدعوة، اصحابالدعوة، اهلالوفاق، و مذهب یا فرقه خود را الدعوة، مذهبالحق، الفرقةالمحقة و الفرقةالناجیة میخوانند.
اباضیان انتساب خود را به خوارج انکار کرده و مورخین برجستهٔ اباضی همچون برّادی در جواهر المُنْتَقات و شماخی در کتاب السیر، تاریخ پیدایش این فرقه را به زمان خلافت عثمان میرسانند و آن را قدیمتر از خروج خوارج میشمارند.
البته اصطلاح خوارج نزد اباضیه به کسانی که بر علی بن ابیطالب شوریدند گفته نمیشود بلکه خوارج را کسانی میدانند که از اسلام خارج شوند، و معتقدند خروج از اسلام یا با انکار یکی از احکام ثابت و قطعی دین یا با عمل به آنچه قطعاً خلاف نصوص احکام دینی است، محقق میشود.
آنان بر این عقیدهاند که نمیتوان به کسی مؤمن یا کافر گفت، چرا که وحی منقطع شد؛ و ابوبکر و عمر از دنیا رفتهاند و امروز کسی نیست که حقایق را بیان کند و کافر را از مؤمن تمیز دهد. بدان جهت ما به کسی نمیگوییم که او مؤمن است یا کافر.
اینان مذهب خود را کهنترین مذهب اسلامی، نزدیکترین مذهب به عصر نبوّت و در عین حال نزدیکترین مذهب به روح اسلام میدانند و معتقدند که چون اهل حقاند، سرانجام مذهبشان پیروز خواهد شد. چنین ادعاهایی مخصوص اباضیه نیست، ولی در میان خوارج این قول از بدیهیات است و اینان آنچنان بر حقانیت خود تأکید داشتهاند که جز خود را کافر انگاشتهاند. اگرچه در نظر همگی ایشان کفر دارای یک معنی نیست.
اباضیه که هم از تسنن و هم از تشیع جداست هرچند از نظر شمار پیروان در مقایسه با سنیان و شیعیان گروه کوچکی به حساب میآید اما از نظر تاریخی جریانی بسیار مهم است.
بنیانگذار اباضیه
نام این مکتب از نام عبدالله بن اباض تمیمی نخستین پیشوای آن گرفته شده است.
عبدالله بن اباض پایهگذار عقاید و احکام مذهب اباضی است و اباضیان از او با تکریم تمام سخن گفتهاند: او را از پیشوایان برجسته و امام اهل طریق و کسی که مبانی اعتقادی را سامان بخشید و مرجع و معتمد اعتقادات و روشنگر طریق استدلال و شاهراه اعتدال خواندهاند. بهعلاوه گفتهاند که او تدوین کنندهٔ مذهب و استوار سازندهٔ مبانی آن بوده است که به اصحابش اقامهٔ حق و برکندن بنای جور و ظلم را تلقین میکرد.