3

بررسی شیوه‌های تبلیغ مسیحیت صهیونیستی(1)؛ فعالیت های مستقیم کلیسا

  • کد خبر : 34519
  • ۲۵ خرداد ۱۴۰۲ - ۹:۲۱
بررسی شیوه‌های تبلیغ مسیحیت صهیونیستی(1)؛ فعالیت های مستقیم کلیسا
جنبشی که توسط مارتین لوتر در قرن 16 ایجاد شد باعث بدعتی بزرگ در مسیحیت شده و پایه گذار فرقه ای به نام مسیحیت صهیونیستی شد. این فرقه با اینکه رنگ و بوی یهودی دارد. اما در سطح گسترده به تبلیغ و تبشیر پرداخته اند، فعالیت های تبلیغی کلیسا به سه بخش تقسیم شده است.

به گزارش پایگاه خبری مفاز، جنبشی که توسط مارتین لوتر در قرن 16 ایجاد شد باعث بدعتی بزرگ در مسیحیت شده و پایه گذار فرقه ای به نام مسیحیت صهیونیستی شد. این فرقه با اینکه رنگ و بوی یهودی دارد. اما در سطح گسترده به تبلیغ و تبشیر پرداخته اند، فعالیت های تبلیغی کلیسا به سه بخش تقسیم شده است.

در فصل یک به فعالیت های مستقیم کلیسا که شامل فعالیت های کشیشان و رهبران دینی این فرقه انجام می شود پرداخته شده. شاخص ترین مبلغان مسیحی مانند جری فالول، جیمی سواگرت، پاتریک پاترسون، جرج اوتیس، مایک ایوانس است، این شخصیت ها علاوه بر آن که کالج ها و مدارس زیادی تحت سلطه خود و تربیت مسیحی- یهودی خود قرار داده اند حضوری فعال در رسانه های جمعی مانند تلویزیون، رادیو، روزنامه، مجله و غیره دارند که از این زاویه می توان به برنامه های تلویزیونی ساعتی با انجیل زمان، جری فالول مستقیم بر روی امواج، اسرائیل کلید بقای امریکا، باشگاه هفتصد، نام برد و از برنامه های رادیویی می توان به برنامه ی روزانه ی روزی از اکتشاف، توجه به خانواده اشاره کرد و مجلاتی مانند مسیحیت امروز، نیویورک تایمز… با بررسی هریک از این عناصر تبلیغی، به صورت خاص متوجه تأثیر این رسانه ها بر روی افکار و عقاید مردم می شویم.

در فصل دوم به فعالیت های غیرمستقیم کلیسا پرداخته شده است. فعالیت هایی که در ظاهر هدف تبلیغی ندارند اما ماهیت آنها مسیحی- صهیونیستی است. این فعالیت ها شامل سازمانهای خیریه ان.جی. او، فعالیت های انجمن های جوانان و دوشیزگان، استخدام بانوان، خانه های زنان، ایجاد شبهه و تزلزل اعتقادی در بین مسلمانان، استفاده از بیماران، و نشر کتب مقدس و ترجمه آن است.

آنها به خوبی به نقش و تأثیر زنان بر روی جامعه پی برده و از این رهگذر موفق شده اند. زنان زیادی را از طریق دو فعالیت« استخدام بانوان» و «خانه های زنان» در راستای اهداف خویش به کار برده اند.
آنها با ساخت فیلم هایی چون آرماگدون، ماتریکس و افسانه ی نوستراداموس، توانسته اند شبهه اعتقادی در بین مسلمانان بیافکنند و خود را ناجی بشر معرفی کنند. به گفته یکی از کشیشان مسیحی که می گوید هرکجا بشر باشد مریضی است و هر کجا مریضی باشد دکتر نیز هست از این رو با فرستادن پزشکان و امدادگران مسیحی توانسته اند به تبلیغ بپردازند. نشر کتب مقدس در سطحی بسیار وسیع و رایگان از دیگر فعالیت های غیرمستقیم کلیسا است.

فصل سوم که شامل تبلیغات منطقه ای است، تبلیغاتی است که با توجه به منطقه و آداب و رسوم آن منطقه تغییر می کند مثلاً در ایران با مانور دادن بر روی روابط دختر و پسر، برنامه های ماهواره ای مبتذل، کلیساهای خانگی و اغواگران پرداخته اند.

در افغانستان به علت شرایط اجتماعی و سیاسی و بحرانهای اقتصادی پس از جنگ های متوالی از طریق سازمانهای ان.جی. او، و استفاده از بیماران پرداخته اند. در اردن که کشور نیمه مسیحی نیمه مسلمان است. با ایجاد تفرقه بین آنها و تحریک مسیحیان منطقه، به تبلیغ پرداخته اند.

جایگاه تبلیغ و تبشیر در مسیحیت

تبشیر، تبلیغ و ترویج انجیل در مسیحیت، تبشیر در لغت به معنای«بشارت دادن» و «مژده دادن» است و خود واژه انجیل نیز به معنای بشارت و نوید است.(2) اصطلاح تبشیر در قرون اخیر از نظر مفهوم و مصداق توسعه یافته و به هر نوع خدمت با مأموریت( مسیون) برای اعتلای «کلمه مسیح» در داخل یا خارج از جوامع مسیحی، اطلاق می شود.(3) بر این اساس تبشیر بر دو نوع است: درون دینی، یعنی تبشیر در بین مسیحیان مستقر در جهان اسلام مانند ارمنی ها و اسوری ها و نسطوری ها که شامل خدمتهای تبشیری و بویژه مبارزه با بدعت است؛ برون دینی، یعنی تبشیر در میان غیر مسیحیان از جمله مسلمانان چه در سرزمین های اسلامی باشند چه در سرزمین های غیراسلامی.

شروع اقدامات جدّی تبشیری را می توان از دوره جنگهای صلیبی(490-690/ 1097-1291)دانست.

غالب این اقدامات ظاهراً در جهت ترویج دین مسیح بود، اما در اصل با هدف بازپس گیری سرزمین های از دست رفته مسیحی و تصرف سرزمین های اسلامی صورت می گرفت(4). از اوایل قرن بیستم تاکنون کالج های متعدد تربیت کشیش در نقاط مختلف تشکیل شده که در آنها مسیحیان عرب و هندی و غیر ایشان را برای تبشیر، تربیت کرده و به هند و مراکش و سودان فرستاده اند. از جمله یکی از کلیساهای باپتیست در تگزاس امریکا، چنین کالجی را در شهر عمان راه اندازی کرده است.

همچنین کلیسای« اتحاد» به ریاست فردی به نام داگر، پس از تحریم عراق از سوی ایالات متحده امریکا، با فرستادن دارو و خدمات درمانی به عراق با آن دولت روابط حسنه ایجاد کرده و کلیسایی بزرگ در بغداد ساخته است.(5)

مسیحیت صهیونیستی چیست؟

مارتین لوتر کشیش آلمانی و بنیانگذار پرروتستانیسم، پس از سفر به واتیکان و ملاقات با باب به این مسأله فکر می کرد که باب با این شکوه و شوکت و ثروت نمی تواند نماینده عیسی مسیح و ادامه نبوت او باشد. لذا افکار و آراء خود را نوشت و آن را در 97 بند بر سر در کلیسای ویتن برگ آویخت و هِیمنه باب را شکست. لوتر چند اصل را زیر سؤال برد. از جمله عصمت باب، تقدیس حضرت مریم، تجرّد کشیشان را خارج از دین مسیح خواند، در پی این اقدامات، باب فرمان تکفیر لوتر را صادر کرد و شاهزادگان آلمانی نیز در حمایت از لوتر به این دستور باب اعتراض کردند. به همین دلیل این فرقه مذهبی به پروتستان مشهور شد.(6)
پروتستان طی یک حرکت انشعابی توسط لوتر در سال 1521 رسماً اعلام موجودیت کرد. پروتستانیتسم را می توان به نوعی بازگشت و رجعت مسیحیان به عهد عتیق یا تورات نامید. تأثیرپذیری لوتر و همفکران او از تئولوژی عهد عتیق در یک فرایند طبیعی موجب پیدایش تغییرات بزرگی در مفاهیم دینی کلیسا شد.
رویکرد به «بهشت دنیایی»‌به جای«آخرت گرایی» مسیحی نشست(ربح) و (ربا) که در مسیحیت کاتولیگ تحریم شده بود و در مسیحیت پروتستان تشریع گردید و پس از آن با سرعت و همراه با توسعه پروتستانیتسم در اروپا گسترش یافت. بزرگداشت یهودیان و برتر داشتن قوم یهود و متعلق دانستن سرزمین های فلسطین تحت عنوان به اصطلاح(عرضه موعود) و سرزمین های مقدس وعده داده شده به قوم یهود از جانب خداوند شاخصه ی دیگر پروتستانیسم لوتری بود. لوتر در این ستایش و تمجید از به اصطلاح(قوم برگزیده خداوند) به اندازه پیشرفت که شبه یهودی بودن او در محافل مسیحی به طور جدی مطرح شد. خود او نیز با انتشار کتابی که تحت عنوان«عیسی مسیح یک یهودی زاده شد» در سال 1523 میلادی به رشته ی تحریر درآورد و به این شبهه بیش از پیش دامن زد او در این کتاب نوشت:
یهودیان خویشاوندان خداوند ما(عیسی مسیح) هستند برادر و پسرعموهای اویند روی سخنم با کاتولیگ هاست اگر از این که مرا کافر بنامند خسته شده اند بهتر است مرا یهودی بخوانند.
پس پروتستانیسم، مسیحیت است که بنیادها و شالوده های آن یهودی است و شاید این نظر به نحوی بیانگر پیدایش مسیحیت یهودی بود.
تحول باور مسیحی- یهودی و تبدیل آن به مسیحیت صهیونیستی به عنوان ایدوئولوژی پروتستان های قرون میانه توسط بیوریتان ها صورت پذیرفت این فرقه ی پروتستان که ساختارهای هنجاری اخلاقی آن تماماً منطبق بر تورات بود و به عنوان یهودی گری انگلیسی شناخته می شد، توسط فردی به نام ویلیام تیندل پایه گذاری شد و در اروپا گسترش یافت.
پروتستان های بنیادگرا در آمریکا، تشکیل کشور اسرائیل را وعده تحقق یافته تلقی می کنند. کوچکترین اعتراض ها به کمک ها و حمایت های آمریکا از اسرائیل از سوی این جماعت با اعتراضات شدیدی روبرو می شود. بدین ترتیب این جماعت، حفظ قدرت و اقتدار آمریکا را نیز منوط به حمایت از اسرائیل می دانند(جری فال ول) یکی از رهبران بیش از 40 میلیون پروتستان ایوانجک اعلام می دارد:
هر رفتاری که دیگر کشورها با اسرائیل داشته باشند خداوند نیز همان رفتار را با آنها خواهد داشت.
دشمن مشترک مسیحیان و یهودیان که دوستی نزدیک با هم دارند بنا بر گفته نوام چامسکی، مسلمانان هستند. نتیجه این که می توانیم بگوییم جنبش پروتستانیسم در مقیاس وسیع، بازگشت و رویکرد به عهد عتیق و جهانگردی عبرانی است و این رویکرد، ‌دارای آثار اجتماعی- اقتصادی(زایش کاپیتالیسم و مشروعیت یافتن بهره و ربا) و اجتماعی و سیاسی می باشد.(نوعی هواداری غیرعادی از یهودیت و دلدادگی به آن است.)(7)

فصل یک: فعالیت های مستقیم کلیسا

روحانیون مسیحی کوشیده اند با بهره گیری از شیوه های مختلف و کارآمد تبلیغی اقدام های گسترده ی خود را برای ترویج مسیحیت منحرف و زائیده قرون وسطی به کار برند و برای این کار به سه روش عمل کنند:
1- فعالیت های مستقیم کلیسا 2- فعالیت های غیرمستقیم کلیسا 3- تبلیغات منطقه ای کلیسا
1- فعالیت های مستقیم کلیسا- در این شیوه، اندیشه های مورد نظر به یاری ابزارهای گوناگون به مخاطبان ارائه می شود و کشیش ها به روش های مختلف به ترویج فرهنگ خود می پردازند. کلیساها با بهره گیری از مدرن ترین سیستم های صنعت نشر و رسانه های متنوع گروهی، نسبت به اعلان مواضع، صدور احکام و اطلاع رسانی، اقدام می کنند. همچنین برای دستیابی به اهداف موردنظر، از عوامل و عناصر منتسب به خود، در حوزه ها و سازمان های مختلف به خوبی بهره می جوید.
طی دهه های اخیر، کلیساهای آمریکا، واحد پیشرفته ترین امکانات و تجهیزات ارتباط جمعی شده اند. از ایستگاه های رادیویی و تلویزیونی و سیستم ها و شبکه های رایانه ای تا سازمان ها و مؤسسات عظیم وابسته به تشکیلات کلیسا. توان اقتصادی و پشتوانه ی مالی آنها سر به میلیاردها دلار می زند.
حیطه ی فعالیت کلیساهای ایالات متحده، منحصر به تبلیغات مذهبی و انجام امور دینی نیست؛ بلکه یک تشکیلات منظم با اهداف و فعالیت ها و روابط گسترده است که با زندگی عموم مردم و جامعه گره خورده است.
براساس آمار سال 1975، حدود 131 نفر آمریکایی، هر کدام عضو یکی از کلیساها بوده اند. این رقم در سال 1980 م به 135 میلیون افزایش یافته و در دو سال بعد بالغ به 139/6 میلیون نفر رسیده است.
آمار مذکور،‌ تنها ناظر بر کثرت اعضای کلیساها نیست، بلکه حجم تبرّعات و کمکهایی را که از سوی افراد به کلیساها می شود نیز معلوم می دارد.
در سال 1982م میزان کمکهای مالی ای که شهروندان آمریکایی به کلیساهای متبوع خود کرده اند، حدود شصت میلیارد و سیصد و نود میلیون(60/390/000/000)دلار بوده است که این رقم نسبت به کمکهای سال 1981م افزایشی معادل 11/7% را نشان می دهد.
حدود 46/5% از این مبلغ صرف امور دینی و مبالغی در زمینه ی مسائل آموزشی، بهداشتی، اجتماعی و امور خیریه هزینه شده است.
بخشی از این اموال، در اجرای برنامه های تبلیغاتی که متضمّن تبیین دیدگاه های کلیسا نسبت به مسائل مختلف است، هزینه می شود.
هزینه های تبلیغاتی متعلق به تنها یک مؤسسه ی دینی به نام«دین در زندگی آمریکایی» در سال 1982م حدود 32 میلیون دلار بوده است.
کلیساهای ایالات متحده دارای صدها مؤسسه ی عالی، دانشکده و دانشگاه در این کشورند. در سال تحصیلی 87-1988م تعداد مدارس عالی وابسته به کلیساها، 1978 باب بوده است. از سوی دیگر، در حالی که تعداد مدارس دینی روزانه در سال تحصیلی 55-1954م از 123 و دوازده هزار دانش آموز تجاوز نمی کرد، در سال 1980م، تعداد این مدارس به هیجده هزار باب و دارای دو میلیون نفر دانش آموز بود.
از نخستین دانشگاه های نام آوری که کلیساهای آمریکا با هدف گسترش آموزشهای دینی تأسیس کردند دانشگاه «هاروارد» بود که در سال 1636م تأسیس شد. دیگر دانشگاه «ییل» بود که در سال 1710م، با همین هدف دایر گردید.
از دیگر دانشگاه هایی که در آمریکا پیوندی عمیق با کلیسا دارند، دانشگاه آمریکایی، دانشگاه جرج تاون و دانشگاه کاتولیکی است که همه در واشنگتن قرار دارند. همچنین دانشگاه دیتون و پیلور در ایالت تگزاس و دانشگاه اِموری در شهر اتلانتا و دانشکده بوستون و دانشگاه دنفر در کلورادو و دانشگاه دیوک در کارولینای شمالی… همه از این دست به شمار می آیند.
آمارهای موجود در آمریکا نیز از بزرگترین پدیده در صنعت نشر، و فروش حیرت انگیز و گسترده ی کتابهای دینی سخن می گویند. در سال 1979م، یک سوم از همه ی کتابهای به فروش رسیده در ایالات متحده، دینی و مذهبی بوده است! و در سال 1984م، 37 میلیون نفر آمریکایی، حدود دو میلیارد دلار، کتاب دینی خریداری کرده اند!
توسعه ی حوزه ی عملکرد کلیساها و انعطاف بیش از حدّ آن برای هماهنگی با ذوق و سلیقه ی اتباع خویش و بهره گیری از جدیدترین تجهیزات و امکانات، به منظور فعالیت در زمینه های جنبی و اجابت نیازها و خواسته های مردم، موجب شده است که بسیاری از آمریکاییان، عضویت یکی از کلیساها را بپذیرند.
بنا به نقل مجله ی نیوزو یک(مورخ 30/ 10/ 1995م) کلیسای انجیلی آمریکا، معروف به «کلیسای جهانی ملکوت خدا» با آن که در سال 1977 م تأسیس شده است، حدود 2/5 میلیون نفر پیرو دارد. نیز تعداد اعضای کلیسای تعمیدی که اسقف جری فال ول، بنیانگذار آن است، بیش از بیست هزار نفر به نمایندگی از 7/5 میلیون خانواده است که جمعاً حدود 25 میلیون نفر برآورد می شوند.
همچنین تعداد پیروان اسقف سواگرت، به دو میلیون نفر آمریکایی و حدود یک میلیون نفر دیگر در بیش از 140 کشور جهان می رسد.
از این رو، در شرایطی این چنین، شگفت نمی نماید چنان چه برخی نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا، برای دستیابی به آرای بیشتر، اهرم تبلیغات انتخاباتی خود را بر باورهای دینی مردم متکی می سازند.
جیمی کارتر در سال 1976م، در جریان تبلیغات انتخاباتی خود، اعتقاد به صهیونیسم مسیحی طی چند دهه اخیر اقدام به تأسیس انجمن ها، سازمان ها و مراکز مختلف فعالیت سیاسی در آمریکا نموده و بسیاری از رجال دینی، نویسندگان، کارشناسان پروتستان و یهودی در آنها عضویت یافتند.
یکی از این سازمان ها،«مؤسسه میراث» است که به ویژه در دوران ریاست جمهوری ریگان، تأثیرات به سزایی بر تصمیمات کاخ سفید و کنگره داشته است.
روزنامه واشنگتن پست به مناسبت دهمین سال تأسیس این مؤسسه، آن را دارای تأثیرات بسیار تعیین کننده ای در سیاست های ایالات متحده نسبت به منطقه خاورمیانه دانست.

شاخص ترین مبلغین مسیحی

(Jerry Falwell جری فال ول)

این کشیش، فعّال ترین و نام آورترین چهره ی صهیونیسم مسیحی در ایالات متحده آمریکاست که در اواخر دهه ی پنجاه سده ی گذشته ظهور کرد. اما تا اواخر دهه ی شصت و ارائه ی برنامه دینی«ساعتی با انجیل زمان» از راه برنامه های تلویزیونی، وارد عرصه ی سیاست نشد.
فال ول در موضع گیری های خود نسبت به اسرائیل، بر یک نکته تکیه ای تمام دارد که معمولاً هیچ یک از کتابها، نشریه ها، برنامه ها، مصاحبه ها و سخنرانی های او خالی از آن نیست، و آن اینکه:
«ایستادن در برابر اسرائیل، به منزله ی اعلام جنگ با خداوند است.»
این کشیش در سال 1971م دانشکده ای تأسیس کرد با نام «دانشکده ی تعمیدی لینش برگ»، سپس نام آن را به «دانشکده ی آزادی معمدانی» تغییر داد و سرانجام نام «دانشگاه آزادی» بر آن نهاد.
این دانشگاه در سال تحصیلی 87-1986م، تعداد 6500 دانشجو داشت و از همان زمان، فال ول درصدد برآمد تا تعداد دانشجویان دانشگاه خود را در پایان سده ی بیستم به پنجاه هزار نفر برساند.
در این دانشگاه، دانشجویان، معارف لاهوتی را از منظر فرهنگ یهودی می آموزند که البته آمیخته به تبلیغات و گرایش های سیاسی و استراتژیک معاصر است. در فضای مسیحی دانشگاه، دانشجویان از آموزش های گسترده ای بهره می گیرند و در رشته های فراوانی، از جمله در رشته های زیر، تخصّص یافته و موفق به اخذ مدرک تحصیلی می شوند: حسابداری، بازرگانی، زیست شناسی، شیمی، علوم نظامی، علوم تربیتی، تآتر، اقتصاد، روزنامه نگاری، علوم ارتباطات اجتماعی، ریاضی، جامعه شناسی، روان شناسی، علوم سیاسی، موسیقی، مهندسی پزشکی، حقوق و پرستاری.
بررسی دروس توراتی«دانشگاه آزادی» نشان می دهد که این دروس شامل: تاریخ یهود، عهد قدیم و جدید، زبان و ادبیات عبری، اسرائیل و اوضاع و احوال جاری آن است.
این دانشگاه، تعدادی از اساتید یهود، مانند: هاروی هارتمان، تحصیل کرده اسرائیل را در عضویت هیئت علمی خویش دارد. جری فال ول درباره ی این دانشگاه می گوید:« انبوهی از رهبران نسل آینده، در آن تربیت می شوند.»او علاوه بر این دانشگاه، تعداد زیادی دبستان و دبیرستان نیز تأسیس کرده است که برخی آمارها اعداد آنها را تا ده هزار باب ذکر می کند، اما خود فال ول، در سال 1980م، تعداد آنها را هیجده هزار باب دانسته است. آموزش در این مدارس، عمدتاً مبتنی بر باورهای صهیونیسم مسیحی بنیادگراست. از دیگر فعالیت های کلیسای تعمیدی، تأسیس مراکز و انجمن های حمایت از جوانان و کودکان، و تشکیل اردوهای تابستانی برای ایشان، حمایت از معتادان و کمک به زنانی که از راه نامشروع باردار شده اند…، در این حیطه، بیش از دو هزار نفر کارمند، به فعالیت می پردازند.
کشیش فال ول، مهم ترین برنامه های تلویزیونی خود را با نام «ساعتی با انجیل زمان» از طریق 392 فرستنده تلویزیونی و پانصد فرستنده ی رادیویی، هر روزه در سراسر ایالات متحده ارسال می دارد. درآمد این برنامه، در سال 1978م، حدود شصت میلیون دلار و تعداد بینندگان آن به بیش از پنج میلیون و ششصد هزار(5/600/00)نفر در ماه برآورد شده است؛ اما جری فال ول بر آن است که برنامه ها حدود هفده تا بیست و پنج میلیون نفر را به خود مشغول می دارد.
اما برنامه ی دیگر او با نام «جری فال ول مستقیم بر روی امواج»که هر هفته یکشنبه شب پخش می شود، 34 میلیون خانواده آن را تماشا می کنند.
فال ول همواره از طریق کلیساهای دیداری و شنیداری خود، تأکید می کند که «تأسیس مجدد دولت یهود، از نظر مسیحیان بنیادگرا، تحقق پیشگویی های توراتی است. از این رو، بر هر آمریکایی فرض است که تمام کوشش خود را برای حمایت کامل از اسرائیل به کار گیرد.»
او در سال 1979م، با تأسیس سازمان سیاسی و غیر دینی«اکثریت اخلاقی» مهم ترین برنامه ها و فعالیت های خود را از مجرای آن پیگیری کرد. سازمان مزبور، کتابها و نشریه های متعددی منتشر می سازد که اهمّ آنها، گزارش ماهیانه ای است با عنوان «گزارش اکثریت اخلاقی». این نشریه، هر ماه برای 11/5 میلیون نفر مشترک آمریکایی و نیز اعضای کنگره و فرمانداران ایالات و 82 هزار نفر از رجال دینی و تمام ارباب جراید و مسئولان شبکه های خبری، ارسال می شود. هزینه ی تهیه ی هر شماره از این گزارش، حدود یک میلیون و دویست هزار دلار است.
مهمترین اهداف و برنامه های سازمان«اکثریت اخلاقی» تأیید و حمایت رژیم صهیونیستی است. او به وسیله ی تشکیلات گسترده و منسجم سازمان های وابسته به خویش و برنامه های جذاب و عامه پسند خود، توانسته است تا حدود فراوانی افکار عمومی جامعه آمریکا را تحت تأثیر قرار دهد.
بنا به نقل روزنامه نیویورک تایمز، برنامه های تلویزیونی جری فال ول و پات روبرتسون در آمریکا، از مجله ها و فیلم های سکسی، جذاب تر و پربیننده تر است. حتی بینندگان آن از مجموعه ی خوانندگان دو مجله ی تایم و نیوزویک و روزنامه های واشنگتن پست و نیویورک تایمز و لوس آنجلس تایمز، بیش تر است.
در ضمن ناگفته پیداست که دامنه ی فعالیت ماجراجوی پرشوری چون فال ول، با برخورداری از آن همه امکانات، و پیوند نزدیک با رژیم صهیونیستی و ارتباط با ارباب سیاست و داشتن اندیشه های بنیادگرایی افراطی، نمی تواند محدود به آنچه بدان اشارت رفت، باشد.
همچنین در هشتم اکتبر 2002م، طی برنامه ی شصت دقیقه در شبکه تلویزیونی(سی، بی، اس)بر ضدّ پیامبراسلام(ص)، دست به تبلیغاتی منفی زد(8) و آن پیام آور رحمت را تروریست نامید!

اسقف پاتریک رابرتسون

وی از نخستین رجال کلیسای بنیادگراست که به ضرورت و اهمیت تأثیر«کلیسای تلویزیونی»پی برد و در سال 1961م یک فرستنده ی تلویزیونی در شهر(پرتس ماوث)در ویرجینیا خریداری کرد که هم اینک با استفاده از ماهواره، شبکه ی گسترده ای از برنامه های رادیویی و تلویزیونی خود را به سراسر ایالات متحده و شصت کشور دیگر جهان ارسال می دارد.
شبکه کلیسای تلویزیونی او به لحاظ کثرت بیننده، چهارمین شبکه تلویزیونی ایالات متحده آمریکا به شمار می آید. خالص درآمد وی در سال 1985م، 233 میلیون دلار بوده است. وی دارای چهار فرستنده تلویزیونی و یک شبکه ی کابلی و یک برنامه ی نمایشی به نام هفتصد انجمن است که در سراسر ایالات متحده و بیشتر کشورهای جهان، قابل مشاهده است.
رابرتسون، دومین کشیش در تاریخ ایالات متحده است که پس از اسقف جیسی جاکسون که در سال 1984م نامزد ریاست جمهوری شد، خود را در سال 1988م نامزد این مقام کرد.
او در سال 1977م اقدام به تأسیس یک دانشگاه خصوصی به نام سی. بی.ان، نمود که در رشته های علوم ارتباطات اجتماعی، علوم تربیتی، بازرگانی، حقوق، فرهنگ و معارف توراتی، تا سطح کارشناسی ارشد، دانشجو می پذیرد.
وی همواره بر این امر تأکید می ورزد که(اسرائیل برترین ملت خداست) او اعراب را دشمنان خدا می داند و می گوید: مادامی که اراده ی خداوند بر تأسیس دولت اسرائیل تعلق دارد، رعایت جانب عدالت و انصاف با فلسطینیان، بی معناست.(9)
از سوی دیگر، وی به منظور جلب نظر صهیونیست ها، مسلمانان را بدتر از نازی ها معرفی کرد و ضمن هشدار به یهودیان، آنان را از خطر مسلمانان برحذر داشت و آشکارا اعلام کرد که به یقین آدلف هیتلر، فرد بزه کاری بود، اما آنچه مسلمانان درصددند که بر ضدّ یهود انجام دهند، بدتر است.

اسقف جرج اوتیس

او از سرشناس ترین چهره های صهیونیسم مسیحی است که از اوایل دهه ی هفتاد(سده ی بیست) از طریق کلیسای تلویزیونی ایالت کالیفرنیا، اقدام به اجرای برنامه می کرد.
پس از آنکه رژیم صهیونیستی در تابستان 1978م به جنوب لبنان حمله برد و بخش هایی از این کشور را به اشغال خود درآورد و سعد حداد، افسر شورشی ارتش لبنان در آنجا مستقر شده و آن خطّه را «لبنان آزاد» نامید، جرج اوتیس در نهم سپتامبر 1979م، در آن منطقه اقدام به تأسیس یک فرستنده رادیویی به نام«صوت الامن» کرد تا علاوه بر پخش اخبار و تحلیل های سیاسی و بیانات سعد حداد، اندیشه ی صهیونیسم مسیحی را در منطقه منتشر سازد.
اوتیس در بیانات خویش به نقش اسرائیل در تأسیس این فرستنده رادیویی اشاره کرد و گفته است:
اقدام اسرائیل یک معجزه بود، هیچ می توانستید تصور کنید که روزی فرا رسد که یهودیان، ما را در تأسیس یک فرستنده ی مسیحی یاری کنند؟

اسقف مایک ایوانز

وی در میان همتایان خود تنها مسیحی بنیادگراست که از مادری یهودی زاده شده و بیش از همه بر پیوند خود با اسرائیل تأکید می ورزد و در برانگیختن ایالات متحده ی آمریکا و اسرائیل، برای انجام همکاری های مشترک برای خدا، خویشتن را دارای رسالتی الهی می داند. او که روابط نزدیکی با رهبران اسرائیل دارد، که طی دو سال، نه بار موفق شد با مناخیم بگین، نخست وزیر صهیونیستی دیدار کند.
معروف ترین برنامه ی تلویزیونی او«اسرائیل، کلید بقای آمریکا» نام دارد که معمولاً در آن از چهره های سرشناس صهیونیسم(مسیحی و یهودی) دعوت به عمل می آید و از تأثیر و نقش حسّاس اسرائیل در اوضاع و سرنوشت فکری و سیاسی ایالات متحده آمریکا بحث و گفت و گو می کند.
این برنامه، هر روز به مدت یک ساعت از پنجاه فرستنده ی تلویزیونی پخش می شود و بیش از 25 ایالت آمریکا را پوشش می دهد(سال 1985م).
ایوانز برنامه های خود را گاه به زبان عبری پخش می کند و خود را رئیس جمعیت عشّاق اسرائیل می خواند.
او در اوت 1984م از طریق کلیسای تلویزیونی و نشریّه های دوره ای خود و رسانه های گروهی آمریکا، بیانیه ای منتشر ساخت که در آن ایالات متحده را به سبب بروز مشکلات اقتصادی اسرائیل، مورد ملامت و سرزنش قرار داد؛ زیرا توصیه و تشویق آمریکا در تخلیه ی شبه جزیره ی سینا از سوی اسرائیل، موجب شد تا این رژیم هفت میلیارد و یکصد میلیون دلار خسارت متحمّل گردد.
در حالی که اسرائیل، همواره مدافع منافع و مصالح آمریکا در منطقه ی خاورمیانه است.
ایوانز، یک فیلم تلویزیونی به نام«اورشلیم، دی.سی» ساخت و در آن اوضاع فعلی یهودیان، اسرائیل و قدس را نشانه های قابل رؤیت آخرالزمان و بروز جنگ هر مجدون معرفی کرد.
چنانکه در نام فیلم ملاحظه می شود، حروف یو.اس.ای. که حروف نخست نام ایالات متحده ی آمریکا است، به صورت بزرگ در میان کلمه ی جروسالم( اورشلیم) شاخص و برجسته شده است تا نشان دهد که آمریکا با اورشلیم پیوندی ناگسستنی داشته و هرگز از آن جدا نیست.
دو حرف دی. و سی. نیز مخفف(داودس کپیتال) یعنی پایتخت داوود است تا در ذهن آمریکاییان، میان پایتخت آمریکا( واشنگتن دی.سی) و(جروسالم دی.سی) پیوند برقرار سازد.

اسقف جیمی سواگرت

وی یکی از سرشناس ترین چهره های جنبش صهیونیسم مسیحی است که موعظه های او از شبکه ی تلویزیونی آمریکا پخش می شود و قریب نه میلیون نفر بیننده دارد و در روزهای یکشنبه به 9/5 میلیون نفر می رسد. این رقم یک دهم از مجموع بینندگان تلویزیون در ایالات متحده را تشکیل می دهد.
برنامه ی سواگرت که دارای صبغه ی سیاسی است و با بودجه ای معادل بیست میلیون دلار اجرا می شود در نقاط فراوانی از جهان مانند جنوب آفریقا، فیلیپین و کره ی جنوبی قابل رؤیت است. وی برنامه ی درسی خود را با عنوان«درس کلمه» هر صبح یکشنبه با شیوه ای خاص اجرا می کند و در هنگام ایراد درس و سخنرانی گاه می گوید، می خندد، کف می زند، از جا می پرد، میکروفون را در دست گرفته و در طول سن راه می رود و از وقوع جنگ هسته ای و معرکه ی هرمجدون و ظهور مسیح و ضرورت حمایت از اسرائیل، سخن می گوید.

اسقف بیلی گراهام

«وی از سرشناس ترین رهبران مذهبی دهه ی هفتاد در آمریکا بود. او بر این اعتقاد بود که روابط ویژه ای میان خداوند و یهودیان اسرائیل وجود دارد.» یکی از اقدامات او نوشتن سناریو و تولید فیلمی با نام« سرزمین خدا» در سال 1975م بود که سازمان صهیونیستی «کمیته یهودی آمریکا» اعلام داشت که از زمان تأسیس اسرائیل تاکنون، این فیلم بزرگترین پروژه ی فنی هماهنگ با سیاست های این رژیم به شمار می آید. به همین جهت جایزه ی «ادیان مشترک» را به دلیل نقشی که بیلی کراهام در حمایت و تأیید اسرائیل ابراز نموده بود، به وی تقدیم کردند.
چارچوب داستان فیلم مبتنی است بر وعده ی سرزمین فلسطین به بنی اسرائیل، توسط خداوند. در این فیلم، برخی صحنه های تصنّعی از بنای شهرها و آبادانی صحراها به تصویر کشیده شده است. این فیلم، اولین تفسیر از نوع آمریکایی در باب تأسیس رژیم صهیونیستی بوده و تفسیرها و توجیهات آن، چندان ساده و در دسترس فهم همگان ارائه شده است که هر شهروند آمریکایی به آسانی می تواند پیام آن را دریابد.
شایان یادآوری است که بیش از بیست میلیون آمریکایی این فیلم را مشاهده کردند. بیل گراهام، پیروزی رژیم صهیونیستی در جنگ ژوئن 1967م بر ضدّ اعراب را دلیلی روشن بر صحّت و اصالت عهد قدیم می دانست.
مجله ی مسیحیت امروز وابسته به بیلی گراهام، در 21 ژولای 1967م در این مورد نوشت: هم اینک پس از دو هزار سال، برای نخستین بار، اورشلیم به طور کامل در دستان یهود است این امر موجب می شود که ایمان خوانندگان تورات، نسبت به صحت و سلامت محتوای این کتاب، تقویت و تجدید گردد.

کلیسای تلویزیونی

کلیسای بنیادگرای آمریکا، سعی کرده است با اتخاذ شیوه های نوین تبلیغ، تعداد بیشتری از مردم را به سوی خود جذب نماید. این کلیسا با بهره گیری از امکانات تکنولوژی روز و ارائه ی برنامه های متنوع می کوشد تا شعاع پیام و دعوت خود را از فضای کلیسا و محدوده ی آن و کسانی که تنها در روزهای یکشنبه و اعیاد و مناسبتها در آن حاضر می شوند، دورتر برده و با استفاده از ماهواره و تلویزیون، دامنه ی تبلیغات خود را در سراسر ایالات متحده بگستراند.
یک شهروند آمریکایی، در حالی که در منزل خویش به استراحت می پردازد و یا روی تخت خود دراز کشیده بود، می تواند بدون رفتن به کلیسا، در برنامه های دینی و مراسم دعا و نماز کلیسای تلویزیونی شرکت کند. او با حقّ اشتراک ناچیزی که به این کلیساها می پردازد، ضمن استفاده از برنامه های مزبور، نشریّه های متنوع آن را هم دریافت می کرد. این نشریه ها تنها دربردارنده ی توصیه های اخلاقی دینی نیست، بلکه در همه ی مواردی که برای مردم جذّاب است، سخن می گوید.
از انتخابات و مسائل سیاسی جامعه، مالیات، سقط جنین، نقش زنان، نماز در مدارس و خانواده، جنگ هسته ای، خطر کمونیسم و بالاخره تأیید اسرائیل و حمایت از سیاست های آن، به عنوان عامل جلب رضای خداوند.
بررسی ها و نظرسنجی های مؤسّسه ی گالوپ نشان داده است که حدود هفتاد میلیون نفر آمریکایی از شبکه های« کلیسای تلویزیونی» که تعدادشان به 104 فرستنده می رسد، استفاده می کنند. مضافاً این که هزار و شش کانال تلویزیون کابلی به ارائه برنامه های مسیحی می پردازند.
از سوی دیگر تعداد ناشرانی که کتابهای مسیحی منتشر می سازند، به 1300 می رسد که هفت هزار کتاب فروش، توضیع انتشارات آنها را برعهده دارند و میزان فروش این کتابها بالغ بر سه میلیارد دلار در سال است. کلیسای تلویزیونی با برنامه های جذاب خود، اصناف مختلف مردم، در سنین گوناگون، حتی کودکان را به خود مشغول می دارد. بررسی ها نشان داده است که 30% بینندگان برنامه ی« ساعتی با انجیل زمان» که از سوی اسقف جری فال ول اجرا می شود، کودکانند.
به منظور جذب تعداد بیشتر بینندگان، کلیسای تلویزیونی، تنها به پخش برنامه های متنوع از طریق فرستنده های رادیویی و تلویزیونی خود بسنده نمی کند، بلکه با خرید برنامه های جذاب دیگری از شبکه های پربیننده و پخش آنها، سعی می کند بر دامنه ی مقبولیت خویش بیفزاید. نفوذ و تأثیر برنامه های کلیسای تلویزیونی بر تفکر و شخصیت شهروندان آمریکایی چندان زیاد است که بعد از مطبوعات که به رکن چهارم معروف است، آن را رکن پنجم خوانده اند.
مؤسسه ی پژوهشی گالوپ در سال 1981م اعلام کرد که در طول یک ماه، حدود 52 میلیون آمریکایی، معمولاً یک یا چند بار برنامه های کلیسای تلویزیونی را مشاهده می کنند. این رقم در سال 1983م بالغ بر ششصد میلیون نفر گردید و در سال 1984م به هفته ای 25 میلیون نفر رسید.
در هرصورت، آنچه مسلم است این که برنامه های تلویزیون مزبور، در دهه ی هشتاد، به حدّی توسعه ی کمی و کیفی یافت که هنرمندان آن به عنوان یک پدیده ی جدید، در زندگی روزمرّه ی مردمان آمریکا وارد شده اند. گفتنی است تعداد ایستگاه های فرستنده ی این تلویزیون در سال 1985م بالغ بر 1500 ایستگاه شد. از سوی دیگر به موجب اطلاعاتی که مجله ی مسیحیت امروز با همکاری مؤسسه ی گالوپ در سال 1980م به عمل آورده است، 26% از بینندگان کلیسای تلویزیونی، بیش از 10% از درآمد خود را برای حمایت و تقویت برنامه های کلیسای تلویزیونی شنیداری و دیداری، پرداخت کرده اند.
همین اطلاعات حاکی است که 85% از شنوندگان و بینندگان کلیسای رسانه ای، تحت تأثیر برنامه های این کلیسا، به حوزه ی دین روی آورده اند.
در ضمن، اطلاعات مذکور می افزاید: درآمد سالانه این کلیساها از محلّ تبرّعات هوادارانش به بیش از یک میلیارد دلار می رسد که اگر درآمدهای ناشی از تبلیغات و دیگر امور را هم بدان بیفزاییم، این رقم به دو میلیارد دلار در سال می رسد.
بررسی های جدیدتر حاکی است که در آمریکا، میانگین وقتی را که دانش آموزان دبیرستانی در برابر تلویزیون می گذرانند، بیش از اوقاتی است که به مدرسه می روند، اما بزرگ سالان نیمی از اوقات فراغت خود را با مشاهده ی تلویزیون سپری می کنند در این میان، برنامه ی اسقف بیلی گراهام که از قدیمی ترین برنامه های دینی است و با عنوان« ساعت تصمیم» از سال 1950م اجرا می شود به وسیله ی نهصت ایستگاه رادیویی و تلویزیونی پخش می شود. برنامه ی «درس کتاب مقدس» نیز به وسیله یک هزار ایستگاه رادیویی در جهان منتشر می شود و برنامه ی روزانه ی «روزی از اکتشاف» هفت میلیون نفر بیننده دارد.
برنامه ی پات رابرتسون با نام«هفتصد کلوپ» در سطح جهان، روزانه بیش از یک میلیون نفر بیننده دارد. شبکه ی تلویزیونی سی. بی.ان نیز برنامه های خود را در سطح شصت کشور جهان و به چهل زبان مختلف پخش می کند. سازمان جیمزدوبسون برای اجرای برنامه ی رادیویی« توجه به خانواده» که از هشت ایستگاه مختلف پخش می شود، سالانه 114 میلیون دلار هزینه دربرداشته و حدود پنج میلیون نفر در هفته به آن گوش می سپارند.
علاوه بر چهره های سرشناس صهیونیسم مسیحی، انبوهی از برنامه های متنوع دینی، در ایالات متحده به صورت مستمر از سوی هشتصد کشیش بنیادگرا، از طریق بیش از یک هزار رسانه ی دیداری و شنیداری، به اجرا درمی آید.
بنیادگرایان مسیحی در ایالات متحده، علاوه بر پیام های تبلیغاتی ویژه ای که از طریق کلیسای تلویزیونی، رادیو، نوارکاست، سی دی های رایانه ای، شبکه های اینترنتی، کتاب، مجله، نشریه های گوناگون، ارسال می دارند، از تولیدات دیگری هم چون پیراهن های تی شرت، کلاه، وسایل آشپزخانه، لوازم سفر نیز در این راه بهره می جویند.

بررسی ابزارهای رسانه ای کلیسا

کشیش ها از ابزارهای گوناگون و مخصوصاً رسانه های جمعی برای تبلیغ و تبشیر استفاده می کنند. باید گفت پیوند بین رسانه های ارتباطی و دینی به زمانهای دور یعنی نخستین روایت ها از اسطوره ها و خطوط نقاشی حک شده بر دیواره نماها برمی گردد.
نگارش تورات، آغازگر هزاران سال پیوند میان سنت یهودی- مسیحی و ارتباطات بود. نخستین پخش برنامه رادیویی(در شب کریسمس سال 1906م)به یک ایستگاه رادیویی دینی مربوط می شد، از دیدگاه بسیاری از پژوهندگان مسیحی، مقّوم رابطه میان رسانه و دین است. اینک به شروع و بررسی هر یک از ابزارهای تبلیغی مسیحی صهیونیستی، به طور مخصوص می پردازیم.

تلویزیون

بابی الکساندر به بررسی موعظه ی تلویزیونی از زاویه ی مراسم دینی می پردازد و چنین استدلال می کند که مخاطبان موعظه های تلویزیونی از این برنامه ها برای برآورده ساختن نیازهای اجتماعی خود از طریق انجام مراسم دینی که در این برنامه ها است، استفاده می کنند، او ادعای خود را با مطالعه ی دقیق چهار برنامه ی زیر مطرح می سازد:
برنامه ی جری فال ول تحت عنوان« ساعت انجیل روزگاران قدیم» برنامه ی پت رابرتسون تحت عنوان «باشگاه 700» برنامه ی جیمی سواگرت و برنامه ی جیم و تامی بکر تحت عنوان«باشگاه پی.تی.ال» در هر مورد او معتقد است که هم مشارکت در مراسم دینی از طریق برنامه ها و هم ویژگی های مشارکت در این گونه مراسم در بینندگان حسّ عمیق تری از اتحاد به وجود می آورد تا بدین وسیله موجبات گریز از حاشیه نشینی اجتماعی فراهم آید، یعنی همان چیزی که این مسیحیان محافظه کار در ایالات متحده احساس می کند، به عبارت دیگر، مشارکت در این برنامه ها« به بینندگان کمک می کند تا دین، هویت دینی و گروه دینی شان در برابر تهدیدات و مخالفت های بدنه ی اصلی جامعه ی آمریکا که بسیار سکولار می باشد نزدشان اعتبار و مشروعیت پیدا کند» حال این پرسش جدّی مطرح می شود که چگونه و چرا تماشای این برنامه ها بر مخاطبان تأثیر می گذارد.
یک گروه آزمودنی که از میان دانشجویان انتخاب شده بودند، چهار برنامه ی موعظه گران تلویزیونی را تماشا کردند و به آنها بر اساس ارزیابی های رابطه ای گوناگون مبتنی بر صمیمیت، امتیاز دادند که عبارت بودند از: شباهت، عمق، رابطه ی مستقیم، دلبستگی و قابلیت پذیرش، اعتماد پژوهشگران، همبستگی های مثبتی را بین میزان صمیمیت و تمایل به پاسخگویی به درخواست های مالی یافتند.
هرچه مخاطب، درک قوی تر از موعظه گر تلویزیونی در راستای این ابعاد رابطه ای داشته باشد، تمایل بیشتری به تماشای این برنامه ها پیدا می کند، با افزایش تماشای برنامه های تلویزیونی، رابطه ی فرا اجتماعی بین موعظه گر و مخاطب، توسعه ی بیشتری پیدا می کند با پیشرفت این رابطه، احتمال بیشتری وجود دارد که مخاطب بر خرید محصولات ارائه شده توسط موعظه گر بپردازد و یا به برنامه، کمک مالی کند.
جالب اینکه تأثیر تلویزیون در مورد بنیادگران مسیحی در خصوص موضوع سقط جنین، مجازات مرگ و ازدواج هم جنس بازان به شکل قوی تر ظهور پیدا می کند.(10)

رادیو

پژوهشگران به کنکاش درباره ی تاریخچه ی برنامه های دینی رادیوئی ادامه می دهند. در این بررسی به فعالیت پدر چارلز کافلین که یک چهره ی جنجالی بود، در رادیو در ایالات متحده می پردازد. فعالیت وی از سال 1926م شروع شد و تا زمان اجبار وی به سکوت توسط کلیسای کاتولیک در سال 1942م ادامه یافت.
کافلین موفق شد پیام دینی را با پیامی که بیش از پیش ماهیتی سیاسی می یافت، در هم آمیزد و از برنامه های رادیوئی خود ابتدا برای حمایت از پرزیدنت فرانکلین روزولت و سیاست های او در دوران کسادی و سپس حمله به این سیاست ها استفاده کند. و تا آنجا پیش رفت که یک حزب سیاسی رقیب را سازمان داد.
کافلین موفق شد شبکه ایستگاه های مستقل خود را برای پخش برنامه هایش سازمان دهد. و در ایالات متحده نفوذ زیادی پیدا کند. در آن نخستین روزهای فعالیت رادیو، کافلین به ایجاد نوع جدیدی از چهره عمومی و گفتمان عمومی کمک کرد. « او افکار سیاسی، اقتصادی و حتی دینی خود را به وسیله ی تکنیک های مدرن تبلیغاتی عرضه کرد، امری که اینک برای فرهنگ مصرفی آمریکایی، امری اساسی به شمار می رود».
دنیس آن واسکویش 1990م می گوید:« ماجرای پخش برنامه های دینی در آمریکا تا حدود زیادی داستان چگونگی تسلط نهایی انجیل ها بر امواج است.»
واسکویش در نقل این ماجرا، بر دو ایستگاه تمرکز می کند. «کی. اف. یو. او» در سنت لوئیس که توسط حوزه علمیه کونکوردیای کلیسای لوتری اداره می شد و«دابلیو. ام.بی.آی» که توسط انستیتومودی با ییل در شیکاگو اداره می شد.
واسکویش استدلال می کند، که «پخش برنامه های انجیلی به رشد نهادی و وحدت نهضت انجیلی کمک کرد». او همچنین متذکر می شود که به هر دلیل برنامه های دینی رادیوئی از هر نوع که باشند نیرویی قدرتمند در آمریکای معاصر به شمار می روند. جالب اینکه 1370 ایستگاه رادیوئی دینی، امروزه به پخش برنامه مشغول است.
هوارد دورگان 1993م ماجرای متفاوت و کاملاً جذاب از پخش برنامه های دینی روایت می کند، او توجهات را به «امواج صهیون معطوف می کند، نوعی برنامه ی زنده که در محل، تولید می شود و از ایستگاه های ای.ام. آپاچیا پخش می شود؛ در روزهای یکشنبه، این ایستگاه ها یک رشته برنامه های موعظه، آواز، دادن شهادت(در این خصوص که خداوند چگونه به بندگان خود یاری رسانده است)، نیایش، شکرگزاری و دیگر انواع ابراز احساسات دینی پخش می کند که بسیار رنگ و بوی محلی بنیادگرا دارد.»
ایستگاه دیگری به نام ایستگاه(اچ.وی. سی.جی) [مقام پاپ شهر واتیکان مسیح] قرار دارد، مری لین ماتلکسی بیان می دارد، طی 60 سال، نخست این ایستگاه رادیوئی از تهیه ی برنامه به هفت زبان که عمدتاً بر فعالیت های تبلیغی بین المللی، تعالیم کلیسا، اظهارنظر درباره گروه های مختلف کاتولیک هستند می پردازد. این برنامه به نقطه ای رسیده است که 337 ساعت برنامه در هفته به 34 زبان پخش می کند.(11)

فیلم و سینما

جرالد خارشی، رهیافتی تاریخی نسبت به دین در فیلم اتخاذ می کند، به شرح ماجرای نمایش های دیدنی برگرفته از کتاب مقدس می پردازد. آن نوعی که در آن شاهد جریان سریع وقایع، رویدادهای بزرگ نمایی شده و حضور هزاران بازیگر هستیم، اینها شامل فیلم هایی مربوط به دهه ی 1970م می شود، مانند، ده فرمان، سام سون و دلیله کووادیس، خرقه و عیسی مسیح، ابر ستاره است.
کارگردانان، فیلم ها را در قالب هایی می ساختند که با محیط فرهنگی آن دوره متناسب بود؛ به گونه ای که فیلم های دینی اواخر دهه ی 1930م و دهه ی 1940م افراد شروری را نمایش می دادند که به نازی ها شباهت داشتند، در حالی که فیلم های دینی دهه ی 1950م در پی آزادی مردم از سرکوب استالینیستی بودند. امور دینی به طور فی نفسه هرگز به سطح این فیلم ها چندان نزدیک نبودند، اما با ارزش های جامعه ی آمریکایی تناسب داشتند.
جان می و همکارانش در سیر مطالعات خود می گویند:« تصاویر اسطوره ها، افکار یا مفاهیمی که توجه آنان را به خود جلب کرده، نما، زاویه، اشارت و حرکت فیلم است، چون در این سطح است که سینما تأثیر قدرتمندی بر بینندگان خود می گذارد.»
سرانجام، مارشاسیتار، نوعی قرائت رسانه ای- آموزشی از فیلم را پیشنهاد می کند، او می گوید: فیلم ها به ما می گویند که درباره ی خودمان چگونه فکر می کنیم، فیلم که یک شکل هنری مشارکتی است، نمایانگر افکار و هنر ذهن است…چه این مطلب را درک کنیم و چه آن را درک نکنیم. هنر روشی برای سازمان دهی تجربه در اختیار ما قرار می دهد. به ویژه از آنجا که آن را به رشد درونی و حل مشکلات، ربط می دهد.
فیلم هایی که حول انجیل ساخته شده اند مانند: انجیل هالیوود(شاه شاهان) موزیکال (افسون خداوند) فیلم های رسواکننده(آخرین وسوسه مسیح) و فیلم های غیردینی که بر اساس الگوی مسیح ساخته و پرداخته شده مانند:زنان(جاده، حبش بِبِت) حیوانات(ماجراهای بالتازار)نام برد.(12)

اینترنت

اینترنت در همه ی تجلیات گوناگون خود(فضای سایبر، شبکه جهانی، فضای الکترونیک، آنلاین بودن و غیره از حضور دینی عظیم حمایت می کند و به پژوهندگان ارتباطات، این امکان را می دهد که نظاره گر تعامل دین با یک رسانه ارتباطی جدید باشند. جفری کی، مدن وداگلاس، ای. کوان در مقدمه کتاب خود تحت عنوان «دین در اینترنت» چشم اندازها و نویدهای پژوهشی، به ذکر گسترده مطالب دینی موجود می پردازند. به ندرت، سنت، نهضت، گروه یا پدیده ای دینی وجود دارد که به طور کامل در شبکه غایب باشد. از کفر گرایی جدید نورس(اسکاندیناوی، باستان) که آسان تر و مبلغ آن است تا ردّ آن توسط مسیحیان، از کاسه های دعا و نقاشی های تانگلای بودائیان تبت تا کاسه های طالع بینی ویکان با دستورالعمل های آسان، از اسقف کاتولیک اخراج شده ای که به یک قلمرو اسقفی موهوم در«شمال آفریقا تبعید شده تا معبد سایبر که منحصراً برای دانشجویان غیرمقیم ذن تأسیس شده است، تنها چیزی که روشن به نظر می رسد آن است که حضور دین در اینترنت بیش از پیش افزایش خواهد یافت.
زالکسی خاطرنشان می سازد که در سال 1997م، وب سایت های مسیحی 80% کل وب سایت های پنج دین عمده جهان را تشکیل می دادند. او این امر را اینگونه تبیین می کند که در زمان آمریکای شمالی(که منطقه ای عمدتاً مسیحی است، بر شبکه غالب داشت. بسیاری از این سایت های مسیحی، اسناد و اطلاعات، فهرست تعالیم کلیسا و تبیین دکترین را دربرمی گیرند. او در نگاه اجمالی خود بر کاتولیک های روحی تمرکز می کند، که با اشتیاق فراوان از شبکه به عنوان منبع اطلاعات استقبال کردند.
کن بول یکی از نویسندگان کتاب هدن و کوان به کنکاش درباره ی استفاده جریان اصلی دین پروتستان از اینترنت می پردازد. او بر اساس یک پروژه تحقیقاتی ده ماهه که شامل بررسی سایت ها، مصاحبه های آنلاین و گروه های هدف با نمونه غیر انتخاباتی می شد به چهار نتیجه دست یافت.
1- مردم، مشتاقانه راه حل های اینترنتی را برای مشکلات ارتباطی خود در زمینه علائق و تعهدات دینی موجود، می پذیرند. به عبارت دیگر، اعضای کلیسا به راحتی از پست الکترونیک و مرور شبکه برای تماس با کلیسا و جست و جوی اطلاعات دینی استفاده می کنند.
2- مردم، دین را یکی از موضوعاتی می دانند که می توان در اینترنت درباره ی آن به تحقیق پرداخت.
3- کاربران فعلی اینترنت که به دین نیز علاقه مندند انتظار دارند که اینترنت نقش مهمی در زندگی دینی در آینده ایفا کند. با این حال، او همچنین دریافت که در زمان تحقیق او، هیچگونه شواهدی مبنی بر استفاده گسترده از اینترنت برای تشکیل اجتماعات دینی جدید و یا حتی حمایت از اعمال معنوی وجود نداشته است.
به هر حال اینترنت نقش دوپهلو برای تبلیغ دارد، یعنی اینترنت ممکن است در خدمت مشروعیت بخشیدن به هدف باشد. اما گرویدن به یک کیش جدید و یا دیگر جنبشهای دینی جدید، به بهترین شکل از طریق شبکه های اجتماعی موجود، صورت می گیرد، خودکشی جمعی فرقه ی دوازده بهشت در سال 1997م نمونه ای از این تبلیغات است.(13)

روزنامه نگاری و چاپ نشریات

به جز چاپ کتاب مقدس، قالب چاپی دین در غرب، روزنامه نگاری است، آنگونه که در نشریات«کامیونیکیشن» ریسرچ ترندز روندهای پژوهش در زمینه ارتباطات در سال 1995م آمده است.
روابط مأثوری در تلاش برای افکندن پرتوی تجربی بر یکی از جنبه های دین در اخبار به مقایسه اشارات به خدا در روزنامه ی «نیویورک تایمز» می پردازد که اختصاص به خلاصه وعظ هایی داشته که در کنیسه ها و کلیساهای شهر ارائه شده و در شماره های یکشنبه و دوشنبه به چاپ رسیده است.(14)

ادامه دارد…

منابع در قسمت سوم این مطلب درج شده است

لینک کوتاه : https://mafaz.ir/?p=34519

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

error: Content is protected !!