2

سخنان ضد و نقیض بزرگان آئین «ذِن بودیسم»

  • کد خبر : 19159
  • ۰۹ تیر ۱۴۰۰ - ۱۱:۴۳
سخنان ضد و نقیض بزرگان آئین «ذِن بودیسم»
آئین ذِن با اینکه پیروان خود را توسط الفاظ و کلمات دهان‌‌پُرکن به سمت سیر و سلوک مورد نظر خود دعوت می‌کند.

به گزارش پایگاه خبری مفاز، آئین ذن بودیسم با اینکه پیروان خود را توسط الفاظ و کلمات دهان‌‌پُرکن به سمت سیر و سلوک مورد نظر خود دعوت می‌کند اما بزرگان ذِن در بسیاری از موارد با ایراد سخنان و نوشته‌های ضد و نقیض هر بیننده و شنونده‌ای را در سردرگمی و تعجب فرو می‌برند.

در آیین ذِن، بودا از یک‌سو انانیت (“خود” افراد) را نفی می‌کند، از سوی دیگر مدافع تناسخ است.

درحالی‌که لازمه پذیرش تناسخ، اعتقاد به وجود “خود” و انانیت است؛ زیرا اگر روح از کالبدی جدا شود و به کالبدی دیگر انتقال یابد و این امر دائماً در جریان باشد، مستلزم آن است که خودیت انسان باقی باشد، درحالی‌که اوج اندیشه‌های بودا نفی “خود” و وصول به حالت نیروانه است.

اویگن هریگل می‌گوید: «مرکز هستی ورای تمام اضداد است، درست به‌ این‌ علت که در میان آنها جای دارد و در میان تمام اضداد است درست به‌این‌علت که ورای آنها است. او را تناقضی نیست و با این‌همه پر از تناقضات است.

یا به‌عبارت‌دیگر، یک و بسیار، نامتعین و متعین، ناضد و ضد از مرکز هستی به‌ تساوی نزدیک و به‌ تساوی دورند، آن‌ها خود مرکز هستی‌اند و در همان حال هم نیستند».

اساتید ذِن از یک‌ طرف تغییر و تحول را برای انسان ضروری می‌دانند و می‌گویند: «سلوک اخلاقی و علاقه به دیگران فقط موقعی امکان‌پذیر است که ما بتوانیم خودمان را دانسته عوض کنیم».

اما از طرفی همان استاد ذِن تغییر و تحول در انسان را امری نامطلوب و ناپسند معرفی می‌کند و می‌گوید: «موقعی که تمرین ذِن می‌کنیم نه به این قصد می‌نشینیم که از بی‌قراری یا اضطرابمان خلاص شویم و نه سعی می‌کنیم که با شبیه شدن به مدلی که والدین، همسران، دوستان یا حتی آموزگارانمان برای ما ساخته اند، خود را اصلاح کنیم.در واقع آموزگاری که سعی می‌کند ما را به تغییر برانگیزد، حتی اگر برای خیر و صلاح خود ما باشد، آموزگار حقیقی ذِن نیست».

بعد از این تناقضات دوباره در همین کتاب «دعوت به تمرین ذِن» می‌بینیم که دوباره همین استاد ذن اظهار می‌‎دارد که تلاش در تغییر دادن خودمان اتلاف سعی است.

همین‌طور در کتاب روش ذِن از همه عجیب‌تر اینکه گاهی مدعی می‌شوند که حقیقت هیچ‌کدام از اینها هم نیست. سرّ حقیقی نه‌ فقط ورای هر کثرتی، ضدیتی و تعینی است بلکه برای جفت‌های اضداد «وحدت: کثرت»، «همانی: اختلاف»، «ناضدیت: ضدیت» است.

در واقع یک استاد ذِن بر این باور است که انسان پس‌ از آنکه ذِن را تجربه کرد، ذِن را درون خود می‌یابد، حقیقت را در اینجا، این جهان و همه‌چیز می‌بیند. حقیقت هستی و نیستی است. حقیقت، این جهان است.

یعنی این چیز آنجا و آن چیز آنجا است و با این‌ همه نیست. یا این چیز اینجا، حقیقت است و حقیقت نیست. چیزی است و با این همه هستی نیست، نه چیز است و با این‌ همه نیستی نیست. هستی و نیستی است، نیستی و هستی است: هر یک اینها هم درست است هم غلط است، و این هنگامی است که به آن اندیشه شود و به زبان آورده شود.

به‌طور کلی می‌توان گفت اگر در آثار و نوشته‌های بزرگان ذِن دقیق بنگریم، از این قبیل تناقض‌ها و پارادوکس‌ها را بسیار می‌توان یافت.

این پرسش به ذهن می‌آید که چرا؟

پاسخ می‌تواند به گونه‌های مختلف مطرح شود، اما پاسخ مهمی که می‌توان مطرح کرد اینکه یافته‌های ذِن اصولاً حاصل تجربه‌های درونی اساتید ذِن است.

این تجارب در تجربه‌گرایان مختلف و هم در تجارب مختلف یک تجربه‌گر بسیار متفاوت و متحول است. لذا طبیعی است که اظهارات و بیان‌های اهل ذِن یکسان و ثابت نباشد.

اگر مکتبی به مبدأی ثابت نظیر وحی الهی پایبند نباشد، ظهور تناقض‌ها و پارادوکس‌ها در آن کاملاً طبیعی می‌نماید.

ازاین‌روست که یکی از ویژگی‌های قرآن این است که در آن هیچ‌گونه اختلاف و تناقضی یافت نمی‌شود و نیز میان گفته‌های پیامبران (علیهم السلام) هیچ‌گونه تفاوتی نمی‌توان یافت.

پی نوشت: این متن برگرفته از کتاب نگرشی بر آراء و اندیشه های ذن بودیسم- محمدتقی فعالی،انتشارات عابد، 1388، می باشد.

لینک کوتاه : https://mafaz.ir/?p=19159
  • منبع : پایگاه مبارزه با عرفان کاذب و عرفان حلقه
  • بدون دیدگاه

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.