برخی از کتب پائولو کوئلیو به سرگذشت روسپیها یا جادوگران اختصاص دارد، پائولو در موارد متعدد به جزئیات ارتباطات جنسی وارد شده و فنون، حالات و روشهای روابط جنسی را بازگو میکند.
او ضمن پرداختن به موضوع ارتباط آزاد جنسی، پرده از رازی برمیدارد که از نگاه او انسان را به مرز «خود» نزدیک میکند و نوعی خودشناسی به دنبال دارد، گویا سکس میتواند منجر به اینگونه خودشناسی شود و انسان را به حالتی برساند که حین رنجیدن، لذت ببرد. کتبی نظیر «ورونیکا تصمیم میگیرد بمیرد»، «بریدا» و یا… با مضامینی مشابه تکرار میشود.
در نگاه وی یکی از راههای لذت، رنج کشیدن و رنج دادن دیگران است، گویی آزار دادن دیگران از اصول زندگی انسانها محسوب میشود، این رنج خودساخته نوعی حظ معنوی برای انسان به ارمغان میآورد. آنچه یک انحراف واضح و مغالطه روشن در آثار وی است و درنتیجه یک آسیب اجتماعی را در پی دارد و موجب یک کجراهه در زندگی انسانهای معنویت گرا میشود، ارتباطی است که کوئلیو بین معنویت و بیبندوباری برقرار نموده است.
کوئلیو در آثارش برای روسپی گری تاریخی مقدس میپرورد و ادعا میکند معنویت با روسپیگری منافاتی ندارد و در صفحات متعددی معنویت مبتذل ادعایی خود را به نمایش میگذارد.
n_erfanha